پزشکیان پوپولیست نیست/ ظریف نباید با جلیلی وارد چالش می‌شد/ بازگشت بابک زنجانی؟!

الف شنبه 06 بهمن 1403 - 22:08
هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

پزشکیان پوپولیست نیست

روزنامه جوان نوشت:

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بیل‌زدن پزشکیان چرا بر اصلاح‌طلبان گران آمد» نوشت: بیل‌زدن پزشکیان در ساخت یک مدرسه در اهواز بر اصلاح‌طلبان بسیار گران آمد. صراحتاً از برخی رئیسان جمهور قبلی نام بردند و گفتند نباید مانند آنان پوپولیست باشی و دوره این کارها گذشته است و مردم دیگر این چیزها را برنمی‌تابند! اما آیا واقعاً مشکل آنان پوپولیسم است؟ همین که می‌گویند مردم این کارها را دیگر نمی‌پسندند، یعنی این کارها پوپولیستی نیست. شاید نخبه‌گرایی هم نباشد، اما وقتی مردم نمی‌پسندند و باز پزشکیان انجامش می‌دهد، دیگر پوپولیسم نیست. این یعنی شما حتی به تعاریف علمی واژه‌ای که به کار می‌برید کاری ندارید. با این حال، اصلاح‌طلبان در حالی از «پوپولیسم عملی» پزشکیان انتقاد می‌کنند که خود در «پوپولیسم نظری» پیشتازند. نشانه‌ها فراوان است. واکنش آنان به بازگشت ترامپ از سکوت تا میانه‌روی تا تأیید و سپس امیدواری و دست‌آخر تطهیر ترامپ بود! اما همین گروه هشت سال پیش و در کل دوره چهارساله اول ترامپ، او را دیوانه‌ای خطرناک که دموکراسی و لیبرالیسم هر دو را به افتضاح می‌کشاند و آمریکا و جهان را نابود می‌کند، می‌دانستند.

حالا، اما واکنش‌ها، سکوت است و امید بستن به او که «این‌بار می‌توان با ترامپ مذاکره کرد» و بالاخره تطهیر او با آب‌پاکی که ظریف در داووس به روی او ریخت و گفت «پاره‌کردن برجام را به ترامپ تحمیل کردند»! این تغییر و تغییری که اصلاح‌طلبان با رسیدن به قدرت، مقابل روسیه نشان دادند و ناگهان به «برادر پوتین» امید بستند، خلاف نخبه‌گرایی و عین پوپولیسم است زیرا می‌توان هر دو را در دو زمان مختلف تلاشی برای نشان‌دادن طرفداری از حقوق و علایق و سلایق مردم دانست. اینها همگی یعنی اگر پوپولیسم به شکل نظری و دیدگاه و تحلیل ظهور کند، خوب است، اما اگر کسی بیل دست بگیرد، خوب نیست!

پزشکیان اتفاقاً اصلاً پوپولیست نیست. او مرتب خودش را مقابل مردم قرار می‌دهد و می‌گوید مردم ایران چهار برابر اروپا انرژی مصرف می‌کنند. از آنان می‌خواهد صرفه‌جویی کنند. دلارهای پایین‌تر از نرخ بازار را حذف می‌کند. مدام از حضور کارشناسان و نخبگان در دولت دفاع می‌کند که برخی از تلاش آنان احتمالاً با نارضایتی عوام مواجه می‌شود. پوپولیست‌ها ضد پلورالیسم هستند و پزشکیان برعکس است. پوپولیست‌ها ادعای نمایندگی انحصاری مردم را دارند، اما پزشکیان این‌گونه نیست، برعکس خود اصلاح‌طلبان دقیقاً خود را نماینده مردمی یکدست، اخلاقی و اصیل می‌دانند و همیشه به‌گونه‌ای سیاست‌ورزی می‌کنند که گویی مردم به آنان دستور ضروری داده‌اند و به همین جهت مدام تقاضای رفراندوم می‌کنند. اینها ویژگی‌هایی است که پوپولیسم نامیده می‌شود، نه کارهای پزشکیان که حتی قطع سخنانش را از طرف یکی از این مردم برنمی‌تابد.

******

داستان متفاوت ایران

روزنامه شرق نوشت:

در حالی طی ۴۸ ساعت گذشته مواضع دونالد ترامپ درباره ایران، آینده مذاکرات هسته‌ای و نیز تأیید و تکذیب‌ها درباره انتخاب استیو ویتکاف به عنوان مسئول پرونده هسته‌ای ایران در صدر خبرها بود که دونالد ترامپ در اولین سخنرانی خارجی خود به موضوع ایران اشاره‌ای نداشت. رئیس‌جمهور جدید آمریکا روز پنجشنبه از طریق ویدئو کنفرانس در مجمع جهانی اقتصاد (داووس) سخنرانی کرد و تقریباً به بیشتر تحولات جاری در حوزه سیاست خارجی پرداخت؛ از نقش تیمش در پایان جنگ غزه گرفته تا تلاش برای پایان‌دادن به جنگ اوکراین، برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری عربستان در آمریکا، امید به تعامل بیشتر با چین، حصول توافق خلع سلاح هسته‌ای با مسکو و پکن، درخواست از اوپک برای کاهش قیمت نفت، تهدید اروپا و کانادا به افزایش تعرفه‌های تجاری و مطرح‌شدن تقاضای شخصی ترامپ برای برقراری تماس تلفنی با پوتین.

با وجود آنکه خبری از ایران در سخنرانی ترامپ در نشست داووس نبود، اما در دو روز گذشته رئیس‌جمهور آمریکا در محافل مختلف چندین بار از سیاست خود در قبال تهران رونمایی کرد. در یکی از مهم‌ترین مواضع ترامپ، او ضمن رد خبرها درباره انتخاب استیو ویتکاف در جایگاه مسئول ویژه امور ایران و مسئول مذاکرات هسته‌ای، خبر داد: «در روزهای آینده جلساتی را درباره موضوع ایران برگزار خواهد کرد». ترامپ که در حین امضای فرمان‌هایی اجرایی در کاخ سفید به سوالات خبرنگاران پاسخ می‌داد، در ادعایی ابراز امیدواری کرد: «خوب خواهد بود اگر بتوان مشکلات با ایران را بدون حمله اسرائیل به تأسیسات نظامی حل کرد.»

در تحلیل نکته فوق، محمدجواد جمالی‌نوبندگانی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل می‌گوید: «دونالد ترامپ علاوه‌بر اولین سخنرانی خارجی خود در نشست داووس، در نخستین سخنرانی خود پس از مراسم تحلیف در کنگره نیز به ایران اشاره نکرد. این مسئله نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور جدید آمریکا اولویت‌های خود را روی مسائل داخلی ایالات متحده و سپس موضوعاتی مانند جنگ خاورمیانه و جنگ اوکراین، جنگ تعرفه‌ها، تنظیم نوع روابط با پکن و مسکو و کنترل روابط فراآتلانتیکی درباره اروپایی‌ها قرار داده است» به همین دلیل نماینده ادوار مجلس، «ایران را جز اولویت‌های هشتم یا نهم در مبحث سیاست خارجی دولت جدید آمریکا می‌داند.»

******
ظریف نباید با جلیلی وارد چالش می‌شد

روزنامه فرهیختگان نوشت:

اظهارات محمدجواد ظریف در داووس و در گفت‌و‌گو با فرید زکریا از سه زاویۀ آورده‌ها، هزینه‌ها و انگیزه‌های احتمالی، قابل‌بررسی است. اگر بخواهیم از نیمه پر لیوان شروع کنیم می‌توان به دو موضع متنی و فرامتنی صحبت‌ها اشاره کرد. واقعیت این است که در نظام تبلیغات بین‌المللی در رسانه‌های دنیا کمتر چهره شناخته‌شده ایرانی وجود دارد که از ایده‌های ایران دفاع کند، شاید حرف واقعی‌تر این باشد که غیر از یک یا دو چهره مثل محمد مرندی - که توان گفت‌وگوی صریح و چالشی با رسانه‌های جریان اصلی دنیا را دارد - تقریباً گزینه دیگری در حال حاضر وجود ندارد. از همین رو ورود جناب ظریف و امثال او را که به هر ترتیب چهره‌ای نسبتاً شناخته‌شده در دنیا هستند، باید به فال نیک گرفت و این موضوعی است که در سیستم رسانه‌ای و در دیپلماسی عمومی کشور باید به آن توجه کرد.

زاویه دوم متن صحبت‌های ظریف درخصوص منطقه است. بدنه اصلی صحبت‌های او دارای نکات ارزشمندی است؛ ازجمله نکاتی که درباره رئیس رژیم صهیونیستی یا ایده ایران برای ارتباط بهتر با همسایگان می‌گوید یا نکاتی که درباره برنامه هسته‌ای ایران ارائه می‌شود و استدلال‌هایی که در این موضوعات بیان می‌شود، عموماً قابل‌قبول و مؤثر است. البته جناب ظریف لابه‌لای همین استدلال‌ها وقتی به حوزه سیاست داخلی ورود می‌کند، نکاتی را می‌گوید که آغازگر هزینه‌های این گفت‌و‌گو است. یک مشکل ظریف شاید این است که فکر می‌کند بین مخاطب خارجی و داخلی دیوار کشیده شده است و آنچه او به مخاطب غیرفارسی‌زبان می‌گوید، در ایران دیده نمی‌شود و اثری نمی‌گذارد. احتمالاً این فهم از ماجرا سبب شده جناب ظریف بار‌ها پای موضوعات جناحی و حزبی را به گفت‌و‌گو‌های بین‌المللی باز کند.

چندماه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۶، محمدجواد ظریف در جایگاه وزیر خارجه ایران در مصاحبه با روزنامه کوریه دلاسرای ایتالیا گفت: «اگر توافق هسته‌ای منافع نداشته باشد، مردم ایران در انتخابات پیش رو به مخالفان توافق رأی خواهند داد.» یا دوسال قبل از آن در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای در شورای روابط خارجی آمریکا با یادآوری رأی آوردن احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ گفت: «اگر این بار هم مذاکرات بی‌نتیجه بماند، مردم با رأی‌شان مرا بازنشست خواهند کرد.» ظریف این روند را احتمالاً از سال ۱۳۸۳ آغاز کرده است، جایی که در گوش محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری نجوا می‌کند که «بسیاری از کاندیدا‌های مخالف ما از شکست مذاکرات سود می‌برند.» این ممزوج کردن سیاست داخلی و سیاست خارجی پاشنه آشیل گفت‌وگوی ظریف و آغاز اشتباه‌های راهبردی آقای معاون در داووس است. 

نکته بعد حمله به کمپین انتخاباتی رقیب (سعید جلیلی) است. واقعاً چه وجاهتی دارد که در یک گفت‌وگوی بین‌المللی رقیب داخلی را به جنگ‌افروزی متهم کرد؟ صفحات این روزنامه می‌توانند شهادت دهند که راقم این سطور همان‌طور که منتقد آقای ظریف است، بار‌ها به نقد کمپین رقیب جناب ظریف هم پرداخته است و تعلق خاطری به آن دیدگاه ندارد، اما برای نقد این رویکرد غیراخلاقی و غیر ملی جناب ظریف نیاز به عضویت در اردوگاه رقیب نیست. مسئله آن‌قدر واضح است که هر فرد ایران‌دوستی را به نقد این گزاره می‌نشاند، از سوی دیگر وقتی جناب ظریف این حرف را می‌زند، کمپین رقیب نمی‌تواند ولو به‌غلط بگوید با ورود آقای ظریف و تیمشان کشور وارد جنگ و برخورد شد؟ نشانه‌اش ترور یک مهمان خارجی فردای روز تحلیف رئیس‌جمهور! آقای ظریف بااین‌همه تجربه سیاسی چرا باب تنشی را در داخل باز می‌کند که ته ندارد؟

******

بازگشت بابک زنجانی؟!

روزنامه خراسان نوشت:

«بابک زنجانی» از نام های خبرساز تاریخ تحریم های نفتی ایران در دهه گذشته است. او از اوایل دهه ۹۰ شمسی و در ایام اوج‌‎گیری تحریم‌های ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران، به دلیل برخورداری از برخی ظرفیت‌ها و دسترسی‌های ویژه در خارج از کشور، همکاری با بعضی از نهاد‌ها و دستگاه‌ها از جمله وزارت نفت را آغاز کرد. اما در دی ماه ۱۳۹۲ با شکایت وزارت نفت، بازداشت و پس از طی مراحل قضایی محاکمه شد. موضوع شکایت وزارت نفت از بابک زنجانی عبارت بود از: عدم پرداخت وجوه حاصل از محموله‌های نفتی دریافتی و عدم عودت ارز‌هایی که جهت پرداخت بدهی وزارت نفت به پیمانکاران خارجی در اختیارش قرار داشت. وی همچنین با اتهاماتی مانند پول‎شویی، کلاه‎برداری و جعل اسناد نیز روبه رو شده بود.

در نهایت و پس از بررسی‌های همه جانبه قضایی دادگاه بدوی در اواخر سال ۹۴، زنجانی به اتهام افساد فی الارض از طریق تشکیل شبکه سازمان‌یافته به اعدام و ردمال به میزان یک میلیارد و ۹۶۷ میلیون و ۵۰۰ هزار یورو در حق وزارت نفت جمهوری اسلامی محکوم شد. پس از اعتراض بابک زنجانی و وکلای او، این حکم در دیوان عالی کشور، مورد بررسی و تأیید مجدد قرار گرفت اما در دادنامه صادره این نکته اضافه شد که در صورت استرداد اموال و جبران خسارات وارده و اظهار ندامت و پشیمانی و توبه، وی استحقاق برخورداری از مقررات ذیل ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی را خواهد داشت. با این حال، اواخر بهمن سال گذشته و در شرایطی که بازگشت اموال بابک زنجانی در برهه هایی به موانع دشواری نیز برخورده بود، رئیس دستگاه قضا از انتقال اموال بابک زنجانی از خارج به داخل کشور خبر داد و برآوردهای اولیه نشان داد که ارزش این دارایی‌ها با احتساب اموال قبلی مصادره شده، در مجموع از مبلغ بدهی بابک زنجانی و خسارات وارده بیشتر است.

رصد حساب های منتسب به بابک زنجانی در فضای مجازی حاکی از این است که احتمالاً وی سودای مجدد ورود به عرصه اقتصادی را به خصوص در حوزه هایی جدید در سر دارد. خبرگزاری فارس گزارش داده که در روزهای اخیر، یادداشتی در فضای مجازی منتسب به بابک زنجانی منتشر شده که خبر از رونمایی از بانکی به نام «بیت بانک» در حوزه رمزارزها می دهد. جالب این که گویا تابلوی این بانک رمزارزی، بر روی ساختمانی در حوالی میدان آرژانتین تهران نیز بالا آمده است. جزئیات این موضوع هم اینک چندان مشخص نیست با این حال، ویدئوهایی که در صفحات مجازی زنجانی در ماه های اخیر بارگذاری شده، حاکی از این است که طراحان ایده مذکور، فعالیت جدی در این عرصه را در آینده ای نزدیک مد نظر دارند. در این رابطه حتی کاربران فضای مجازی مطالبی را نیز منتشر کرده اند از جمله این که بابک زنجانی یک صرافی رمزارزی در انگلستان ثبت کرده و قرار است در ایران هم یک صرافی رمرارزی با عنوانی که اشاره شد، به همراه یک رمزارز خاص (مبتنی بر دلار و مانند تتر) راه اندازی کند.

از سوی دیگر در روزهای اخیر، یادداشت های منتسب به بابک زنجانی از راه اندازی یک شرکت هواپیمایی تحت عنوان «دات وان» خبر داده است با این ادعا که این شرکت جایگاه هوایی کشور را تغییر خواهد داد.و دیروز نیز یک یادداشت دیگر در فضای مجازی منتشر شد که خبر از قصد احتمالی زنجانی برای ورود به عرصه حمل و نقل خبر می داد. در این یادداشت عنوان شده است: «به زودی... با هزاران نفتکش و تریلی دات وان، جایگاه جاده های کشور را تغییر می دهیم»
شروع مجدد از درون یا بیرون زندان؟  با همه این اوصاف، هم اینک سوالاتی از این دست مطرح است که آیا اساساً این ادعاها پیرامون فعالیت جدید بابک زنجانی صحت دارد؟ در صورت مثبت بودن، آیا قرار است زنجانی از زندان آزاد شود یا طبق اظهارات قبلی وکیل مدافع وی، قرار است به او آزادی مشروط داده شود. یا این که کلاً از درون زندان قرار است دور جدید فعالیت های اقتصادی خود را آغاز کند؟ اگر چه فعالیت اقتصادی هر مجرمی مانند بابک زنجانی با توجه به گذشت دوره محکومیت قطعاً اشکالی ندارد، با این حال، به نظر می رسد باید منتظر توضیحات بعدی مسئولان دستگاه قضا پیرامون این فرد و پرونده جنجالی اش باشیم.  

******

مسئله گفت‌وگو این بار در نمازجمعه

روزنامه هم‌میهن نوشت:

باز هم جمعه شد و باید نقدی به سخنان برخی از ائمه محترم جمعه نوشت. سخنانی که در جامعه بازتاب مطلوبی ندارد و آقایان نیز هیچ کوششی برای سنجش میزان مخالفت یا موافقت مردم با مواضع و گزاره‌های خود نمی‌کنند. کافی است مراجعه‌ای به نظرسنجی‌های معتبر کنند تا ببینند که رفع تحریم برای مردم چقدر اهمیت دارد و جالب‌تر اینکه تا چه اندازه نسبت به حل آن نیز ناامیدتر از سایر مشکلات هستند و طبیعی است که یکی از علت‌های ناامیدی نیز همین مخالفت‌های فاقد منطق و استدلال در انجام گفت‌وگوست. آقایان به‌جای آنکه از گفت‌وگو استقبال کنند و فقط بر هدف آنکه تامین منافع مردم است تاکید نمایند، کلیت اصل گفت‌وگو را نفی می‌کنند. استدلال‌های تعجب‌آوری دارند از جمله اینکه: «مذاکره با آمریکا برخلاف نظر رهبری است.» خُب اگر چنین باشد به‌طور طبیعی از مجاری موجود به دست‌اندرکاران خواهند گفت و دیگر، نیازی به ابراز برداشت‌هایی از آقایان نیست. شما بهتر است سود و زیان یا مهمتر از آن اهداف هر گفت‌وگوی احتمالی را شرح دهید.

یا می‌گویند که: «آمریکا آدم‌بشو نیست.» مگر مذاکره را برای آدم کردن طرف مقابل انجام می‌دهند؟ مگر صدام آدم بود یا شده بود که با او توافق آتش‌بس کردیم؟ مگر اکنون که حماس گفت‌وگو و توافق کرده؛ طرف مقابلش آدم شده است؟ گفت‌وگو را برای تامین منافع و بهبود رفاه مردم انجام می‌دهند. به‌علاوه، کدام کشور «آدم‌بشو» هست که آمریکا دومی باشد؟ یا گفته‌اند که: «بدانید با چه کسی می‌خواهید مذاکره کنید؟ با عناصر شکست‌خورده‌ای که به این ذلت افتاده‌اند؟» اتفاقاً گفت‌وگو با عنصر شکست‌خورده خیلی خوب‌تر است. آیا این حرف به معنای آن است که باید با عنصر قوی و پیروز گفت‌وگو کرد؟ اینکه به معنای تسلیم است.

جالب‌تر از همه پیشگویی یکی از آقایان است که: «روزی در نمازجمعه جشن شکست آمریکا را خواهیم گرفت.» مگر در حال جنگ با آن هستید؟ مسئله امروز مردم شکست دادن این و آن نیست. بلکه حل مسائل جاری و رفع تنگناهای زندگی و روزمره خودشان است. اگر مردم فکر می‌کردند که این کار با جنگ و تقابل و فرار از گفت‌وگو حل می‌شود، در این صورت می‌آمدند و به نامزد مورد حمایت شما رای می‌دادند. حالا که نیمی از مردم پای صندوق نیامدند و اکثریت کسانی هم که آمدند، خلاف آن نامزد رای دادند؛ معلوم است که چنین برداشتی ندارند. پس باید پذیرفت که بیگانه از انتظارات و تحلیل‌های مردم هستید. این، یکی از مهمترین علل کاهش حضور مردم در نمازهای جمعه است. اگر تندروها علیه سیاست‌های دولت سخنرانی می‌کنند، به خودشان لطمه می‌زنند؛ ولی امامان جمعه اگر چنین کنند، به نهاد نمازجمعه نیز زیان می‌رسانند.

نکته مهم در خطبه‌های نمازجمعه اینکه همه امامان جمعه باید بر سیاست‌های کلی حکومت تاکید کنند و الا مواضع اعلامی آنان متفاوت می‌شود و این، خلاف منطق نمازجمعه است. ورود در مصادیق می‌تواند موجب اختلاف شود. پیشتر هم مشابه این مواضع گرفته می‌شد و در نهایت هم منجر به گفت‌وگو با خارج شد و این رفتار موجب سوءبرداشت می‌شود. ورود امامان جمعه در موضوعات اختلافی و مصداقی و از آن بدتر مسائل جناحی، موجب تفرقه نمازگزاران و کم‌رونقی بیش از پیش این مراسم می‌شود. ای‌کاش نهاد معتبری وجود داشت که هر هفته تعداد حاضران در نمازجمعه را اعلام می‌کرد تا معلوم شود در سیر تحول حضور مردم در نمازجمعه از اول انقلاب تاکنون کی و چرا تا این حد نزول فاحش رخ داده و ای‌کاش نهادی بود تا از مردم می‌پرسید که چرا دیگر در این مراسم شرکت نمی‌کنند تا نقش و سهم سخنرانی‌های بی‌ارتباط با نیازهای جامعه و حتی مخالف خواست مردم و نیز سهم اتخاذ مواضع جناحی و مصداقی را در این خلوتی مراسم متوجه می‌شدند.

******

تصویر «نیاز به مذاکره» درست نکنید

روزنامه صبح‌نو نوشت:

این روزها مذاکره میان ایران و آمریکا به محل بحث و منازعه در فضای سیاسی کشور تبدیل شده است. فعل سیاسی که موافقان و مخالفان سرسختی دارد که هر یک سعی دارند با برشمردن مزایا و معایب آن نظر خود را به حاکمیت القا کنند. دوقطبی که بعد از حضور آقای ظریف به اجلاس داووس بر شدت آن افزوده شده است. البته رئیس جمهور به تازگی بیان کرده که رهبرمعظم انقلاب مذاکره بر مبنای سه اصل عزت، مصلحت و حکمت به جز رژیم نامشروع اسرائیل را بلامانع می‌دانند. واقعیت این است که دیپلماسی یک امر تک بعدی و تک متغیره نیست. سیاست مانند شطرنجی است که هر یک از مهره‌ها نقشی بازی می‌کنند که این نقش‌ها و بازی‌ها یکسان نیستند؛ اما در نهایت هدف و نتیجه یکسانی را دنبال می‌کنند. آنچه که در نوع موضع‌گیری‌ها متفاوت، درباره یک موضوع سیاسی مهم است «تصویرسازی کلی» است که به مخاطب ارائه می‌شود. بنابراین موضع‌گیری‌های متعدد و هم متضاد در باب مذاکره مهم نیست، اما آنچه که مهم است و باید از آن پرهیز شود، ارائه تصویری از «نیاز به مذاکره» است.  رسانه‌های معاند با توجه به تحولات منطقه و با تصویرسازی غلط از برنده و بازنده این تحولات، سعی دارند با مکانیزم فریب «سایه جنگ» ایران را وادار به تسلیم کنند.

خیلی از تحلیلگران بر این باور هستند که ترامپ قصد دارد چهره صلح‌طلبی از خود به نمایش بگذارد. از این روست که برای پایان جنگ‌های غزه و اوکراین خط و نشان کشیده است. از آن گذشته ترامپ در دولت دوم خود به دنبال دموکراسی الگوریتمی است و همانطور که در مراسم تحلیف ترامپ نیز نمایان بود، او با نیروهای «هایتک» پیوند خورده است. او سعی داشته نئوکان‌ها را از دولت دوم خود دور کند؛ همچنانکه اخیرا «برایان هوک» را که در دور اول ریاست‌جمهوری او نماینده ویژه آمریکا در امور ایران بود را اخراج و حفاظت امنیتی از پمپئو و جان بولتن را لغو کرده است. او درباره ایران نیز اظهارنظرهای صریحی داشته که می‌توان، سیاست ترامپ دربرابر ایران را پیش بینی کرد.  او در جدیدترین مصاحبه خود با «فاکس نیوز» گفته است می‌تواند توافقی را با ایران برای «اطمینان مطلق پیدا کردن از دست نیافتن ایران به سلاح هسته‌ای» برقرار کند. بنابراین تنها دغدغه ترامپ در قبال ایران، دست نیافتن به سلاح هسته‌ای است. موضوعی که بارها ایران آن را تکذیب و بر صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای خود تاکید کرده است.

بنابراین اگر ترامپ راست می‌گوید می‌تواند تحریم های ایران را لغو کند. او نیز باید بداند سیاست به اصطلاح «فشار حداکثری» در دولت اولش علیه ایران ناکام بوده و با این سیاست تکراری نمی‌تواند به خواسته خود برسد.  روزی که ترامپ از برجام خارج شد غنی‌سازی ایران 3 درصد بود و امروز ایران پیشرفت‌های بسیاری داشته است. او ادعا کرده که در خاتمه دور اول ریاست جمهوری‌اش «حدود یک هفته با برقرار کردن توافقی با ایران فاصله داشته» و هنوز معتقد است که می‌تواند توافقی را امضا کند که «مطلقا اطمینان حاصل شود ایران به تسلیحات هسته‌ای دست پیدا نمی‌کند.» امروز ترامپ درحالی وارد کاح سفید شده که دومین و آخرین دوره دولت را سپری خواهد کرد؛ بنابراین ترامپ دنبال راه و روش‌هایی که آینده آن نامعلوم است و ممکن است سالها آمریکا را درگیر کند، نخواهد رفت. قطعا ترامپ دنبال پروژه‌های کوتاه مدت است که نتیجه آن در ۴ سال دولتش نمایان باشد.  بنابراین سناریو سوخته «سایه جنگ» برای تسلیم ایران نه واقیعت دارد و نه کارآیی.

******

اصولگراها در ریل مذاکره

روزنامه آرمان‌ملی نوشت:

 هرگاه کشور و در کل منطقه خاورمیانه وارد وضعیت خاصی از نظر اقتصادی و سیاسی می‌شود مشاهده می‌کنیم که بخشی از اصولگراها به مذاکره و دیپلماسی روی می‌آورند. آن گفتمان انقلابی که از سوی دلواپسان مطرح شد، برجام را ترکمنچای جدیدی نام گذاشتند و آن را ضعف ایران خواندند و گروه‌هایی مانند پایداری‌ها آن را خیانت به ایران می‌دانستند ولی در نهایت مشاهده کردیم که آنها نتوانستند کاری را از پیش ببرند. اصولگراها همواره نشان داده‌اند که برای حفظ جایگاه‌شان مذاکره را می‌‌پذیرند و حتی بر آن تاکید هم می‌کنند ولی باوجود این موضوع اینکه آمریکا حامی اصلی اسرائیل است، این رژیم را تقویت می‌کند و اینکه همچنان به‌عنوان استکبار جهانی محسوب می‌شود را نمی‌توانند فراموش کنند. در این مورد نه‌تنها اصولگراها بلکه مقامات دولتی هم نمی‌توانند تصمیم‌گیرنده نهایی باشند که ایران چگونه می‌خواهد پشت‌ میز مذاکره بنشیند. آنچه مشخص است ساختار حاکمیتی و گفتمان انقلابی، مذاکره با واشنگتن را بی‌فایده، غیرقابل اعتماد و بدون دستاورد می‌دانند.

چنین ادبیاتی همواره نقض کننده مذاکره با آمریکا است. اینکه دولتی‌ها می‌گویند مذاکره باید بین ما و آمریکا باید بدون واسطه صورت بگیرد خواسته آمریکایی‌ها هم بوده است و چون گفتمان انقلابی، آمریکا را مرکز امپریالست می‌داند همواره این مورد را رد می‌کردند. اگر می‌خواهیم به‌دنبال مذاکرات جدید باشیم باید قبول کنیم که در مذاکرات باید امتیازاتی بدهیم و هم تا بتوانیم امتیاز بگیرم. مسئولان دولتی تلاش دارند تا با پیام‌هایی مانند مذاکره مستقیم با کاخ سفید، فضای دیپلماسی را به‌سمتی ببرند تا بتوانند زمان بیشتری به‌دست بیاورند. از نظر اصولی دولت در ایران تصمیم‌گیرنده نهایی نخواهد بود و همان‌طوری که در جریان برجام مشاهده کردیم، دولت روحانی نتوانست پروژه خود را به اتمام برساند. اینکه اکنون اعلام می‌شود که می‌توانیم با همه کشورها در فضای دیپلماسی، با حفظ غرور و منافع ملی وارد مذاکره و گفت‌وگو شویم خود می‌رساند که دیگر راهی جز مذاکره وجود ندارد.

******

نظر مطهری برای استفاده از ظریف

یک نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی گفت: «عقل حکم می‌کند که از آقای ظریف در مذاکرات استفاده شود.»

علی مطهری در حساب شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

«حذف رایان هوک بعد از پمپئو و بولتون از دولت جدید آمریکا و سپردن مسئولیت مذاکره با ایران به فردی معتدل‌تر، نشان می‌دهد که دولت آمریکا فعلاً راه دیپلماسی و رسیدن به توافق را در پیش گرفته است. با توجه به این‌که مهر ماه آینده مهلت قطعنامه ۲۲۳۱ به پایان می‌رسد و تحریم‌های سختِ قبلی دوباره جاری می‌شود، بجاست که ایران با قدرت در مذاکره مستقیم با آمریکا شرکت کند و با اطمینان دادن به غرب درباره عدم ساخت سلاح هسته‌ای، موجب لغو تحریم‌های موجود شود. عقل حکم می‌کند که از آقای ظریف در این مذاکرات استفاده شود. بیش از همه اسرائیل نگران این موضوع است.»

******

موضع وزیر اطلاعات درباره مذاکره ایران و آمریکا

وزیر اطلاعات گفت: «هر کسی که صادق باشد، ایران، اسلام و انقلاب برای صداقت احترام قائل است و هرجا تزویر و استکبار، دشمنی و ظلم باشد، ایران مقاومت خواهد کرد.»

حجت‌الاسلام سید اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات دولت چهاردهم در گفت‌وگو با ایلنا، در رابطه با روابط ایران و آمریکا و با اشاره به اظهارات اخیر خود درباره مذاکره با آمریکایی‌ها، تصریح کرد: «انقلاب اسلامی تجربه ممتدی در این مذاکرات دارد که نمونه بارز آن برجام است. مذاکراتی که در عمان شد، مذاکراتی که پیرامون آن دارایی‌های ما در قطر و کره جنوبی اتفاق افتاد، در هیچ کدام از آنها آمریکایی‌ها به وعده‌های خود عمل نکردند.»

وزیر اطلاعات گفت: «هر کسی که صادق باشد، ایران، اسلام و انقلاب برای صداقت احترام قائل است و هرجا تزویر و استکبار دشمنی و ظلم باشد، ایران مقاومت خواهد کرد.»

وی در پاسخ به این پرسش که آیا شما با این شیوه مذاکره مخالفت دارید، مطرح کرد: «با این شیوه بله. با مذاکره تحمیلی مخالف هستم.»

******

تطهیر ترامپ تا کجا؟!

روزنامه جوان نوشت:

سخنان ظریف در اجلاس داووس نکات منفی متعددی دارد که یک نکته آن تلاش برای سفید کردن چهره ترامپ است. شاید تصور شود سخن ظریف درباره ترامپ صرفاً یک تک‌گزاره است و نشانی از یک جریان‌سازی یا تصمیم گروهی و هماهنگ برای جا انداختن یک فکر سیاسی ندارد، اما وقتی امتداد سفیدشویی ترامپ از سوی اصلاح‌طلبان به تصمیمات ترامپ در مورد دیگر کشور‌ها هم می‌رسد، معلوم می‌شود که واقعاً یک سیاست هماهنگ برای نشان دادن آنکه «ترامپ آن‌قدر‌ها هم که فکر می‌کنید، بد نیست» در حال پیگیری است.

روزنامه شرق برای سفیدشویی دونالد ترامپ رئیس‌جمهور معلوم‌الحال امریکا حتی سراغ مواضع او درباره دیگر کشور‌ها هم رفته و با استناد به جمله‌ای از ترامپ، مطلبی علیه چین نوشته است! دو روز پس از آنکه ترامپ، چین را متهم کرد که در کانال پاناما حضور دارد و تهدید کرد که کانال پاناما را از چین پس می‌گیرد، روزنامه اصلاح‌طلب شرق هم مطلبی علیه حضور چین در کانال پاناما منتشر کرد و تیتر زد: «چین در پاناما چه می‌کند» و با روتیتر «هشدار‌های رئیس‌جمهور امریکا ریشه در اقدامات جنجالی پکن دارد» نشان داد که در دوگانه چین و امریکا، برای خود جایگاهی در کنار امریکا تعریف کرده است، حتی اگر نماینده کنونی امریکا، نه از دموکرات‌های محبوب اصلاح‌طلبان، بلکه یک جمهوری‌خواه دیوانه باشد!

اصلاح‌طلبان با توسعه روابط ایران با چین و روسیه مخالف هستند و اصلی‌ترین دلیل آن هم این است که می‌ترسند دوستان امریکایی‌شان دلخور شوند و لذا هرگاه دولت دست اصلاح‌طلبان بوده، ایران دچار نوعی خودتحریمی در ارتباط با دولت‌های شرقی بوده است. مطلب روزنامه شرق هم در همین راستا قابل تحلیل است و از این منظر شاید اتفاقی تکراری محسوب شود.  اما حالا پای ترامپ وسط است، رئیس‌جمهوری که از برجام مورد عشق و علاقه اصلاح‌طلبان بیرون آمده و آن را از بین برده است، برجامی را که همه ثمره یک دولت اصلاح‌طلب و یک وزیرخارجه‌ای بوده که اصلاح‌طلبان او را تقدیس کرده و می‌کنند. با این حال، باز هم اصلاح‌طلبان چنان مقهور امریکا هستند که طرف ترامپ می‌ایستند!

شرق نمی‌پرسد نظامیان امریکا در تایوان، عراق، سوریه، نیجر، کره جنوبی، لهستان، کویت، یونان، ایسلند، کوبا، بحرین، قطر و امارات چه می‌کنند، اما در پی سخنان رئیس‌جمهور همین امریکایی که در همه جای دنیا نیروی نظامی دارد و دخالت می‌کند، پرسیده و بررسی کرده که «چین در پاناما چه می‌کند»! این روزنامه در حالی که از حق نظامیان امریکا برای حضور در پاناما نوشته، و در حالی که خود اذعان دارد که در پاناما هیچ نیروی نظامی چینی حضور ندارد، باز نسبت به حضور چینی‌ها در آنجا هشدار می‌دهد: «اگرچه هیچ نیروی نظامی رسمی چین در کانال پاناما حضور ندارد، اتهاماتی مطرح شده که نشان می‌دهد عوامل چینی در لباس غیرنظامی ممکن است در این منطقه فعال باشند؛ مسئله‌ای که نگرانی‌هایی درباره احتمال کنترل یا مسدود‌کردن کانال توسط پکن در طول یک درگیری جهانی را ایجاد کرده است».

رویکرد ظاهراً ضد چینی این روزنامه در انتهای این گزارش بیشتر نمایان می‌شود. آنجایی که گزارش خود را با قول ترامپ برای پاک‌سازی پاناما از دست‌های نادرست به پایان می‌رساند: «دونالد ترامپ بار دیگر نگرانی‌ها درباره اهمیت استراتژیک کانال پاناما و روابط رو به رشد پاناما با چین را مطرح کرده است. او ماه گذشته قول داد مانع از افتادن کانال به "دست‌های نادرست" شود».

خیلی روشن است که قول ترامپ برای روزنامه شرق «قول حق» محسوب شده، چنانچه روزی امضای کری را هم تضمین برجام می‌دانست! محمدجواد ظریف، معاون راهبردی غیرقانونی رئیس‌جمهور هم در اجلاس داووس خروج از برجام را نتیجه القائات اطرافیان ترامپ دانست تا او را غیرمقصر جلوه دهد. 

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.