تیمی که زمانی قدرت بلامنازع فوتبال ایران بود، حالا به یکی از بزرگترین معماهای این روزهای لیگ تبدیل شده است. پس از چندین فصل پر از تغییرات مدیریتی و سرمربیگری، استقلال نتواسته است در فصل جاری انسجام تاکتیکی و فنی لازم را به دست بیاورد. این تیم با وجود حضور بازیکنان گرانقیمت براساس سرمایهگذاریهای زیاد، همچنان در مسیر پیروزیها دچار لغزشهای پیدرپی است. آمار نتیجهگیری ضعیف و اشتباهات مکرر در زمین، این تیم را به وضعیت بحرانی کشانده است و مشخص نیست که در آیندهای نزدیک چه تغییرات اساسی میتواند شرایط را دگرگون کند.
شاید مهمترین عامل این بحران، ضعف در مدیریت استراتژیک حاکم براساس مسائل فنی تیم باشد. درحالیکه استقلال بازیکنان باکیفیتی را در پستهای مختلف در اختیار دارد، فقدان یک سیستم بازی ثابت و منسجم باعث شده تا این بازیکنان نتوانند بهترین عملکرد خود را ارائه دهند. اشتباهات تاکتیکی در انتخاب ترکیب اولیه، ضعف در سیستم دفاعی و هجومی و ضعف در سازماندهی حملات و بازیسازی از عقب و... همگی عواملیاند که مانع از موفقیت این تیم شدهاند.
بهعلاوه مشکلات روحی و روانی تیم هم قابلتوجه است. فشار زیاد هواداران، انتظارات بالا از این تیم بزرگ و تحلیلها و انتقادات بیشمار رسانهای باعث شده بازیکنان استقلال نتوانند تمرکز لازم را داشته باشند. در این شرایط عملکرد ضعیف در برابر تیمهای سطح پایینتر لیگ و نتایج دور از انتظار در بازیهای حساس گویای این است که استقلال در یک چرخه منفی گرفتار شده است!
اکنون زمان آن فرا رسیده که این تیم از این بحران خارج شود. اما اینکه این خروج نیازمند چه مؤلفههایی بوده و چرا فصل کابوسوار آبیها همچنان ادامه داشته و تمام نمیشود و از همه مهمتر این که چه فرد یا افرادی از جمع بازیکنان یا کادر یا مدیریت و یا حتی هواداران بیشترین نقش را در این ناکامیها دارند این خود بزرگترین ابهامی است که این روزها فوتبال ایران را به فکر فرو برده است. در همین ارتباط مسعود اقبالی، کارشناس فوتبال ایران به بررسی دلایل این وضعیت و راههای خروج از این بحرانی که تیم فوتبال استقلال در آن فرو رفته و خیال برونرفت از آن را هم ندارد میپردازد!
اقبالی در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره اینکه چرا استقلال در باتلاق نتیجه نگرفتن گیر افتاده است، گفت: تحلیل این مسئله اتفاقاً خیلی راحت است! ۴ مؤلفه هست که اگر شما آنها را نداشته باشید یعنی فاکتورهای لازم برای موفقیت در فوتبال ندارید.
۱. جنبههای تکنیکی که استقلال از این امر کاملاً به دور است، یعنی بچههای این تیم حتی یک کنترل ساده را هم بلد نیستند و یک پاس ساده ده متری را به هم نمیتوانند بدهند.
۲. بحث تاکتیکی به شمار میرود که اصلاً از کدام تاکتیک باید صحبت کنیم؟ ساختار دفاعی این تیم چگونه دفاع میکند؟ یعنی اصلاً ساختار دفاعی و تاکتیکهای فردی را نمیدانند و در کارهای گروهی مشکل دارند و در کار تیمی هم اصلاً هیچگونه درک متقابلی وجود ندارد! در فاز هجومی هم همینطور. در هنگام حمله کردن هم باید یکسری مؤلفهها را رعایت کنید به این شکل که وقتی صاحب توپ میشوید یا باید بازی مستقیم را در دستورکار قرار بدهید یا بازی غیرمستقیم. وقتی میخواهید بهصورت تدریجی با بازی غیرمستقیم به دروازه حریف نزدیک شوید باید تکنیک داشته باشید یا ۴ تا پاس هم بدهید و همدیگر را در زمین پیدا کنید که این میشود درک متقابل. یا اگر میخواهید ضدحمله بزنید هم باید این درک متقابل وجود داشته باشد، اما اصلاً کدام یک از اینها را استقلالیها میدانند؟! این هم از نظر تاکتیکی که این تیم در این بخش هم ناامیدکننده نشان داده است.
۳. بحث فیزیکی که همه در زمین راه میروند، چون این بازیکنان هیچکدام از لحاظ فیزیکی استاندارد نیستند و اصلاً آمادگی لازم برای دویدن را ندارند. در طول بازی شاید شما فکر کنید که اینها بیشتر از پنج شش کیلومتر نمیدوند، این در حالی است که الان استانداردهای دنیا روی ۱۳-۱۲ کیلومتر است. این هم از کار فیزیکی!
۴. جنبههای روانی! استقلال یک زمانی استقلال بوده، اما الان مشکلش این است که چند سال پیاپی رقیبش قهرمان شده و امسال هم از قهرمانی بازمانده و این موضوع باعث شده بازیکنان و مجموعه این تیم از لحاظ روانی افت زیادی پیدا کنند و برای بازگشت هم توانش را ندارند. درواقع ابزارهای لازم برای بازگشت را ندارند؛ بنابراین در گرداب و باتلاق نتیجه نگرفتن ماندهاند و برای بیرون آمدن از این وضعیت بحرانی باید ۴ مؤلفهای که ذکر کردم را داشته باشند که امروز هیچکدام را ندارند.
بنابراین امروز فقط اسمی از استقلال باقی مانده است. این در شرایطی است که سرمربی این تیم هم آدم کوچکی نیست! او در کشورهای مختلف کار کرده و تجربه لازم را دارد و با شناخت آمده است. او وقتی آمد میدانسته که این تیم، قوی نیست و مدام هم در کنفرانسهایش به آن اذعان میکند. وقتی در چنین شرایطی قرارداد دارد، دیگر فقط میخواهد پولش را بگیرد و برود و به همین خاطر خودش هم مانده که چه کاری باید بکند. یعنی الان از استقلال فقط چهرهای خدشهدار باقی مانده است و امروز آن چهره واقعیاش را ندارد. شما ببینید استقلال دهه ۵۰ یا همین دهه ۸۰ کجا و استقلال امروز و سالهای اخیر کجا؟!
بنابراین ما اصلاً فوتبال بازی نمیکنیم. شما تعداد پاس را ببینید که بازیکنان این تیم چند پاس پیاپی میتوانند به هم بدهند! تعداد شوتهای به دروازه و درون چهارچوب را ببینید. چند موقعیت گل این تیم ایجاد میکند؟! هر جای این فوتبال را ببینید مشکلات واضحند و ما اصلاً فوتبالی نمیبینیم بلکه فقط بازی را گرم نگه میداریم تا مردم بیشتر از این نومید نشوند. مردم هم یک قدم جلوتر از تیمهای ما هستند، وقتی این فوتبال را با فوتبال روز دنیا مقایسه میکنند، میبینند که ما هیچ چیزی برای گفتن نداریم. این فوتبالی که شما میبینید را اصلاً نمیشود نگاه کرد. فقط زدوخورد و درگیری هست و هیچ تمرکزی را در آن نمیبینید. این تیمی که من میبینم انگیزه لازم برای بازی کردن و موفقیت را ندارند و بازیکنانش فقط به دنبال پول قراردادشانند. یعنی قرارداد بسته و پولی بگیرند و برای سال آینده دوباره جابهجا شوند. حتی یک بازیکن مستعد و آیندهدار که به درد تیم ملی بخورد هم در این تیم نمیبینید.
منبع: فرهیختگان