خبرگزاری مهر، گروه استانها - کورش دیباج: تئاتر، بستری برای بازتاب دغدغههای اجتماعی، زیستمحیطی و فلسفی است. در این میان، نمایش روز صفر به نویسندگی و کارگردانی محمد جواد سجادی، اثری هشداردهنده و ژرفاندیش درباره بحران آب و خشکسالی در فلات مرکزی ایران است. این اثر که از ۲۳ بهمن در تالار هنر اصفهان روی صحنه میرود، نهتنها از دل تاریخ و اساطیر ایرانی میجوشد، بلکه با بیانی مدرن و موسیقایی، تصویری نگرانکننده از آینده ارائه میدهد.
محمد جواد سجادی، کارگردان و نویسندهای که پیشتر با آثاری همچون هفت خوان هملت و افسانه ماده ببر نگاه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرده بود، اینبار با روز صفر، به سراغ یکی از مهمترین چالشهای زیستمحیطی جهان یعنی بحران آب رفته است. این نمایش که بر پایه پژوهشهای او درباره اساطیر ایرانی و متون کهن همچون اوستا شکل گرفته، ساختاری اپیزودیک دارد و نگاهی فلسفی به مسئله خشکسالی و تأثیر آن بر فرهنگ و جامعه ارائه میدهد.
در گفتگویی تفصیلی با سجادی، درباره ایدهی شکلگیری روز صفر، چالشهای تولید آن و نگاه او به آینده تئاتر ایران به بحث نشستیم.
ایده نمایش روز صفر چگونه شکل گرفت و چه عواملی شما را به سمت این سوژه سوق داد؟
چندین سال است که به پژوهش در حوزه اساطیر ایرانی و نقش آب در تمدنهای باستانی علاقهمندم. در متون کهن، آب نهتنها عنصری حیاتی، بلکه مفهومی فلسفی و الهیاتی است که ریشه در باورهای ایرانی دارد. خشکسالی، همواره در اسطورهها و حماسهها بهعنوان نشانهای از بحرانهای بزرگ اجتماعی و اخلاقی مطرح شده است. در روز صفر، تلاش کردهام این مفاهیم را با چالشهای معاصر همچون تغییرات اقلیمی، جنگ و مهاجرت پیوند دهم و تصویری از آنچه ممکن است در آینده رخ دهد، ارائه کنم.
شما در این نمایش از اسطوره تیر یشت در اوستا بهره بردهاید. چرا این روایت را برای ساختار دراماتیک نمایش انتخاب کردید؟
تیر یشت یکی از متون کهن ایرانی است که در آن نزاع میان نیروهای اهریمنی و ایزدان بر سر آب، بهعنوان سرچشمه زندگی، روایت میشود. این داستان، هم از لحاظ دراماتیک ظرفیت بالایی دارد و هم بازتابی از واقعیتهای امروز است. در نمایش، این تقابل بهنوعی بازآفرینی شده است تا نشان دهد که چگونه در طول تاریخ، آب همواره مایه آبادانی و درعینحال، منشأ نزاع و نابودی بوده است.
انتخاب این سوژه چه چالشهایی برای شما داشت؟
بزرگترین چالش، تبدیل یک مفهوم انتزاعی به ساختاری نمایشی بود که بتواند مخاطب را درگیر کند. من نمیخواستم تنها یک روایت خطی از گذشته ارائه دهم، بلکه میخواستم اثری خلق کنم که هم از نظر فرمی و هم محتوایی، تفکر برانگیزد. از سوی دیگر، پرداختن به این موضوعات نیازمند پژوهش عمیق بود و برای همین، مطالعات گستردهای در حوزه اسطورهشناسی، تاریخ و حتی علوم اجتماعی انجام دادم.
به نظر شما، اجرای نمایشهایی با مضامین هشداردهنده مانند روز صفر، چه تأثیری بر مخاطب خواهد داشت؟
تئاتر زمانی اثرگذار است که بتواند مخاطب را به فکر وادارد و او را از ساحت منفعلانه خارج کند. روز صفر یک نمایش مستند-تاریخی نیست، بلکه اثری هشداردهنده است که با لحنی کمدی-تراژیک، تصویری از آیندهای محتمل را ارائه میدهد. این نمایش درواقع تلنگری است برای اینکه ببینیم اگر در قبال محیطزیست، فرهنگ و هویت خود بیتفاوت باشیم، چه سرنوشتی در انتظار ما خواهد بود.
با توجه به تجربیات بینالمللی شما، وضعیت تئاتر ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
تئاتر ایران همیشه پتانسیلهای بالایی داشته و هنرمندان ایرانی خلاقیت بالایی در تولید آثار نمایشی دارند. اما مشکلاتی مانند کمبود حمایت مالی، نبود بسترهای مناسب برای اجرای حرفهای، چالشهای بزرگی برای تئاتر ما ایجاد کرده است. با این حال، کارگردانان و نویسندگان مستقل همچنان تلاش میکنند تا آثاری خلاقانه و تأثیرگذار تولید کنند.
شما بهتازگی برگزیده رزیدنسی ادیسه در فرانسه شدهاید. این تجربه چه تأثیری بر کارهای آینده شما خواهد داشت؟
رزیدنسی ادیسه فرصتی کمنظیر برای تبادل فرهنگی و پژوهش در حوزه تئاتر است. این تجربه به من امکان میدهد تا با هنرمندان و پژوهشگران بینالمللی در ارتباط باشم و پروژههای نمایشیام را در فضایی بینافرهنگی توسعه دهم. قطعاً دستاوردهای این دوره، بر نمایشهای آینده من و حتی بر نحوهی آموزش و پژوهش در تئاتر ایران تأثیرگذار خواهد بود.
کلام پایانی؟
روز صفر نمایشی است که گذشته، حال و آینده را به هم پیوند میزند؛ از اسطورههای کهن تا بحرانهای مدرن. اثری که نهتنها روایتی تئاتری از خشکسالی و نابودی محیطزیست ارائه میدهد، بلکه دعوتی است به اندیشیدن درباره آینده ایران و جهان. این نمایش با بازی جلیل عالیپور، خسرو صفوی، لیلا سخیزاده از ۲۳ بهمن در تالار هنر اصفهان روی صحنه میرود و فرصتی است برای آنکه با چشمانی بازتر، به تأثیرات بحران آب و تغییرات اقلیمی بنگریم.