فروزان آصف نخعی: توسعه بدون دولت، به طور کلی، امری غیرممکن است. اگرچه در طول تاریخ و در برخی جوامع، اشکال ابتدایی از توسعه بدون دخالت مستقیم دولت وجود داشته است، اما توسعهی پایدار و همهجانبه در دنیای مدرن، نیازمند نقشآفرینی فعال دولت است. از این رو است که اندیشمندان حوزه توسعه، معتقدند که دولت و جامعه توانمند به طور همزمان به ایفای نقش در جبران توسعه نیافتگی بپردازند. مایکل مان جامعهشناس برجسته بریتانیایی، در کتاب مشهور خود، "منابع قدرت اجتماعی"، به بررسی نقش دولت در توسعه جوامع پرداخته است. او معتقد است که دولت، یکی از چهار منبع اصلی قدرت اجتماعی است . سه منبع اقتصادی، ایدئولوژیک و نظامی از دیگر منابع اصلی قدرت اجتماعی محسوب می شوند.
استدلال های مایکل مان در ۴ محور قابل جمع بندی است. ابتدا او به نقش دولت در ایجاد نظم و امنیت اشاره می کند. دولت، با ایجاد نهادهای قانونی و انتظامی، نظم و امنیت را در جامعه برقرار میکند که از پیششرطهای اساسی توسعه است. دوم نقش دولت در ارائه خدمات عمومی است. دولت، وظیفه دارد تا به ارائه خدمات عمومی مانند آموزش، بهداشت، زیرساختها و... بپردازد. این خدمات، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی مردم و توسعه جامعه ایفا میکنند. نقش دولت در محور سوم نقش دول در تنظیم اقتصادی حیاتی است. دولت، با اتخاذ سیاستهای اقتصادی مناسب، میتواند به رشد و توسعه اقتصادی کشور کمک کند. همچنین، دولت میتواند با وضع قوانین و مقررات، از حقوق کارگران و مصرفکنندگان محافظت کرده و از انحصار و فساد جلوگیری کند. و بالاخره در محور چهارم نقش دولت در توسعه فرهنگی است، دولت، میتواند با حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری، به توسعه فرهنگ و ارتقاء سطح آگاهی جامعه کمک کند.
بر اساس نظریه مایکل مان و سایر شواهد تاریخی، توسعه بدون دولت، امری غیرممکن ست. دولت، با ایفای نقشهای مختلف در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نقش حیاتی در توسعه جوامع ایفا میکند. البته، این بدان معنا نیست که دولت باید در همه امور دخالت کند. بلکه، دولت باید با اتخاذ سیاستهای مناسب و کارآمد، زمینه را برای فعالیت بخش خصوصی و جامعه مدنی فراهم کند و از توسعه پایدار و همهجانبه حمایت کند. به همین دلیل است که مایکل مان، در آثار خود، به نقش قدرت اجتماعی در توسعه تأکید میکند. او معتقد است که توسعه، تنها با اتکا به دولت امکانپذیر نیست و نیازمند مشارکت همه نیروهای اجتماعی، از جمله طبقات اجتماعی، گروههای ذینفوذ و جامعه مدنی است. در این زمینه رجوع به کتاب منابع قدرت اجتماعی نوشته مایکل مان می تواند مخاطب را با دیدگاه های او آشنا کند.
در این میان دکتر محمد فاضلی پژوهشگر، از دیدگاه های مایکل مان برای توضیح ضرورت و نقش دولت در توسعه ایران سخن گفته است. بربخشی از سخن او متوجه کسانی است که متوجه نیستند در ایران هنوز دولت به معنای واقعی مستقر نشده ، دنبال دمکراسی سازی آن هستند.
برای ایضاح بحث، فاضلی ابتدا به نکته ای در باره تمایز مفهومی بحث خود اشاره می کند و می گوید: «نکته ای که در باره تمایز مفهومی مطرح است، تمایز بین قدرت زیرساختی دولت و قدرت سرکوبی دولت است؛ این دو را وقتی از یکدیگر تفکیک کنیم، و بعد به روند تاریخی نگاه کنیم و سپس این تمایز را کنار کتاب نظم و زوال سیاسی فرانسیس فوکویاما قرار بدهیم، متوجه می شویم او تقریبا سه دهه بعد از این کتاب استدلال می کند که بشریت در تاریخ ابتدا با پیدایش دولت مواجه بوده است. یعنی اول state building دولت سازی بر توسعه سیاسی مقدم است. دوم بعد از دولت سازی با حاکمیت قانون مواجه و در مرحله سوم با دمکراتیک شدن روبه رو هستیم.»
او در پیوند نظریه مایکل مان و فوکویاما برای توضیح مساله ایران می گوید: « من از این زاویه معتقدم در ایران از اساس سرنا از سر گشادش دمیده شده است. یعنی قبل از دولت سازی و قبل از حاکمیت قانون ، میل به دموکراتیک سازی آنچه که وجود ندارد خلق شده است؛ یعنی میل به دمکراتیک سازی دولتی که قدرت زیرساختی ندارد.»
فاضلی در تحلیل خود از وضعیت مالی دولت در ایران به مقایسه جالبی بین دوره مشروطه و عصر حاضر میپردازد. او با اشاره به دستور مورگان شوستر مبنی بر یکپارچهسازی حسابهای دولتی، نشان میدهد که این مسئله بنیادین، حتی پس از گذشت بیش از یک قرن همچنان حل نشده باقی مانده است. او می گوید: « مورگان شوستر وقتی در سال ۱۲۹۰ وارد ایران شد، یک دستور مهمی صادر کرد، و آن دستور این بود که حساب های درآمدی و هزینه ای دولت ایران در جایی مشخص مجتمع شود تا بر این اساس دولت ایران بداند که چقدر درآمد دارد. این حکم مجتمع شدن حساب های درآمدی دولت در برنامه ششم توسعه توسعه جمهوری اسلامی ایران هم آمده است. به عبارت دیگر یعنی ۱۲۹۰ تا برنامه ششم توسعه تجمیع حساب های درآمدی دولت در یک جا، اتفاق نیفتاده است. به یک معنا دولت اساسا نمی داند که چقدر درآمد دارد.»
به گفته فاضلی، یکی از مهمترین دلایل مشکلات اقتصادی ایران، فقدان دولت قدرتمندی است که بتواند سیستم مالی شفاف و دقیقی را تاسیس کند. این موضوع باعث شده تا دولت از میزان دقیق درآمدها و هزینههای خود آگاهی نداشته باشد و در نتیجه، نتواند تصمیمات اقتصادی صحیحی اتخاذ کند. او در ادامه بر روی مواردی تاکید می کند که حکایت از فقدان ابتدایی ترین آمار در حوزه زیر ساختی است: « نمونه هزینه و درآمد کشور، نمود همان دولتی است که می تواند هر کاری بکند، اما حساب های خودش را نمی تواند کنترل بکند، چه رسد به هزینه هایش.»
محمد فاضلی با ارائه مثالی از اختلاف فاحش در آمار مصرف آب در کشور، به این نکته اشاره میکند که حتی در حوزههای حیاتی مانند منابع آب نیز آمار دقیقی وجود ندارد. این امر نشان میدهد که دولت در مدیریت منابع کشور با چالشهای جدی مواجه است. «همان دولتی که می تواند به شدت کنترل کند، وقتی از او می پرسیم در این کشور سالیانه سرجمع چقدر آب داریم، یکی می گوید ۱۲۰ میلیارد متر مکعب آب داریم، دیگری می گوید ۱۱۰ میلیارد متر مکعب آب داریم، یکی می گوید ۱۰۰ میلیارد متر مکعب و یکی هم می گوید ۸۵ میلیارد متر مکعب آب داریم. وقتی به مصارف آب می رسیم تفاوت سر ۳۰ میلیارد متر مکعب آب است. یک وزارتخانه می گوید ما سالی ۴۰ میلیارد متر مکعب آب مصرف می کنیم یکی می گوید ۷۰ میلیارد متر مکعب و دیگر هم می گوید ۹۵ میلیارد متر مکعب آب مصرف می کنیم.»
اما هرج و مرج در این حوزه نمایانگر چه امر مهمی می تواند باشد؟ او برای توضیح این موقعیت به نظریه مایکل مان متوسل می شود و می گوید: « این جوهره آن چیزی است که مایکل مان نام آن را قدرت زیرساختی می گذارد. یعنی قدرتی که می تواند همراه با جامعه، خیر جمعی خلق کند، می تواند قدرت خدمات دهی، قدرت تولید کالای عمومی دولت را تعیین کند.»
او در نهایت به یک ضعف بزرگ در باره نگاه منتقدان اشاره می کند و می گوید: «نکته مهم در تاریخ ایران این است که توجه منتقدان، تحلیل گران اندیشه اجتماعی و روشنفکران ایرانی و البته نه این که درشان استثناء نیست ، همواره دولت را از زاویه قدرت سرکوب اش بازخوانی و تفسیر کرده اند. بنابراین وقتی شما از ضرورت دولت سازی حرف می زنید، فوری متم می شوید به این که شما همانی هستید که می خواهید یک قدرت فراگیر درست بکنید و می خواهید سرکوب را تقویت بکنید. مایکل مان می گوید که اساسا توسعه، بدون دولت ممکن نیست.»
بیشتر بخوانید:
استاد دانشگاه برکلی:کاهش قدرت اقتصادی و سیاسی مردم به فاجعه منتهی می شود / تامین سعادت مردم در تعادل میان قدرت جامعه و دولت
پرخاش نسل z به نهاد سیاست و خانواده: نسل های قبلی بروند اوضاع درست میشود / غیبت جوانان در کمیتههای راهبری پزشکیان/ بدون نسل z، وفاق بیوفاق
شاه به مقدم رئیس سازمان برنامه و بودجه: باز مطالب مزخرف می گویید / حاکمیت ترس بر مباحث تخصصی / تحقیر نتیجه بگومگو با شاه درباره اولویت های کشور
چرا در حوادث سال ۹۸ به ۷۳۱ بانک حمله شد؟
روایت میدری از اقتضائات امنیت در ایران / بدون توانمندسازی..
۲۱۶۲۱۶