آب و نان مدیر یک دقیقه‌ای

فرارو دوشنبه 24 دی 1403 - 13:46
عقل سلیم وقتی این تورم دانش (یا شبه دانش، خدا عالم است) مدیریت و ساز و کار‌های متنوع و رنگارنگ پرورش مدیران را می‌بیند، حق دارد از خودش بپرسد که اگر ما این همه مدیر داریم، چرا وضعیت‌مان این‌طوری است؟ چرا بروکراسی ما این‌قدر به اصطلاح فشل و ناکارآمد است؟

روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «آب و نان مدیر یک دقیقه‌ای» به بررسی نقد خیل عظیم مدیریت‌خوانان در کشور پرداخته و معتقد است با وجود این همه مدیر چرا وضع مملکت به این شکل است.

این روزنامه در این زمینه نوشت: «مدیر یک دقیقه‌ای»، «سنگفرش هر خیابان از طلاست»، «قورباغه‌ات را قورت بده»، «مدیریت ریسک»، «از خوب به عالی»، «رسیدن به رشد سریع»، «از صفر به یک»، «ساختن برای ماندن»، «مدیران به دنیا نمی‌آیند، ساخته می‌شوند»، «رهبران آخر غذا می‌خورند»، «مهم‌ها را بسنجید»، «ثروت‌سازی به سبک ژاپنی»، «نگرش یعنی همه‌چیز»، «مدیر اثر بخش»، ... اینها اسم چند کتاب است. حتما نام بعضی از آنها را شنیده‌اید، اگر هم خود کتاب را نخوانده باشید.

در کنار حوزه پول در آر و حسابی پر رونق روانشناسی و در واقع روانشناسی زرد در بازار کتاب، حوزه دیگری که به همان اندازه پرمخاطب است، اما کمتر به آن توجه می‌شود، همین به اصطلاح مدیریت است. مدیریت در دو، سه دهه اخیر به یکی از رشته‌های پرمخاطب هم در دانشگاه‌ها، هم در انتشارات و هم در کسب و کار‌ها بدل شده و با بسیاری که صحبت می‌کنید، می‌گویند مدیریت می‌خوانند یا مدیرعامل‌اند یا می‌خواهند مدیر شوند! دانشگاه‌ها انواع و اقسام رشته‌های مدیریت را در مقطع‌های مختلف راه انداخته‌اند و به کارخانه تولید مدیر تبدیل شده‌اند.

در جامعه هم وقتی با خیلی‌ها صحبت می‌کنید و می‌پرسید، چه کتابی می‌خوانید، می‌گوید من در حوزه مدیریت کتاب می‌خوانم. تا جایی که آدم گاهی متعجب می‌شود که این همه مدیر به چه کار مملکت می‌آید؟! این افراد قرار است کجا را مدیریت کنند؟! کدام شرکت و سازمان و نهاد و اداره و کارخانه را؟! شاید هم افراد فکر می‌کنند با خواندن این کتاب‌ها و همچنین شرکت در جلسات و به قول خودشان «کارگروه‌ها» و «کارگاه‌ها» تبدیل به مدیر می‌شوند و آخر دوره یا ته کتاب، به ایشان یک دست کت و شلوار شیک با کراوات و کیف مدیریتی می‌دهند و می‌گویند، بفرمایید، شما مدیرعامل هستید، دفتر و دستک و میز و اتاق و منشی و تشکیلات منتظر قدوم مبارک هستند که بر مسند مدیریت تکیه بزنید و با آخرین روش‌ها و متد‌های شناخته شده هدایت شرکت یا سازمان یا کارخانه یا اداره را به عهده بگیرید!

از اینها گذشته، عقل سلیم وقتی این تورم دانش (یا شبه دانش، خدا عالم است) مدیریت و ساز و کار‌های متنوع و رنگارنگ پرورش مدیران را می‌بیند، حق دارد از خودش بپرسد که اگر ما این همه مدیر داریم، چرا وضعیت‌مان این‌طوری است؟ چرا بروکراسی ما این‌قدر به اصطلاح فشل و ناکارآمد است؟ چرا وضع نهاد‌ها و سازمان‌های ما این‌قدر خراب است؟ این‌همه کارگروه و سند چشم‌انداز و چارت و برنامه و کارگاه و فلان و بیسار به چه درد می‌خورد؟ این‌همه اخبار فساد و خرابکاری از کجا می‌آید؟ چرا همچنان بیشتر شرکت‌ها و ادارات خصوصی به شیوه عهد بوقی اداره می‌شوند و درنهایت روابط خانوادگی و فامیلی بر همه چیز حکمفرماست و هیچ کس به دیگرانی که با او هم خون نباشند، اعتماد نمی‌کند و کماکان به قول قدیمی‌ها روابط بر ضوابط ترجیح و اولویت دارد و... الخ.

پس این دانش و علم مدیریت و این مدیران چند دقیقه‌ای آموزش دیده و مسلح به علوم و مهارت‌های جدید به چه کار می‌آیند؟ می‌گویند میرزا آقاسی صدراعظم محمدشاه قاجار قنات‌های زیادی تاسیس کرده. در یک مورد، چند کارگر و مقنی استخدام می‌کند تا در یکی از قریه‌های اطراف تهران قناتی حفر کنند. مقنیان چندین روز کار می‌کنند و به آب نمی‌رسند. به او اطلاع می‌دهند که ناامید شده‌ایم. میرزا آقاسی اصرار می‌کند که ادامه دهید. چند روز دیگر باز همین اتفاق می‌افتد و باز مقنیان به آب نمی‌رسند و نزد میرزا می‌روند و شکایت می‌کنند که این زمین آب ندارد، دست از سر ما‌بردارید. خلاصه از میرزا اصرار و از مقنیان انکار.

تا اینکه میرزا هم شاکی می‌شود و می‌گوید: برای من آب ندارد، برای شما که نان دارد! حالا قضیه مدیریت و کسب و کار پر رونق پیرامون آن است.

نویسنده: محسن آزموده

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.