دولت ترامپ به تازگی در موضع گیری اعلام کرده که از اول فوریه سال جاری میلادی، این کشور بر کالاهای صادراتی مکزیک و کانادا به خاک آمریکا، تعرفه گمرکی 25 درصدی و بر کالاهای چینی نیز تعرفه 10 درصدی را اعمال خواهد کرد.
این موضوع چیزی نبود که بسیاری از صاحب نظران حوزه اقتصاد جهانی انتظار آن را نداشته باشند با این حال، اراده جدی ترامپ برای اجرایی کردن این مساله، کار را به جایی رسانده که به تازگی شاهد بوده ایم "جوزف استیگلیتز" برنده جایزه نوبل اقتصاد و از تئوریسین های سرشناس اقتصاد بین الملل، در مقاله ای برای نشریه پراجکت سیندیکیت، استدلال کرده شانس زمین خوردن اقتصاد آمریکا در دوره ترامپ به مراتب بیشتر از جان گرفتن آن است. در حقیقت، اراده ترامپ جهت تحمیل جنگ تجاری به دیگر کشورها، می تواند اقتصاد آمریکا را به نقطه بحران های جدی و ملموس برساند.
بازیگرانی نظیر کانادا، چین، مکزیک و یا حتی اتحادیه اروپا، در مواجهه با سیاست های اقتصادی و تجاری دولت ترامپ، اهرم های خاص خود را دارند و می توانند بحران های جدی را برای آن ایجاد کنند. به عنوان مثال، کانادایی ها اعلام کرده اند که در صورت عملی شدن تعرفه های ترامپ بر صادرات کانادا به آمریکا، آن ها نیز صادرات انرژی خود به این کشور را قطع خواهند کرد. در عین حال، نباید از یاد ببریم که کانادا برخی محصولات مهم و کلیدی برای اقتصاد آمریکا نظیر آلومینیوم را نیز به این کشور صادر می کند که قطع این روند می تواند صنایع آمریکایی را با چالش های جدی رو به رو کند.
اتحادیه اروپا به عنوان یک بلوک قدرت در عرصه نظام بین الملل نیز به دلیل بنیان های صنعتی خود می تواند هزینه های تجارت بین المللی آمریکا را با سیاست هایش جهت مقابله با تعرفه های وضع شده از سوی دولت ترامپ افزایش دهد. چین هم به عنوان دومین اقتصاد برتر جهانی، یک بلوک گسترده قدرت در محیط بینالمللی را تحت نفوذ دارد و می تواند بحران های جدی را برای آمریکایی ها ایجاد کند.
در این میان نباید از یاد برد که تراز تجاری آمریکا در مبادلات تجاری اش با چین منفی است و اقتصاد آمریکا به شدت به کالاها و محصولات ارزان چینی نیازمند است. از این رو، جنگ تجاری ترامپ علیه کشورها و قطب های مختلف قدرت در جهان، می تواند صورت حساب های سنگینی را روی دست آمریکایی ها قرار دهد.
درونمایه سیاست های ترامپ چه در حوزه سیاست خارجی آمریکا و چه تجارت این کشور، مبتنی بر مولفه های عوامفریبانه است. برونداد عینی این رویکرد ترامپ آنطور که پیشتر هم در دوره حضور ترامپ در قدرت شاهد بوده ایم، چیزی جز لفاظی های حداکثری و کسب دستاوردهای حداقلی نیست! جهان هنوز از یاد نبرده که ترامپ در دوره قبلی حضورش در قدرت کلی لفاظی تهاجمی علیه پیمان "نفتا" مطرح کرد با این حال در نهایت تنها اسم این پیمان عوض شد و برخی تغییرات جزئی در ساختار آن ایجاد گشت. جوزف استیگلیتز هم تاکید دارد که پوپولیسم ترامپ برای اقتصاد و تجارت خارجی آمریکا سَم است.
در واقع، عرصه اقتصاد، میدان حضور عوامفریبان نیست. این همان چیزی است که ترامپ نسبت به آن بیتوجه است و همان چیزی است که ماهیت اصلی سیاست های ترامپ با محوریت جنگ تجاریاش علیه دیگر کشورها را تشکیل می دهد.
ترامپ اقتصاد آمریکا را در شرایطی تحویل می گیرد که با سیلی از بحران ها رو به رو است. بحران سنگین بدهی در آمریکا و کاهش رتبه اعتباری این کشور در اقتصاد جهانی، در کنار اعلام هشدارهای جدی تئوریسین های اقتصاد آمریکا مبنی بر اینکه تشدید تنش های ژئوپلیتیکی در محیط بین المللی می تواند شاخصهای کلی اقتصاد آمریکا را نزولی سازد، همه و همه از وضعیتی حکایت دارند که در قالب آن، آغاز یک جنگ تجاری از سوی ترامپیست ها آخرین چیزی است که آمریکای کنونی به آن نیاز دارد. جالب اینکه این مساله همان چیزی است که ترامپ بر آن تاکید دارد! موضوعی که از در پیش بودن آیندهای نه چندان روشن برای اقتصاد آمریکا خبر می دهد.