نویسنده این مطلب «محمد رهبری»، جامعهشناس و پژوهشگر شبکههای اجتماعی است.
ظهور هوش مصنوعی دیپسیک و انتشار متنباز مدلهای آن مهمترین خبر حوزه فناوری در ماه اخیر بوده است. این اتفاق که منجر به کاهش ارزش شرکتهای ارائهدهنده تراشه مانند Nvidia تا ۶۰۰ میلیارد دلار شد، توجه ناظران را جلب کرد. پرسش مهم اینجاست که تفاوت هوش مصنوعی دیپسیک با سایر هوش مصنوعیها چیست که چنین اثر شگفتآوری داشته است؟
در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید به موضوع «انحصار» اشاره کرد که پیشازاین، تمام مدلهای بزرگ زبانی نظیر gpt ،Claude یا Gemini همه در انحصار غولهای فناوری آمریکایی بوده است. همین امر باعث شده ارزش سهام این شرکتهای فناورانه بالا برود. ظهور دیپسیک با کیفیتی نزدیک به همان مدلهای بزرگ زبانی اما در کشور چین، پایانی بر این انحصار بود. همین پایان انحصار شرکتهای آمریکایی بهتنهایی عامل بسیار مؤثری در کاهش ارزش سهام این شرکتها بود اما ماجرا به «پایان انحصار» محدود نمیشود.
هوش مصنوعی دیپسیک با هزینه بهمراتب کمتر از مدلهای زبانی مشابه توسعه پیدا کرده است و از منظر زیرساخت، با پردازنده گرافیکی (GPU) بهمراتب کمتری توانسته همان خروجی را بدهد. گفته میشود برای توسعه سایر مدلهای زبانی از 100هزار پردازنده گرافیکی استفاده شده است اما این عدد برای دیپسیک فقط ۲ هزار بوده است. کاهش نیاز به پردازنده گرافیکی تا حدی است که گفته میشود با تجمیع کارت گرافیکهای گیمینگ هم میتوان مدل بزرگ زبانی توسعه داد.
این اتفاق بیشترین تأثیر را بر شرکت Nvidia، عرضهکننده اصلی پردازنده گرافیکی گذاشته است؛ زیرا نیاز به پردازندههای این شرکت را کاهش داده است. این شرکت در تولید پردازندههای گرافیکی قدرتمند نوعی انحصار در بازار دارد و با اختلاف از هر شرکت دیگری پردازندههای گرافیکی قویتری تولید میکند. بیزینسمدل این شرکت بر مبنای فروش این پردازندههای گرافیکی بود؛ حالا با کاهش نیاز به این پردازندهها، بهطور طبیعی ارزش سهام آن نیز افت محسوسی کرده است.
تأثیر اتفاقاتی مانند کاهش انحصار و نیاز به پردازنده گرافیکی بر مناسبات بینالملل چیست؟ یکی از تأثیرات احتمالی آن را میتوان در مناقشه آمریکا و چین بر سر تایوان مشاهده کرد. تایوان یکی از کشورهای اصلی تولیدکننده محصولات نیمهرسانا و تراشههایی است که در ساخت پردازندههای گرافیکی به کار میروند و شرکتهایی نظیر Nvidia از این تکنولوژی برای ساخت محصولات پیشرفته خود استفاده میکنند.
برخی تحلیلگران معتقدند یکی از دلایل اهمیت تایوان برای چین و آمریکا به همین موضوع بازمیگردد؛ رقابت بر سر فناوریهای پیشرفته و ایجاد انحصار در سر آن. اهمیت این رقابت تا جایی است که که دولت آمریکا بهشدت بر صادرات محصولات فناورانه خود به سایر کشورها (ازجمله چین) نظارت میکنند. با ظهور هوش مصنوعی دیپسیک که از پردازندههای گرافیکی کمتری استفاده کرده و بهنوعی انحصار را از شرکتهای آمریکایی گرفت است، احتمالاً مناقشه بر سر تایوان نیز شکل متفاوتی پیدا میکند.
علاوهبراین، چنین اتفاقی بر مسئله تحریم فناوری در حوزه هوش مصنوعی نیز مؤثر است. پیشازاین گفته میشد آمریکا در حوزه هوش مصنوعی پیشتاز خواهد بود؛ چون زیرساختی دارد که هیچ کشوری ندارد اما به نظر میرسد میتوان با نوعی مهندسی هوشمندانه در حوزه فناوری، زیرساخت لازم برای توسعه مدلهای زبانی بزرگ را ایجاد کرد و این گام مؤثری در کاهش تأثیر محدودیتهایی که آمریکا در حوزه فناوری ایجاد کرده است. البته همچنان تأثیر تحریم فناوری، خصوصاً بر کشورهایی نظیر ایران، بسیار زیاد است. پایان انحصار و امکان توسعه مدلهای بزرگ زبانی حتی با پردازندههای گرافیکی گیمینیگ و زیرساختهای ارزانتر، میتواند مسیر جدیدی پیش پای سایر کشورها بگذارد.
در طول تاریخ، تحولات فناورانه همواره بر جایگاه کشورها در نظام بینالملل اثر گذاشتهاند؛ همانطور که کشف انرژی هستهای و ساخت بمب هستهای در قرن گذشته کاملاً معادلات جهانی را تغییر داد و نظم جدیدی بر آن حاکم کرد. امروزه نیز کشورهایی که در حوزه هوش مصنوعی پیشتاز باشند، احتمالاً فاصله معناداری با سایر کشورها پیدا کنند و ابزارهای بیشتری برای اعمال اقتدار در نظام بینالملل داشته باشند. توسعه هوش مصنوعی دیپسیک نشان داد پیشتازی در این حوزه ساده نیست و ممکن است رقابت شدیدی میان کشورهای مختلف، نهفقط کشورهای توسعهیافته بلکه کشورهای درحالتوسعه نیز شکل بگیرد و برخلاف انرژی هستهای، بهراحتی نمیتوان در این حوزه انحصار ایجاد کرد.