در این میان، بنده نیز ـ چه کسی خوشحال شود وچه ناراحت ـ افکار خود را هر از چندی خودم بی رحمانه به نقد میکشم و چند سال است که خوشبختانه با مطلقاندیشی خداحافظی کردهام از این رو ایرادی نمیبینم زندگی علمی خویش تا اینجا را، لااقل به دو بخش متفاوت تقسیم کنم.
مدرس فلسفه سیاسی، مطالعات فرهنگی و تمدنی در یادداشتی آورده است؛ در کار علمی، آزاداندیشی یک اصل اساسی است و پژوهشگری که در فعالیتهای علمی خود آزاداندیش نباشد و صداقت نداشته باشد، پژوهشگر نیست، بنده نیز افکار خود را هر از چندی بی رحمانه به نقد میکشم و چند سال است که خوشبختانه با مطلقاندیشی خداحافظی کردهام.
یادداشت حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، مدرس فلسفه سیاسی، مطالعات فرهنگی و تمدنی در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده در یازده بند به نکات مهمی اشاره کرده و به نقدهایی که به مواضع اخیرش درباره علوم انسانی - اسلامی وارد شده، پاسخ داده است.
متن کامل این یادداشت را میخوانیم؛
بعد از انتشار گفتوگوی من با ویژهنامه آبان ماه روزنامه وزین «فرهیختگان» با عنوان «مسیر تحول در علوم انسانی از ابتدا اشتباه بوده است»، نقدها و حتی متاسفانه برخی اهانتها صورت گرفت؛ در این جهت، مایلم درباره این تغییر نگاه، یازده نکته را به صورت فشرده خدمتتان عرض کنم؛
یکم. در کار علمی، آزاداندیشی یک اصل اساسی است. پژوهشگری که در فعالیتهای علمی خود آزاداندیش نباشد و تعصبات، جانبداریها و یا ترس اندیشه او را به سلطه بکشد، پژوهشگر نیست. البته جدای از تعصبات، جانبداریها و ترس، یکی دیگر از عوامل مهمِ نبود آزاداندیشی، تحجر و دُگمی است که بخشی از آن در اثر تربیت نادرست خانوادگی و اجتماعی، و بخشی از آن، محصول تحولات ژنتیک در انسان است که اثر تخریبی آن در کار پژوهشگر از سرطان خطرناکتر است.
دوم. در کنار آزاداندیشی، صداقت نیاز دیگری است که حیات پژوهش و علم به آن پیوند خورده است. هر چند گاهی تقیه نیز اجتناب ناپذیر است، اما مهمترین چیزی که یک پژوهشگر میتواند به مخاطبان خود هدیه بدهد، صداقت و یکرویی است. نباید برای پژوهشگرانی که در اظهار نظر علمی، از خود بیصداقتی نشانمی دهند کف زد بلکه بر عکس، باید از پژوهشگران دائماً مطالبه صداقت داشت و پژوهشگر صادق را قدر شناخت.
سوم. تاریخ حیات علمی برخی از پژوهشگران بزرگ و تاریخساز به دو و حتی به سه بخش کاملا متفاوت قابل تقسیم است. این بخشها نه فقط متفاوت بلکه گاهی با هم در تعارضاند. از فیلسوفان مشهورتر غربی میتوان به ویتگنشتاین اشاره کرد که حیات علمی او از دو بخش متناقض تشکیل شده و او خود، بزرگترین ناقد بخش نخست حیات علمی خویش است. این تغییرات یا دگرگونیها در فرایند کار علمی و فلسفی کاملا طبیعی است و عامل آن، بیش از هر چیز، به طبیعت تحقیق باز میگردد که نه تنها از مطلق اندیشی و جزمانگاری بهدور است بلکه همچون یک سفر است که در آن، فراز و فرود، و گُمگشتگی و راهیابی، امری رایج است.
در این میان، بنده نیز ـ چه کسی خوشحال شود وچه ناراحت ـ افکار خود را هر از چندی خودم بی رحمانه به نقد میکشم و چند سال است که خوشبختانه با مطلقاندیشی خداحافظی کردهام از این رو ایرادی نمیبینم زندگی علمی خویش تا اینجا را، لااقل به دو بخش متفاوت تقسیم کنم.
چهارم. یکی از سختترین و پیچیدهترین عرصههای فلسفی و علمی، عرصه فلسفه علم است که جدای از تنوع و تکثر نظرات و دیدگاهها، گرهها و بنبستهای علمی فراوانی نیز در آن وجود دارد. بهویژه عرصه فلسفه علم، امروز با ظهور تناقضات مهم در فیزیک کوانتومی و حتی در ریاضیات با شوکی بزرگ روبهرو شده و در پی راهحلی برای سرپا نگهداشتن نظریههایی است که بعضی از آنها نقش بنیانهای علم جدید را بازی میکنند. این دشواریها و پیچیدگیها موجب شده تا کمتر پژوهشگری در این عرصه بتواند از دگرگونیهای فکری مصون بماند.
پنجم. جدای از پیچیدگیها و ظرایف فلسفه علم، که خود نیازمند تأملات دقیق و عمیق است، تسلط بر تاریخ علم و شناخت جزئیات و کوچهپسکوچههای آن، برای اظهارنظر دربارهٔ تحولات علمی، ضرورتی انکارناپذیر است. این ضرورت، زمانی برجستهتر میشود که لمس علم در عرصه عمل نیز به آن افزوده شود، چیزی که بسیاری از دانشمندان علوم انسانی در ایران از آن بیبهرهاند. این فقدان تجربه عملی، بهطور ناخواسته، نگاه آنان به علم را از واقعیتهای ملموس فاصله داده و به رویکردی فانتزی و گاه خیالی بدل کرده است.
ششم. نظرات من در علوم انسانی که خوشبختانه عمده آن در سایت شخصیام در دسترس است دائماً و سال به سال در حال تهذیب، تکامل و همچنین برخی دگرگونیها بوده است و چنانچه محققی حوصله کند و حرکت علمی بنده از ده سال پیش تا الان را بررسی کند، حتماً جهشهای تکاملی یا دگرگونیها را در عُمق آن متوجه خواهد شد.
آنچه اینجانب در ارتباط با علوم انسانیِ اسلامی از اساس اشتباه خواندم، علوم انسانیِ «تجربی» اسلامی بود چیزی که من خودم در پی آن نبودم. آنچه من شخصا به عنوان بخشی از پروژه فکریام دنبال میکردم، شکلگیری طبیعی و فرایندی دستگاه علمی جدیدی بود که از بنیادهای معرفتی، فلسفی و ارزشهای اسلامی تغذیه میکند. ایده تولد طبیعی این دستگاه فکری که به نظر میرسد (صرفنظر از کارآمدی آن در این عصر) نه ایدهای از اساس غلط و نه کاری ناممکن است، به دلایلی، فعلاً بسترهای معرفتی و اجتماعی آن موجود نیست و من نیز، آن را از پروژه فکری خود خارج کردهام.
عزیزانی که مایلند جمعبندی سابقه دیدگاه اینجانب را درباره حد و مرز علم انسانیِ اسلامی، ملاحظه کنند، در سایت اینجانب متنی تحت عنوان «واقعیت علوم انسانی اسلامی» که سخنان بنده در گفتوگوی انتقادی با جناب آقای دکتر علیرضا شجاعی زند است، وجود دارد و جالب اینکه در آن سخنان نیز ذکر کرده بودم که میتوان وصف «اسلامی» را از علوم انسانی مورد نظر که صرفاً در ساحت فلسفههای پشت علم انسانیِ تجربی حضور دارد، برداشت.
هفتم. من در کنگرهای که سالها در کنار اساتید و محققان دیگر برگزار کننده آن بودم، از ابتدا معتقد به کثرتگرایی در باب علم انسانی دینی بودم و اعتقاد داشتم نظریات در بستری طبیعی نقد میشوند و چنانچه قادر به دفاع علمی از خود نباشند، حذف خواهند شد. از این رو، در کنگره علوم انسانی اسلامی دیدگاههایی وجود داشت که بعضاً با هم مخالف بود و وجه اشتراک آنها جز در باور به لزوم احیای اندیشه مدنی اسلامی به صورت نظاممند نبود. رد نمیکنم که از جمله دیدگاههایی که وجود داشت، اسلامی شدن علوم انسانی «تجربی» بود که لااقل من شخصاً آن را قبول نداشتم، اما هیچگاه جلوی طرح آن را نگرفتم. حتی در هر دوره تلاش میکردیم ناقدان غیر سیاسی علوم انسانی اسلامی را نیز دعوت کنیم و فرصتی را برای بهرهمندی از امتیاز نقد خلق نماییم. الان با آنکه کثرتگرایی در کار کنگره را تجربه ارزشمندی تلقی میکنم، اما ترجیح میدهم شخصاً بسترساز ایده غلط علوم انسانی «تجربی» اسلامی نباشم. (علاقهمندان برای درک ثمرات کارهای انجام شده به یادداشت اینجانب در سایتم تحت عنوان «در مرکز صدرا چه کردم» مراجعه نمایند.)
هشتم. در طول هفت دورهای که کنگره علوم انسانی اسلامی با همت شماری از استادان و پژوهشگران و مدیریت کلان بنده برگزار شد، کمتر کار بیثمری انجام شد که گفته شود ظرفیتی انسانی و مالی هدر رفته است. عمده مباحث و مقالات کنگره سرمایهای است برای کسانی که مایلند در وادی نقشآفرینی اندیشه اسلامی در حیات مدنی تحقیق کنند ضمن آنکه نه فقط در بین مباحث مورد اشاره، نقد علوم انسانی اسلامی هم هست بلکه دقایقی از فلسفه علم نیز آمده که میتواند تکیهگاه برخی تحقیقات در آینده باشد. از سوی دیگر، من یک عضو کوچک آن کنگره بودم و روشن است که سخنگوی همه استادانی که در کنگره حضور داشتند نیستم لذا اظهارنظر بنده اختصاص به خودم دارد نه دیگرانی که در این عرصه کار میکنند.
نهم. کنگره علوم انسانی اسلامی نه دولتی بود که بودجه دولتی داشته باشد و نه هزینههای چندانی برای آن شد که تغییر رویکرد من، موجب نگرانی کسی شود. اینجانب و همکارانم در این سالها با دشواری و گرفتاری از کمکهایی که قانوناً به موسسات پژوهشی غیردولتی صورت میگرفت، مبلغی را برای برگزاری آن فراهم میکردیم و جالب اینکه همیشه به دلیل کمبود بودجه، بدهکار و سرافکنده بودیم. بعضی از پژوهشگران نیز لطف داشتند و برای همکاری خود با کنگره پولی دریافت نمیکردند. دهها نفر از پژوهشگران و استادانی که در این سالها بنده در خدمتشان بودم این واقعیت را تأیید میکنند.
دهم. کنگره علوم انسانی اسلامی هیچگاه متولی رسمی و تامّ تحول در علوم انسانی نبوده است تا کسی بگوید مسئول این امر در کشور به شکست خود اعتراف کرد!
نقدهای من در مصاحبه با روزنامه فرهیختگان متوجه افراد متنوعی است که طی ۴۷ سال گذشته چنین ماموریتی را بر عهده داشتهاند هرچند من به مثابه خودانتقادی، سهم کنگره را نیز در خطاها پنهان نکردم و آن را به عنوان یک حرکت غیر رسمی و غیر دولتی، در نقد خود گنجاندم.
آنچه در اینجا مایلم تاکید کنم و در مصاحبه با روزنامه فرهیختگان نیز مکرر یادآوری کردهام این است که کارهای انجام شده را نباید صفر و صدی دید و با نادیده گرفتن زحمات، دچار بیانصافی شد؛ از این رو، بنده در کنار نقد کلان، متوجه کارهای مثبت نیز هستم. اکنون که با شما سخن میگویم خوشبختانه مسئولیت شورای تخصصی تحول در علوم انسانی در شورای عالی انقلاب فرهنگی برعهده جناب آقای دکتر سیدسعیدرضا عاملی است و با شناختی که از اندیشههای مترقی ایشان دارم، مطمئن هستم حداقل شخص ایشان ادامه حرکت در مسیر نادرست را قبول ندارند.
یازدهم. در مصاحبه با روزنامه فرهیختگان دیدگاه خود درباره تحول را قدری توضیح دادهام. به نظر میرسد ما برای تحول علوم انسانی «تجربی» میتوانیم اقدامات موثری داشته باشیم و اشتباهات گذشته را قدری جبران کنیم؛
اول؛ مقدم بر هر کار، گسترش آزاداندیشی و فضای گفتوگو و نقد علمی آزاد است چیزی که الان با محدودیتهایی روبروست؛ همین که میبینید سیاسیون انقلابی و غیرانقلابی بنده را اینگونه جبّارانه مورد فحاشی قرار میدهند یکی از جلوههای محدودیت جدی برای آزاداندیشی در ایران است. البته در گذشته نیز با دیگران اینکار را کردهاند.
دوم؛ تهیه و اجرای برنامههای بینرشتهای و تشویق به همکاری بین علوم انسانی و سایر رشتهها، البته از طریق بحث و توافق با اساتید نه به صورت بخشنامهای، خیلی مهم است و تأثیر بسزایی در تحول علوم انسانی دارد.
سوم؛ بهاء دادن به تاریخ علم و تدوین یا ترجمه دانشنامههای معتبر با محوریت طیفهای فکری گوناگون در تاریخ هر رشته که خیلی مهم است.
چهارم؛ درگیری دانشمندان علوم انسانی با جدیدترین نظریهها و نقدها در جهان به ویژه اروپا و آمریکا که خیلی کارساز است هر چند شرط آن، تسهیل ارتباطات و تعاملات دوسویه میان استادان ایرانی و غیر ایرانی است.
پنجم؛ ترجمه و نقد دو سویه آثار خوب از طیفهای فکری متنوع و متکثر از زبانهای رایج به زبان فارسی و از زبان فارسی به زبانهای دیگر که در جای خود خیلی مهم است.
ششم؛ کاهش بروکراسی سرگیجهآور و کسلکننده در دانشگاهها و بها دادن به نوآوری و ایجاد گرنتهای علمی سطح بالا برای حمایت از شکلگیری نوآوری که باید جدی گرفته شود.
هفتم؛ متوقف کردن جریان جذب بیحساب دانشجو به ویژه در مقطع تحصیلات تکمیلی که جز بیسواد پروری نتیجه دیگری در پی ندارد.
هشتم؛ در نظر گرفتن مشوقهای جذاب برای مراجعه جدی و غیر تشریفاتی دولت با همه اجزایش و همچنین بخش خصوصی به دانشگاهها و استادان برای حل مسئله چه در تزهای کارشناسی ارشد و دکترا و چه در سایر فعالیتهای علمی مانند مقالات علمی و پژوهشی که نه تنها به افزایش کارآمدی دستگاههای دولتی و شرکتهای غیردولتی کمک میکند بلکه برای علوم انسانی نیز حقیقتاً نقش احیاء کننده را دارد.
در میان مسیرهای هشتگانهای که بیان شد، به نظر میرسد برای تحول علوم انسانی دو کار باید بیش از همه مورد عنایت قرار گیرد؛ یک؛ بالا بردن توان نقد علمی، روشمند، منصفانه و واقعبینانه که نقطه مقابل نقد غیر علمی، غیرروشمند، ناعادلانه، بی ادبانه و سیاستزده است و دو؛ ارائه عالمانه نقدها یا جایگزینهایی است که از پایگاه اندیشه اسلامی متوجه دکترینها و نظریههای مدرن است.
در پایان، علاقهمندم از همه کسانی که در دانشگاه و حوزه در مسیر گسترش خردورزی، تقرب به حقیقت و اعتلای جامعه تلاش میکنند سپاسگزاری کنم.
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.