انتقال پايتخت از تهران؛ غلط و غيرمعقول
روزنامه اعتماد در گفتوگوی مفصلي كه با «پرفسور علي خاكسار رفسنجاني»، استاد تمام و عضو هياتعلمي دانشگاه علامه طباطبايي و متخصص برنامهريزي شهری و منطقهای ترتيب داده موضوع انتقال پايتخت از تهران را بررسی کرده است . این متخصص برنامه ریزی شهر گفته است: بحث انتقال پايتخت از تهران يك موضوع غلط و غيرمعقول است. در هيچ كجای دنيا انتقال پايتخت با موفقيت همراه نبوده است. هدف از انتقال پايتخت نيز مشخص نيست. معمولا هرگاه مسالهای مانند آلودگي هوا درنتيجه وارونگی و ترافيك شديد در تهران مطرح می شود، برخی به فكر انتقال پايتخت ميافتند؛ درحالي كه اين راهحل، مشكلات تهران را برطرف نخواهد كرد. بهطوركلي، انتقال پايتخت در شرايط موجود ايران امری غيرممكن به نظر ميرسد.
به گفته وی دو الگوي اصلي انتخاب پايتخت در جهان وجود دارد؛ الگوی امريكای شمالي و الگوی اروپايی. در الگوي امريكای شمالی، كشورهاي كانادا و امريكا، بزرگترين شهرهای خود را به عنوان پايتخت انتخاب نكردند. برای مثال، واشنگتن يا اتاوا شهرهاي كوچكتری هستند كه به لحاظ امنيتي در موقعيت استراتژيكی قرار دارند. در اين الگو، پايتخت صرفا مركز سياسي و اداري است. در مقابل، الگوي اروپايي مبتني بر انتخاب بزرگترين و مهمترين شهر به عنوان پايتخت است، مانند لندن در انگلستان و پاريس در فرانسه كه هر يك مراكز فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي اين كشورها هستند. هر دو الگو موفق بودهاند و اين كشورها سياستگذاريهاي خود را بر اساس اين الگوها تنظيم كردهاند. الگوي ما در ايران، الگوي اروپايي بوده است؛ تهران به عنوان بزرگترين شهر، پايتخت انتخابشده و بهواسطه اين جايگاه در طول تاريخ رشد همهجانبه كرده است.
خاکسار در بیانی غیر متعارف درباره تهران نیز گفته است: تهران اصلا شهر بزرگي به آن شكلي كه ما تصور ميكنيم، نيست. بر اساس تعاريف بينالمللي، تهران كلانشهر محسوب نميشود، زيرا جمعيت آن [شهر تهران] كمتر از ۱۰ ميليون نفر است. اين بحثها بيشتر در زمان آلودگي هوا مطرح ميشود و برخي افراد بدون اطلاعات دقيق يا با منافع شخصي، انتقال پايتخت را راهحل ميدانند؛ درحالي كه شهرهاي ديگر مانند اراك و اصفهان نيز در مقاطعي آلودگي هواي بهمراتب بيشتري از تهران دارند. همچنين ترافيك در تمام شهرهاي بزرگ جهان وجود دارد و اينيك واقعيت اجتنابناپذير است.
... مكان استراتژيك پايتخت بسيار مهم است. تهران از اين نظر موقعيت خوبي دارد. دسترسی به تهران در شرايط اضطراري و جنگي امن و مناسب است. مشكلات تهران را بايد از طريق راهحلهاي ديگري مانند توسعه حملونقل عمومي، بهويژه مترو و اتوبوسرانی، حل كرد. همچنين بايد توجه داشت كه ترافيك در شهرهاي بزرگ اجتنابناپذير است و بخشي از زندگي شهري است؛ اساسا «ترافيك يعنی جريان خون در رگهای شهر!» با بهرهگيری از سياستهاي درست، همانطور كه تجربه آن در شهرهای بزرگ و شلوغ ساير كشورها وجود دارد، ميتوان ترافيك را سالم كرد و زمان سفر را كاهش داد و از استرس ترافيك كم كرد. مساله آلودگی هوا در اكثر شهرهای كشور يك معضل جدي است و اين موضوع، بحثی جداگانه را می طلبد.
******
چرا پزشکیان متن سخنرانی را نمیخواند؟
روزنامه جوان نوشت:
رئیسجمهور بارها متنهای نوشتهشده برای سخنرانیهایش را نخوانده و گفته است میخواهد حرف دلش را بزند. این موضع با نارضایتی اطرافیان او همراه شده است. از جمله روزنامه هممیهن از جانب «مردم» نوشته که «مردم منتظر شنیدن محتوایی هستند که محصول عقلجمعی و کارشناسی دولت باشد و از زبان رئیسجمهور گفته شود و مهمتر اینکه ناظر به عمل و سیاستهای اجرایی باشد. سیاستمداران هر اندازه هم که سخنور باشند، بهسرعت حرفهایشان تکراری و ممل یا خستهکننده میشود.» معتقدم دلیل اعراض دکتر پزشکیان از خواندن متنهای محصول عقلجمعی و کارشناسیشده بهویژه این آخری که در همایش وفاقملی بود و آن را نخواند، محتوای ضد وفاق آن است که همین اطرافیان ناراضی برای او مینویسند و آقای رئیسجمهور در لحظه آخر آن را کنار میگذارد! پیشنهاد میکنم همین متن خواندهنشده را بهشرط صداقت منتشر کنند تا روشن شود.
... به یاد داریم که رئیسدولت یازدهم و دوازدهم، هر جا که برای سخنرانی میرفت، دقیقاً به عبارات سخنرانیهای تازه رهبری اشاره میکرد و علیه آن موضع میگرفت و با آن ادبیاتی که داشت گاهی هم تمسخر میکرد. حتی در اینباره تذکری شنیده بود که آیا قرار است هرچه رهبری میگوید، شما بلافاصله خلاف آن را بگویید؟! و آقای رئیسجمهور وقت خودش را به کوچه چپ زده و پاسخ داده بود که «نباید اینطور باشد!» با آنکه دقیقاً همینطور بود و هرکس با اندکی سواد رسانه و سیاست این را میفهمید. حتی مشخص شده بود که کدام افراد مسئولیتدار با چه مبالغی این عبارات را برای او میسازند. اکنون همانآدمها دوباره از جمله در شورای اطلاعرسانی دولت و شورای راهبری دور رئیسجمهور را گرفتهاند و میخواهند از زبان او همان اپوزیسیونبازی را درآورند. البته آقای پزشکیان فرقش با قبلیها این است که اهل این بازیها نیست و همین موجب عصبانیت اطرافیان ضد وفاق شده است. در دوره خاتمی نیز همین وضع بود تا جایی که خاتمی به اطرافیان خود که با اطرافیان پزشکیان تفاوت زیادی در وجود و ماهیت ندارند، گفته بود «من نمیتوانم همزمان هم رئیسجمهور باشم و هم اپوزیسیون!».
...اطراف رئیسجمهور را خلوت کنید. پزشکیان به کار شما برای بازی در نقشی که شما برایش مینویسید، نمیخورد. این رودستی بود که شما خوردید و حالا برای همین عصبانی هستید.
******
تیتر نخست دو روزنامه کیهان و اعتماد امروز به موضوع اف ای تی اف اختصاص داشت. اعتماد، از بدفهمی در این باره نوشته است و کیهان، از بی ارتباطی آن با مشکلات اقتصادی کشور.
بدفهمی درباره FATF ؟
محمود صادقي، حقوقدان، فعال سياسي اصلاحطلب و نماينده ادوار مجلس به روزنامه اعتماد گفته است: برخي از عنوان معاهده براي fatf استفاده ميكنند كه اشتباه است. fatf يك معاهده نيست، بلكه يك گروه ناظر براي همكاري در تراكنشهاي مالي است. ايران قرار نيست به fatf بپيوندد، بلكه ميخواهد با يك گروه مالي همكاري داشته باشد. قوانيني وجود دارند كه ذيل توصيهنامههاي fatf طرح شدهاند.
وقتي ايران در ليست سياه قرار داشته باشد چه اتفاقي ميافتد؟ صادقی می گوید: در اين حالت fatf به ساير كشورهاي مشمول اين مقررات توصيه ميكند كه تراكنشهاي مالي خود با ايران را مسدود يا محدود كنند. از سوي ديگر هزينههاي نقل و انتقال بانكي براي ايران افزايش مييابد و خسارتهاي بسياري متوجه ايران ميشود. هيچ كشوري حاضر نيست با ايران كه در ليست سياه اين گروه قرار دارد، همكاري اقتصادي و تجاري داشته باشد...
همان زمان كه ما هم در مجلس دهم درگير اين بحث بوديم، مخالفان فضا را آشفته و شلوغ كرده و اجازه بحث و تبادل نظر را به موافقان و مخالفان نميدادند. خاطرم هست در دانشكده حقوق شهيد بهشتي در مناظرهاي با حضور آقاي كدخدايي و ساير حقوقدانان شركت كردم. در همان زمان كاملا شرح داده شد كه نظام fatf برخلاف تصور راديكالها قرار نيست بر تراكنشهاي ايران نظارت برخط و آنلاين داشته باشد. ...
كشورها در قبال هم تعهدات و همكاريهايي را خواهند داشت. در صورتي كه گزارشي از سوي يكي از كشورهاي عضو به نهاد ناظر برسد، نهاد ناظر بر اساس ساز و كارها و استانداردهايي كه مورد پذيرش همه كشورها قرار گرفته، وظيفه دارد، مورد را بررسي و مبتني بر نظام داخلي خود در مورد آن تصميمگيري كرده و نتيجه را اعلام كند. مثلا امارات در fatf حضور دارد، ممكن است افرادي مرتبط با امارات مرتكب پولشويي شوند و به ايران بگريزند. امارات به اين كارگروه ويژه كه در وزارت اقتصاد ايران مستقر هستند، اعلام مورد كرده و درخواست ميدهد كه ايران بررسيهاي لازم را صورت دهد. اين درخواست در نظام داخلي ايران كه نظام قضايي هم از جمله آنهاست بررسي و نتيجه اعلام ميشود. هيچ اجباري در كار نيست و فقط نوعي همكاري در ميان است. اما اين توهم ايجاد شده كه همه تراكنشهاي مالي ايران تحت نظارت برخط گروه قرار ميگيرد. برخي هم اين نگراني را دارند كه در دور زدنهاي تحريم، مشكلاتي براي ايران ايجاد شود. در حالي كه امروز شما كشوري امنيتيتر از روسيه و چين نداريد؛ روسيه درگير جنگ و تحريم توامان است. اما حتي اين دو كشور عضو fatf هستند.
... مراودات ايران براي دور زدن تحريمها يا كمك به سازمانهاي آزاديبخش مانند حزبالله و...از طريق تراكنشهاي روتين بانكي صورت نميگيرد. اين كمكها از مسيرهايي انجام ميشود كه خارج از كنترل و نظارت اين نوع ساز و كارهاست. مگر ايران مستقيما به حساب حزبالله پول واريز ميكند؟ اگر ايران پول ميريخت، دولت لبنان عضو fatf است و رد پول را زده و جلوي اين داراييها سد ميشد. اينها توهماتي است كه برخي گروهها به دلايل مختلف ترويج ميكنند...
بايد اجازه داده شود مذاكرات در مجمع در فضاي تخصصي صورت گيرد. خوب است موافقتها و مخالفتها شفاف منتشر شوند تا مردم در جريان موضوع قرار بگيرند. اگر مذاكراتي كه در سال 96 در مجلس دهم صورت گرفت در اختيار عموم جامعه قرار ميگرفت و نشست غيرعلني نميشد امروز كسي نميتوانست فضا را غبارآلود كند. ...
******
گرهگشایی از مشکلات اقتصادی برنامه میخواهد نه FATF
در مقابل روزنامه اعتماد، روزنامه کیهان مانند همیشه با دیدگاهی انتقادی به موضوع FATF پرداخته است.
این روزنامه در تیتر نخست خود نوشت:
گرهگشایی از مشکلات اقتصادی کشور به برنامه نیاز دارد نه پذیرش FATF و اصرار بر مذاکره؛ بنابراین اصرارکنندگان بر این مسائل، شفاف بگویند کدام کار را میخواستند انجام بدهند که به FATF و مذاکره نیاز دارد؟ کسانی که مدعی هستند به بن بست رسیدهایم و مشکلات را فقط میتوان از طریق مذاکره با آمریکا حل کرد توضیح بدهند که همان موقع هم که تحریم و FATF اندک اعتباری داشت؛ کشور چه کارهایی را خواسته انجام بدهد که نشده و حالا میخواهند با مذاکره یا پذیرش یک سازوکار مالی منسوخ و از رده خارج، چه مشکلی را حل کنند؟
همان موقع (تا قبل از دهه میلادی جاری) که این ابزارها، اندک اعتباری داشت؛ برخی مسئولان گفتند که FATF مشکلات را حل میکند و با همین بهانهتراشی، مسائل اساسی کشور را معطل کردند، در حالی که دولت سیزدهم بدون FATF واکسن وارد کرد و نفت فروخت و پولش را هم وصول کرد.
حسن روحانی؛ رئیسجمهور وقت برای ربط دادن واردات واکسن به برجام و FATF گفته بود: «مگر واکسن سوهان قم است» و حتی حل آب خوردن را به برجام و مذاکره متصل کرد اما دولت سیزدهم، اثبات کرد بدون آنها هم مشکلات قابل رفع است.
علی ربیعی؛ فرد همیشه دارای مقام و منصب کشور هم دی ماه 99 و در حالی که روزانه تعداد زیادی از هموطنان قربانی کرونا میشدند، تصریح کرد: «بدون FATF نمیشود واکسن آورد.»
کشور در دولت قبل، بدون FATF و با وجود تحریمها، فروش نفت را از 600 هزار بشکه به یک میلیون و 500 هزار بشکه رساند. یکی از دلائل موفقیت دولت سیزدهم در فروش نفت و واردات واکسن، علاوهبر اراده جهادی و جوانی و جوان احوالی، متنوع شدن ابزارهای پرداخت در جهان امروز بود.
دولتهای دیگر جهان هم سالهاست اثبات کردهاند که با کنار گذاشتن سازوکارهای کهنه، به نظامات جدید روی آوردهاند. با توجه به گسترش روزافزون ابزارهای پرداخت جدید و تلاش ترامپ برای ایجاد یک رمزارز آمریکایی؛ نه تنها، تحریمها دیگر اثری نخواهد داشت بلکه دلار و نظامات پیرامونی آن از جمله FATF بیاثر شده و اصرار دولتیها و حامیان او بر مذاکره و پذیرش کامل FATF، خالی فروشی به مردم و وقتکشی برای مواجه نشدن با مشکلات اساسی کشور است.
... وقتی به دولت گفته میشود که دوران FATF و تحریم، حداقل پنج سال است که بهطور کامل تمام شده و با ابزارهای جدید و متنوع مالی و اقتصادی جهان امروز، این چیزها بیمعناست؛ به جای بهروزرسانی خود، فریاد میزنند که نمیگذارند کار کنیم.
******
پایان دیپلماسی یکسویه با روسیه؟
نعمت االله ایزدی آخرین سفیر جمهوری اســلامی در اتحاد جماهیر شــوروی در گفتگو با روزنامه شرق تأکید دارد «سفر پزشکیان به روسیه در آستانه روی کار آمدن ترامپ، بهترین فرصت برای امضای موافقت نامه جامــع همکاری ها با طرف روس اســت» تا به زعم اولین ســفیر ایران در روسیه، «تهران ضمن استفاده از ظرفیت های مناســبات با مســکو و همچنین اعتمادزایی برای روسیه، بتواند بادســت پرتری در مقابل دولت ترامپ مذاکرات را پیش ببرد».
او به این روزنامه گفته است: در اینکه ترامــپ به دلایل مختلــف، چه جنگ نظامی و چه حتی ضربه نظامی علیه ایران را کنار بگذارد، تقریباتردیــدی وجود ندارد، اما این به معنای آن نیســت که ترامپ ازطریق افزایش تحریم ها، احیای کمپین فشار حداکثری یا به صفررســاندن فروش نفت ایران، تصاعد بحران بــا تهران را اجرائی نکند. ... ترامپ با تصاعد بحران به دنبال تضعیف ایران و کشاندن پای میز مذاکره اســت و در مذاکره اســت که تکلیف همه چیز روشن می شود. ...
دیپلماسی یک هنر است که با کمترین هزینه، بیشترین سود و فایده را داشته باشیم و قطعا مسیری کوتاه تر و عقلانی تر از تقابل و تنش زایی برای رسیدن به منافع است. در طول تقریبا چهار ماهی که دولــت چهاردهم روی کار آمدهاست، رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مرتب از آمادگی برایم ذاکره می گوینــد، اما نوعــی کلی گویی در آن دیده می شــود و هنوز مدل مذاکرات مشخص نیست.
به نظر من جمهوری اســلامی ایران پتانســیل مذاکره مستقیم با دولت ترامــپ را دارد، ولی در کوتاه مدت حتمــا این مذاکرات باواسطه های منطقه ای و فرامنطقه ای از عمان و ژاپن گرفته تا دیگرکشورها انجام خواهد شد. اگر این مذاکرات با واسطه، مسیر خوبی را طی کند، احتمال دارد در ادامه شــاهد مذاکرات مســتقیم ایران و دولت ترامپ هم باشــیم؛ چون اصلا دلیلی نــدارد این مذاکرات مستقیم انجام نشود...
به باورم روسیه اکنون به این یقین رسیده است که دیگر ایران بنایی ندارد مانند گذشته یک سویه عمل کند؛ سیاستی که در سال های گذشته مورد سوءاستفاده روسیه قرار گرفت...
سفر {پزشکیان} به روسیه توسط دکتر پزشکیان و امضای موافقت نامه همکاری جامع راهبردی با روســیه، آن هم پیــش از روی کار آمدن دونالد ترامــپ، نوعی اعتمادزایی درقبال مسکو ســت تا این اطمینان برای روســیه و پوتین حاصل شود که جمهوری اسلامی ایران در صورت تنش زدایی با غرب و آمریکا، مســکو را کنار نخواهد گذاشت و در عین حال با مذاکرات پیش رو، تهران بنا دارد یک «تنوع و موازنه» را در سیاســت خارجی خود پیاده کند و در این سیاست خارجی متوازن هم، وزن و جایگاه روسیه مانند دیگر کشورها کاملا مشخص است. ولی دیگر خبری از یک دیپلماسی یک سویه و وابستگی صرف به مســکو نخواهد بود.
به نظر من این سیاســتی است که توسط دولت چهاردهمپی گرفته شده است. ... یعنی اگر روســیه و پوتین ببیند که ایران جدیت الزم و اراده برای تنش زدایی با غرب را دارد، ترجیح می دهد به ســمت کارشــکنی، سنگ اندازی و ایجاد اخالل درمسیر مذاکرات ایران و غرب نرود.
******
۲جریان جدید در سپهر عمومی سیاسی
مجتبی زارعی نماینده مردم تهران در روزنامه همشهری نوشته است: ایران از نظر تاریخی در وضعیت جدیدی قرار گرفته است. خوانش انقلاب اسلامی ایران و جمهوری برآمده از آن با روششناسیهای قدیمی پاسخگوی تطور و تحول پیش روی نیست. دیگر زمان چپ و راستبودن، اصلاحطلب و اصولگرابودن و تکنوکراتبودن گذشته است. کار تشکیلاتی و جمعیتسازی جزئی از لوازم ایران جدید است اما تعصب و پافشاری کورکورانه بر حزب خود، باند و آرای خود، راه عقلانیت و پیشرفت در امور ایران را تعطیل میکند. در جامعه تحولخواه امروز ایران، جایی برای دستهبندیهای قدیمی و تنگنظرانه وجود ندارد. هرگونه مقابله با تغییر و تحولات تعالیخواه تنها به توقف رشد و رکود منجر خواهد شد. بهجای این جدالهای بیپایان، باید به سمت اصلاحات بنیادین و راهحلهای نوین برای پیشرفت ایران اسلامی حرکت کنیم.
برای رسیدن به چنین وضعیتی باید به تفکر انتقادی مجهز شد. 5مرحله تمدنی مورد نظر امام خامنهای در بیانیه گام دوم، یعنی انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی، دولت اسلامی، کشور اسلامی و تمدن اسلامی ره آموز تفکر انتقادی است...
در این راستا 2جریان جدید در سپهر سیاسی کشور قابل شناسایی است:
جریان ظرفیت-راهحل: این جریان بر استفاده بهینه از تمام ظرفیتهای موجود تأکید دارد. به جای تمرکز بر خوانش صرف بحرانها، باید بهدنبال استفاده از فرصتها و منابع داخلی برای حل مشکلات کشور باشیم. رویکرد این جریان عقلانی، مبتنی بر واقعیتها و راهحلهای عملی است.
جریان بحران- بنبست: این جریان، همانطور که از نامش پیداست، بر مشکلات و بحرانها تأکید دارد و با نگاه منفی به مسائل، تنها به خوانش کاستیها و سپس اظهار عجزها و لاجرم بنبستهای سیاسی و اقتصادی دامن میزند. کسانی که در این مسیر حرکت میکنند، هیچگاه به حل مسائل نمیپردازند و تنها به نگهداشتن کشور در وضعیت فعلی میکوشند.
کسانی که دل مردم را خالی میکنند، طرفدار جریان بحران- بنبست هستند؛ درحالیکه کسانی که بهدنبال شکوفایی ایران هستند، در مسیر ظرفیت - راهحل گام برمیدارند. این گامها بهمعنای واقعی میتواند کشور را از رکود و بحرانهای موجود به سمت توسعه و پیشرفت هدایت کند.
ما باید به جریان ظرفیت - راهحل بپیوندیم؛ زیرا دوران رایج اصولگرا و اصلاحطلب به پایان رسیده و به تاریخ پیوسته است؛ نتیجه اینکه باید نگاهمان به نظام مسائل کشور و روششناسی پاسخ به آن بهطور کلی تغییر کند.
******
سندروم شهرداران بی قرار !
«علی نوذرپور»، نایب رئیس هیأت مدیره جامعه مهندسان شهرساز ایران و معاون پیشین سازمان شهرداریها و دهیاریها، متوسط عمر مفید شهرداران در شهرها و کلانشهرها را با استناد به تحقیقات مرکز مطالعات برنامهریزی شهر تهران، کمتر از دو سال دانسته و به روزنامه «ایران» گفته است: یکی از مؤلفههای پایداری مدیریت شهری، انتخاب شهردار مبتنی بر معیارهای صحیح مدیریتی است. بدین معنا که شهردار علاوه بر تحصیلات مرتبط در رشتههای مدیریت شهری و اجتماعی، ارتباطات تخصصی نیز با حوزههای مختلف امور شهری و شهرداری داشته باشد. اگرچه طبق دستورالعمل ابلاغی وزارت کشور، رشتههای تحصیلی مرتبط با شرایط انتخاب شهرداران معین شده اما گاه شاهد اعمال نفوذ اعضای شورای شهر و تحمیل نظرات آنها به استانداریها، فرمانداریها و حتی وزارت کشور بودیم. به این ترتیب تحت فشار اعضای شورای شهر، پای شهرداران غیرمتخصص به شهرداری باز شده و پس از مدتی توسط همین اعضا و با اتهاماتی نظیر عدم کفایت و... کنار گذاشته میشوند.
نایب رئیس هیأت مدیره جامعه مهندسان شهرساز ایران و کارشناس مسائل شهری با اشاره به اهمیت تجربه و مهارت شهرداران در پیشبرد امور شهرها و کلانشهرها، خاطرنشان میکند: بخشی از موفقیت شهرداران و پایداری مدیریت شهری وابسته به اقدامات اجرایی و تخصصی آنها در امور سازمانهای مرتبط شهرداری یا وزارتخانههایی مانند وزارت کشور، راه و شهرسازی، استانداری و... است. حال چنانچه اعضای شورای شهر، فردی بیتجربه و غیرمتخصص را به عنوان شهردار انتخاب کرده و مسئولیت مدیریت شهر را به وی بسپارند، قاعدتاً پس از مدتی مشکلات سر باز کرده و در صورت عدم تحقق خواستههای اعضای شورا، تلاشها بر حذف این انتخاب اشتباه معطوف میشود.
البته لزوماً اعضای شورای شهر در این زمینه موفق نمیشوند، چرا که استیضاح شهرداران به کسب دوسوم آرای شورای شهر نیازمند است و در صورت لابی شهردار با یکسوم باقی مانده، خود را ازغائله استیضاح و برکناری نجات میدهد.
با این حال تخصص و تجربه شهرداران در امور مدیریت شهری، فشار اعضای شورای شهر و احتمال استیضاح و برکناری را به حداقل رسانده و متوسط عمر شهرداران را افزایش خواهد داد. طبق گفته معاون پیشین سازمان شهرداریها و دهیاریها، برخی از شهرداران بهرغم تخصص و تجربه کافی، تعاملات لازم با اعضای شورای شهر را نداشته و با استمرار این وضعیت زمینه استیضاح یا برکناری خود را فراهم میکنند.
گاهی نیز شهردار از تعاملات مناسب با اعضای شورا آگاه بوده اما نمیتواند ارتباط مناسبی با مردم شهر برقرار کند. همین امر دامنه نارضایتی عمومیرا گستردهتر کرده و موفقیت شهردار در پیشبرد امور و استمرار فعالیتش را به چالش میکشد.
«علی نوذرپور» تصریح کرد: برخی اوقات بهرغم وجود چهارچوبهای قانونی و فرآیندهای علمیو تخصصی، پای منافع شخصی و گروهی عدهای به مدیریت شهری باز شده و با تشدید فشارها علیه شهردار، احتمال استیضاح و برکناری وی نیز قوت میگیرد. منافعی که بعضاً اقتصادی، سیاسی و اداری بوده و به دستاویزی برای تحت فشار قرار دادن شهردار تبدیل میشود.
مثلاً اعضای شورا در صورت مخالفت شهردار با سپردن برخی از امور اقتصادی شهر به پیمانکاری خاص، ائتلاف کرده و با اکثریت آرا، شهردار را برکنار میکنند. گاهی نیز اعضای شورا، شهردار را مجبور به اقدامات خلاف قانون کرده و وی را سر دوراهی قرار میدهند. در صورت مخالفت شهردار، کارشکنی اعضا آغاز شده و مقدمات برکناری وی نیز فراهم میشود.
حال در صورت درگیری شهردار با تخلفات گسترده، پای نهادهای نظارتی مانند سازمان بازرسی و ... به موضوع باز شده و عمر شهردار کوتاهتر میشود.