از شهید بروجردی تا دولت پزشکیان/ مردم می‌خواهند زندگی کنند

عصر ایران جمعه 12 بهمن 1403 - 17:26
   محمد بروجردی که فرماندۀ سپاه پاسداران در منطقۀ غرب ایران بود (‌در این فیلم با بازی بابک حمیدیان) به یکی از همرزمان خود می‌گوید:  «حال این مردم را باید خوب کرد. مردم امنیت داشته باشند، عزت نداشته باشند، باز هم حالشان بد است. دین و عزت و احترام، شکم سیر می‌خواد. ول کن این گزارش و اون گزارش را. بچسب به حال مردم. مردم باید آروم باشند، نفس بکشند، زندگی کنند. باید زندگی کنند.»

   عصر ایران؛ احمد فرتاش- در یکی از سکانس‌های فیلم سینمایی "غریب" (به کارگردانی محمدحسین لطیفی و نویسندگی حامد عنقا)، که برهۀ مهمی از زندگی شهید محمد بروجردی را به تصویر کشیده است و نقش او را  بابک حمیدیان ایفا می‌کند و فرماندۀ سپاه پاسداران در منطقۀ غرب ایران بوده به یکی از همرزمانش می‌گوید:   
 
   «حال این مردم را باید خوب کرد. مردم امنیت داشته باشند، عزت نداشته باشند، باز هم حالشان بد است. دین و عزت و احترام، شکم سیر می‌خواد. ول کن این گزارش و اون گزارش را. بچسب به حال مردم. مردم باید آروم باشند، نفس بکشند، زندگی کنند. باید زندگی کنند.» 
 
   کاملا پیداست مخاطب این جملات، کار به دستان کنونی‌اند. این حرف‌ها البته به شخصیت خاص شهید بروجردی هم می‌آید. در کتاب پژوهشگرانۀ «محمد، مسیح کردستان»، کاراکتر ویژه و متفاوت محمد بروجردی تا حد قابل توجهی ترسیم شده است. کسانی که این کتاب را خوانده‌اند، احتمالا تایید می‌کنند چنان نگاه رئوفانه‌ای به "مردم"، با شخصیت شهید بروجردی مطابقت دارد. 
 
   بروجردی، چریکی بود که می‌توانست فرماندۀ کل سپاه پاسداران باشد، ولی این پیشنهاد را نپذیرفت و زیستن و جنگیدن در گمنامی را به قرار گرفتن جلوی دوربین‌ها ترجیح داد. او در سوریه و لبنان با مصطفی چمران و محمد منتظری آشنا شد و مهارت‌های نظامی و چریکی را در اردوگاه‌های جنبش امل فرا گرفت.  
 
   بروجردی، به قول معروف، مرد میدان بود. او پس از انقلاب، مدت کوتاهی هم مسئول زندان اوین بود ولی زندان‌بانی با روحیه‌اش سازگار نبود و ترجیح داد برود جایی که مناسب روحیات و مهارت‌هایش باشد.  

                 نقش شهید محمد بروجردی را در فیلم "غریب" بابک حمیدیان ایفا می‌کند

بابک حمیدیان در نقش محمد بروجردی
 
   از اصل سخن دور نشویم. داشتم می‌گفتم در فیلم "غریب"، محمد بروجردی به فرماندۀ زیردستش چنان توصیه‌ای می‌کند دربارۀ مردم؛ توصیه‌ای که آشکارا سخن نویسنده و کارگردان فیلم است و مخاطبش کسی جز کار به دستان کنونی نمی تواند باشد؛ از نمایندگان مجلس و وزرا گرفته تا سران سه قوه و الی آخر.  
 
   «مردم امنیت داشته باشند، عزت نداشته باشند، باز هم حال‌شان بد است. بچسب به حال مردم. باید زندگی کنند.» این حرف‌ها یک معنایش هم این است که مردم سوخت نظام سیاسی نیستند؛ بلکه برعکس، نظام سیاسی باید در خدمت مردم باشد. یعنی سیاست‌های کشور باید چنان باشد که برای مردم بهروزی بیاورد؛ چراکه مردم "باید زندگی کنند".  
 
   بنابراین این روزها که تمایلی در نظام سیاسی به مذاکره و حل و فصل پاره‌ای مشکلات موجود میان ایران و آمریکا مشهود است، مدافعان این سیاست احتمالی، نباید مرعوب اصولگرایان مرفهی شوند که هوادار سیاستی هستند که نتیجه‌ای جز تداوم و تشدید تحریم‌ها ندارد؛ سیاستی که به هر کاری بیاید، به کار "عزت" و "احترام" و "نفس کشیدن" و "زندگی کردن" مردم نمی‌آید.  
 
   مردم یعنی حکومت‌شوندگان. حکومت‌کنندگان معمولا در رفاه و آسایش‌اند. کسانی که در سه یا حتی چهار دهۀ اخیر همیشه در سطوح فوقانی یا حتی میانیِ ساختار قدرت بوده‌اند، هیچ وقت مشکل پرداخت کرایه‌خانه نداشته‌اند. هیچ وقت در صف نانوایی نایستاده‌اند چون هر آن ممکن بوده ترور شوند. هیچ وقت بدون محافظ در خیابان‌های شهر، در بازارها، در شلوغی‌های مرکز و جنوب شهر، قدم نزده‌اند و سوار تاکسی و اتوبوس و مترو نشده‌اند و زندگی عادی و روزمرۀ مردم را از نزدیک ندیده‌اند و طعم زیستن در سایۀ سیاست‌های افراطی را به عنوان یک "حکومت‌شونده"، یک آدم عادی، نچشیده‌اند.  
 
   50 درصد از مردم ایران در انتخابات اخیر شرکت نکردند چون بسیاری از آن‌ها نظرشان این بود حتی اگر یک چهرۀ معتدل رئیس‌جمهور شود و بخواهد سیاستی را در پیش گیرد که نتیجه‌اش نرمال شدن رابطۀ ایران و غرب و رفع تحریم‌های فلاکت‌زا باشد، زورش به افراطیون پرزور نمی‌رسد. افراطیونی که گویی با رفاه و شادی و خوشبختی این مردم مشکل دارند و همه را گرفتار و فقیر و غمگین می‌خواهند. همه را، جز خودشان البته! 
 
  باری، تجربۀ دولت پزشکیان ثابت می‌کند حق با آن 50 درصد بود یا با این 27 درصدی که به پزشکیان رای دادند. اگر در پایان این دولت معلوم شود  حق با 27 درصدی‌ها بوده، قطعا در انتخابات بعدی جمع قابل توجهی از آن 50 درصد هم به این 27 درصد می‌پیوندند و پزشکیان با رأیی چشمگیر دوباره رئیس‌ جمهور می‌شود.  
 
  شجاعتِ سیاست‌ورزی به نفع مردم، دقیقا عین شجاعتِ جنگیدن برای مردم است. رزمنده در جنگ نباید از دشمن بترسد. دولتمرد هم در حکمرانی، نباید از رقیب افراطی یا طرفداران تندرو خودش بترسد.  
 
  شهید محمد بروجردی، که درگیر مهار نیروهای تجزیه‌طلب در مناطق غربی کشور بود، توأمان این دو فضیلت را داشت که نه از دشمنان مسلح می‌ترسید، نه از اعتراض دوستان تندرویی که مردم کرد را یکجا شایستۀ برخورد تند و انقلابی می‌دانستند.

  او به مردم عشق می‌ورزید و حاضر نبود به اسم انقلابی‌گری، مردم کرد را به ‌مثابه دشمن ببیند. هم از این رو با تاخیر دست به اسلحه شد و وقتی هم که تفنگش را برداشت، همه را به یک چشم ندید و بسیاری از جوانان کرد را به رزمندگان ایران تبدیل کرد.  
 
  افرادی چون محمد بروجردی صرفا نباید الگوی نظامیان باشند بلکه حاکمان هم باید آن‌ها را الگو قرار دهند. نه فقط در سیاست خارجی، که در سیاست داخلی هم. در سکانسی از فیلم "غریب"، بروجردی مشغول درد دل کردن با یکی از همرزمانش، با اشاره به دوران کوتاه مسئولیتش در زندان اوین، به رفیقش گفت:  
 
  «دو سال پیش یه شب، زمستون، با سعید رفتیم روی تپه‌های اوین، از بالا زندان را نگاه کردم. بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی بشه، ولی الآن جا نداریم! [با خنده‌ای شبیه گریه] هنوز هم جا نداریم.»

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.