داستان خواهر نیچه و تلاش او برای ایجاد یک جامعه آرمانی در قلب آمریکای جنوبی یکی از عجیبترین و در عین حال تراژیکترین داستانهای تاریخ است. این داستان ترکیبی از جاهطلبی، ایدئولوژی افراطی و شکست است که نشان میدهد چگونه عقاید نژادپرستانه میتوانند مسیر زندگی را به بیراهه بکشانند.
به گزارش یک پزشک، الیزابت فورستر نیچه در سال ۱۸۴۶ در پروس به دنیا آمد. او خواهر کوچکتر فردریش نیچه، فیلسوف مشهور آلمانی، بود. الیزابت از جوانی علاقه شدیدی به ایدههای ملیگرایانه داشت، گرایشی که در تضاد با فلسفه آزاداندیشانه برادرش بود.
او در سال ۱۸۸۵ با برنارد فورستر، یک معلم و فعال سیاسی با عقاید شدیداً ضدیهودی، ازدواج کرد. این ازدواج به نقطه عطفی در زندگی الیزابت تبدیل شد، زیرا او و همسرش تصمیم گرفتند یک پروژه جاهطلبانه را آغاز کنند که بعدها به «نووا ژرمانیا» مشهور شد.
الیزابت و برنارد فورستر با الهام از ایدههای نژادپرستی و ملیگرایی تصمیم گرفتند جامعهای از افراد «خالص» آریایی ایجاد کنند. هدف آنها ساخت یک «نژاد برتر» از افراد چشمآبی و بلوند بود که از نظر آنها نمایانگر کمال انسانی بودند. آنها منطقهای دورافتاده در پاراگوئه را برای این پروژه انتخاب کردند، جایی که تصور میکردند از نفوذ فرهنگهای «نامطلوب» به دور است و میتواند به پناهگاهی برای آرمانهای آنها تبدیل شود.
در سال ۱۸۸۷، این زوج به همراه ۱۴ خانواده آلمانی به پاراگوئه سفر کردند و در منطقهای دورافتاده مستقر شدند. آنها این منطقه را نووا ژرمانیا نامیدند، به معنای «آلمان نو». اما شرایط بسیار سختتر از آن بود که انتظار داشتند. زمینهای نامساعد، آبوهوای گرمسیری و نبود زیرساختها، زندگی در این مستعمره را به کابوسی تبدیل کرد. بسیاری از مهاجران با مشکلات شدید اقتصادی و بیماری دستوپنجه نرم کردند.
برنارد فورستر، که نمیتوانست شکست این پروژه را بپذیرد، در سال ۱۸۸۹ دست به خودکشی زد. پس از مرگ او، الیزابت به آلمان بازگشت و باقیمانده عمر خود را به تبلیغ آثار نیچه پرداخت، هرچند اغلب با تحریف افکار او در راستای عقاید خود.
فردریش نیچه از همان ابتدا با ایدههای ملیگرایانه و نژادپرستانه خواهرش مخالف بود. او بارها از الیزابت و همسرش انتقاد کرد و آنها را «شرمآور» خواند. نیچه معتقد بود که چنین ایدئولوژیهایی در تضاد با آزادی و خلاقیت انسانی است. با این حال، پس از مرگ نیچه، الیزابت با بازنویسی آثار او تلاش کرد فلسفه او را با عقاید خود هماهنگ نشان دهد، که این اقدام تأثیری مخرب بر شهرت نیچه گذاشت.
روستای نووا ژرمانیا هنوز هم در پاراگوئه وجود دارد، اما دیگر اثری از آرمانهای اولیه مستعمرهنشینان در آن دیده نمیشود. این منطقه به یک سکونتگاه کوچک و آرام تبدیل شده است که بیشتر به عنوان یک نماد تاریخی از تلاشهای نافرجام برای تحقق ایدههای نژادپرستانه شناخته میشود. بقایای این روستا به ما یادآوری میکند که چگونه عقاید افراطی میتوانند منجر به فجایع انسانی شوند.
داستان نووا ژرمانیا و تلاش خواهر نیچه برای ایجاد یک نژاد برتر الهامبخش نویسندگان و فیلمسازان بسیاری بوده است. این ماجرا به دلیل ترکیب جذاب جاهطلبی، ایدئولوژی و شکست انسانی، زمینهای مناسب برای روایتهای داستانی فراهم کرده است. از جمله آثار مرتبط میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ماجرای نووا ژرمانیا نشاندهنده مجموعهای از تناقضها است: از یک سو جاهطلبی انسانی برای ایجاد یک جامعه آرمانی، و از سوی دیگر واقعیت تلخ شکست این تلاشها. این داستان به ما یادآوری میکند که ایدئولوژیهای افراطی چگونه میتوانند مسیر تاریخ را به سمت نابودی ببرند و پیامدهای مخربی بر انسانها بگذارند.
نووا ژرمانیا امروز نمادی از شکست ایدههای نژادپرستانه و افراطی است. این ماجرا در عین حال فرصتی برای تأمل درباره تاریخ و قدرت تأثیر ایدئولوژیها بر زندگی انسانها فراهم میکند. از این داستان میتوان درسهای ارزشمندی گرفت و امیدوار بود که چنین تلاشهایی در آینده تکرار نشوند.