رسول سلیمی: اولین سفر سید عباس عراقچی در مقام وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به کابل، سفری بود که میتواند زمینه گسترش روابط اقتصادی و سیاسی میان حکومت سرپرست افغانستان و جمهوری اسلامی ایران فراهم کند. نشستی که یک پیام جدی داشت؛ در واقع عراقچی در این سفر نشان داد که افغانستان از اهمیت ویژهای برای او برخوردار است و وزارت خارجه قصد دارد خود فعالانه وارد پرونده افغانستان شود و بازیگری را به نفع منافع ملی در این پرونده شکل دهد.
کارشناسان روابط بین الملل معتقدند وزارت خارجه با درک اهمیت ژئوپلیتیک افغانستان برای ایران که اولویت تجارت و امنیت را برای دیپلماسی کشورمان برجسته می کند در تلاش است تا رفتار سیاسی مقامات افغانستان را بیش از قبل به منافع ملی ایران نزدیک کند. پرونده ای که با دو مسئله مهم حقآبه هیرمند و بازگشت شهروندان افغانستانی غیرمجاز به کشورشان، پیش روی دستگاه دیپلماسی ایران قرار دارد.
آنچنانکه حقابه ایران از رودخانه هیرمند در دیدار عراقچی با رئیس الوزرای حکومت سرپرست افغانستان مورد گفتگو قرار گرفت و در این در دیدار، ملا «حسن آخند » رئیس الوزرای حکومت سرپرست افغانستان گفت: موضوع حق آبه ایران از هیرمند و اتباع غیرقانونی دو موضوع مهم در روابط ایران و افغانستان است.
در همین حال عبدالمحمد طاهری، کارشناس مسائل افغانستان با اشاره به سفر وزیر خارجه ایران به کابل با تاکید بر اهمیت رابطه با افغانستان می گوید: روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میان دو کشور نیاز به بازسازی دارد. به گفته این تحلیلگر مسائل افغانستان «شیعیان در غرب کابل همیشه مورد ظلم و ستم قرار گرفته بودند و به همین دلیل جمهوری اسلامی ایران هم نگاه ویژهتری به آن مناطق داشت. با این وجود مناطق سنی نشینی هم که دارای فقر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بودند مانند قندهار، هلمند، غزنی و پکتیا نیز از خدمات جمهوری اسلامی ایران بهره مند میشدند. با این حال همیشه آن نگاه منفی پشتونها نسبت به اقدامات ایران در افغانستان به قوت خود باقی بودهاست»
چه آنکه در ابتدای روی کارآمدن مسعود پزشکیان، پیشفرضی درباره سیاست دولت چهاردهم در برابر أفغانستان وجود داشت که مدعی بود که همسایه شرقی جایگاه آنچنانی در سیاست خارجی ایران نخواهد داشت. این پیشفرض به ویژه با توجه به تمرکز دولت و دیگر نهادهای کشور در مسائل فلسطین، لبنان و سوریه از سوی طرفداران این دیدگاه مطرح می شد تا اینکه کمتر از یک ماه قبل، علیرضا بیگدلی سرپرست جدید سفارت جمهوری اسلامی ایران هنگام ورود به کابل درباره اولویتهای کاری خود عنوان داشت: «مهمترین اولویتهایی که برای مأموریتهای جمهوری اسلامی ایران تعریف شده، گسترش روابط همسایگی و همکاریهای دوجانبه با افغانستان با تکیه بر مشترکات فراوانی است که میان دو کشور وجود دارد». سخنان سرپرست جدید سفارت جمهوی اسلامی ایران در کابل، به صراحت بر اهمیت موضوع أفغانستان در دولت مسعود پزشکیان و به ویژه در وزارت خارجه مُهر تأیید زد.
افغانستان به مثابه فرصت یا تهدید
بر اساس آمارهای موجود امنیت انسانی در این کشور از تمام جنبه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در خطر است. این واقعیت که پس از گذشت یک سال طالبان در برقراری امنیت و ثبات همچنین تشکیل یک دولت فراگیر درمانده است، وضعیت افغانستان را پیچیده تر کرده است، در طول این یک سال؛ شوک های متعدد سیاسی، اجتماعی-اقتصادی و بشردوستانه در سراسر کشور طنین انداز شده است و ضرورت توجه به این موضوعات موجب می شود بسیاری از ملاحظات حقوقی و سیاسی در ارتباط با آینده این کشور مورد ارزیابی قرار گیرد.
این در حالی است که طالبان بیشتر از آنکه جریانی دینی و اسلامی باشد جریانی قومی و بر مبنای پشتون بودن است. در طالبان ملیت با قومیت همسانی بیشتری دارد. ناسیونالیسم افغانستانی بیشتر ناسیونالیسم پشتون است. با این حال گروهی از جوانان در رهبری طالبان میدانند اگر به دنبال کسب شناسایی بینالمللی، خارج شدن از فهرست گروههای تروریستی و روابط عادی با خارج هستند چارهای جز تقویت ارتباطات بین المللی برای عادی سازی وضعیت دولت در افغانستان ندارند. در چنین چارچوبی، ایران می تواند به بازیگری مهم برای افغانستان تبدیل شود.
ارزیابی ها نشان می دهد در افغانستان بیش از ۱۴۰۰ ماده معدنی در هزاران معدن این کشور نهفته است. بعضی از آنها دورههای اکتشافی را پشت سر گذاشته و آماده استخراج هستند و بعضی دیگر در حال استخراج است. مهمترین ذخایر معدنی شناخته شده در افغانستان شامل: گاز طبیعی، زغال سنگ، آهن، نفت، مس، اورانیوم، نمک، کروم، نیکل، طلا، سولفور، باریت، روی، قلع، فلوئور، طلق، منیزم، میکا، سنگ لاجورد، یاقوت، آلومنیوم، سرب، پنبه نسوز، جیوه، بوکسیت، تنگستن، لیتیم، منگنز، سنگ مرمر، سنگ گچ، سنگ آهک است که بیشترین استخراج در حوزه گاز طبیعی، زغال سنگ و نمک، اورانیوم، کروم، مس، طلا و نقره انجام میشود. عمده این ذخایر معدنی در سرحدات شمالی مانند مزارشریف، شبرغان، سرپل، میمنه، قندوز، هلمند و هرات واقع شده است. اما بخش عمده این ثروت عظیم که میتواند اقتصاد این کشور را شکوفا کند و در سایه رونق تجارت با کشورهای همسایه، شکوفایی اقتصادی برای آنها نیز به همراه داشته باشد، به دلیل محصور بودن در خشکی و دسترسی نداشتن به مسیرهای ارتباطی به ویژه راه آهن که امروزه نقش کلیدی در حمل و نقل کالا دارد، مغفول مانده است.
در چنین شرایطی راه آهن ایران به هرات نخستین خط ریلی بین افغانستان و ایران است که در اواخر سال ۲۰۲۰ به پایان رسید و این خط آهن ۲۲۵ کیلومتری از شهر خواف در شرق ایران تا شهر هرات در غرب افغانستان امتداد یافته و قابلیت جابجایی سالانه شش میلیون تن بار و یک میلیون مسافر را دارد. به این ترتیب، هرات با موقعیت جغرافیایی جدید خود به قطب سه راهی ایران – آسیای مرکزی – آسیای جنوبی می تواند به ظرفیتی مهم برای اقتصاد ایران تبدیل شود.
از سوی دیگر بندر چابهار در شرایط منازعه بین افغانستان و پاکستان، جایگاه ویژه ای برای افغانستان پیدا کرده است. در شرایطی که پاکستان با اعمال محدودیت های مختلف بر بازرگانان افغان و ایجاد مشکلاتی برای صادرات و واردات افغانستان از بندر کراچی به کشورهای منطقه و جهان، ایران را به مسیر گشایش اقتصاد افغانستان تبدیل کرده است. آنچنانکه چابهار از نظر اقتصادی به جای بندر کراچی حدود ۷۰۰ کیلومتر به پایتخت افغانستان نزدیکتر بوده و به یک مسیر ترانزیتی تجاری بین آسیای مرکزی و جنوبی تبدیل می شود.
دولت چهاردهم در مسیر توافقی راهبردی با افغانستان
تقویت روابط با همسایگان و اتخاذ یک دیپلماسی فعال منطقهای از جمله محورهای اساسی است که رهبر انقلاب همیشه به آن تأکید دارند. این موضوع در مراسم تنفیذ رئیس دولت چهاردهم نیز مجدداً مورد اشاره قرار گرفت و از محورهای مربوط به عرصه سیاست خارجی بود که به عنوان اولویت کاری پزشکیان نیز مطرح شد. در چنین شرایطی، ایران به دنبال توافقی جامع با افغانستان است تا بتواند حول منافع مشترک دو کشور با طالبان به توافقی راهبردی برسد. توافقی که طیفی از مسائل امنیتی تا محیط زیستی و اقتصادی را دربر خواهد گرفت.
۲۱۳۳۱۵