در مورد چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ دیدگاهها و نظرات مختلفی وجود دارد. اسدالله علم که سالها در کشور ایران صاحب منصب و وزارت بود و جزو نزدیکان محمدرضا شاه پهلوی به حساب میآمد در کتاب یادداشتهای خود، به موارد مهمی اشاره کرده است که میتوان آنها را به عنوان زمینهها و ریشههای وقوع انقلاب تلقی کرد.
وجود خیانتهای متعدد درباریان، نفوذ بیگانگان، فسادهای عظیم اقتصادی و برهم خوردن نظام فرهنگی و اخلاقی کشور ایران را در یک نگاه کلی میتوان به عنوان دلایل وقوع انقلاب اسلامی به شمار آوردند. نکته اساسی این است که یادداشتهای علم به عنوان منبعی مهم شناخته میشود که حتی جریانهای طرفدار پهلوی و پادشاهی نیز آن را انکار نکرده دروغ نمیپندارند.
در پاسخ به کسانی که اصالت انقلاب اسلامی را میخواهند زیر سوال ببرند باید گفت شخص شاه پهلوی در آبان ۱۳۵۷ صاحتاً انقلاب را به رسمیت میشناسد و میگوید که من صدای انقلاب مردم ایران را شنیدم. محمدرضا پهلوی در ادامه در بیانیه معروف خود از اصلاح اجرای برخی امور و سیاستها در باب استقلال ملی و پیروی از مذهب شیعه صحبت میکند. لذا نمیتوان این سند مهم را که بیانگر اصالت انقلاب اسلامی است انکار کرده و انقلاب را برآمده از یک حس عاطفی و هیجانی دانست.
برای نسل جوان چنین بیان کردهاند که نسل انقلابی سال ۵۷ با احساسات و عواطف جوانی خود دست به ایجاد یک انقلاب زدهاند. در پاسخ باید گفت مگر میشود میلیونها نفر خود را در خیابانها روبروی تفنگ و گلوله قرار دهند و تمام این اتفاقات از روی احساسات و عواطف باشد؟ مثل این میماند که بگوییم مردمان بیپناه غزه در برابر اسرائیل از سر احساسات دست به مبارزه زدند. موضوع جان آدمی و خطری که برای آن است به هیچ وجه با احساسات و عواطف در معرض خطر قرار نمیگیرد آن هم در یک گستره عظیم چند میلیون نفره.
انقلاب ایران از همان ابتدا مورد پذیرش جامعه جهانی قرار گرفت و مردمی بودن آن مورد قبول واقع شد. اینکه امروزه ضد انقلاب پهلوی دوست از تعبیر شورش برای انقلاب ۱۳۵۷ استفاده میکنند نشان میدهد آنان حتی نظر و رویکرد اربابان غربی خود را نسبت به وقوع و انجام انقلاب اسلامی ایران نادیده میانگارند و سعی دارند با برچسب شورش و اغتشاش واقعیت اجتماعی سال ۱۳۵۷ را منکر شوند!