به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی تندروها فریاد وامصیبتا سرمیدهند یعنی خبری هست که ما نباید بدانیم. همه فریادها بهانه است و آنان میخواهند با داد و قال حواسها را به سوی دیگری منحرف کنند. این مضمون چند وقت پیش یک توییت از محمد مهاجری در واکنش به فریادهای اعتراضی یکی از نمایندگان پایداریچی مجلس نسبت به سیاست های دولت پزشکیان بود.
مضمون آن توییت چندان غریب نیست. موارد بسیار زیادی را میتوان فهرست کرد که آنها با پوشاندن حقیقت یا ساختن یک خبر کذب، پتکی برای فرود آوردن بر سر مخالفان خود میسازند تا اهداف خود را پیش ببرند.
استراتژی و روش آنان این است که جریانی ساختگی به راه می اندازند و آنقدر تکرارش می کنند تا در ذهن مخاطبان جا بیفتد؛ روشی که میتوان نامش را «راه بنداز، جا بنداز» گذاشت. این روش برای آنها به یک سنت تبدیل شده است؛ از سالها قبل و در موضوعات مختلف از این تاکتیک استفاده میکنند؛ حالا میخواهد کرسنت باشد یا موضوعی که دهها بار تکذیب شده است!
سعید جلیلی، کرسنت و ...
فضاسازی بر سر کرسنت، فقط یکی از مواردی است که تندروها هم از آن چوبی بر سر مخالفان سیاسیشان ساختهاند و هم خود را پشت این فضاسازی مخفی کردهاند تا دست کسی به آنها نرسد. انعقاد قرارداد کرسنت به اواخر دولت سیدمحمد خاتمی برمیگردد اما هرچند وقت یکبار بحث آن باز میشود. این قرار داد که میتوانست ایران را وارد بازارهای جهانی گاز کند با لجاجت شخص سعید جلیلی مرد در سایه سیاست ایران متوقف شد.
به گفته بیژن زنگنه وزیر اسبق نفت، حتی احمدینژاد موافق اجرایی شدن قرار داد بوده اما جلیلی در برابر احمدینژاد هم ایستادگی کرده است. به این ترتیب این پرونده نه تنها هیچ سودی برای کشور نداشت بلکه باعث میلیاردها دلار غرامت و توقیف یک ساختمان ۱۰۰ میلیون پوندی در بریتانیا شده است. به این ترتیب سعید جلیلی با تکیه بر سیاست عمق راهبردی خود نه فقط به ارمغانآورنده تحریمها علیه این مملکت محسوب میشود، بلکه در پرونده کرسنت نقش خودتحریمکننده نیز ایفا کرده است. بیژن زنگنه وزیر نفت دولتهای خاتمی و روحانی بارها از سوی طیف سعید جلیلی متهم شده است؛ با این حال او نیز بارها جلیلی را به مناظره دعوت کرده اما جلیلی هیچگاه حاضر پذیرش این مناظره نشده است.
مصطفی سنایی فرد، از قضات سابق روز گذشته در نامه ای خطاب زنگنه و حسن روحانی از آنها خواست با شکایت قضایی از جلیلی یک بار برای همیشه ابعاد این پرونده و البته تکلیف مردم ایران را روشن کنند. اما رفتار تندروها تلاشی برای عوض کردن جای شاکی و متهم بوده است.
زنگنه پیشتر یکی از موارد کوبیدن پتک کرسنت را روایت کرده است. او در بخشی از یک فایل ۵۰ دقیقهای جلسه رای اعتماد خود برای وزارت نفت دوره روحانی و اقدام ناروای جلیلی و زاکانی را توضیح داده است. به گفته او، جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی پیش از برگزاری جلسه رای اعتماد از حسن روحانی خواسته بود تا زنگنه سخنی از قرارداد کرسنت به میان نیاورد؛ «چون به ضرر ما است.» زنگنه هم این موضوع را رعایت کرد، اما علیرضا زاکانی که آن زمان نماینده مجلس بود با استفاده از موضوع کرسنت به مخالفت با زنگنه میپردازد.
کدام جورج سورس؟
اما اگر به روحانی و زنگنه انتقادی بابت عدم پیگیری شکایت قضایی از تهمتزنندگان وارد باشد، اما محمد خاتمی برخلاف آنها چندین بار بابت برخی تهمتها که به او از سوی تندروها وارد شده شکایت کرده است و به نتیجهای نرسیده است!
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان که به خصومت با جریانات اصلاحات و اعتدال شهرت دارد، از سال ۱۳۸۸ تاکنون مدعی است که سیدمحمد خاتمی دو بار جورج سوروس یکی از کلانسرمایهداران یهودی دیدار داشته است. شریعتمداری ۱۵ سال است که این اظهارات را بدون ارائه مدرکی تکرار میکند. فقط هم اوست که مدعی این دیدار شده است. با این حال در چند سال اخیر او با شکایت چندین باره محمد خاتمی روبهرو شده؛ شکایتی که البته بیسرانجام مانده است.
شریعتمداری به تازگی باز هم این ادعا را مطرح کرده است و باز هم با شکایت وکلای خاتمی روبرو شده است. البته او با استقبال از این شکایت مجددا مدعی شده است که «ماجرای ملاقات سید محمد خاتمی با جورج سوروس ظاهرا برای غربگرایان مدعی اصلاحات خیلی حیثیتی شده و سعی میکنند هر جور شده این ننگ را از پیشانی خود پاک کنند. این بار آنها ادعا کردهاند وکلای محمد خاتمی از مدیرمسئول کیهان شکایت کرده و حسین شریعتمداری به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است.»
این بار نخست هم نیست که وکلای خاتمی از شریعتمداری یا افرادی که چنین تهمتی زدهاند شکایت میکنند؛ اما با وجود آنکه این ادعاها بارها از سوی خاتمی و نزدیکانش رد شده است، جریان تندرو همچنان بر ادعاهایشان اصرار میورزند.
هرچند مشخص نیست که اصلا این پرونده به سرانجام برسد یا نه، اما این از یک سیاست رسانهای خبر می دهد، منفعت تندروها در دنبال کردن یک سیاست رسانهای است: «با بیان یک حرف فضایی را به راه می اندازند و با تلاش برای تکرار و جا انداختن آن دنبال فرافکنی مسئولیت از خود هستند. »
پزشکیان معطل پوتین نماند اما ...
معطل گذاشتن پزشکیان از سوی پوتین آن هم به مدت یک ساعت از دیگر آتشهای توپخانه رسانهای طیف تندرو با استفاده از روش «راه بنداز، جا بنداز» است. رجانیوز با بیان این ادعا که این امر به دلیل برنامهریزی غلط دفتر رئیس جمهور پزشکیان انجام شده، نوشته است: «برخلاف پروتکلها، ایران درخواست ملاقات با نخست وزیر روسیه را ارائه میدهد درحالی که به دلیل پایینتر بودن مقام نخستوزیر، این درخواست باید از سوی روسها صورت میگرفت. بدتر اینکه پزشکیان برای انجام این ملاقات به محل کار نخستوزیر میرود در حالیکه باید حداقل این دیدار در محل اقامت رئیس جمهور ایران صورت میگرفت. این رفت و آمد در مسکوی پرترافیک باعث میشود پزشکیان دقایقی پس از زمان اعلام شده از سوی دفتر پوتین عازم کرملین شود اما در مسیر به تشریفات ایران اعلام میشود با توجه به تاخیر صورت گرفته پوتین وارد جلسه دیگری شده و زمان بعدی ملاقات اعلام خواهد شد. در این شرایط هیئت پزشکیان با تغییر مسیر راهی هتل می شود و حدود ۵۰ دقیقه بعد دوباره به تیم ایرانی اعلام میگردد که برای دیدار با پوتین به کرملین بروند و تاکید می شود که حتما به موقع و بدون تاخیر حضور پیدا کنید!»
هرچند این مطلب لااقل دو بار به طور رسمی تکذیب شده، اما این تندروها نمیخواهند تکذیبها را ببینند و بشنوند؛ آنها با فریاد همان سناریوهای خودشان را فریاد میزنند.
البته نکته جالب در این میان، این است که ادعای معطل شدن پزشکیان برای نخستین بار از سوی ایران اینترنشنال مطرح شد؛ اما انگار برای تندروها فرقی ندارد که گوینده کیست؛ حتی اگر نخستین بار از رسانه فارسی زبان خارج از کشور منتشر شده باشد؛ رسانهای که در مواقع دیگر آن را «سعودی اینترنشنال» و «صهیونیست اینترنشنال» میخوانند و حالا وقتی پای مسائل دستهای و گروهی به میان کشیده میشود، با اینترنشنال نیز همسو و همنظر میشوند.
بهترین دفاع حمله است
دولت پزشکیان مدتی پس از روی کار آمدن اعلام کرد به دلیل ناترازی در حوزه انرژی ناچار به قطع روزانه برق شده است. این موضوع که با معاش و کسب و کارهای مردم گره خورده است باعث شد تا تندروها فرصت را غنیمت شمرده و تیغ تیز خود را به سوی دولت نوپا کنند. برخی از آنها دولت پزشکیان را به خاطر عدم انجام تکالیف در ارتباط با ذخیره سازی سوخت و ... مقصر دانستند.
این هجمهها در حالی صورت گرفته که بر اساس گزارش دولتیها کمکاریها به دولت گذشته برمیگردد؛ دولتی که منتقدین دولت چهاردهم آن را الگوی مدیریت کشور میدانند. به گفته فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت کاهش ذخایر انرژی نیروگاهها در شهریورماه آنقدر مسالهساز شده بود که شورای عالی امنیت ملی به آن ورود کرده بود.
مهاجرانی گفته: «در شهریور ۱۴۰۳ میزان ذخایر سوخت مایع یعنی گازوئیل در مقایسه با زمان مشابه سال گذشته بین ۴۰ تا ۴۵ درصد کاهش پیدا کرده بود. بهرغم این که شورای عالی امنیت ملی در این باره تذکر داده بود که باید ذخایر پر شود، این اتفاق نیفتاده بود. انرژی اصلی نیروگاههای ایران ابتدا گاز و سپس گازوئیل است. ذخیرهسازی نفتگاز یا گازوئیل باید در ماههای گرم سال صورت بگیرد که این ذخیرهسازی به اندازه لازم انجام نشده بود و با این وضعیت مواجه شدیم. مصرف گاز هم افزایش پیدا کرد. در حوزه مصرف گاز خانگی حدود ۹۰۰ هزار انشعاب جدید داشتیم.»
با این وجود، مخالفان دولت، در رسانههای مکتوب و مجازی و شنیداری و دیداری کمبود ذخیره سوخت را به کمکاری دولت چهاردهم ربط میدهند و حتی برخی ائمه جمعه خواستار ورود قوه قضاییه شدند. در حالی که اگر سیاسی کاری برایشان اولویت نداشت باید یقه مسئولان در دولت سیزدهم را میگرفتند؛ با همین وضعیت اما باز هم کم نمیآورند و همه مسئولیت را متوجه دولتی میدانند که در زمان لازم برای ذخیره سازی، هیچ مسئولیتی در کشور نداشته است؛ اما با شیوه تکرار یک ادعا، میخواهند انتقادات را از دولت محبوبشان به دولت مغضوبشان هدایت کنند.
به این ترتیب از آنجا که روش «راه بنداز، جا بنداز» راهبرد جدید تندروها نیست میتوان حدس زد که در آینده هم داد و قالهایی به راه میاندازند. اما به جای این سر و صداها باید صدای پشت سر آنها را شنید. در هر حملهای از سوی آنها به رقبا منفعتی از سرپوش بر حقیقت در جریان است.
2727