پزشکیان حالا چه میکند؟
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم فتح الله جوادی نوشت:
... این روزها شاهد رشد تورم به ویژه در بخش مواد خوراکی و برخی محصولات صنعتی و کشاورزی و سبد مصرفی خانوار هستیم. به همین نسبت بخش خدمات هم خود را مطابق تورم و حتی بالاتر از تورم هماهنگ کرده است. در بخش درمان و دارو هم شاهد کاهش تعهدات بیمهای و افزایش سهم بیمار در هزینههای درمان هستیم. نوسانات دلار و طلا هم چه درست و چه نادرست، سینگالهای مثبتی به بازار و فضای کسب و کار نمیدهد و بودجه دولت هم همچنان کسری قابل توجهی دارد. حال که احتمال انجام مذاکرات یا رسیدن به توافقی برای رفع تحریمها هم به حداقل رسید، بیش از هر زمان دیگری نیاز است تا دولت برنامههای خود را برای عبور از این وضع در شرایط تحریمی با روشنی و شفافیت تمام و بدون رودربایستی با جامعه در میان بگذارد و جامعه و فضای کسب و کار را از حالت انتظار و ابهام خارج کند. همه میدانیم که نیازمند اتخاذ تصمیمات سخت هستیم و همین طور برنامه و راه حل برای عبور از این مرحله. کمتر از دو ماه دیگر سال جدید از راه میرسد و بودجه هم در حال چکشکاری در مجلس است.
کلیاتی از بودجه را همگان میدانیم، اما نه همه آنچه را که باید بدانیم و همگان بدانند. از همه مهمتر این که دولت باتوجه به شتاب تورمی که در ماههای اخیر داشتهایم و مضایق درآمدی و بودجهای و فاصله معنادار درآمد و هزینه خانوار در بخش کارمندی و کارگری، چه سرنوشتی برای حقوق و مزایای آنان درنظر گرفته است؟ ...
گرچه هنوز عمر دولت به ۶ ماه هم نرسیده و شاید انجام همه اصلاحات ساختاری در این فاصله کوتاه، مطالبهای غیرمنطقی و نامنصفانه است اما نگرانی از آن است که این دولت همانند دولتهای گذشته هرچه که بگذرد، جسارت کمتری نسبت به انجام آن پیدا کند و هر غده سرطانی که به جان اقتصاد افتاده بیش از این درشت و سخت شود و بر دامنه بحران و بیماری بیفزاید...
حتی اگر اتخاذ تصمیمات، سخت و تلخ باشد، مردم فهیم ما نشان دادهاند که اگر صدق و صفا و راستکرداری و صداقت ببینند و عدم تبعیض و شفافیت و خدمت بیمنت، همراهی خواهند کرد؛ به شرطی که این سختی و دشواری اولاً دوران کوتاهی داشته باشد برای پایان بخشیدن و اتمام سختی مدام و ثانیاً صبر و تحمل فقط شامل ضعیفان و بیپناهان و طبقات فقیر و مستضعف جامعه که همیشه سنگ زیرین آسیاب بودهاند و نیز طبقه متوسط نیل کرده به طبقه محروم جامعه و در یک کلام اکثریت جامعه نباشد و نیز فرصت دیگری برای چاقتر شدن اقلیتی که همواره در سایه تورم ،سفرههای رنگینتری پیدا کردهاند؛ فراهم نیاورد.
********
دولت سایه آری، چوب لای چرخ نه!
محمدرضا باهنر در گفتوگو با سایت جماران گفته است: در تمام کشورها وقتی یک حزب در انتخابات پیروز میشود، احزاب رقیبش دولت سایه تشکیل میدهد. اما دولت سایه نباید چوب لای چرخ دولت مستقر بگذارد و باید با رصد عادلانه و عالمانه آن، باعث تقویت کشور شود. اگر دولت سایه بخواهد به شیوهای کینهتوزانه دولت مستقر را رصد کند، در حقیقت به انقلاب ظلم میکند. زمانی هم که من در مجلس بودم، بسیاری به من و آقای لاریجانی انتقاد میکردند با اینکه خط فکری دولت با شما متفاوت است، از آن حمایت میکنید. در حالیکه ما این کار را وظیفه خود میدانستیم. دولت سایه مدنظر آقای جلیلی هم اگر کارشکنی نکند و باعث ایجاد دوگانگی نشود، خوب است. در حالیکه اکنون بسیاری سعی دارند بر سر مسائلی مانند پذیرش FATF، فیلترینگ و حجاب دوگانگی ایجاد کنند. یکی میگوید مرگ بر فلانی دیگری میگوید درود بر فلانی!
باهنر در خصوص مباحث مرتبط با سیاست خارجی و افزایش فشارهای آمریکا بر ایران، نیز بیان کرد: ما با مذاکره مخالف نیستیم، کما اینکه در سند چشمانداز 20 ساله نیز بر ارتباط با تمام کشورهای دنیا به غیر از رژیم صهیونیستی تاکید شده است. بنابراین، با تمام دنیا میتوانیم مذاکره کنیم، اما مذاکره نباید از موضع ضعف باشد. نمیشود دشمن پا روی گلوی ما بگذارد و بگوید مذاکره کن. ما نمونههایی از این دست مذاکرات در دنیا داریم که با شکست مواجه شده است. به عنوان مثال قذافی فرد بسیار قدرتمندی بود که به معنای واقعی کلمه لیبی را آباد کرد، اما پس از اینکه در برابر قدرتهای خارجی از خود ضعف نشان داد، کشته شد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه ما با شرکت در یک مذاکره برد-برد که منافع دو طرف تامین شود مشکلی نداریم، گفت: اما اگر ترامپ گاو شیرده میخواهد، ما نیستیم. ترامپ تفکر اقتصادی دارد و اهل معامله است و میتوان با او به توافق رسید. ضمن اینکه در آمریکا، هر فردی تنها دو دوره میتواند رئیسجمهور شود و بر همین اساس روسای جمهور این کشور در دور نخست طوری عمل میکنند که بتوانند رای بیاورند و در دور دوم عملکردشان طوری است که نامشان به عنوان ناجی در تاریخ کشورشان ماندگار شود. بنابراین، اینکه گمان کنیم ترامپ مانند دولت اولش با ما رفتار میکند، درست نیست. قطعا او هم خواهان این است که به توافقی با ایران دست یابد، اما ابتدا باید اعتماد ما را جلب کند و سپس هم در صورت انعقاد هر گونه توافقی، ضمانتهای لازم برای اجرای آن را به ما بدهد.
وی همچنین در خصوص بررسی مجدد پذیرش FATF در مجمع تشخیص، اظهار کرد: رهبری تنها دستور دادهاند که این موضوع بررسی گردد، نه اینکه بگویند FATF باید پذیرفته شود. من خودم موافق پذیرش FATF هستم، اما فکر میکنم به هر حال سایر دوستان که مخالفت دارند هم دلسوز کشور اند. کاری به اینکه برخی در این رابطه المشنگه راه انداختهاند و کفن میپوشند، ندارم. در داخل مجمع واقعا تمام کسانی که در حال بررسی این موضوع اند و نظر میدهد، دغدغه حفظ منافع ملی را دارند.
*********
متن گفتوگوی روحانی و پوتین درباره سوریه
مجله آگاهی نو در شماره اخیر خود در گزارشی درباره سقوط دولت بشار اسد، متن مذاکره حسن روحانی و ولادیمیر پوتین، رؤسایجمهور ایران و روسیه درباره سوریه در سال ۱۳۹۲ را برای اولین بار منتشر کرده است :
روحانی از پوتین پرسید:
- در سوریه چه کار میخواهی بکنی؟
پوتین در جواب با لحنی مردد گفت:
- فکر میکنی میشود اسد را نگه داشت؟
روحانی پاسخ داد:
- بله میشود؛ اما با اصلاحات.
پوتین: چگونه؟
روحانی: سوریه کشوری طایفهای است. شکاف اصلی میان علویها و سنیهاست و کردها در برابر حکومتهای تندور؛ سنی و نهضتهای رادیکال سلفی و به طور مشخص اخوانالمسلمین سوریه (برخلاف اخوانالمسلمین مصر) افراطی هستند، به علویها پناه میآورند که سکولارند. علویها بر ارتش هم تسلط دارند و با مسیحیها با ملایمت برخورد میکنند. حزب بعث سوریه هم سکولار است. به آزادیهای اجتماعی مردم کاری ندارد. در این وضعیت فقط اسد است که میتواند وحدت سوریه راحفظ کند و هیچ جایگزینی هم ندارد. ما هم خیلی تلاش کردیم جایگزینی پیدا کنیم اما نه ما که حتی فرانسویها و انگلیسیها و حتی شما روسها هم جایگزینی ندارید.
پوتین اما بر سخنش اصرار کرد:
- بعید است اسد بماند.
روحانی هم حرفش را تکرار کرد:
- جایگزین کیست؟ ارتش جز از اسد فرمان نمیبرد.
در اینجا رئیسجمهور روسیه حرف مهمتری زد:
- اگر اسد را بزنند چه؟
روحانی: سوریه بهم میریزد و باید از او محافظت شود.
پوتین: من برای تأمین اسلحه اسد هیچ مشکلی ندارم.
روحانی: کمک تسلیحاتی کافی نیست، باید کمک سیاسی کرد.
در نهایت رؤسایجمهور دو کشور به پیشنهاد پوتین توافق کردند نمایندگانی ویژه در امور سوریه تعیین کنند که به برنامهریزی درباره آینده اسد بپردازند.
پوتین اما روحانی را رها نکرد. دست او را گرفت و تا پای ماشین رئیسجمهور ایران آمد. او روحانی را از زمانی میشناخت که هر دو دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورهایشان بودند. به هنگام سوار شدن روحانی در ماشین، پوتین در گوش رئیسجمهور ایران گفت:
- من یک کشتی در ساحل مدیترانه و یک هواپیما در پایگاههایمان آماده کردهام تا در شرایط اضطراری بشار اسد بتواند به مسکو بیاید.
این حرف پوتین، روحانی را تکان داد؛ یعنی پوتین آنقدر از سقوط اسد نگران بودکه به فکر اسباب فرار او بود؟! اما این فکر را به روی پوتین نیاورد؛ چون نمیدانست تردید و ترفند پوتین از سر نگرانی برای اسد است یا طرحی است برای عبور از اسد؟!
فقط پای ماشین در گوش پوتین یک توصیه به او کرد:
- تمهید خوبی است. اما فقط خود اسد نفهمد. چون نباید فکر کند مفری برای او وجود دارد. باید بداند محکوم به مقاومت است.
پوتین اما سؤال مهمی کرد که نشان از شک عمیق او به حمایت از اسد داشت و خبر مذاکرات او با آمریکا بر سر سوریه میداد؛ از روحانی پرسید:
- چرا آمریکا اینقدر از بشار اسد بدش میآید؟
روحانی جواب داد:
چون آمریکا میخواهد فردی که نوکرش باشد بر دمشق حکومت کند و اسد برای واشنگتن قابل اعتماد نیست.
************
ترودو نقشه ترامپ را درباره کانادا لو داد
هم میهن نوشت:
یک منبع دولتی کانادا اعلام کرد، ترودو گفته صحبتهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در مورد ادغام کانادا «یک مسئله واقعی» است و به منابع طبیعی غنی این کشور مرتبط است. اظهارات جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا نخستین بار توسط روزنامه تورنتو استار منتشر شد که گزارش کرد، ترودو به صورت سهوی درحالیکه میکروفن روشن بوده این مطالب را عنوان کرده است.
ترودو در حالی این گفتهها را با میکروفن روشن بیان کرده که فکر میکرده خبرنگاران اتاق مصاحبه را ترک کرده بودند. ترامپ بارها به کانادا پیشنهاد کرده که اگر پنجاه و یکمین ایالت آمریکا شود، برایش بهتر است.
روزنامه تورنتو استار از قول ترودو نوشت: «آمریکاییها از منابع طبیعی ما اطلاع کافی دارند اینکه چه داریم و اینکه میخواهند از آنها به بهترین شکل ممکن بهرهبرداری کنند.
وی افزود: «اما ترامپ میداند که آسانترین راه ممکن برای داشتن این منابع این است که کانادا را به آمریکا ادغام کند و این مسئلهای واقعی است.» این منبع دولتی تایید کرد که مطالب منتشرشده توسط روزنامه تورنتو استار دقیق است.
*********
حرفهای خوب پزشکیان را منتشر نمیکنند
حسین شریعتمداری شب گذشته در برنامه تلویزیونی جهان آرا که از شبکه افق سیما پخش شد گفت: آمریکا سقف مذاکره را از قبل تعیین کرده در واقع نتیجه از قبل مشخص است؛ بعد میگویند بنشینیم مذاکره کنیم تا به این موارد برسیم. ترامپ در واقع دعوت به مذاکره نکرده، دعوت به تسلیم کرده است.
شریعتمداری در ادامه بیان کرد: ریچارد نفیو (سیاستمدار آمریکایی) معتقد است دانش و تاسیسات هستهای ایران وارداتی نیست. بنابراین؛ نمیتوان آن را با بمباران از بین برد، ضمن اینکه ایران کشوری نیست که در مقابل تجاوز، ساکت بنشیند بنابراین تنها راه باقیمانده، مذاکره است، و باید با توسل به زور، ایران را وادار به این کار کرد.
کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: آقای روحانی که بیشترین مذاکره را با غرب داشته میگوید «آمریکا در زبان و عمل گفته اهل مذاکره نیست، آن وقت به برخی کشورهای دیگر میگوید مذاکره کنیم، مگر دیوانهاند با شما مذاکره کنند؟»
شریعتمداری گفت: آقای ظریف بعدها گفت «توافق با آمریکا به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد، راجع به برجام ساعتها مذاکره شد ولی ترامپ با یک امضا، آن را باطل کرد، آیا میتوان با او وارد مذاکره شد؟ آیا این اقدام چیزی جز یک نمایش تبلیغاتی است؟»
شریعتمداری گفت: آقای روحانی اول گفت در مورد برجام باید از ظریف بپرسید، بعد گفت آقای صالحی باید نظر بدهد، آقای صالحی هم چندین بار گفت آمریکا به هیچ کدام از وعدههایش عمل نکرده.
کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: سایت خود آقای پزشکیان، برخی صحبتهای خوب او را منتشر نمیکند، مثلا تا آنجا که من دیدم این جمله که «بیانات رهبر معظم انقلاب حکیمانه بود» جایی منتشر نشده، حالا شاید الان بروند و منتشر کنند هر چند ما اسکرین شات گرفتهایم.
**************
قطبی سازان به دنبال استعفای پزشکیان
سایت فردا نوشت:
پس از سخنان روز جمعه رهبر انقلاب درباره غیرعاقلانه بودن مذاکره با آمریکا، شاهد شکلگیری دوقطبی جدیدی در عرصه سیاست ایران بودیم. برخی از طیفهای سیاسی و شخصیتها در تلاش بودند تا از این سخنان بهرهبرداری کرده و فشارها را بر دولت افزایش دهند. این گروهها با تلاش برای برچسبزدن به دیگر جریانهای انقلابی و اتخاذ رویکردی غیرملی، در پی ایجاد فضایی هستند که به چالش برای کشور منجر شود. در این میان، اصلاحطلبان رادیکال نیز با سرعت فضای سیاسی را به سمت تندتر شدن پیش میبرند و به دنبال استعفای مسعود پزشکیان هستند. هدف این اقدام، همراستا کردن دوقطبیسازان با یکدیگر است تا در نهایت استعفای پزشکیان بهعنوان یک مطالبه مشترک از سوی طیفهای مختلف سیاسی بهطور جدی مطرح شود. این تحولات نشان از پیچیدگی و گرهخوردگی مسائل سیاسی و اجتماعی کشور دارد که هر روز ابعاد جدیدی به خود میگیرد.
اصلاحطلبان رادیکال عمدتا در فضای توئیتری، در واکنش به سخنان اخیر رهبر انقلاب، باز هم بر لزوم مذاکره با واشنگتن تأکید دارند و از پزشکیان خواستهاند اکنون که زمینهای برای مذاکرات وجود ندارد، از مقام خود استعفا دهد. این واکنشها بهویژه در شرایطی مطرح میشود که بخشی از فضای سیاسی کشور در تلاش است تا خطوط جدیدی از دوقطبیهای داخلی شکل گیرد.
این طیف سیاسی عمدتا وظیفه اصلی خود را در تشدید تنشهای سیاسی و استفاده از دولت بهعنوان ابزاری برای اصلاحات ساختاری میبیند. آنها در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی و حسن روحانی نیز پیشنهاد استعفای این افراد را مطرح کرده بودند. این جریان سیاسی، با نادیده گرفتن سابقه بدعهدی آمریکا در مسائل مختلف، همچنان به دنبال وارد کردن کشور به مسیرهای پرچالش و بیسرانجام است. برای این افراد، عنوان «کاسبان مذاکره» شاید به واقعیت تبدیل شده باشد، چراکه آنها به نظر میرسد در پی بهرهبرداری از فضای مذاکرات، حتی در شرایطی که طرف مقابل فاقد حسن نیت است، هستند.
درحالیکه فضای سیاسی کشور در پیچیدگیهای خاص خود است، طیف دیگری از دوقطبیسازان وارد میدان شدند و به جای پذیرش سخنان راهبردی رهبر انقلاب در خصوص «موفقیت دولت، موفقیت کشور است» به دنبال تسویه حساب با دولت و دیگر جریانهای انقلابی هستند، این جریان همچنان احساس میکند انتخابات تمام نشده است. این گروه نهتنها به تبیین صحیح سخنان رهبری نمیپردازند، بلکه با اصرار بر مواضع خود، به گونهای عمل میکنند که فضای سیاسی کشور را بیشتر از پیش دوقطبی و قطبیتر میسازند.
سخنان اخیر رهبر انقلاب به وضوح روشن کرد که زمان مناسبی برای تعامل با واشنگتن نیست؛ اما جالب اینجاست که گروههایی که خود را مدعی انقلابی گری میدانند، نهتنها این سخنان را تبیین نکردند، بلکه در جهت برهم زدن انسجام داخلی و ایجاد فضای دوقطبی جدید، بر سر تسویهحساب با دولت و دیگر طیفهای انقلابی به شکلی بیمحابا حرکت کردهاند.
این گروهها که از مدتها پیش سخن از عمر کوتاه دولت به میان میآوردند، اکنون به جای تلاش برای وحدت و حل مشکلات کشور، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به فشار بر پزشکیان، پرداخته و حتی استعفای او را به موضوعی برای افزایش تنشها بدل کردهاند. اینها دقیقا در زمین اصلاحطلبان رادیکال بازی میکند که پیش از این نیز با فشار به دولت در تلاش برای ایجاد یک فضای تند سیاسی بودند.
***********
مكمل حل تناقضات سياسی
تقی آزاد ارمکی چهره سیاسی جامعه شناس در گفت و گو با روزنامه اعتماد گفت:
اگر يك دهه يا دو دهه و... به عقب بازگرديم، متوجه ميشويم كه در ايران حاكميت چند پارچه وجود داشته است. راستگراهاي افراطي، چپگراهاي افراطي، تعارضات متعدد بين مجلس و رييسجمهور، هر دو با قوه قضاييه و بعضا ديدگاههاي متفاوتي كه ممكن بود روساي قوا با منويات رهبري داشته باشند، كشور را دچار مشكلات بسياري ميساخت. رهاورد مهم دولت پزشكيان ابتدا براي حاكميت و پس از آن براي كشور مهم است، چرا كه پزشكيان توانسته توافقي در حد گفتار ايجاد كند. در واقع، اين روزها صدايي از تعارض بين رييس مجلس و رييس دولت و رييس مجلس با دستگاه قضايي و... شنيده نميشود. اين روند باعث شده جامعه با آرامش نسبي مواجه شود. تا ديروز كساني كه مدافع رييسجمهور بودند در مقابله با قوه قضاييه تنشهايي را در جامعه ايجاد ميكردند. روزنامهها و رسانهها به صورت فلهاي بسته ميشدند و فعالان سياسي و اجتماعي و مدني مدام با برخوردهاي سخت مواجه بودند. دولت اما توانسته آرامش نسبي در حاكميت ايجاد كرده و نهايتا اين آرامش را به جامعه تسري بدهد.
اين آرامش گفتاري اگر با گزارههاي مكمل همراه نشود، خطرناك ميشود. چرا كه حاكميت تصور ميكند با اين آرامش نسبي همه مسائل حل شده است! همين امروز كه مسوولان صحبت ميكنند، گويي كار بسيار بزرگي در كشور انجام شده و به دليل آشتي رييسجمهور با روساي قواي ديگر مثلا مساله فيلترينگ يا حجاب و... حل شده و ديگر تمام. اما اين روند آرامش نسبي بايد منجر به حل مسائل اساسي كشور شود. مساله اساسي ايران مسائل اجتماعي، رفع تحريمها و حل مشكلات اقتصادي و بهبود معيشت مردم است. اگر بهبودي در اين زمينه ايجاد نشود، امواج اجتماعي به حركت درميآيند. ايران با يك دوره پيچيده، خطرناك و اضطرابآفرين روبهروست. اگر ديروز در جامعه، جنبش مهسا اميني ايجاد ميشد، جرياني وجود داشت كه همه كاسه و كوزهها سر آنها خرد ميشد. مثلا عنوان ميكردند، اصلاحطلبان فتنه و اغتشاش ميآفرينند يا ليبرالها و نئو ليبرالها و... متهم ميشدند! امروز اما جامعه به سمت و سويي رفته و مهمتر از آن ديگر گروهي باقي نمانده كه مسائل به او حواله داده شود.
من به عنوان يك جامعه شناس معتقدم جامعه ايراني مملو از حوادث، اتفاقات، هيجانات اجتماعي و سياسي است. گرانيهاي گسترده، دلار 89هزار توماني، اجارههاي نجومي، مشكلات بهداشتي، مهاجرت، فقر مطلق و... گلوي ايرانيان را فشار ميدهد. اين پروندهها روي زمين مانده و كسي درباره آنها راهحل ارائه نميدهد. اگر فكري به حال اين بحرانها نشود، به زودي در شمايل دملهای چركين ظهور و بروز پيدا می کنند