به گزارش همشهری آنلاین، در دوران سلطنت محمدرضاشاه، انتخابات معنای واقعی خود را از دست داده بود. انتخابات مجلس که به مثابه اهرم تجلی اراده ملی بود، تحت سیطره حاکمیت و بالاخص شخص شاه قرار گرفت. برگزاری انتخابات آزاد در چنین شرایطی، سخنی گزاف و به دور از واقعیت بود.بدین ترتیب، انتخابات در زمان پهلوی، سازوکاری برای زیبا جلوه دادن ویترین حکومت بود؛ سازوکاری که بیشتر در جهت تقویت پایههای قدرت شاه به کار میآمد و از کارایی و فلسفه وجودی خود منحرف شده بود؛ انتخاباتی که از بالا و کانون قدرت، یعنی شخص شاه، هدایت و اجرا میشد.
«گازیوروسکی» کارشناس آمریکایی حوزه تاریخ ایران، میگوید: «انتخابات مجلس در دوران پهلوی به ویژه پس از از کودتای ۱۹۵۳ (کودتای ۲۸ مرداد) زیر سلطه نیروهای امنیتی برگزار میشد و شاه به موازات تحکیم کنترل خود بر حکومت، انتخابات مجلس را به صورت مستقیم تحت اختیار خود گرفت تا مطمئن شود که مجلس به شخص وی وفادار خواهد بود».
طبق گفته «حسین فردوست» از افراد بسیار نزدیک به شاه، در زمان انتخابات مجلس، یک کمیسیون سهنفره در منزل «اسدالله علم» نخستوزیر تشکیل میشد و این کمیسیون تعیین میکرد که نام چه کسانی از صندوقهای رأیگیری برای نمایندگی در مجلس بیرون آید؛ بدیهی است که هر چه اظهار چاکری و مخلصی افراد نزد دربار بیشتر بود، شانس آنان نیز برای راهیابی به مجلس فرمایشی دوران پهلوی نیز بیشتر میشد.
همچنین از دوره نوزدهم مجلس، احزاب خودساخته دولتی، نمودی دیگر از فرمایشیبودن انتخابات شدند. در شرایطی که شاه همه نیروهای مخالف را سرکوب کرده بود و سانسور شدیدی بر مطبوعات حاکم بود، دو حزب «مردم» و «ملیون»، که به احزاب «بله قربانگو» معروف بودند، ایجاد شدند. شاه در جهت جلب رضایت انگلیس و آمریکا، از سال ۱۳۳۶ دست به تأسیس این دو حزب زد تا نمایش دموکراسی در ایران را تکمیل کند. وی بر آن بود تا انتخابات دوره بیستم مجلس را به صورت حزبی برگزار کند.
«علیاصغر امیرانی» مدیر مجله «خواندنیها» که همواره خود را تابع سیاستهای رژیم پهلوی و پیگیر آنها میدانست، نیز در این نشریه به صوریبودن انتخابات تصریح کرد و در شماره ۲۲ بهمن ۱۳۳۹ «خواندنیها» نوشت: «به نظر من ایرادی که به این انتخابات وارد است، بیشتر به خاطر عدم آزادی آن نیست؛ کی انتخابات، آزاد بوده که حالا باشد؟ اگر ایراد و اعتراضی هست به خاطر انتخاب و انتصاب اقبح است و لاغیر. نمیفهمم آنهایی که اختیار بیرونآوردن گوی از گردونه به دستشان سپرده شده چرا بد و بدنامش را بیرون میآورند؟ خوشنامها به کنار، مگر گمنام چه عیبی دارد که بد نام را به آن ترجیح میدهید؟ گویا در این انتخابات، اشتهار به فسق و بدنام بودن، اصل بوده است و باقی فرع».