به گزارش همشهری آنلاین جوان نوشت: در حالی که حرف و حدیثها پیرامون مذاکره با امریکا در جریان است و اصلاحطلبان مثل همیشه در تلاش هستند آن را به عنوان «تنها» راهحل برای «همه» مشکلات معرفی کنند، جریانی همسو با دولت میکوشد از هم اکنون مقصران گذشته برجام و آینده مذاکرات خیالی را در داخل معرفی کند. از این طریق، در صورت شکست در مذاکرات از پذیرش مسئولیت آن میگریزند و پای خود را از معرکه بیرون میبرند؛ هم با مخالفان داخلی تسویهحساب میکنند و هم اینکه با تبرئهکردن دولت امریکا از پیمانشکنی و غیرقابل اعتماد بودن، نمیگذارند باب مذاکره برای همیشه بسته شود. وقتی همیشه مقصر طرف ایرانی است، چرا دوباره برای مذاکره با امریکا مشتاق نباشند؟
مصطفی پوردهقان که عضو فراکسیون مستقلین مجلس شورای اسلامی است و خود را به لحاظ سیاسی مستقل میداند، به برخی واکنشها علیه پیوستن ایران به FATF اشاره کرده و گفته است: «آقایانی که روز دوشنبه در مجلس شروع به فریاد و هوار زدن، حنجره پاره کردن و گفتند مشت تو دهان آدمها میزنن و این الفاظی که به کار بردن و به دولت و افراد پریدن، بدانند این ادبیات هیچ جایی در نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد...».
او اضافه کرده است: «اگر قرار است مشتی بر دهان کسی زده شود، باید به دهان آن کسی بزنند که با کارهای احساسی از قبیل آتش زدن برجام دلار ۷هزار تومانی را به ۸۰هزار تومان رساند.»
جالب آنکه او گفته چنین الفاظ و ادبیاتی در نظام اسلامی جایی ندارد و در عین حال خود از چنین ادبیاتی استفاده کرده است!
اما مقصریابی برای دلار ۸۰هزار تومانی هم جالب توجه است. برخی نمایندگان مجلس «یک روز پس از خروج امریکا از برجام» در اردیبهشت سال ۱۳۹۷ اقدام به آتش زدن متن کاغذی برجام در صحن علنی مجلس کردند. آیا میشود تاریخ را از نیمه روایت کرد و بدون اشاره به زمان و دلیل آتش زدن برجام، همه مقصر ماجرا را اینان معرفی کرد؟ بر فرض آنکه این نمایندگان هم مقصر بودند، یعنی قرار نیست هیچ نقش و تقصیری برای دولت امریکا قائل باشیم و همه چیز گردن داخلیهاست؟
از سویی دیگر، عبدالناصر همتی که اکنون وزیر اقتصاد است، در ماههای پس از خروج امریکا از برجام، رئیس کل بانک مرکزی ایران بود. آیا کنترل قیمت دلار در حیطه مسئولیت او نبود؟ و آیا هیچ کس نباید هیچ مخالفتی کند تا آقایان بتوانند دولتداری کنند؟
از همه مهمتر آنکه آتش زدن نسخه کاغذی برجام، در عمل هیچ گونه تأثیر حقوقی بر بود و نبود ایران در برجام نداشت و پس از آن هم ایران در برجام باقی ماند، اما نه طرفهای غربی پای تعهدات خود در برجام ماندند و نه کسی در ایران توانست قیمت دلار را کنترل کند. پس از خروج امریکا از برجام، اروپاییها در برجام بودند و ایران هم در برجام باقی ماند، کلی هم مذاکره و توافق و فلان و بهمان صورت گرفت، اما نتیجه چه شد؟
این مدل مقصریابی که مدام تکرار شود که نگذاشتند ما کار کنیم، نشان خوبی از مسئولیتپذیری و البته قدرت مسئولان موافق برجام نیست. نمیشود مدام بهانه آورد که نگذاشتند کار کنیم. طبعاً هر فرد، هر دولت و هر کاری عدهای مخالف دارد، اینگونه هیچ کس نباید هیچ کاری کند، مگر دهان همه مخالفان بسته باشد!