«افشین رستمی» با حضور در ایسنا اظهار کرد: جفری یانگ طرحوارهدرمانی را برای بیماران مبتلا به مشکلات منشی-شناختی مزمنی که به قدر کافی از رفتار درمانی - شناختی کلاسیک کمکی دریافت نکردهاند، تدوین کرد.
این روانشناس بالینی گفت: طرحوارهدرمانی بر پایه رفتار درمانی-شناختی کلاسیک بنا شده و با تاکید بیشتر بر ریشههای تحولی مشکلات روانشناختی در دوران کودکی و نوجوانی، استفاده از تکنیکهای برانگیزنده و ارائه مفهوم سبکهای مقابلهای ناسازگار افقهای نوینی را فرا روی رفتار درمانی-شناختی قرار داده است.
این طرحوارهدرمانگر ادامه داد: یانگ با یکپارچهسازی تکنیکهای مختلف در قالب یک نظریه منسجم، طرحوارهدرمانی را که رویکردی نظاممند است، بهوجود آورد و با این کار باعث گسترش مرزهای رفتار درمانی- شناختی شد، طرحوارهدرمانی بسته به مشکل بیمار میتواند به صورت کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت به کار گرفته شود.
رستمی افزود: طرحوارهها را میتوان به صورت الگوهای آسیبپذیری نگاه کرد که یادگیری هیجانی در کودکی در غالب آنها اتفاق افتاده است، یک طرحواره میتواند به عنوان نظامی از خاطرات، شناختوارهها، هیجانات و احساسات بدنی درک شود.
وی تصریح کرد: طرحوارهها الگوهای خود آسیبرسانی هستند که از غلبه افراد بر مشکلات زندگی و بهرمندشدن از پتانسیلهای آنها ممانعت میکنند، طرحوارهها سبب بقای خود میگردند به این صورت که افراد در جستجوی همنواختی، جذب موقعیتها و افرادی میشوند که طرحوارههای آنها را تایید کنند.
رستمی تأکید کرد: طرحوارهها مدلی از درست برآورده نشدن نیازهای هیجانی پایه را ارائه میکنند، طرحوارهها را میتوان بهعنوان یک الگوی تجربی یا باوری ثابت تعریف کرد که با تجارب منفی مکرر در پی برآورده نشدن نیازها شکل گرفته و به راحتی توسط شباهتهای جزئی در عوامل محرک برانگیخته میشود، آنها در نتیجه تجارب ناگوار کودکی شکل میگیرند و ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منششناختی خفیفتر و بسیاری از اختلالات مزمن قرار گیرد.
این روانشناس بالینی گفت: طرحوارهها در سیر زندگی تداوم دارند و در باره خود و رابطه با دیگران هستند و به شدت ناکارآمد است، کسانی که طرحواره ناسازگار داشته باشند در کودکی نیازهای اساسی آنها ارضا نشده است و به همین دلیل در سنین بزرگسالی بر زندگی شخص حاکم شده و شخص موقعیتهای آسیبرسان را به دفعات تجربه میکند و به گونهای انعطافناپذیر واکنش نشان میدهد و برآورده ساختن نیازهایشان در موقعیتهای مهم دوران بزرگسالی را دشوار میکند.
وی افزود: به زبان سادهتر افراد بر اثر برآورده نشدن نیازهای هیجانی خود و محیط آسیبزا دچار طرحوارههای ناسازگار میشوند و هنگامی که فعال شوند باعث میشود فرد نتواند نیازهای هیجانی خود را برآورده کند و احساس بیارزشی، دوست داشتنی نبودن، تنهایی، کلافگی، بیکفایتی، نقص و بیاعتمادی در او تقویت میشود.
این طرحواره درمانگر تصریح کرد: رفتار بخشی از طرحواره محسوب نمیشود، چون رفتارهای ناسازگار در پاسخ به طرحواره به وجود میآیند، بنابراین رفتارها از طرحواره نشات میگیرند ولی بخشی از طرحواره محسوب نمیشوند، طرحوارههای ناسازگار خودآسیبرسان هستند و در مسئلهای که در گذشته برای ما پیش آمده نشات دارند، مانند انتقاد، غفلت، عدم تایید و اعتبار، سوء استفاده و حمایت افراطی، بر زندگی ما حاکم هستند، لذا موقعیت آسیبرسان را به دفعات تجربه میکنیم و مارا وادار میسازد تا در موقعیتهای مشابه با شرایط آسیبرسان گذشته به گونهای انعطافناپذیر واکنش نشان دهیم و برآورده ساختن خواستههایمان در برخی موقعیتهای مهم بزرگسالی را دشوار میسازد.
وی افزود: طرحوارهها حالت ابعادی دارند یعنی که از نظر شدت و گستره فعالیت در ذهن با یکدیگر تفاوت دارند، هرچه طرحواره شدیدتر باشد شمار بیشتری از موقعیتها میتوانند آن را فعال کنند، قبل از تصمیمگیری برای ازدواج، تصمیم برای بچه دار شدن، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، تصمیم برای مهاجرت طرحوارهدرمانی تأثیر بیشتری در گرفتن تصمیمات مناسب و صحیح دارد.
انتهای پیام