به گزارش مشرق،یکی از کاربران توئیتری در مطلبی با عنوان داستان جنگ تعرفه نوشت:
سرانجام ترامپ تعرفههای سنگینی را بر کالاهای وارداتی چین، مکزیک و کانادا سه شریک اصلی تجاری آمریکا اعمال کرد؛ کشورهایی که در اقتصاد ایالتهای این کشور نقش پررنگی ایفا کردهاند. جنگ تعرفهای اما گامیست سرنوشتساز در بازآرایی چیدمان قدرت ژئواکونومیکی در جهان!
ریشه اصلی جنگ تعرفه به قدرت اقتصادی روزافزون چین و تلاش ترامپ برای بازگشت به دوران طلایی سرمایهگذاری در آمریکا بازمیگردد. همزمان با پیوستن چین به WTO در سالهای نخست دهه ۲۰۰۰ میلادی، نرخ سرمایه گذاری خارجی در آمریکا آغاز به کاهش کرد و به کمتر از یک درصد در دهه اخیر رسیده است
یکی از دلایل عمده این کاهش تغییر مسیر سرمایه بسوی چین بوده است. از دیگاه ترامپ، چین عادلانه رقابت نمیکند و تهدیدی در زمینه پیشرو بودن آمریکا بویژه در زمینه تکنولوژی است. در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ جنگ تجاری میان چین و آمریکا منجر به اعلام شکایت های فراوان آمریکا به WTO شد.
شکایات ایالات متحده آمریکا از سیاست چین بر سه دلیل عمده استوار بود:
نخست اینکه، آمریکا استدلال میکرد که چین دیگر یک کشور در حال توسعه نیست و باید همچو کشوری از کشور های توسعه یافته قلمداد شود. از همین رو، نرخ تعرفه اعمالی بر کالاهای آمریکایی صادراتی به چین باید کاهش یابد.
دوم، چین با اعمال سیاست های حمایتگرانه یکسویه باعث کاهش مصنوعی قیمتگذاری کالاهای تولیدی خود یا dumping شده و بر قدرت رقابتپذیری خود در بازار جهانی افزوده است.
سوم، چین بدون در نظر گرفتن قوانین مالکیت فکری به انتقال فناوری و استفاده از نوآوریهای شرکتهای آمریکایی میپردازد.
دور نخست این جنگ تجاری در پایان بدون حل و فصل در WTO و کوتاه آمدن چین با تعهد به خرید بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار بیشتر کالاهای تولیدی آمریکا در طی سال های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ جهت کاهش تراز تجاری منفی آمریکا و توافقاتی در زمینه حقوق مالکیت فکری و انتقال تکنولوژی بطور موقت حل و فصل شد.
در دومین دوره، ایده اصلی ترامپ بازسازی توان اقتصاد آمریکا در تولید کالاهای صنعتی است. از آنجا که در دو دهه گذشته سهم فروش کالاهایِ صنعتیِ ساختِ آمریکا در رقابت با چین بشدت کاهش یافته، هدف بنیادین دور دوم جنگ تعرفه کاهش کسریِ تجاریِ آمریکا و افزایش رقابتپذیری شرکتهای آمریکایی در بازار داخلی است؛ امری که پیامدهای ژرفی برای اقتصاد آمریکا و جهان خواهد داشت. با فرض عدم مقابله شدید دیگر کشورها، این تصمیم ترامپ در کوتاه مدت و میان مدت میتواند توان سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی را افزایش داده و به جذب بیشتر سرمایهگذاری خارجی FDI در بازار آمریکا کمک کند.
در درازمدت این سیاست یکسویه همراه با پیشرفت های فناوری در هوش مصنوعی و لذا کاهش احتمالی هزینه تولید به بازیابی توان صادراتی کالاهای صنعتی ساخت آمریکا یاری خواهد رساند؛ هر چند که پیامدهای ناخواسته خواهد داشت. سیاست بینالملل را در انباشتِ پیامدهای ناخواسته تصمیمات و کنشها ببینید!
پل کروگمن زمانی گفته بود: «بهرهوری همه چیز نیست، در درازمدت اما تقریبا همه چیز است» در زمانه کنونی سرمایهگذاری در نوآوری و فناوری کلید رسیدن به رشد بهره وری ممتد هست. در نخستین روز کاری ترامپ برای جذب سرمایهگذاری در حوزه تکنولوژی گام برداشت؛ گامی بلند با پیامدهایی ناخواسته!
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.