خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛ عبارت «هالیو» کلمهای در زبان کرهای است که به گسترش اقبال به تولیدات رسانهای و فرهنگ عامهپسند کرە جنوبی اشاره میکند. این عبارت در زبان فارسی به «موج کرهای» ترجمه شده است.
در دهە ۱۹۹۰ میلادی بر اساس راهبرد دولتی کرە جنوبی به جهت بهکارگیری صنایع خلاق، شرکتهای فرهنگی کره تولیدات خود را گسترش دادند. یکی از ویژگیهای کلیدی این جریان، مشارکت دولت کرە جنوبی در ایجاد و استفاده از صنایع خلاق برای رسیدن به ارتقای اقتصادی و سیاسی بود و به همین ترتیب آسیا یک بازار کلیدی برای فروش این محصولات به شمار میرفت.
موج کرهای از کشورهای همسایە کرە جنوبی به تدریج فراتر رفت و از حدود سال ۲۰۰۷ با گسترش رسانههای اجتماعی تا کشورهای خاورمیانه، هند، شمال آفریقا و آمریکای لاتین مخاطبانی پیدا کرد. تنها در سال ۲۰۱۳ کنسرتهای کی پاپ در تعداد زیادی از شهرها بزرگ جهان مانند لس آنجلس، نیویورک، پاریس، لندن، سائوپائولو، تورتنتو و … برگزار شد و به تدریج در سالهای بعد به ویژه در سال ۲۰۱۸ نیز به طور جدی تداوم یافت.
موج کرهای در ایران؛ علاقهمندی ایرانیها به سریال یانگوم و جومونگ
پخش سریالهای کرهای از صدا و سیما اولین مواجهە مستقیم و گسترده ایرانیان با محصولات فرهنگی کرە جنوبی بود. تعداد علاقهمندان و دنبالکنندگان موسیقی کرهای (کیپاپ) نیز با گسترش تماشای سریالهای کرهای (کیدراما) نیز افزایش یافت و به صورت هواداری عمیق جلوهگر شد. بیشترشدن استفاده از شبکههای اجتماعی و سهولت دسترسی به محصولات، شیوع ویروس کرونا و زیست مجازی جوانان و نوجوانان، در افزایش تعداد هواداران این موسیقی، تأثیر قابل توجهی داشت. از این رو، هواداری از موسیقی کرهای در ایران پدیدهای تقریباً نوظهور است که به تدریج گسترش مییابد.
به تدریج با گسترش علاقە ایرانیان، امکان دانلود سریالهای جدید با زیرنویس فارسی در سایتهای اینترنتی مختلف، فراهم شد. گسترش علاقه به سریال کرهای به تدریج موجب علاقە نوجوانان و جوانان ایرانی به گروههای موسیقی کرهای شد..
بر اساس مشاهدات انجام شده، در ایران معمولاً هواداری از فرهنگ کرهای نه به صورت یک هواداری عادی بلکه به صورت هواداریهای عمیق جلوهگر میشود و به نظر میرسد در سالهای اخیر با وابستگی بیشتر نوجوانان به فضای مجازی، اقبال آنان به این محصولات افزایش یافته است. آمارها نشان میدهد جستجوی عبارات مربوط به کیپاپ در موتور جستجوگر گوگل در ایران از سال ۱۳۹۹ به نحو قابل توجهی افزایش پیدا کردهاست. از سال ۱۳۹۹ در کنار عدم دسترسی به سرگرمیهای پیشین به علت فاصلهگذاری اجتماعی در جامعه، اقبال به گذراندن اوقات فراغت با استفاده از محصولات رسانهای بیشتر شد. به همین ترتیب، استفاده از محصولات رسانهای کرە جنوبی همچون بسیاری از محصولات رسانهای دیگر بین نوجوانان افزایش یافته است.
کیپاپ چگونه جهان نوجوانان را درنوردید؟
با توجه به علاقه فزاینده بین المللی به کی پاپ نمیتوان آن را صرفاً موسیقی محبوب کرهای در نظر گرفت. کی پاپ یک محصول فراملیتی و یک اصطلاح جهانی است. صادرات فرهنگی کره در این زمینه دارای ویژگیهای معمول «پاپ» هستند: ظاهری جذاب، رقص پویا، ملودیهای سریع، شاد و آسان بر روی صحنه.
نقطه کانونی اجرا کمتر متمرکز بر موسیقی است و بیشتر از ارائه بصری قدرتمند برخوردار است. ارائهای که ترکیبی از روتینهای رقص کاملاً هماهنگ و لباسهایی با مضمون یکسان است. اساسیترین عنصری که کی پاپ را از دیگر انواع موسیقی عامهپسند کرهای متمایز میکند این است که توسط آیدل ها اجرا میشود. آیدل ها خوانندگان انفرادی و خوانندگان گروههای چند نفره هستند که توسط آژانسهای سرگرمی بزرگ با طیکردن آموزشهای پیچیده، تشکیل و اداره میشوند.
این افراد اغلب از بین نوجوانان انتخاب میشوند زیرا این گروه نسلی درصد زیادی از بازار موسیقی بین المللی را به خود اختصاص دادهاند. در مورد کیپاپ نمیتوان کمکهای دولتی را نادیده گرفت و آن را جدای از صنایع دیگر کرە جنوبی تلقی کرد؛ زیرا کی پاپ تنها یک محصول فرهنگی نیست بلکه بزرگترین محصول صادراتی کرە جنوبی به حساب میآید.
آیدلها سفیران بین المللی کرە جنوبی تلقی میشوند و در مراسم مختلف به عنوان نماینده این کشور و حتی نماینده مردم آسیا حضور پیدا میکنند. برای مثال گروه موسیقی بیتیاس علاوه بر چند دوره حضور در اجلاس بین المللی سازمان ملل متحد، در سال ۲۰۲۲ به عنوان نمایندە مردم آسیا در کاخ سفید حضور پیدا کرد و دیداری با رئیس جمهور آمریکا داشت.
موج محصولات کره جنوبی و فرهنگ هواداری
یکی از جنبههای متمایز کی پاپ ظهور جوامع هواداران کیپاپ است. کاری که آنها از علاقه انجام میدهند هستهای مولد است که موجب گسترش این پدیده میشود، در واقعیت کلوبهای هواداری از انواع مختلف محلی، ملی، فراملی، آنلاین یا آفلاین پیشرو و هسته مرکزی فرهنگ جهانی کیپاپ هستند.
ماهیت جماعت هواداران کی پاپ خودگردان است به این معنا که جماعتی از افراد با سن، جنس، قومیت و ملیت متفاوت در کنار هم قرار گرفتهاند که ممکن است انگیزهها، علایق و انتظارات آنها از کی پاپ با یکدیگر متفاوت باشد. نحوە شکلگیری و عملکرد هواداران تا حدودی مستقل از صنعت سرگرمی و موسیقی است. همین نکته ماهیت فرهنگ ایجادشده توسط اجتماعات بین المللی هوادار کی پاپ را پیچیده میکند.
پس از گذشت حدود یک دهه از ورود موج کرهای به ایران، با نسلی رو به رو هستیم که سالهای رشد خود را در مواجهه با این محصولات رسانهای گذرانده است و شناخت بهتر این محصولات رسانهای به شناخت بهتر نسل جوان فعلی کشور کمک خواهد کرد و موجب میشود در آینده، برنامهریزی دقیقتری برای جوانان نسل آینده صورت پذیرد.
در این خصوص در گفتوگویی با مریم رحیمیپور جامعهشناس و کارشناس حوزه نوجوان به بررسی ابعاد این موضوع پرداختهایم. مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
ماهیت موج کرهای چیست و از چه زمانی و چطور فراگیر شد؟
برنامهریزی موج کرهای از اوایل دهه ۹۰ در کره جنوبی شکل گرفت و به واسطه اینکه بعد از جنگ کره، این کشور از نظر برند ملی و از نظر وضعیت فرهنگی شرایط نامناسبی داشت، دولت کره جنوبی و علیالخصوص رئیس جمهور آن تصمیم گرفتند که یک برنامهریزی فرهنگی داشته باشند تا بتوانند از فرهنگ در راستای امور اقتصادی استفاده کنند. یعنی این موج برای آنها سودآوری داشته باشد و در کنار آن با استفاده از فرهنگ بتوانند برند ملی کره جنوبی را برای مردم دنیا و کره جنوبی بهبود ببخشند.
یعنی اگر چهره کره جنوبی در اذهان عمومی زیبا نیست تبدیل به چهره زیبا شود یا از غذای کره جنوبی که شاید غذای خیلی خوبی نباشد تصویر بهتری ارائه شود. سخن اصلی آنان هم این بود که قرن ۲۱ قرن فرهنگ است از این رو آنها هم تلاش کردند تا استفاده فرهنگی خود را ببرند.
این جریان دو موج دارد. مرکزیت موج اول یا هالیو با سریالهای کرهای است و اغلب هم در همان حوزه شرق آسیا مانند چین، ژاپن، تایلند، ویتنام و کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا فراگیرتر است. موج دوم هم با گسترش شبکههای اجتماعی آغاز میشود. کرهایها توانستند بر جریان شبکههای اجتماعی سوار شوند و محصولاتشان را به تمام دنیا انتقال دهند.
محوریت موج دوم با موسیقی کرهای است. یعنی اول سریال و بعد موسیقی و حالا در همه جای دنیا به تدریج مصرفکننده و هوادار پیدا کرده است. این موج امروز در آمریکا، استرالیا، اروپا و به همان ترتیب در ایران گسترش پیدا کرده است.
آشنایی مردم ایران با موج کرهای چگونه اتفاق افتاد؟
سازمان صدا و سیما در سال ۸۶ در برنامهریزیهای خود چند سریال کرهای میخرد که یکی از آنها سریال «جواهری در قصر» بود و دیگری «جومونگ» که طرفداران بسیاری در ایران پیدا کرد و این سریالها اولین مواجهه و آشنایی مردم ایران با فرهنگ کره جنوبی بود. بعد از آن هم در یکی از شبکههای ماهوارهای و هم در کلوپهای فیلم و سریال محصولات کره به صورت گسترده عرضه میشود. همزمان با اینکه مردم به سمت این سریالها و بازیگرانشان گرایش پیدا کرده بودند، برخی از این بازیگران آیدلها یا خوانندههای گروههای موسیقی کرهای بودند. مثلاً نقش دوم سریال معروف «پسران برتر از گل» لیدر یک گروه معروف موسیقی بود.
با در دسترس قرار گرفتن اینترنت برای همگان، هسته اولین گروه هواداران موسیقی کرهای در ایران تشکیل شد. در ایران هم در آن زمان یک سایت به عنوان انجمن هواداران کیپاپ تشکیل میشود. در آن زمان که هنوز اینستاگرام و تلگرام وجود نداشت، این سایت محل تعامل هواداران بود بعد از فراگیرشدن شبکههای اجتماعی به خصوص تلگرام این افراد به کانالها و گروههای تلگرامی منتقل میشوند. کرونا باعث شد که زیست مجازی افراد خصوصاً نوجوانان افزایش پیدا کند و علاوه بر آن گروه موسیقی بیتیاس هم در همان زمان معروف و جهانی میشود و در آمریکا هم اجرا میکند
برخی از این کانالها هنوز هم فعال هستند. پیشینه این کانالها بعضاً به سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ برمیگردد و حدود ۱۰ سال فعالیت داشتهاند اما فعالیت آنها اکثراً به صورت خاموش است و خیلی دیده نمیشود. یعنی اگر کسی هوادار یا مصرف کننده محصولات کرهای نبود، نمیدانست که عدهای موسیقی کرهای گوش میدهند یا سریالهای کرهای را دنبال میکنند.
با شیوع کرونا این جریان مرئیتر میشود. کرونا باعث شد که زیست مجازی افراد خصوصاً نوجوانان افزایش پیدا کند و علاوه بر آن گروه موسیقی بیتیاس هم در همان زمان معروف و جهانی میشود و در آمریکا هم اجرا میکند. این دو عامل باعث میشودکه افراد بیشتری به سمت محصولاتی بروند که هویت مجازی دارد و هواداری مجازی ذیل آن خواننده در شبکههای مجازی شکل میگیرد.
با مرئیشدن این جریان در ایران هم نگاهها به این موج جلب میشود و همه میخواستند بدانند که این چیست که بچهها از آن صحبت میکنند و طرفدار آن شدهاند. همزمان سریال «اسکویید گیم» یا «بازی مرکب» پخش میشود که یکی از معروفترین سریالهای کرهای است و دیگر همه متوجه کره جنوبی شده بودند.
وضعیت نوجوانان ما امروز در مواجهه به این پدیده اجتماعی چگونه است؟
به نظر من امروزه طرفداری در بین نوجوانان و همچنین سایر افرادی که مصرفکننده بودند، دیگر مانند گذشته نیست و در واقع تنها یک گروه از افراد نیستند که علاقمند به محصولات کره هستند. به نظر من محصولات کرهای اعم از موسیقی و سریال تبدیل به بخشی از سبد خانوار ایرانی شده است. یعنی دیگر تنها گروهی از نوجوانان سریال کرهای نمیببینند بلکه خانوادهها هم در کنار آنان طرفدار این محصولات هستند. در کشور ما به واسطه اینکه در شبکههای نمایش خانگی هم وجود دارد میتوانیم بگوییم که خانواده مصرفکننده است.
اگر موج کرهای قبلاً یک خرده فرهنگ بود که عدهای به آن اقبال نشان میدادند حالا به یک فرهنگ عمومی تبدیل شده که هر کسی به نوعی با آن مواجهه دارد
مثلاً شاید ۵ سال پیش اگر در مدرسه حرف از فلان گروه موسیقی کرهای زده میشد صرفاً سه یا چهار نفر از از بچهها که هوادار بودند متوجه میشدند، امروزه تقریباً همه بچهها با این فرهنگ آشنا هستند و اگر به این نوع موسیقی گوش نداده باشند هم یک تصویر کلی از آن مسئله دارند. به همین خاطر ما حالا از منظر جامعه شناسی اعتقاد داریم که اگر موج کرهای قبلاً یک خرده فرهنگ بود که عدهای به آن اقبال نشان میدادند حالا به یک فرهنگ عمومی تبدیل شده که هر کسی به نوعی با آن مواجهه دارد. خرده فرهنگها اگر پذیرفته شوند بعد از مدتی تبدیل به فرهنگ عمومی میشوند.
با این توصیف آیا این انگاره که موج کرهای صرفاً نوجوانان را درگیر کرده است صحیح است؟
مخاطب سریالهای کرهای به طور کلی اصلاً نوجوانان نیستند و بزرگسالان مخاطب این سریالها هستند. سریالهای مدرسهای و سریالهایی که درونمایه ورزشی و جوانان هم داریم اما اینگونه نیست که موج کرهای حالا فقط جوانان را درگیر کند. موضوعات بسیاری از آنها مربوط به بزرگسالان است. در سبد سریالسازی کره جنوبی تنوع بسیار زیادی وجود دارد یعنی از سریال جنایی که خشونت بالایی دارد و مناسب دوران نوجوانی نیست تا سریالهای خانوادگی تولید میکنند.
«بازی مرکب» که معروفترین سریال کرهای است، سریال نوجوان نیست یا سریالهای تاریخی یه تاریخی مثل جواهری در قصر که رنگارنگتر هستند یا سریال جومونگ که درونمایه جنگاوری در آن بیشتر است طرفداران متنوعی در سنین مختلف دارند.
نکته دوم این است که نوجوانی که سال ۸۶ جواهری در قصر تماشا میکرده امروز ۳۵ ساله است. شما نمیتوانید بگویید که یک نفر در ۱۴ سالگی سریال «پسران فراتر از گل» را تماشا کرده و با پایان دوران نوجوانی دیگر طرفدار محصول کرهای نیست و بعد از او این نوجوانان هستند که به این نوع سریالها علاقه دارند. برخی از این افراد با این نوع محصول به تدریج بزرگ شدهاند و هنوز هم به نوعی مصرفکننده آن محصولات هستند.
امروز دانشآموزانی داریم که مادرانشان طرفدار موج کرهای بودهاند. یعنی نسل به نسل این ماجرا عوض شده است پس این موج مختص یک گروه از نوجوانان نیست.
آیا نگرانی خاصی در این زمینه متوجه نوجوانان نیست؟
مسئله این است که وقتی افراد به یک محصولی گرایش پیدا میکند مثلاً دختری در دانشگاه سریال «وقتی تلفن زنگ میزند» را تماشا میکند، دیگران هم با آن آشنا میشوند. با فراگیر شدن آن در شبکههای اجتماعی توییتها و اطلاعاتی در مورد آن میبینیم یا در مترو یا سر کلاس دانشگاه فردی را در حال تماشای آن میبینیم و یا حتی کسی از نزدیکان در مورد آن صحبت میکند. این یعنی ماجرا فراتر رفته است.
مسئله از جایی جدی میشود که ما نسبت به محصولات دیگری تا حدی برنامهریزی داشتهایم یا حداقل یک تصویر کلی از پدیده داشتهایم اما راجع به محصولات کره جنوبی همه یک علامت سوال دارند. هنوز شناخت کافی وجود ندارد. و این ناآشنایی مدت زمان زیادی طول کشیده است، مثلاً ۵ سال است که همه همچنان نگاه پرسشگر به آن دارند که این ضرورت افزایش پژوهشها را نشان میدهد.
از این رو بیشتر از لحاظ تربیتی نگرانی وجود دارد اما آن نگرانی با شناخت بیشتر و افزایش اطلاعات رفع میشود.
آن چیزی که در خصوص نوجوانان خیلی بیشتر به چشم میآید سبک هواداریای است که نوجوانان در پیش گرفتهاند مثلاً استفاده از لوگوهای این گروهها یا سبک پوشش و رفتار در طرفداران موسیقی کرهای که شاید در طرفداران گروه بیتیاس بیشتر دیده شده است، علاقهمندی به زبان کرهای و آموختن آن یا حتی مهاجرت و سفر به کره در نوجوانان زیاد شده است. شما این وضعیت را چگونه تحلیل میکنید؟
به نظر من تقلیلدادن موج کرهای به نوجوانها، تقلیلدادن کل مسئله است. آیا نوجوان میتواند مهاجرت کند؟ کسانی که مهاجرت کردهاند چند سال از محصولات فرهنگی آن استفاده کردهاند. وقتی فرهنگی رواج پیدا میکند به تدریج لوازم آن هم فراهم میشود مثلاً به غذای کرهای اقبال پیدا میشود، از موسیقی آن استفاده میکنند، نوع لباس پوشیدن فرد هم تغییر میکند حتی در اینستاگرام با کسی که با یک فرد کرهای ازدواج کرده است آشنا میشوند. اما کسی که رفته و این کارها را انجام داده و حتی برای مخاطبینش رؤیا میسازد، نوجوان نیست.
به همین دلیل میگویم مسئله تقلیل پیدا نکند. وقتی مواجهه جامعه ما با یک محصول رسانهای به نوجوانان تقلیل داده میشود دچار اشتباه محاسباتی میشویم. چون تصور میکنیم که اینها فقط نوجوان هستند و مدتی با آن سرگرم هستند، یا بخواهیم برای مدارس برنامهریزی کنیم ولی اصلاً آن را در یک مدرسه نبینیم و در دانشگاهها آن را بیابیم. مدارس به عنوان اصلیترین حوزه کار در این موضوع، در ۱۵ سال اخیر غیر از نادیده گرفتن، ممنوع کردن و برخورد سلبی کار دیگری تا امروز نداشتهاند
اما اهمیت آن بر نوجوانان زمانی بیشتر است که ما بخواهیم برنامهریزی تربیتی داشته باشیم. حالا چه برنامهریزی تربیتی در سطح کلان و عمومی باشد چه برنامهریزی تربیتی در سطح ارگانهای درگیر در کار تربیتی مانند مدرسه.
متأسفانه مدارس به عنوان اصلیترین حوزه کار در این موضوع، در ۱۵ سال اخیر غیر از نادیده گرفتن، ممنوع کردن و برخورد سلبی کار دیگری تا امروز نداشتهاند. یعنی برنامهریزی برای کار انجام نشده است و اغلب معلمان، مربیهای پرورشی، مدیران به کلی از مسئله بیاطلاع هستند و به همین دلیل نگرانیها در خصوص این محصول رسانهای افزایش یافته است.
پس آسیبهای هواداری این سبک از موسیقی را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
بحث هواداری موسیقی کرهای به گونهای جلوه داده میشود که گویی هواداری موضوع تازهای در کشور ما است و پیش از این چنین چیزی نبوده است و ما تا به حال ندیدهایم که کسی علامتی از یک فرد خاص به همراه داشته باشد. مسئله هواداری نباید به صورت یک موضوع حاد جلوه کند. شاید ما ۲۰ سال پیش این مدل هواداری را برای کتاب هری پاتر داشتیم و نگرانیهای جدی در خانواده و مدرسه وجود داشت. ممنوع کردن کتاب و سخنرانیهای طولانی راجع به هری پاتر و محصولات آن وجود داشت. اما امروز نوجوانهایی که هوادار «هری پاتر» بودند بزرگسال هستند. نه اتفاق خاصی برایشان افتاده و نه معضل فرهنگی خاصی آفریدهاند. علاوه بر این آیا این مسئله امروز هم همانقدر حاد است که ۲۰ سال پیش بود؟
بنابراین در رابطه با موج کرهای و فراگیری آن و همچنین مواجهه تربیتی با نوجوانها اگر نگاه واقع گرایانه و منطقیتری داشته باشیم میتوانیم برنامهریزی کنیم.
بنابراین آیا میتوانیم بگوییم که تب هواداری و آثار تربیتی محصولات کرهای مانند هریپاتر بعد از مدتی از بین میرود؟
نکته اول این است که به نظر من این تب از بین رفته است. تبی که سال ۹۸ نسبت به موج کرهای وجود داشت امروز نه بین نوجوانان و نه کلیت جامعه وجود ندارد یعنی ما این سیر نزولی را نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا میبینیم و هواداری گروههای کرهای خصوصاً بیتیاس خیلی کاهش پیدا کرده است. یکی از دلایل اصلی آن شاید این باشد که فعالیت گروهها کمتر شده است. مثلاً اعضای بی تی اس الان به خدمت سربازی رفتهاند. آن چیزی که ما در دوران کرونا داشتیم احتمالاً دیگر تکرار نمیشود، چون آن زیست مجازی دیگر تکرار نخواهد شد.
اما در مورد آسیبها و آثار تربیتی باید بگویم که کره جنوبی یک کشور مسلمان و حتی کشوری با اعتقاد به یک دین توحیدی هم نیست. کشوری با یک فرهنگ کاملاً متفاوت است. حتی فرهنگ غربی که شاید کمی اندیشههای مسیحی پشتوانه آن باشد در مقایسه با کره که کشوری لائیک است متفاوت است. پس محصولی که تولید میکند قطعاً مناسب نوجوان ایرانی نیست و مواردی مانند فردگرایی یا مادیگرایی در آن زیاد است اما نگرانی من به عنوان یک پژوهشگر این است که قبل از اینکه پدیده را بشناسیم و ابعادش را تشخیص دهیم بدون برنامهریزی مناسب اولین رویکرد ما در مواجهه با این پدیده رویکرد سلبی و آسیبشناسی باشد.
به نظر شما چه چیزی در خصوص مصرف چنین محصولاتی تهدید بیشتری میآفریند و نگرانکنندهتر است؟
در حال حاضر با یک جستوجوی ساده درمییابیم که بیشتر مطالبی که اکثر رسانهها به آن پرداختهاند موضوع آسیبشناسی است بدون اینکه دو اطلاعات درستی در این زمینه بدهند. حتی تحقیقات در این زمینه ناقص بوده است. از این رو ابتدا نیاز به شناخت درست داریم.
ما بیش از ۴۰ سال بعد از انقلاب محصولات آمریکاییها را مصرف کردهایم. موسیقی، فیلم و سریال آمریکایی با فرهنگی که علاوه بر اختلاف با ما ضدیت هم دارد. با این موضوع کنار آمدهایم اما یک بار کسی بررسی نمیکندکه دیدن فیلم و سریال آمریکایی چه تأثیری بر نوجوانان ما دارد. سخن این است که همه محصولات رسانهای باید دقیق زیر ذره بین قرار گیرد. اگر خودمان تولید محصولات در حد نیاز بازار فرهنگی کشور نداریم و ناچاریم که از محصولات فرهنگی کشورهای دیگر استفاده کنیم، باید آسیبهای آن را هم بپذیریم.
من اعتقاد دارم که آسیبهایی که محصولات کره جنوبی دارد نسبت به آسیبهایی که محصولات غربی دارد، کمتر است. ما اشتراکات فرهنگی هم داریم که یکی همان بحث خانواده است که در سریالهای غربی نیست و در کره هنوز خانواده مرکزیت دارد. البته آسیبهایی مانند همجنسگرایی هم وجود دارد که صرفاً از کره جنوبی ترویج نیافته است و بازتاب آن چیزی است که غرب تبلیغ میکند. تقلیل دادن مسائل بزرگ به یک محصول رسانهای خاص و رها کردن و فراموش کردن شناخت ابعاد مختلف آن آسیب بزرگ این جریان است
حالا ما به جای اینکه مسئله همجنسگرایی را از سمت محصولات رسانهای آسیب شناسی کنیم آن را به موج کرهای میچسبانیم و مسئله را حل شده فرض کرده و کل ماجرا تقلیل میدهیم و مختومه اعلام میکنیم.
تقلیل دادن مسائل بزرگ به یک محصول رسانهای خاص و رها کردن و فراموش کردن شناخت ابعاد مختلف آن آسیب بزرگ این جریان است. پس اگر محصولات کرهای هم آسیبی داشته باشند آسیبشان از جنس آسیبهایی است که همه محصولات رسانههای مختلف دنیا را دارند.
پس برای کاهش آسیبهای محصولات فرهنگی خارجی باید چه کنیم؟ افزایش تولیدات به تنهایی کافی است یا آموزش میتواند مؤثرتر باشد؟
افزایش تولید و آموزش هم میتواند مؤثر باشد اما در درجه اول و به نظر من در این مقطع پژوهشهای مربوط به این حوزه باید افزایش پیدا کند. دست ما در حال حاضر پر نیست که بخواهیم در سطح کلان نسخه بدهیم. تحقیقات در این موضوع صرفاً به یک یا دو مقاله و یک پایاننامه خلاصه میشود اما تا دلتان بخواهد مطلب ژورنالیستی با نگاه سلبی داریم. ما به طور کلی هیچ رویکرد درست و شناخت درستی نداشتهایم که بتوانیم نسخه مؤثر بدهیم.
در درجه دوم باید مربیها و والدین از نظر اطلاعاتی غنیتر شوند. در برخی موارد بچههای ما آسیبهای این ماجرا را بهتر از پژوهشگران احصاء کرده و مطرح میکنند. پس شاید بچهها در حال حاضر هدف آموزشی ما نباشند. هدف آموزشی باید مربیها، والدین و مسئولین باشند که مواجهه بهتری با نوجوانان و همچنین پدیده فرهنگی داشته باشند و در بلند مدت باید به سمت این برویم که آموزشهایی به بچهها و کسانی که با این محصولات مواجهند بدهیم.