اگرچه در پیشانی این نوشتههای زنجیرهای نام شرکتهایی چون « کروز » و « بهمن » به چشم میخورد که با ایران خودرو سهامداران مشترک دارند، اما با استدلال مخالفان واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی مرتبط، این مجموعه به هرکدام از افراد یا کنسرسیومهای فعال در زمینه خودروسازی، قطعهسازی و سایر زنجیره تأمین کشور واگذار شود قطعا محل همین شائبه و ابهام است و بر این اساس احتمالا راهی جز این نمیماند که یکی از مشاغل منسوخ مانند «دلاک»ها را از دل تاریخ بیرون آورد و ایران خودرو را به آنها سپرد.
دلاکها بخشی از نیروی کار شاغل در حمامهای سنتی عمومی بودند که وظیفه شستشو، کیسهکشیدن و ماساژ مشتریان را به عهده داشتند. اما نکته اینجاست که در همان حمامهای قدیمی نیز هر بخش متصدی و متخصص خود را داشت؛ «بانی» در سربینه مینشست و مردم را پذیرش میکرد؛ «رختکن» در هشتی حضور داشت و مراقب لباس مشتریان بود؛ وظیفه «میرآب» تأمین آب و مسئولیت «آبرسان» آوردن آب سرد و گرم بود؛ «کنفکش» کف گرمخانه را میسابید و تمیز میکرد و «آتشبان» مکلف به نگهداری آتشی بود که آب را گرم نگه میداشت و همه اینها زیر نظر «حمامی» قرار داشت که همان صاحب و مسئول حمام بود.
این ساختار نشان میدهد حتی در اداره یک حمام نیز نمیشد وظیفه میرآبی را به آبرسان داد و حالا این سوال مطرح است که مخالفان واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی دارای تخصص، توان، تجربه و کارآیی در حوزه خودروسازی، چه صنفی را دارای صلاحیت و اهلیت برای هدایت بزرگترین مجموعه خودروسازی کشور میدانند؟ دلاکها یا دلالها؟!