«کانی عبداللهی» ۱۷ ساله، اهل روستای ماشکان شهرستان پیرانشهر واقع در استان آذربایجان غربی روز شنبه ششم بهمن ماه جاری توسط پدرش «جعفر عبداللهی» با چاقو به قتل میرسد. برخی اهالی و اقوام این دختر نوجوان به «اعتماد» میگویند: «پدر کانی وقتی دیده دخترش در حال صحبت با یک پسر از اهالی روستاست به او حمله و کانی به سمت خانه پدربزرگش فرار کرده است، اما پدر کانی چاقو را برداشته و به قفسه سینه و کتف کانی ضربه زده است.»
پس از این واقعه هولناک «یونس ارجمند»، فرمانده انتظامی شهرستان پیرانشهر اعلام کرد: «پس از وقوع قتل دختر ۱۷ ساله با ضربات چاقو، رسیدگی به این موضوع به سرعت در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار میگیرد. تیم ویژه کارآگاهان با انجام اقدامات اطلاعاتی و بررسیهای همهجانبه موفق میشوند متهم را شناسایی و دستگیر کنند. متهم در بازجوییهای تخصصی، انگیزه قتل را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است.» با این حال یکی از اقوام نزدیک این دختر نوجوان به «اعتماد» میگوید: «پدر کانی در بیمارستان به کادر درمان گفته که دخترش خودزنی کرده، اما کادر درمان به ماجرا مشکوک شده و موضوع را به ماموران پلیس اطلاع دادهاند. بعد از حضور ماموران، پدر کانی به قتل دخترش اعتراف کرده است.»
کانی با پسری از اهالی روستا که در حال حاضر سرباز است با تلفن صحبت میکرده
یکی از اقوام نزدیک کانی در مورد جزییات روز حادثه به «اعتماد» میگوید: «آن روز خانواده کانی خانه ما دعوت بودند. تا ساعت ۳ ظهر پدر کانی پیرانشهر بود. بعد به سمت روستایشان ماشکان رفت تا همسر و سه فرزندش را به خانه ما بیاورد، اما وقتی به خانه رفته فقط کانی در خانه بوده است. کانی آن لحظه در حال صحبت کردن با پسری از اهالی روستا بوده؛ این دو از مدتها قبل با هم در ارتباط بودهاند. پدر کانی قبلا به او گفته بود که نباید با این پسر در ارتباط باشد. آن روز هم وقتی متوجه شده کانی با همان پسر در حال صحبت کردن است به او حمله و کانی هم به سمت خانه پدربزرگش فرار کرده، اما در خانه پدربزرگش هم هیچ کس نبوده است. شاید اگر آن روز کسی در خانه بود، این اتفاق نمیافتاد. کانی در آشپزخانه مخفی شده، اما پدرش چاقو را برداشته و به قفسه سینه و کتف کانی ضربه زده است.»
او در ادامه میگوید: «پدر کانی بعد از این اتفاق او را به بیمارستان سلیمانی در پیرانشهر رسانده و آنجا به پزشکان و کادر درمان گفته که دخترش خودزنی کرده، اما کادر درمان به ماجرا مشکوک شده و موضوع را به ماموران پلیس اطلاع دادهاند. بعد از حضور ماموران، پدر کانی به قتل دخترش اعتراف کرده است. پدر کانی در حال حاضر در بازداشت است. روز خاکسپاری دو نفر از اقوام به ملاقات پدر کانی رفتهاند، اما او ناراحت و پشیمان بوده و به آنها گفته من بدون کانی نمیتوانم زندگی کنم و خودکشی خواهم کرد. تا جایی که ما میدانیم جعفر دخترش را خیلی دوست داشت و حتی این اواخر برایش یک گوشی ده، دوازده میلیون تومانی خریده بود.» این فرد در مورد خصوصیات اخلاقی پدر کانی میگوید: «جعفر به خاطر اتفاقی که در بچگی برایش رخ داد همیشه زود عصبانی میشد؛ او وقتی بچه بود از پشت بام افتاد، اما زنده ماند. جعفر بعد از این اتفاق اکثر مواقع با همه درگیر بود و دعوا میکرد، ولی بعد پشیمان میشد و آشتی میکرد. جعفر در اکثر مواقع سردردهای شدید داشت، اما نه خودش، نه پدر و مادرش به فکر درمان نبودند.» او همچنین میگوید: «شنیدیم کانی با پسری از اهالی روستا آن هم به صورت تلفنی در ارتباط بوده که اگر موقعیت فراهم شد با هم ازدواج کنند، اما پدر کانی مخالف ازدواج آنها بوده است. در اینجا خصوصا برخی مناطق و روستاها اگر پدر مخالف ازدواج دخترش باشد دختر باید قبول کند.»
یکی از همسایگان خانواده عبداللهی نیز به «اعتماد» میگوید: «جعفر چند ماه پیش متوجه ارتباط کانی با آن پسر که در حال حاضر سرباز است، میشود. جعفر به کانی میگوید نباید با این پسر صحبت کند، چون راضی به ازدواج آنها نبوده، اما کانی با یک موبایل دیگر که آن را پنهان کرده بود با آن پسر صحبت میکرده. آن روز هم پدر کانی از راه رسیده و متوجه ارتباط آنها شده و این اتفاق ناراحتکننده افتاده است. کل اهالی روستا از اتفاقی که برای کانی افتاده، ناراحت هستند.»
منبع: اعتماد آنلاین