فرارو- همه ما این جمله معروف شنیده ایم: «برندهها هرگز از دور خارج نمیشوند، و کسانی که از دور خارج میشوند هرگز برنده نمیشوند.»
به گزارش فرارو، اما اگر به دنبال اشتباهات رخ داده از تلاش دست بکشید، چه میشود؟ حال اگر چنین شود، به جای اینکه یک قدم به عقب بازگردید و یا از تلاش بکشید و هدف را تغییر دهید میتوانید از این مسئله به عنوان جهش برای دستیابی به مقصود استفاده کنید!
انتخاب «استراتژی تسلیم شدن» یک رویکرد به ظاهر کمک کننده برای خلاصی شما از زمان، پول و انرژی هزینه شده برای دستیابی به چیزهایی مهم است.
به عنوان نمونه میخواهید کتابی بنویسید. به گفته مارک مانسون، در حقیقت یک هیولای بزرگ در ذهن ساختهاید که نیازمند صرف انرژی زیادی است، احتمالا از همان ابتدا تسلیم میشوید و از پیشه کردن هر گونه تلاشی در این زمینه دریغ میکنید.
آقای مانسون گفت: «روشی که من برای نوشتن یک کتاب انتخاب میکنم میتواند کاملا متفاوت با شما است.» روزانه نوشیدن یک مقدار آبمیوه خلاقیتام را برای نوشتن یک کتاب افزایش میدهد. بنا براین نوشتن یک کتاب و افزایش خلاقیت میتواند کاملا سلیقهای و شخصی باشد.
ست گودین نویسنده آمریکایی در کتاب خود آموزش میدهد چه زمانی باید به اصطلاح تسلیم شوید و از کار دست بکشید. او استدلال میکند برندگان تسلیم شوندههای هوشمندی هستند که به ندرت غفلت میکنند، مانند زمانی که مسیر فعلی را به خوبی میشناسند، اما ممکن است تردید در تصمیم گیری مانع دستیابی آنها به اهداف شود. کاهش ضرر و زیان به برندگان اجازه میدهد تا وقت و انرژی بیشتری برای دنبال کردن اهداف و حرکت به جلو داشته باشند.
آقای گودین میگوید: «بهتر است شروع کنید، از منابعی که برای دستیابی به هدف نیاز دارید آگاه شوید، اما مطمئنا نمیخواهید در مواجهه با سختیها شگفت زده شوید، ولی باید انتظارشان را داشته باشید.» «چالشهایی که پیش رو دارید این است که چگونه میتوانید تلاش کنید و موانع را از سر راه بردارید.»
روی عوامل کلیدی تمرکز کنید، اما این میزان بالای تعهد در یک زمان محدود میتواند نیازمند کمی انگیزه باشد.
در یک مورد تحقیقاتی، ۳۲ شرکت کننده در یک بازی کامپیوتری شرکت داشتند، از آنها خواسته شد که بارها و بارها یکی از نه درب ورودی مختلف را انتخاب کنند. هر شرکت کننده درب ورودی متنوعی را انتخاب میکرد و بر روی پاداش و گنجینههای متغیری کاووش میکرد، مسئلهای که میتوانست میزان خسارات را مشخص کند. اما در بعضی از نسخههای این بازی، دربهای که باز نشده بودند، در نهایت از بین رفتند. در این شرایط محققان دریافتند که شرکت کنندگان تمایلی به دریافت پاداش بیشتر نشان نمیدادند و در عوض ترجیح میدادند گزینههای خود را داشته باشند.
به عبارت دیگر، تلاش برای انجام کارها و غلبه بر چیزهای بیشمار، منابع محدود ممکن است ما را به بیراهه بکشاند – و اصلا متوجه مسئله نشویم.
این درست همان جایی است که تسلیم میشوید و یا از کار دست میکشید – و تمامی فرصتها و هزینههای پرداخت شده را از دست میدهید. آقای گودین میافزاید، به عبارتی ساده، باید یک ایده و گزینه را دنبال کنید، و مابقی دیگر را کنار بگذارید. این بدین معنی است که انتخاب کنید برای ۴ ساعت در دفتر Netflix کار کنید یا بر روی کار هنری و مهارت جدید تمرکز کنید.
یک از هزینههای گران بها از دست دادن «زمان» است، که طبق مطالعهای که در سال ۲۰۰۶ در مجله Public Policy & Marketing منتشر شد و درباره اعتقاد دروغین نسبت به آیندهای مبهم گزارشی تهیه کرده بود. چیزی که باید فراموشش کنید. اگر یک ساعت را در اینجا و جای دیگر صرف کنید، مطمئنا ساعت کمتری را برای تمرکز روی نوشتن کتاب خود خواهید داشت.
تسلیم شدن حتی برای خودمان به دلیل زمان سپری شده، انرژی، منابع و هزینههای صرف شده به سختی توجیهپذیر است. تصور کنید در مدت ۳۰ دقیقه ایستادهاید تا چیزی را یاد بگیرید هنوز یک ساعت دیگر برای رفتن وجود دارد. شما قبلا بر روی آن ۳۰ دقیقه سرمایهگذاری کرده بودید، بنا براین بازگشتن دوباره به این نقطه اصلا درست و منطقی نیست. یک مقاله در انجمن روانشناسی آمریکا در مورد این مسئله «اتلاف وقت» گزارش مفصلی تهیه کرده بود. به این ترتیب در نهایت احساس میکنید باید از این ۳۰ دقیقه به خوبی استفاده میکردید.
اما امتناع از تسلیم شدن به دلیل صرف هزینه و سرمایهگذاری میتواند آسیب زنندهتر باشد. برای هر لحظهای که روی چیزی که بازدهی ندارد کار میکنید و و همچنان بر تصمیم خود استوارمی مانید میتواند دیگر فرصتهای بالقوه ارزشمند دیگر را از بین ببرد و از دستشان بدهید.
آقای گودین میگوید، «راه درست نگاه کردن به تمامی اشتباهات و هزینههای صرف شده است.»
یک مطالعه از دانشگاه نورث وسترن نشان میدهد وقتی که اهداف غیر واقعی را کنار میگذارید، به اهداف متفاوتی میرسید و در نهایت ممکن است خوشحال شوید و در نتیجه آن سالمتر، با استرس کمتر و شادتر زندگی کنید.
دکتر کریستین نِف، استاد یار دانشگاه تگزاس و متخصص روانشناسی آموزشی میگوید: «این قطعا مسئله اعتماد به نفس است، زیرا معتقدیم که باید موفق باشیم»، او همچنین میافزاید: «در نظر ما دست کشیدن از کاری به معنای شکست خوردن است.» این احساس شکست با احساس دردناک پذیرفتن چیزهای از دست رفته مرتبط است.
با این حال شاید دست کشیدن در زمان مناسب کمی دشوار باشد. پس چگونه باید بدانید چه زمانی از تلاش دست بکشید و چه زمانی ادامه دهید؟
دکتر نِف توصیه میکند که تصور کنید یک عضو خانواده و یا یک دوست خوب در وضعیتی مشابه قرار دارد، شما به او میخواهید مشاوره بدهید.
او میگوید: «در حقیقت، افراد تمایل دارند برای دیگران عاقلانهتر و حمایتی تراز خودشان تصمیم بگیرند.» «اگر در مورد این موضوع فکر میکنید، برخی چشم اندازها میتوانند حاکی از آن باشند که واقعا در مورد آن فکر نمیکنید.»
همچنین میدانید افرادی هستند که اهدافی مشابه شما دارند. برای آنها چگونه بوده؟ آنها نیز باید تلاش کنند تا به اهداف خود دست یابند؟ علاوه بر تمامی اینها، هزینه فرصت به وجود آمده چه میشود. مهم نیست برای دستیابی به هدف خود چه مقدار پول، درد، تلاش و زمان صرف میکنید. البته گفتنی است تمامی این مسائل همیشه آشکار نیستند.
به عنوان مثال، به سفرهای طولانی بروید. هنگامی که آقای مانسون ماجراجویی چندساله خود را در سراسر جهان آغاز کرد، از حفظ و ثبات در جلب دوستی و روابط عمیق و با معنی و یا حفظ روابط صمیمی گذشت.
آقای مانسون میگوید: «هنگامی که به طور مرتب سفر میکنید، فرصتی برای ایجاد روابط عمیق دوستانه ندارید به طوری که دوستیها خیلی کوتاه و ظاهری به نظر میرسند.»
نکته این است هنگامی که هزینههای مرتبط با اهداف را باز بینی میکنید، میتوانید منابع فعلی که برای شما در دسترس هستند را ارزیابی کنید؛ و مهمتر از همه میدانید که باید چه کنید و به کجا برسید.
بدترین زمان برای دست کشیدن از کاری زمانی است که بیش از حد احساس درد میکنید. برای مثال، هنگامی که به کاری مشغول میشویم، اکثر ما فکر میکنیم که باید خود را توجیه کنیم و پذیرای شرایط باشیم، اما به محض اینکه به اندازه کافی همه چیز دشوار میشود از کار دست میکشیم. به گفته آقای گودین، اگر ما در ابتدا و در زندگی حرفهای خود بتوانیم از جستجوی یک شغل دیگر به عنوان فرصتی بهتر بهرهمند شویم، احتمالا موفقتر خواهیم بود.
اما وقتی به آن میرسیم و زمانی که از آن دست میکشیم میتواند به یک مبارزه واقعی تبدیل شده باشد. دکتر نف میگوید، راه حل این است که خود را از آن موقعیت خارج کنید. بهتر است بتوانید تمرکز خود را دوباره به دست آورید و روی اشتباهات دقیق شوید و از طرح سوالاتی مانند «آیا من یک بازنده ام؟» یا «من به اندازه کافی خوب هستم» اجتناب کنید.
در عوض، از خودتان بپرسید، «چه چیزی باعث شادیام میشود؟» یا «چه چیزی برای من خوب است».
منبع: nytimes