چابهار از مزیتهای جغرافیایی و اقتصادی متعددی برخوردار است. سواحل بکر و بیمانند، بنادر بینالمللی، همسایگی با پاکستان و موقعیت کلیدی در پروژههای منطقهای مانند جاده ابریشم، تنها بخشی از پتانسیلهای این منطقه است. سرمایهگذاری کشورهای بزرگی نظیر هند و چین در این منطقه، میتواند فرصتی مناسب برای توسعه اقتصادی و اتصال ایران به بازارهای جهانی فراهم کند. اما بهرهبرداری از این ظرفیتها نیازمند ایجاد زیرساختهای پیشرفته و حل مشکلات ساختاری است که به کشورهای غربی و رفع تحریمها نیز نیاز است.
یکی از موانع اصلی توسعه چابهار، تعارض منافع میان بازیگران سیاسی و نبود هماهنگی میان نهادهای ملی و محلی است. وزارت کشور، استانداری، فرمانداری، شهرداری، منطقه آزاد و نمایندگان مجلس، هر یک بهطور جداگانه عمل کرده و گاه در تضاد با یکدیگر قرار میگیرند. این وضعیت، چابهار را به صحنهای برای رقابتهای سیاسی و اقتصادی بدل کرده و مانع از تدوین نقشهای جامع و هماهنگ برای توسعه پایدار منطقه شده است.
بخش خصوصی و بازیگران بینالمللی در چابهار اغلب با نگاه کوتاهمدت و سودمحور وارد عمل شدهاند و سرمایهگذاری بلندمدت برای توسعه زیرساختها و فناوریهای پیشرفته در این منطقه مغفول مانده است.
تحریمها، نبود ثبات اقتصادی و کمبود نیروی متخصص، از عوامل اصلی عدم حضور جدی سرمایهگذاران خارجی در این منطقه است. بدون حضور سرمایهگذاریهای کلان و انتقال فناوری، توسعه پایدار در چابهار دستنیافتنی خواهد بود.
فقر، حاشیهنشینی، بیسوادی، فقدان زیرساختهای اساسی و چالشهای فرهنگی، چابهار را به منطقهای با ظرفیتهای توسعهنیافته بدل کرده است. کمبود آب شرب، نبود شبکه فاضلاب شهری، گرانی سوخت و حملونقل، و نبود امکانات بهداشتی و آموزشی مناسب، از مشکلات عمده این منطقه است. زنان نیز تقریبا در حوزه عمومی و بازار کار غایب هستند و این مساله به نابرابریهای اجتماعی دامن زده است.
از سوی دیگر، شهروندان چابهار بهعنوان مردمانی راستگو، مذهبی و صلحجو، سرمایه انسانی مهمی برای توسعه منطقه به شمار میروند. با این حال، تربیت نیروی انسانی ماهر و ایجاد آموزشهای حرفهای، شرط اساسی برای بهرهبرداری از این سرمایه انسانی است.
چابهار در شرایط کنونی نهتنها ظرفیت پایتخت شدن را ندارد، بلکه حتی برای تبدیلشدن به یک قطب تجاری منطقهای نیز با مشکلات جدی روبهرو است. بدون رفع تحریمها، انتقال فناوریهای پیشرفته، ایجاد زیرساختهای مدرن و مدیریت هماهنگ، چابهار همچنان در وضعیت توسعهنیافتگی باقی خواهد ماند.
با این وجود، اگر چابهار به فرودگاه و بندر پیشرفته، آب شرب، گاز، سوخت در دسترس، دانشگاههای تخصصی و نیروی کار ماهر مجهز شود، میتواند به یکی از کانونهای اصلی توسعه ایران بدل شود. چنین تحولی نهتنها چهره منطقه را تغییر خواهد داد، بلکه ایران را به یکی از بازیگران کلیدی در تجارت بینالمللی و ارتباطات منطقهای تبدیل میکند.
چابهار ظرفیتی نهفته است که در صورت مدیریت صحیح و سرمایهگذاریهای هوشمندانه، میتواند نقش بیبدیلی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران ایفا کند. اکنون زمان آن است که از سیاستزدگی و رقابتهای بیثمر فاصله گرفته و با نگاهی راهبردی، شاهد زمینهسازی برای شکوفایی این منطقه استراتژیک باشیم. آنچه اولویت دارد هماهنگی نهادهای سیاستگذار، ، نقشه جامع آمایش منطقه، جذب سرمایه و تکنولوژی جهت تغییر زیرساختها برای شهروندان چابهار و توسعه ملی ایران است.