عصر ایران؛ احمد فرتاش - آقای علی مطهری دربارۀ موضوع ملاقات و مذاکره ترامپ و پزشکیان نوشته است: «به نظر من ما باید از این فرصت استفاده و در واقع اتمام حجت کنیم تا مردم خودمان و مردم آینده نگویند ایران یک فرصت تاریخی را از دست داد. به عنوان مثال، امام حسین علیهالسلام دعوت مردم کوفه را پذیرفت با آنکه احتمال قوی میداد که آنها بر پیمان خود استوار نخواهند بود. او این دعوت را پذیرفت تا در مقابل تاریخ اتمام حجت کرده باشد و در آینده نگویند حسین علیهالسلام یک فرصت تاریخی را از دست داد.»
این جور شبیهسازیهای تاریخی، البته دیگر به اندازۀ قبل رایج نیستند ولی به هر حال چنین رویکردی به مسائل سیاسی، مصداق بارز استفادۀ ابزاری از شخصیتهای دینی است. معلوم نیست اگر امام حسین دعوت مردم کوفه را نمیپذیرفت و یا اساسا مردم کوفه امام حسین را به شهرشان و به قیام علیه حکومت یزید دعوت نمیکردند، آقای مطهری امروز چه میگفت؟ آیا تاریخ اسلام را شخم میزد تا واقعۀ دیگری پیدا کند که به درد توجیه ملاقات و مذاکرۀ پزشکیان و ترامپ بیاید؟
حتی اگر چنین واقعهای هم پیدا میشد، مسئله این است که مخالفان این ملاقات و مذاکرۀ احتمالی نیز احتمالا میتوانند وقایعی را در تاریخ اسلام بجویند و بیابند جهت توجیه بیاعتنایی پزشکیان به پیشنهاد ترامپ. از قدیم هم گفتهاند جوینده یابنده بود!
اما اینکه انگیزۀ امام حسین از پذیرش دعوت کوفیان "اتمام حجت در برابر تاریخ" بوده نیز قول غریبی است که بر قلم جناب مطهری جاری شده. مگر امام حسین، العیاذبالله، لنین یا مائو بود که "تاریخ" برایش مهم باشد؟ او هر چه کرد و هر چه نکرد، همه برای "خدا" بود نه برای "تاریخ" و قضاوت آیندگان.
اما مردم کوفه چه شباهتی به ترامپ دارند؟ ترامپ رئیس قویترین کشور جهان است؛ کشوری که ایران را گرفتار انواع و اقسام تحریمها کرده و شرایط اقتصادی بسیار بدی را برای مردم ایران رقم زده و زورش هم میرسد که جنگی راه بیندازد که عمدۀ زیان و خسارتش متوجه ایران و مردم ایران شود.
مردم کوفه در جایگاهی نبودند که به حسین بن علی بگویند اگر پیشنهاد ما را نپذیری، با تو چنین و چنان میکنیم و تبعات سنگینی دامنگیرت میشود. ولی ترامپ از چنین موضعی به پزشکیان پیشنهاد ملاقات و مذاکره داده است. مردم کوفه "رهبر" لازم داشتند برای قیام کردن؛ ولی ترامپ "طرف مذاکره" لازم دارد برای قمپز در کردن!
به هر حال جان کلام این است که برای تدبیر امور میهن در زمانۀ کنونی، نیازی نیست دائما به مقطعی از تاریخ نظر کنیم تا ببینیم آیا آنجا واقعهای شبیه واقعهای که ما امروز با آن درگیریم، رخ داده یا نه؟ هدف از دینداری، خداپرستی و معادباوری و اخلاقیزیستن است، نه نظر کردن در صدر تاریخ دین، برای کشف اینکه شخصیتهای دینی برجسته در "شرایط مشابه" با شرایط امروز ما، چگونه عمل کردند. چون در نقد این رویکرد، همیشه این بحث پایانناپذیر مطرح خواهد شد که آیا ما و آنها واقعا در "شرایط مشابه" به سر میبریم؟
مثلا آقای محسن کدیور در یکی از جلسات سخنرانیهایش در نقد دکتر سروش، خاطرهای را از دوران حضورش در جبهههای جنگ تعریف کرد که به خوبی نشان میدهد آدم گاهی به خطا ممکن است فکر کند در شرایط مشابه با این یا آن شخصیت برجستۀ دینی قرار دارد.
آقای کدیور میگفت در روز آخر جنگ، در یکی از پادگانهای سپاه بودم و صبح برای سربازان، که اکثرا هم سربازِ وظیفه بودند، سخنرانی کردم و به آنها گفتم حسینی آمدهاید و حسینی باید برگردید. حسینی باید برگردید، معنایش روشن است. یعنی باید شهید شوید.
او در حالی این حرفها را به سربازان جوان و شاید نوجوان آن پادگان میگفت، که آیتالله خمینی قطعنامۀ 598 را پذیرفته بود ولی اخبار ساعت 14 رادیو هنوز تصمیم امام را به اطلاع ملت نرسانده بود. بنابراین وقتی که جناب کدیور توصیه به شهادت میکرد، برخلاف تصورش، آن سربازوظیفههای جوان در شرایطی مشابه امام حسین و یارانش نبودند. و این یعنی، شبیهسازی تاریخیِ کدیور خطا بود. حتی اگر قطعنامه پذیرفته نشده بود، سربازوظیفههایی که مجبور بودند به جبهه بروند، اساسا در موقعیتی متفاوت از حسین (ع) و یارانش قرار داشتند که به اختیار با سپاه عمر سعد جنگیدند.
آن روزها البته کارشناسان سیاسی و اقتصادی مقبول نظام کمشمار بودند. اما الان سالهاست دانشکدهها و اندیشکدههای پا گرفتهاند و فعالاند. پس دیگر چه نیازی به شبیهسازی تاریخی است؟ کشور دچار بحران اقتصادی است و متخصصان مقبول نظام نظر مشورتیشان را به نهادهای تصمیمگیرنده ارائه میکنند که توافق با آمریکا به سود است یا به زیان؟
اینکه آقای مطهری با یک شبیهسازیِ تاریخیِ نه چندان مربوط و مرتبط، بخواهد به نهادهای حکومتیِ تصمیمگیرنده القا کند که اگر با ترامپ مذاکره نکنید، خلاف مشی امام حسین عمل کردهاید، بعید است که تاثیری در تصمیم این نهادها داشته باشد.
ولی فرض کنیم که حرف آقای مطهری موثر باشد و حکومت برای اینکه متهم نشود به اعراض از مشی سیاسی امام حسین، با دولت ترامپ مذاکره کرد و به توافق نرسید. امام حسین وقتی که خلف وعدۀ کوفیان را دید و با عمر سعد هم به توافق نرسید، به همراهانش گفت هر کس که نمیخواهد کشته شود، میتواند برود و کنار من نماند.
یعنی آقای مطهری معتقد است اگر مذاکره با دولت ترامپ جواب نداد، مقامات حکومت باید به مردم بگویند هر کس که نمیخواهد درگیر جنگ یا فشار اقتصادی شود، میتواند برود و کنار ما نماند؟ بر فرض که چنین حرفی هم زده شود، مردم باید کجا بروند؟
حسین بن علی حاکم جامعه نبود و تصمیمش برای جنگیدن یا نجنگیدن، نهایتا تصمیمی شخصی بود و راه فراری هم که به یاران ناموافق نشان داد، یعنی راه خروج از صحرای کربلا، راهی گشوده بود نه مسدود. ولی مقامات بلندپایۀ جمهوری اسلامی در دولت و شورای عالی امنیت ملی و ... نمیتوانند به مردم بگویند اگر میخواهید گرفتار سختی و بلا نشوید، راه خروج از کشور به روی شما گشوده است. آنها در مقام حکمرانیاند و باید مصلحت عمومی را در نظر بگیرند. به قول حافظ:
رند عالمسوز را با مصلحتبینی چه کار؟
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش