به گزارش اقتصادنیوز، فارین پالسی با انتشار یادداشتی مدعی شد، مارس 2018، یک هواپیمای بوئینگ 787 دریم لاینر ایر ایندیا از دهلی نو به مقصد تل آویو بلند شد. این اولین پرواز تجاری بین دو پایتخت نبود، بلکه مهمتر از آن، اولین سرویسی بود که به اسرائیل فرصت داد تا از حریم هوایی عربستان سعودی عبور کند. به ادعای ناظران آنچه به دست آمد، نتیجه دیپلماسی ماهرانه بود و دو سال قبل از امضای توافقنامه ابراهیم اتفاق افتاد، که اولین پیشنمایش خاورمیانه «جدید» را ارائه میکرد – که به جای ایدئولوژی، حول اتصال، ثروت، تجارت و فناوری لنگر انداخته بود. این عبارات بخشی از یادداشت فارین پالسی است که اقتصادنیوز آن را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «بازگشت خاورمیانه به نظم سنتی؛ عربستان و امارات از عادی سازی روابط با اسرائیل تا هم صدایی با چین و روسیه/ پشت پرده پرواز جنگده های آمریکایی در چین/ موانع پیش روی عادی سازی -2؛ چرا پروژه خاورمیانه ای آمریکا از دهان افتاد» منتشر و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
مقامات ارشد حماس و حزبالله در ماه های اخیر رویاروی اسرائیل قرار گرفتند، هرچند در میانه این رویارویی برخی از مواضع این گروه ها هدف قرار گرفت. اما ایران دور از میدان نبرد پیروزیهایی داشته است. عادی سازی روابط این کشور با عربستان سعودی ادغام قدیمی با نظم جدید است. علاوه بر این، امروز سعودیها از ایده عادیسازی روابط با اسرائیل فاصله گرفتهاند و در مقابل، تأسیسات نفتی عربستان - که توسط حوثی گروه حامی ایران در یمن در سال 2019 مورد حمله قرار گرفت - از آن زمان در امان ماندهاند. این بدان معنا نیست که اصل رقابت عربستان و ایران حل شده است، ریاض برای محافظت از تنوع اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی جاری خود، به جای رویارویی آشکار، از رویکرد بی طرفانه پیروی می کند.
در میان همه این فعل و انفعالات، بازگشت دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، گزاره ای قابل تامل است. این که اولویت شخص ترامپ در حوزه سیاست باعث میشود او همه طرفها، از جمله اسرائیل را برای تنشزدایی و آتشبس بلندمدت تحت فشار قرار دهد، قابل قبول است اما انتظار نمیرود که رئیس جمهوری ایالت متحده مداخله این کشور در عصر چکمه ها را بازتعریف کرده یا حتی ترویج دموکراسی را سرلوحه برنامه های خود قرار دهد.اما ترامپ همان چیزی است که به زبان فارسی از آن تحت عنوان دلال یاد می شود، یعنی کسی که همیشه به دنبال معامله خوب است. اعراب، اسرائیلی ها و ایران به طور یکسان از این ویژگی آگاه هستند. تا حدی، همین گزاره ممکن است دلیلی باشد دال بر این که چرا ایران میتواند به عنوان یک کشور دارای برنامه هسته ای پیشرفته از ترامپ به عنوان رئیس جمهوری یاد کند که به دنبال هیچ تنش یا رویارویی نظامی نخواهد بود.
پایان جنگ اسرائیل و حماس و تلاش برای راه حل دو کشوری بار دیگر به عنوان یک گزاره ای که مورد اجماع در منطقه قرار دارد مطرح شده است. خرد قدیمی در سطح جهانی پیروز شده ، زیرا ایده های قابل اجرای غرب بر روی کاغذ باقی مانده است – در درجه اول به این دلیل که هیچ گزینه قابل دوام دیگری برای چندین دهه ارائه نشده است.لیندسی گراهام، سناتور آمریکایی، مشاور و از نزدیکان ترامپ، گفته که بهترین تضمین در برابر حماس «اشغال مجدد غزه توسط اسرائیل نیست، بلکه اصلاح جامعه فلسطین است» و تنها کشورهای عربی می توانند به آن دست یابند. اما به نظر می رسد که رهبران بسیاری در داخل کشورهای عربی مشتاق به عهده گرفتن مالکیت یکجانبه چنین وظیفه ای نیستند، حتی اگر از مزایای اقدام نظامی (ادعایی) اسرائیل برای از بین بردن حماس و حزب الله بهره مند شوند.
با وجود بیش از یک سال جنگ، اجرای پروژه های بزرگی در باب اتصال به امنیت انرژی همچنان پیش بینی می شود. آنچه از منطقه انتظار می رود این است که امنیت منطقه ای به دست بازیگران منطقه محقق شود؛ گزاره ای که برای پیشبرد اهداف اقتصادی حاشیه خلیج فارس حیاتی است. برای این منظور، مدیریت تعارض، به جای حل تعارض، راه پیش رو است.تمایل برای نظم جدید خاورمیانه ممکن است انگیزه کافی برای عبور از موانع ایجاد شده توسط احیای نظم قدیمی را فراهم کند. آتش بس در حال توسعه بین اسرائیل و حماس، فرصتی برای کشورهای عربی جهت پرداختن به نقش فلسطینیان در منطقه خواهد بود. عادیسازی روابط ایران و عربستان نیز میتواند یک کاتالیزور باشد و قدرتهای عربی، بهویژه پس از توافقنامه ابراهیم، نفوذ سیاسی کافی در سراسر اسرائیل، ایران و سرزمینهای فلسطینی دارند تا عصر جدیدی از گفتوگو، سازش و حلوفصل را پیش ببرند.