به گزارش خبرنگار رکنا، شب گذشته حوالی ساعت 12:30، صدای انفجار شدیدی از خانهای در یک کوچه بنبست در محله خلیج فارس ، همسایهها را از خواب پراند. مردی میانسال، پس از ساعتها بحث و جدل با همسرش، در بدترین شرایط روحی ممکن، به خانهاش که همراه با زن و بچهاش بود، گالن بنزین ریخت و با یک فندک آنجا را به آتش کشید. این مرد حتی حاضر نشد لحظهای توقف کند و به کمک خانوادهاش بیاید؛ بدون اینکه توجهی به دو دختر 10 و 12 سالهاش داشته باشد که در داخل خانه بودند، وارد خانه شد و آن را آتش زد.
در ابتدا، خبرها حاکی از آن بود که یک مرد میانسال، به دلایل نامعلوم، خانهاش را که زن و بچهاش و همسایهها در آن حضور داشتند، به آتش کشیده و سپس فرار کرده است. بعد از ساعتها جستجو، مشخص شد که این مرد شغل آزاد داشته و پس از ساعتها مشاجره با همسرش، دست به این اقدام وحشتناک زده است. خوشبختانه، اعضای خانواده تنها دچار سوختگی جزئی شده و پس از درمان، ترخیص شدهاند.
ما برای روشن شدن جزئیات بیشتر به سراغ خانهای رفتیم که در نتیجه این حادثه به کلی سوخته بود. خانهای قدیمی در انتهای کوچهای بنبست، با دیوارهای سوخته و پنجرههای شکسته. وقتی به داخل خانه نگاه کردیم دیدیم شدت آتشسوزی به حدی بود که تمام لوازم خانه به خاکستر تبدیل شده بود و هیچ چیزی از آن باقی نمانده بود.
برای اطلاع بیشتر از جزئیات این حادثه، به سراغ همسایه روبرویی رفتیم. مردی که شغلش فروش میوه با وانت بود و به تازگی از این خانوادهها به عنوان همسایه یاد کرده بود.
او با رویی گشاده در مورد ماجرا توضیح داد: شب قبل، حدود ساعت 12، صدای انفجار شدیدی از خانه آنها شنیدیم. سریع از خواب بیدار شدیم و به بیرون دویدیم. خانه همسایه در آتش میسوخت. شدت انفجار به حدی بود که شیشههای خانهمان به داخل حیاط ریخت و حتی شیشههای طبقه بالایی ما هم شکسته بود.
از او پرسیدیم که این مرد عصبانی را چقدر میشناخته؟
او پاسخ داد: حدود یک سال و نیم بود که همسایه بودیم و هیچ چیز بدی از او ندیده بودم! اما هرگز فکر نمیکردم که یک روز دست به چنین کاری بزند.
از او خواستیم تا جزئیات بیشتری از این حادثه برایمان بگوید: همسرش که در کنار او ایستاده بود، با تأکید گفت: این زوج دو دختر کوچک داشتند و همیشه درگیر دعواهای مختلف بودند. بارها از او پرسیدم دلیل این همه مشاجره چیست و او میگفت که مشکل روحی دارد و باید به دکتر برود. حتی سر هر موضوع کوچکی با من دعوا میکرد.
در مورد شغل این مرد از همسایه پرسیدیم. او جواب داد: نمیدانم، اما خانمش بارها گفته بود که راننده است، ولی هیچ وقت ماشین او را ندیدم.
در ادامه، از مرد همسایه پرسیدیم که آیا شناخت بیشتری از این خانواده دارند؟
او در جواب گفت: بله، بارها در کوچه با هم صحبت کرده بودیم. به نظر میرسید مردی مهربان و آرام باشد. اما اینکه چرا به این شدت عصبانی شده و خانهاش را به آتش کشیده، نمیدانم. فقط دلم برای بچههایش میسوزد که حالا خانهشان کاملاً سوخته است.
از آخرین وضعیت مرد همسایه خبر دارید؟
نه، وقتی صدای انفجار را شنیدیم و به کوچه آمدیم، به کمک همسایه ها خانوادهاش را بیرون آوردیم و با پلیس تماس گرفتیم. نیروی انتظامی و اورژانس سریعاً آمدند و آنها را به بیمارستان بردند، ولی خود او فرار کرده بود خیلی ناراحت شدیم که حتی لحظهای توقف نکرد تا به خانوادهاش کمک کند. اینجور که من شنیدم آنها از بیمارستان مرخص شده اند دیگر از آنها خبر نداریم
در نهایت، پس از گفتگو با همسایهها، برای پیگیری وضعیت خانواده به کلانتری 179 خلیج فارس از آخرین وضعیت آنها جویا شدیم. در کمال ناباوری متوجه شدیم که اعضای خانواده پس از درمان ترخیص شدهاند و از پدر آتش افروز هیچ شکایتی نکردهاند.
به همین دلیل، پرونده این حادثه بدون شکایت بسته شد.