آیا ترامپ با ایران وارد مذاکره می شود؟

اقتصادنیوز سه شنبه 18 دی 1403 - 08:13
اقتصادنیوز: اخیرا ریچارد نفیو که از او به عنوان معمار تحریم‌های ایران در دوران اوباما یاد می‌شود یادداشتی را در نشریه فارن افرز منتشر کرده و تاکید دارد که دیپلماسی تنها گزینه دولت دوم ترامپ در ارتباط با ایران است.

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه اعتماد نوشت:  او همزمان مدعی شده که توسل به گزینه نظامی هزینه‌های گزافی را به ایالات‌متحده تحمیل خواهد کرد.

این یادداشت درحالی منتشر شده که همزمان با ورود ترامپ به کاخ سفید، گمانه‌زنی‌ها در باب استراتژی احتمالی‌اش در ارتباط با تهران افزایش یافته است. گروهی از تحلیلگران با اشاره به انتصاب شاهین‌های امریکایی مدعی‌اند که دولت دوم ترامپ ممکن است به گزینه‌های سختی چون اهرم نظامی یا کمپین فشار حداکثری متوسل شود، اما گروهی دیگر باور متفاوتی دارند و با استناد به روحیه معامله‌گر رییس‌جمهوری منتخب، احتمال توافق را دور از ذهن نمی‌دانند.

حسن بهشتی‌پور: برجام ثابت کرد که دیپلماسی گزینه مطلوب‌تری است

حسن بهشتی‌پور در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب رویکرد احتمالی ترامپ در ارتباط با ایران گفت: دونالد ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش می‌بایست رایزنی با ایران را در اولویت قرار دهد، چراکه تجربه ثابت کرده توسل به اهرم‌های نظامی هزینه‌بر خواهد بود. به عنوان نمونه حملات نظامی امریکا به افغانستان و عراق، میلیاردها دلار به این بازیگر تحمیل کرد که از جیب مالیات‌دهندگان امریکایی پرداخت شد.

در این میان نکته حائز اهمیت این است که تیم رادیکال دونالد ترامپ، که شامل حدود هفده یا هجده نفر از اعضای اصلی کابینه‌اش می‌شود، تاثیر بسزایی در فرآیند مذاکرات خواهند داشت. هر چند انتصاب این افراد باید به تایید کمیته‌های مربوطه در مجلس سنا برسند، اما ترکیب تیم مذاکره‌‌کننده نقشی تعیین‌‌کننده در روند مذاکرات دارد. اما باید توجه داشته باشیم این‌گونه نیست که تصور کنیم که اگر تمام اعضای کابینه از گروه «شاهین‌ها» باشند، لزوما به سمت جنگ خواهیم رفت و اگر از گروه «کبوترها» باشند، صلح محقق خواهد شد.

در تاریخ، شاهد بوده‌ایم که دموکرات‌ها، جنگ‌هایی را آغاز کرده‌اند و جمهوری‌خواهان آنها را به پایان رسانده‌اند و برعکس. بنابراین، شناخت بافت درون حاکمیت و افراد کابینه آقای ترامپ برای تحلیل رفتارهای آنها بسیار اهمیت دارد. اما نباید این موضوع را به قدری برجسته کرد که تصور کنیم اگر کابینه آقای ترامپ شامل هفت یا هشت صهیونیست ضدایرانی است، هیچ راهی برای گفت‌وگو و مذاکره باقی نخواهد ماند. در این میان رویکرد ایران و رویکرد شخص ترامپ و نیز همزمان تحولات منطقه و بین‌المللی نیز باید لحاظ گردد.

بهشتی‌پور در ادامه گفت: در این میان چند مولفه را می‌بایست به ‌طور همزمان درنظر گرفت؛ مولفه‌هایی چون استراتژی ایران، تحولات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مانند جنگ روسیه و اوکراین و جنایات اسراییل در غزه، لبنان و سوریه. به باور بهشتی‌پور، ریچارد نفیو در مقاله اخیرش در فارن افرز براساس این مجموعه شرایط، پیشنهادات خود را مطرح کرده و بر لزوم ورود به مذاکره و گفت‌وگو تاکید دارد. نفیو حتی پیش‌‌بینی می‌کند که نتیجه این گفت‌وگوها چه خواهد بود و معتقد است که دولت ترامپ رایزنی با تهران را در اولویت قرار دهد، چراکه گروهی از چهره‌های امریکایی این ذهنیت ادعایی را دارند که ایران در حوزه منطقه‌ای در موضع ضعف قرار دارد اما در زمینه برنامه هسته‌ای به ‌شدت تقویت شده و پیشرفت‌های هسته‌ای نقطه قوت کشورمان است.

به باور این تحلیلگر، گزینه نظامی همیشه روی میز امریکایی‌ها قرار داشته و هیچ‌گونه چک سفیدی به طرف ایرانی داده نشده است اما این رویکرد هزینه‌‌بر است، از همین رو اما مقامات امریکایی در دولت اول ترامپ و در زمان وزارت پمپئو تلاش داشتند تا روی اختلافات داخلی در ایران تمرکز کرده و با ایجاد نفاق، به دنبال فروپاشی نظام ایران باشند. با این حال، وقتی در سال 1401 طرح‌شان شکست خورد و فشار حداکثری که مدنظرشان بود، جواب نداد، به این نتیجه رسیدند که باید به سمت گزینه نظامی بروند. اما به باور بسیاری از تحلیلگران گزینه نظامی نیز به نتیجه نخواهد رسید و اوضاع را برای امریکا به مراتب بدتر خواهد کرد. دلیل این امر، موقعیت ژئوپلیتیک ایران است؛ چراکه ناامن شدن ایران به معنای ناامن شدن کل منطقه خواهد بود، به همین دلیل ریسک گزینه نظامی بسیار بالاست، از همین رو بسیاری بر این باورند که حتی اگر ایران دکترین هسته‌ای‌اش را تغییر دهد، امریکا به گزینه نظامی متوسل نخواهد شد، چراکه اولویت اصلی این کشور تغییر رفتار ایران به واسطه فشارهای اقتصادی است. اگر حاکمیت ایران رفتار خود را تغییر دهد، امریکا از این تغییر استقبال خواهد کرد. اما در شرایطی که مجبور به اقدام نظامی شوند، حتما این کار را خواهند کرد.‌ لازم به ذکر است که در این زمینه ایران نیز به هیچ‌وجه در موقعیت منفعلانه قرار ندارد.

به باور بهشتی‌پور واقعیت این است که مذاکره و گفت‌وگو می‌تواند بسیاری از گره‌ها را باز کرده و راه‌های تازه‌ای را پیش روی طرفین قرار دهد که شاید پیش از این تصور نمی‌شد. با این همه هر گفت‌وگویی از جایی شروع می‌شود که پیش از آن توافقاتی صورت گرفته است. ‌در توافق هسته‌ای برجام، موارد مورد توافق وجود دارد که می‌تواند مبنای خوبی برای مذاکرات آینده باشد. هر چند ایران و امریکا انتقاداتی به این توافق دارند، اما موارد اشتراکی زیادی نیز وجود دارد که می‌توانند به سمت آنها حرکت کرد و درنهایت به حل مشکلات پرداخت. ‌یکی از مهم‌ترین مواردی که از منظر دو طرف بااهمیت است مساله عدم اشاعه سلاح هسته‌ای است. نقطه مشترک دوم این است که ایران و طرف مقابل هر دو به این جمع‌بندی رسیده‌اند که می‌توانند به جای نزاع، موضوعات را از طریق گفت‌وگو و دیپلماسی حل کنند. ‌برجام نمونه پیروزی دیپلماسی است، هر چند که برخی معتقدند که اجرای آن به‌ طور کامل محقق نشد، اما پول‌هایی که طی مراحل مختلف به واسطه این توافق کشور وارد شدند، نشان‌دهنده جنبه‌های مثبت این توافق بود. ‌با این حال، اختلاف‌نظرهایی میان دو طرف وجود دارد؛ به عنوان مثال، غرب غنی‌سازی اورانیوم را تهدیدی علیه خود می‌داند.‌با این همه با تکیه بر اشتراک‌ها می‌توان به نتیجه دست یافت.

مرتضی مکی: مذاکره شرافتمندانه با ترامپ پایدارتر است

مرتضی مکی، کارشناس مسائل اروپا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب رویکرد احتمالی ترامپ در ارتباط با ایران گفت: در امریکا، همواره دو رویکرد نسبت به ایران و نحوه تعامل با تهران وجود داشته است؛ رویکرد نخست حول این محور است که باید با اعمال فشار حداکثری و تلاش برای متحد کردن هم‌‌پیمانان در منطقه، اگر نه در راستای براندازی، در مسیر تضعیف و انزوای ایران، حرکت کرد. در همین راستا یکی از چالش‌هایی که باراک اوباما بعد از انعقاد برجام عدم همکاری دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان کنگره و سنا بود که حاضر به همراهی در جهت تصویب این توافق نبودند.

با این همه به باور مکی، گروهی از سیاستمداران امریکایی نیز براین باورند که مهار ایران از طریق مذاکره، تعامل و نفوذ امکان‌‌پذیر است؛ گزینه‌ای که هزینه کمتری دارد و برای سیاست خاورمیانه ایالات‌متحده مطلوب‌تر است.

همزمان امریکایی‌ها بر این باورند که یک ایران باثبات و مهار شده برای آنها ایده‌آل‌تر است؛ زیرا ایران در شرایط هرج و مرج نمی‌تواند تامین‌کننده سیاست‌های منطقه‌ای‌شان باشد و در عوض، می‌تواند تهدیدی برای این بازیگر و متحدانش در خاورمیانه محسوب شود. این رویکرد، تفکری است که آقای اوباما به ‌شدت از آن حمایت می‌کرد.

این کارشناس مسائل اروپا در ادامه گفت: واقعیت این است که سیاست موسوم به فشار حداکثری در شرایط کنونی نمی‌تواند تامین‌کننده منافع ایالات‌متحده باشد. او به نوشته اخیر ریچارد نفیو اشاره کرد و گفت: آقای نفیو به این نکته اشاره می‌کند که این آخرین فرصت ایالات‌متحده است تا بتواند از طریق دیپلماسی برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند، به همین دلیل از گفت‌وگو و دیپلماسی سخن می‌گوید.

در این میان میزان تاثیرگذاری شاهین‌های امریکایی جای سوال است و ابهام‌برانگیز به هر حال، دونالد ترامپ یکی از اسراییلی‌ترین روسای ‌جمهور تاریخ ایالات‌متحده به شمار می‌‌رود و حلقه اطراف او، به ‌شدت حامی رژیم صهیونیستی هستند.

قطعا یکی از ارکان اصلی حمایت از اسراییل، تضعیف جمهوری اسلامی ایران است، اما آیا بقای این دیدگاه همچنان می‌تواند گفت‌وگوها میان تهران و واشنگتن را رقم بزند؟

من معتقدم که پاسخ مثبت است؛ زیرا آقای ترامپ یک شخص عمل‌گرا و پراگماتیست است و منافع ایالات‌متحده را در اولویت قرار می‌دهد. در مقابل نیز در داخل وحدت نظر بیشتری در باب گفت‌وگو با ترامپ وجود دارد.مکی به مواضع اخیر وزیر امور خارجه کشورمان استناد می‌کند که تاکید دارد ایران به دنبال مذاکرات شرافتمندانه است.

مکی همچنین اشاره کرد که سیگنال‌‌هایی که از طرف ایالات‌متحده و دونالد ترامپ ارسال می‌شود، همچنان مبهم است، اما می‌تواند جنبه‌های امیدبخشی داشته باشد. در هر صورت اگر مذاکراتی میان ایالات‌متحده و ایران با هدف رفع تحریم‌ها صورت گیرد، نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.

این کارشناس مسائل سیاست خارجی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب مطالبات احتمالی تهران و واشنگتن چه خواهد بود، گفت، در زمان ریاست‌جمهوری اوباما، ما توافق کردیم که تنها پیرامون برنامه هسته‌ای با امریکایی‌ها وارد گفت‌وگو شویم و در ازای رفع تحریم‌ها در حوزه برنامه هسته‌ای اعتماد‌سازی کنیم.این همان موضعی است که آقای عراقچی نیز در آخرین اظهارات‌شان بر آن تاکید کرده است.

به باور مکی این اعتمادسازی نیز ابعاد مختلفی دارد که مهم‌ترین آن، نظارت بیشتر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر برنامه هسته‌ای ایران و کاهش میزان ذخایر اورانیوم غنی ‌شده در کشور است.

مکی در ادامه خاطرنشان کرد که در برجام، ما با ایالات‌متحده بر سر چگونگی این موضوع توافقی بینابینی داشتیم. با این حال، برخی بر این باور بودند که امریکایی‌ها صرفا به دنبال مهار برنامه هسته‌ای ایران نیستند و همزمان به دنبال کاهش توان موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران هستند.

اما به باور مکی واقعیت این است که در شرایط فعلی، ما می‌توانیم فراتر از برنامه هسته‌ای با ایالات‌متحده مذاکره کنیم.

اگر بتوانیم به گفت‌وگو وارد شویم، احتمال پایداری و ماندگاری این توافق بیشتر خواهد بود و امکان کارشکنی کمتر، به ویژه با توجه به تحولات اخیر در سطح منطقه پس از سقوط دولت بشار اسد، برخی موضوعات اهمیت و جایگاه خود را برای ایران و طرف‌های غربی از دست داده‌اند.‌آنها همواره مدعی بودند که ایران در تلاش برای بی‌ثبات‌سازی منطقه است و خواهان کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران بودند، لذا به واسطه تحولات اخیر منطقه، ممکن است اهمیت این موضوع در نظر آنها تغییر کرده باشد.

از طرف دیگر، برنامه موشکی ایران به عنوان یک برنامه دفاعی تلقی می‌شود و تمامی کشورهای منطقه دارای برنامه‌های نظامی بزرگی و همچنین تسلیحات متعارفی هستند. تنها جمهوری اسلامی ایران نیست که به دنبال تقویت بنیه دفاعی خود و ایجاد بازدارندگی است. به باور مکی بنابراین، این موضوع نیز قابل مذاکره است؛ به همان اندازه که سایر کشورها متعهد به کاهش سلاح‌های متعارف خود هستند، ایران نیز می‌تواند در این زمینه اقدام کند. به باور مکی، جمهوری اسلامی ایران مستندات و استدلال‌های قوی برای تقویت بنیه دفاعی خود دارد.

آریابرزن محمدی:ذلابی‌های یهودی در کنگره به دنبال اجرای کمپین فشار حداکثری هستند

آریابزرن محمدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در پاسخ به این سوال «اعتماد» که در باب شانس رایزنی با دولت دوم ترامپ تا چه اندازه محتمل است، گفت: رویکرد دولت ترامپ نسبت به ایران تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. یکی از نکات مهم در این رابطه این است که ایران مرکز عالم نیست. در همین راستا نگاه ترامپ و مشخصا دولت جدید امریکا نسبت به ایران طبیعتا تحت تاثیر متغیرهای منطقه‌ای و بین‌المللی نیز قرار خواهد گرفت.

به باور محمدی، محور سیاست خارجه ترامپ اصل مهار چین است. اگر از این منظر به قضیه نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که تقریبا در یک ماه گذشته تحولاتی ازجمله سقوط دولت بشار اسد و تسلط گروه‌های نزدیک به ترکیه در دمشق، نشان‌دهنده این واقعیت است که ما در آستانه تحولات و یک بلوک‌بندی جدید در منطقه هستیم که محوریت آن آنکاراست که از حمایت‌های امریکا برخوردار است. در مراحل بعدی نیز پیوستن تل‌آویو به این بلوک نیز محتمل می‌باشد. محمدی در ادامه تاکید کرد که هدف این تحولات شاید در وهله اول تاسیس یک ناتوی منطقه‌‌ای و دوم مهار چین باشد، به همین دلیل ترکیه در این بستر سرمایه‌گذاری‌های سنگینی در منطقه انجام داده و تلاش می‌کند که از طریق کریدور زنگزور نفوذ خود را افزایش دهد و در عین حال ایران را مهار کند. نهایتا، آن چیزی که ذهن اعراب را درگیر کرده مقوله امنیت است بالاخص آنکه امریکا قصد دارد حضورش را کم‌رنگ‌تر کند.

این کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه گفت که ایالات‌متحده مدتی است که سیاست کاهش حضور خود را در خاورمیانه پیش گرفته و به همان نسبت، در آسیای جنوب شرقی و همسایگی چین، سیاست افزایش حضور را دنبال می‌کند.

به باور این استاد دانشگاه اما در مورد مذاکره با ایران، به نظر می‌رسد که ترامپ نگاهی دوگانه دارد؛ مهار چین و مهار ایران. به باور محمدی تصور اینکه مذاکراتی مشابه دوران اوباما آغاز شود، خیالبافانه است. مذاکرات در دوره ترامپ به‌ طور قطع بسیار سخت‌‌تر خواهد بود و نیازمند یک استراتژی است که با دوران اوباما تفاوت‌‌هایی دارد.

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در پاسخ به این سوال «اعتماد» که آیا گزینه سیاست موسوم به فشار حداکثری می‌تواند گزینه محتملی باشد یا خیر، گفت: یک متغیر اساسی در این میان وجود دارد و آن لابی اسراییل در ایالات‌متحده است و فشار سنگینی که طبیعتا این گروه بر ترامپ جهت اجرای سیاست موسوم به فشار حداکثری اعمال خواهد کرد.طبیعتا کابینه نتانیاهو یا هر کابینه‌ای که در آینده در تل‌‌آویو روی کار بیاید، به دنبال اعمال فشار حداکثری بر ایران خواهد بود و تلاش می‌کند که حتی‌‌المقدور از شکل‌گیری هر نوع توافقی جلوگیری کند. اگر هم قرار باشد توافقی صورت گیرد، توصیه ادعایی این رژیم به واشنگتن این خواهد بود که ایران باید در بدترین شرایط پای میز مذاکره بیاید.

به باور محمدی با این حال، باید چند نکته را درنظر بگیریم که البته اغلب این متغیرها به عبارتی حساس و البته همچنان مبهم هستند؛ اول اینکه اطلاع دقیقی نداریم که آیا دولت دوم ترامپ به او این امکان را می‌دهد که استقلال عمل بیشتری در مقابل اسراییل داشته باشد یا خیر.

همزمان متغیر مهم دیگری نیز وجود دارد و آن این است که ترامپ دیگر سودای انتخاب مجدد در انتخابات امریکا را ندارد و همزمان نشان داده که منافع ملی امریکا برایش در اولویت است، از این منظر، احتمالا او تلاش می‌کند تا زودتر به توافقی با ایران دست پیدا کند.

به باور محمدی، نکته دوم توانایی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران است. بسیاری از صاحب‌‌نظران معتقدند که ایران در شرایطی قرار دارد که به سمت کاهش گریز هسته‌ای پیش می‌‌رود، اما ما نمی‌‌دانیم ایران در چه مرحله‌ای قرار دارد و با ورود احتمالی به کلوپ کشورهای هسته‌‌ای بازدارندگی‌اش تا چه اندازه محقق می‌شود. به‌ علاوه، تصور نمی‌کنم حتی امریکایی‌ها نیز از این موضوع آگاهی کامل داشته باشند. لذا این ابهام می‌تواند در محاسبات آنها تاثیرگذار باشد و باعث شود که این نگرانی را داشته باشند که اگر در سودای اخذ امتیازات بیشتری از ایران باشند ایران به این نتیجه برسد که مذاکره فایده‌ای ندارد و به سمت کاهش آستانه گریز هسته‌ای برود.

به باور محمدی اما نکته سوم این است که ترامپ، اگرچه متعهد به امنیت اسراییل است و این تعهد حداقل از دوران ریچارد نیکسون تاکنون در بین تمامی روسای جمهور امریکا وجود داشته، اما در عین حال ترامپ به دنبال جنگ‌افروزی در منطقه نیست. ترامپ به نوعی نگاه انزواگرایانه خاص دارد؛ به این معنا که می‌خواهد بر بهبود شرایط اقتصادی امریکا تمرکز کند و پس از آن به مهار چین بپردازد تا بتواند در پنجاه سال یا صد سال آینده، ابرقدرتی امریکا را حفظ کند.

به باور این تحلیلگر، ترامپ به این مساله واقف است که اگرچه مقاومت در برخی نقاط مانند سوریه آسیب‌ دیده است، اما همچنان توانایی‌های پیدا و پنهان زیادی دارد و در این میان توانایی نظامی متعارف ایران را هم نباید دست‌کم گرفت. همچنین باید در نظر داشت که اگر بخواهند با ایران وارد جنگ شوند، این‌گونه نیست که قدرت‌های بزرگ دیگری مانند چین و روسیه تماشاگر باشند.

از همین رو این احتمال وجود دارد که دامنه درگیری به کل جهان کشیده شود، موضوعی که ترامپ نیز به آن اشاره کرده و بایدن را به خاطر شرایط خاورمیانه مورد انتقاد قرار داده است.

به باور محمدی عوامل مذکور می‌تواند مانع از آن شود که ترامپ به سیاست فشار حداکثری متوسل گردد.

محمدی در ادامه خاطرنشان کرد: ترامپ کیش شخصیتی خاصی دارد و این احتمال نیز وجود دارد که بخواهد با اقدامی مانند به تاخیر انداختن بندهای غروب برجام (زمان پایان تحریم‌‌ها) دستاوردی داشته باشد و پایان این تحریم‌ها را نیز به تاخیر بیندازد. حال فرض کنید اگر این بندهای غروب اندکی به تاخیر بیفتد، ترامپ می‌تواند با استناد به آن مدعی شود که به پیروزی بزرگی دست یافته است.

محمدی در ادامه این را هم گفت که البته این مسائل در مذاکرات می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد، چراکه آقای عراقچی پیش از این نیز اعلام کردند که برجام به شکل قبلی قابل احیا نیست و برای دستیابی به یک توافق جدید، نیاز به مذاکراتی است که در قابش هم خواسته‌های ایران محقق شود و هم خواسته‌های طرف مقابل.

آریا‌برزن محمدی در پاسخ به سوالی در باب امتیازاتی رد و بدل شده احتمالی میان طرفین گفت: من تصور می‌کنم به جز طرفین گفت‌وگو هیچ‌کس دقیقا نمی‌‌داند که تقاضاها چه خواهند بود، اما می‌توان حدس‌هایی زد. اولین مورد احتمالا پرونده‌های منطقه‌ای است. در هر صورت، محور مقاومت در یمن و حزب‌الله در لبنان و همچنین در عراق همچنان فعال هستند. ایران نیز خطوط قرمز خود را دارد، اما می‌تواند وارد گفت‌وگو شود. گفت‌وگو لزوما به معنای امتیاز دادن نیست. گفت‌وگو گاهی می‌تواند برای رفع سوءتفاهمات و راستی‌آزمایی انجام شود. به اعتقاد من، طبیعتا گفت‌وگو در مورد مسائل منطقه یکی از موضوعاتی است که به احتمال زیاد انجام خواهد شد.

محمدی در ادامه بر این باور است که در مورد مسائل تکنیکی و فنی برنامه هسته‌ای احتمالا رایزنی‌هایی انجام خواهد شد، اما یکی از خط قرمزهای مشخص و پررنگ ایران، بحث رژیم صهیونیستی است و جمهوری اسلامی به هیچ عنوان حاضر نیست در مورد این موضوع با امریکا وارد گفت‌وگو شود. با این حال برخی اتهامات نابجا در این باره می‌تواند مطرح می‌شود، مانند تصور اشتباهی که شکل گرفته و آن این است که ایران به دنبال نابودی تمامی یهودیان اسراییل است.

این درحالی است که مقام معظم رهبری بارها اشاره کرده‌اند که ایران هرگز چنین اظهاراتی را به زبان نیاورده است. طبیعتا روشنگری در این‌گونه موارد می‌تواند موثر باشد.

این کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه به «اعتماد» گفت که موضوع بعدی احتمالا آینده مردم فلسطین خواهد بود. من تصور می‌کنم که هیچ ایرادی ندارد که جمهوری اسلامی ایران نه با رژیم صهیونیستی بلکه در یک چارچوب منطقه‌ای حضور داشته باشد و نظرات خود را در مورد آینده مردم در غزه و دیگر مناطق اشغالی بیان کند.

به باور محمدی بیان نقطه‌ نظرات به‌ صورت مستقیم و فعالانه، تفاوت زیادی با درخواست امتیاز از موضع ضعف دارد. ‌گفت‌وگو در مورد همه مسائل می‌تواند اتفاق بیفتد بدون اینکه ایران مجبور باشد از هیچ خط قرمزی عبور کند.

محمدی اما درخصوص مطالبات طرف مقابل گفت: باید توجه داشت که مطالبات ایالات‌متحده حد و مرزی ندارند، چراکه این بازیگر رویکرد هژمونیک و استثناگرایانه‌ و قلدرمابآنه‌ای دارد. با این وجود اما مذاکره‌‌کننده ایرانی باید بتواند در برابر زیاده‌‌خواهی‌های طرف مقابل ایستادگی کند و خواسته‌هایی را بپذیرد که منطقی و معقول باشند. این امر باید به گونه‌ای باشد که اصول حکمت، عزت و مصلحت در سیاست خارجی ایران خدشه‌دار نشود.

 

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.