در روزگاری سهم فرش دستباف کشورمان از کل صادرات غیرنفتی ۱۷.۵ درصد بود، اما اکنون به کمتر از یکدرصد رسیده است. هشداری که صدای آن سالهاست شنیده میشود و گویای سقوط جایگاه این کالای پربهای ایرانی در بازارهای هدف است.
به گزارش دنیای اقتصاد، واقعیت آن است چالشهایی در این سالهای تحریم، گریبان فرش ایران را گرفته که آن را نه فقط در داخل، بدون مشتری و بی رونق کرده بلکه صادراتش را نیز به کما برده است. نوسانات ارز و تغییر قیمت ابریشم، به علاوه رکود اقتصادی در بازارهای وارداتی و آشفتگی و بحرانهای سیاسی از موانعی است که به تدریج موجب کناره گیری ایران و ورود رقبای جدید به این بازار پرطرفدار شد.
در کنار اینها بنا به گفته فعالان این حوزه، تحریمها و سیاستهای نادرست ارزی داخل کشور هم به کاهش صادرات فرش ایرانی دامن زده و شرایطی را پدید آورده که با توجه به تجربه چند سال اخیر، به نظر نمیرسد عزم چندانی برای تغییر آن در میان متولیان وجود داشته باشد. براین اساس است که ارزش صادرات فرش دستباف ایرانی از بیش از سالانه ۲ میلیارد دلار در سال ۱۳۷۳ به ۵۰ میلیون دلار در سال ۱۳۹۷ که آغاز تحریمهای مجدد آمریکا بود و حالا هم سالانه به ۴۰میلیون دلار، افت کرده که به راستی آمار ناامیدکنندهای است.
شرایطی که باوجود شهرت، کیفیت و پیشینه فرش دستباف ایرانی، دست کمی از فاجعه برای این صنعت ندارد ودرپی آن کشورهایی مانند هند، پاکستان، نپال و چین با ورود قدرتمند به این عرصه توانستند موقعیت خوبی را برای خود به دست آ ورند. قابل تامل است در برههای این چنین ناخوشایند، تولیدکنندگان هم با دلسردی از ادامه فعالیت، پایشان را از میدان بیرون کشیده و باور کردهاند که ادامه فعالیت برایشان صرفهای ندارد.
برخی هم باوجود تبلیغات و جذابیتهای آن سوی مرزها، مهاجرت را برگزیده تا این هنر خود را در شرایط مناسبتر با درآمدزایی بالاتری ادامه دهند. اما حالا اصفهان با وجود قدمت و آوازه درخشانش در عرصه فرش دستباف به جهان چه میکند، آیا توانسته است بازارهای هدف خود را حفظ کند و تا چه میزان میتوان با برگزاری جشنوارهها و نمایشگاههای محلی فرش به جذب بازارهای هدف کمک کرد؟
بدون شک سهم ۱۲ درصدی فرش اصفهان از صادرات کشور، بسیار ناچیز و مشتریان آن هم محدود به چند کشور مانند روسیه، چین، آلمان و کشورهای حاشیه خلیج فارس شده است. هر چند پیش از آن مشتریان فرش اصفهان، بسیار بیشتر و آمریکا هم از خریداران اصلی این محصول به شمار میرفت، اما در این سالهای پساتحریم، به تدریج، خریداران اصلی حذف شدند و بازارهای دیگر را برگزیدند به گونهای که اکنون فرش ترکیه، هند و پاکستان، جایگزین اصفهان در بازارهای دنیا شده است.
با این حال هنوز هم فرش اصفهان با وجود طراحی منحصربهفرد، پیشینه قوی و کیفیت قابل قبولش موردتوجه مشتریان بینالمللی قرار دارد.
در همین راستا سعید عصاچی، رئیس انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف استان اصفهان در یادداشتی با اشارهای به شناخت فرش اصفهان در همه جهان میگوید: فرش ایران یک برند است و در تمام دنیا، دو واژه فرش و ایران باهم پیوند خورده؛ از طرفی استان اصفهان، به دلیل تنوع در ۱۲سبک مختلف، از ستونهای اصلی فرش دستباف ایران است و برند فرش اصفهان را نیز در تمام دنیا میشناسند. این مسوول در گفتوگو با دنیای اقتصاد قطع روابط ایران با بسیاری از کشورها را در این چند سال تحریم، عامل اصلی برای کم رنگ شدن صادرات فرش عنوان میکند.
وی اظهار میکند: موانع و محدودیتهایی مانند پیمان سپاری ارزی یکی از چالشهای بزرگ در مسیر فعالان شده و صادرات را کاهشی کرده است. این فعال یادآور میشود: اگرچه دستوراتی در زمینه رفع موانع ارزی صادر شده، اما همچنان اجرایی نشده است. از طرفی اخذ عوارض گمرکی و مالیات از فرشهایی که مدت زمان کوتاهی برای شرکت در نمایشگاه به خارج از کشور برده میشود از دیگر مشکلات است که فعالان را منصرف از اقداماتی در جهت رونق تجارت کرده و بارها پیگیری کردهایم، اما بدون نتیجه بوده است.
وی ادامه میدهد: اما چالش دیگر، به گرانی مواد اولیه بازمی گردد که بخش زیادی از آن وابسته به نرخ ارز و واردات بوده و قیمتها گران و کیفیت مواد هم مناسب نیست که همین موضوع، گاه موجب افت مرغوبیت فرش دستباف میشود.
این مسوول بیان میکند: حال در این شرایطی که کشورهای دیگر با تولیدات جذاب تر، بهروزتر و ارزانتر وارد رقابت شدهاند مشخص است فرش دستباف ایران، بدون مشتری میماند؛ که نتیجه آن کاهش صادرات، بی رغبتی تولیدکننده و بی انگیزه بودن بافنده به دلیل دستمزد کم، برای ادامه کار است و بیکاری زیادی را به دنبال دارد. او تاکید میکند: درصورتی که با رفع موانع اشاره شده اگر فعالان از تجار تا تولیدکننده و بافنده به فروش کار خود اطمینان داشته باشند شرایط تغییر میکند و بازار، تحرک دوباره خود را پیدا خواهد کرد.
به گفته عصاچی، به رغم کسادی بازار، اما جایگاه فرش اصفهان با وجود اصالت و قدمت شناخته شده در بازارهای جهان، هنوز هم قابل توجه و مشتریانی را از سراسر جهان برای خود حفظ کرده است. فقط لازم است با توجه بیشتر به این حوزه و تلاش برای رهایی از محدودیتهای آن، جایگاه این هنر- صنعت ارزشمند را ارتقا دهیم.
همچنین مهدی حقیقت نژاد، رئیس اتحادیه فروشندگان فرش دستباف اصفهان هم با اشاره به کاهش صادرات فرش دستباف به ۴۰ میلیون دلار، میگوید: این عدد در مقایسه با صادراتی که در دهههای گذشته داشتهایم تقریبا هیچ است.
وی تصریح میکند: سیاستهای نادرست و اقتصادِ بیمارِ داخلی و تحریمها از جمله عوامل تاثیرگذار بر کاهش صادرات فرش هستند.
او ادامه میدهد: چالشها به دو دسته بیرونی و داخلی تقسیم میشوند. موانع بیرونی به تحریمها و قطع ارتباط ایران با بسیاری از کشورها بازمی گردد و مشکلات داخلی هم از پیمان سپاری ارزی تا واردات ابریشم و کمبود نقدینگی در بازار که هرکدام سنگ اندازی در مسیر پیشرفت است.
این مسوول یادآور میشود: تا زمانی که ارتباطات بینالملل، عادی نشود وضعیت صادرات هم بهبود نمییابد و با ادامه این وضع، کشورهای دیگر مانند ترکیه، جایگاه ایران را تصاحب کرده و هرچه میگذرد کشور ما از بازارهای هدف خود دورتر میشود.
وی بیان میکند: با از سرگیری روابط بینالملل، انگیزه ورود بخش دولتی به این عرصه نیز قویتر میشود و تبلیغات و بازاریابیهای وسیع در جهت معرفی فرش دستباف ایران از طریق شبکههای مجازی و واقعی معروف و سراسری هم بیشتر خواهد شد.
وی در پاسخ به اینکه نقش ابزارهایی مانند نمایشگاه برای رونق بازار فرش تا چه میزان است، میگوید: نمایشگاه محلی است برای آشنایی و تبادل سلایق و نظریههای تجار و فعالان حوزه فرش، از طرفی انگیزهای است برای مشتریان تا با آشنایی بیشتر با انواع سبکهای فرش دستباف، ترغیب به خرید شوند. همچنین موجب آشنایی بیشتر دانشجویان و نسل جوان با این هنر- صنعت میشود.
رئیس اتحادیه فروشندگان فرش دستباف تاکید میکند: البته صدها راهکار دیگر هم وجود دارد که میتوانند در پیشبرد اهداف مورد نظر ما را یاری کنند، اما نیاز به مطالعه و مباحث پژوهشی و سامانهای دارد، حال آنکه در این سیستم کسی را نداریم.
اصلاح سیاست ها، حمایت از تولیدکنندگان و صادرکنندگان و سرمایه گذاری در بازاریابی بینالمللی از اقداماتی است که برای نجات فرش ایرانی پیشنهاد میشود. محصولی که بنا به اذعان هنرمندانش، منشور چندوجهی است که هنر، فرهنگ، اشتغال، اقتصاد و ارزآوری، از وجوه آن به شمار میآید. اگر دیدگاهها نسبت به این کالا این گونه باشد و نگاهها به این سمت رود که فرش علاوه بر هنر بودنش، سرمایه بزرگی برای درآمدزایی و اشتغالزایی هم محسوب میشود این هنر- صنعت را میتوان دوباره بر عرش رساند.
حال آنکه با ادامه بی مهریها نسبت به آن شاید در سالهای آینده که خیلی هم دور به نظر نمیآید، جایگاه چنین کالایی نه در خانههای مردم ایران و نه در کشورهای جهان، بلکه در موزهها باشد. این امر نیاز به حمایت اصولی دارد که قطعا به رویکرد دولتمردان و متولیان این صنعت بازمی گردد تا دوباره فرش ایرانی رتبه والایش را در جهان به دست آورد.