چرا باید علی عسگری و رحمانی فضلی سفیران ایران در چین و روسیه شوند؟

فرارو سه شنبه 16 بهمن 1403 - 09:26
انتصاب سفرایی که بیش از آنکه به زبان، سیاست، اقتصاد و فرهنگ کشور میزبان مسلط باشند، تجربه مدیریتی در نهاد‌های داخلی دارند، می‌تواند به افت کیفیت مذاکرات، کاهش اثرگذاری در دیپلماسی دوجانبه و هدررفت فرصت‌های بین‌المللی منجر شود.

روزنامه خراسان در مطلبی با عنوان «سفارت‌خانه یا رفاقت‌خانه» به بررسی نگرانی کارشناسان و صاحب‌نظران درباره سفیر شدن دو مدیر اجرایی سیاسی در روسیه و چین، آن هم بدون سوابق مرتبط در این حوزه پرداخته است. 

این روزنامه در این زمینه نوشت: حتی مطرح شدن نام‌هایی، چون علی عسگری و رحمانی فضلی نشان می‌دهد که اولویت، بیش از آن که بر تخصص و مهارت دیپلماتیک استوار باشد، بر سابقه مدیریتی و گاه ارتباطات سیاسی داخلی متکی است. سفیر، تنها یک مقام تشریفاتی نیست، بلکه چهره اصلی ایران در تعاملات دیپلماتیک دوجانبه و چندجانبه است. تسلط بر زبان، شناخت ساختار‌های تصمیم‌گیری کشور میزبان، درک نظام قدرت جهانی و روابط منطقه‌ای از الزامات یک سفیر موفق است. در حالی که قدرت‌های بزرگ برای انتخاب سفرا، ماه‌ها رزومه نامزد‌ها را بررسی می‌کنند و از میان دیپلمات‌های برجسته، کاربلدترین گزینه را برمی‌گزینند، در ایران، این جایگاه مهم به مدیرانی سپرده می‌شود که تخصص اصلی‌شان در حوزه‌های اجرایی داخلی است.

روسیه و چین؛ میدان آزمون و خطای دیپلماسی ایران نیست!

روسیه و چین، دو قطب قدرت در نظم نوین جهانی، شرکای راهبردی ایران محسوب می‌شوند که در سال‌های اخیر هنوز نتوانستیم به یک ارتباط راهبردی پایدار با منافع مشخص دست بیابیم. روابط تهران با مسکو و پکن، تنها در سطح اقتصادی یا همکاری‌های دوجانبه نیست، بلکه حضور ایران در پیمان‌هایی، چون شانگهای و بریکس، اهمیت این روابط را دوچندان کرده است. در چنین شرایطی، سفیر ایران در این کشور‌ها باید چهره‌ای باشد که نه‌تنها به زبان و فرهنگ سیاسی آن کشور‌ها مسلط باشد، بلکه روابط شخصی و دیپلماتیک قوی با بدنه قدرت در آن کشور‌ها داشته باشد.

چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان، سیاست خارجی پیچیده‌ای دارد که مبتنی بر اصل منافع متقابل، دیپلماسی اقتصادی و کنترل دقیق تعاملات سیاسی است. یک سفیر ایران در پکن، باید شناختی دقیق از ساختار حزب کمونیست چین، نهاد‌های تصمیم‌ساز این کشور و چگونگی تأثیرگذاری در آنها داشته باشد. در غیر این صورت، ایران از فرصت‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی در تعامل با چین، بهره کافی نخواهد برد.

روسیه، بازیگری که در دهه‌های اخیر جایگاهش در نظم بین‌المللی دستخوش تغییرات عمده شده، دارای دیپلماسی‌ای چندلایه و محاسبه‌گرانه است. مقامات کرملین، سفیران کشور‌ها را نه به‌عنوان نمایندگان سیاسی صرف، بلکه به‌عنوان کانال‌های ارتباطی برای تعاملات استراتژیک خود در نظر می‌گیرند. ناتوانی یک سفیر در درک دقیق از فضای سیاست داخلی روسیه و شیوه‌های تصمیم‌گیری در این کشور، می‌تواند تأثیر مستقیمی بر روابط دوجانبه داشته باشد.

دیپلماسی تخصصی یا تکرار تجربه‌های مدیریتی؟

مطرح شدن نام افرادی، چون آقایان علی عسگری یا رحمانی فضلی برای سفارت در کشور‌هایی مانند روسیه و چین، این نگرانی را ایجاد می‌کند که آیا در ساختار سیاست خارجی کشور، به‌جای انتخاب متخصصان دیپلماسی، رویکردی بر اساس سوابق مدیریتی در رسانه و وزارت کشور در حال شکل‌گیری است؟

برای درک اهمیت این موضوع، کافی است نگاهی به عملکرد دیگر کشور‌ها بیندازیم:

آمریکا در انتخاب سفیر خود در چین، فردی مانند "نیکلاس برنز" را منصوب می‌کند که سابقه‌ای طولانی در دیپلماسی، شناخت ساختار‌های سیاسی چین و توان چانه‌زنی بالا دارد.

فرانسه برای سفارت خود در روسیه، فردی را برمی‌گزیند که از سال‌ها پیش در حوزه اوراسیا تخصص داشته و زبان روسی را در سطح بومی می‌داند.

چین نیز برای سفارت در تهران، سفیری را می‌فرستد که شناخت دقیقی از سیاست داخلی ایران دارد و در مذاکرات پیچیده می‌تواند نقش کلیدی ایفا کند.

در مقابل، آیا ایران نیز با چنین دقت و استانداردی عمل می‌کند؟ یا اینکه جایگاه‌های حساس دیپلماتیک، به سکویی برای ادامه فعالیت مدیران اجرایی سابق تبدیل شده است؟

بحران قحط‌الرجال در دستگاه دیپلماسی؟

مدافعان این نوع انتصابات، معمولاً به استدلال "قحط‌الرجال" متوسل می‌شوند و مدعی‌اند که دیپلمات‌های کارکشته و آشنا به نظام بین‌الملل به‌اندازه کافی در کشور وجود ندارند. اما این ادعا تا چه اندازه درست است؟ این ادعا نیاز به یک راستی آزمایی جدی دارد تا اگر واقعا دچار خلأ نیروی انسانی کارآمد هستیم در یک برنامه بلند مدت این ضعف برزگ باید جبران شود.

سیاست خارجی، میدان جدی کشور‌ها برای تأمین منافع ملی و ارتقای جایگاه بین‌المللی آنهاست. انتصاب سفرایی که بیش از آنکه به زبان، سیاست، اقتصاد و فرهنگ کشور میزبان مسلط باشند، تجربه مدیریتی در نهاد‌های داخلی دارند، می‌تواند به افت کیفیت مذاکرات، کاهش اثرگذاری در دیپلماسی دوجانبه و هدررفت فرصت‌های بین‌المللی منجر شود. دستگاه سیاست خارجی ایران، اگر می‌خواهد در نظم نوین جهانی جایگاه مناسبی داشته باشد، باید در انتخاب سفرا، رویکردی مبتنی بر دانش، تجربه و تخصص دیپلماتیک اتخاذ کند؛ نه آن که این جایگاه‌های کلیدی را به مدیرانی واگذار کند که صرفاً در فضای اجرایی داخلی تجربه دارند. خلاصه این که دیپلماسی، میدان سیاست بین‌الملل است، نه ادامه مدیریت اجرایی داخلی.

نویسنده: جعفر یوسفی

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.