اولین گامهای شکلگیری بورس در ایران در اوایل دهه۱۳۴۰ برداشته شد. در آن زمان، با همکاری دولت ایران و مشاوران بلژیکی، بورس اوراقبهادار تهران در سال۱۳۴۶ تاسیس شد. در دهههای بعدی، بورس بهتدریج توسعه یافت، اما جنگ ایران و عراق و تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی باعث شد رشد پایدار و متوازن آن با اختلال مواجه شود. در دوران پس از جنگ، بهویژه در دهه۱۳۷۰، شاهد تلاشهایی برای احیای بورس و گسترش ابزارهای معاملاتی بودیم. در سالهای اخیر، بازار سرمایه ایران وارد دوران جدیدی شده که با ظهور فناوریهای دیجیتال، فرصتها و چالشهای تازهای پیشروی این نهاد قرار گرفتهاست.
در جهان امروز، دیجیتالیشدن به یکی از شاخصهای اصلی توسعه اقتصادی و کارآیی بازارهای مالی تبدیل شدهاست. بورسهای بینالمللی در سالهای اخیر با سرعت بالایی به سمت دیجیتالیشدن حرکت کردهاند، از کاربرد بلاکچین در معاملات گرفته تا استفاده از الگوریتمهای هوشمصنوعی برای تحلیل دادهها و پیشبینی قیمتها. بورس ایران نیز نمیتواند از این جریان جهانی بیتاثیر باشد؛ بهویژه در شرایطی که تحریمها، نیاز به شفافیت و جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی را دوچندان کردهاست. اما مسیری که بورس ایران برای دیجیتالیشدن درپیش گرفته، با موانع متعددی همراه است. برخی از این موانع ساختاری هستند، از جمله ضعف در زیرساختهای فناوری اطلاعات و نبود سیستمهای نظارتی و دادهمحور پیشرفته. برخی دیگر، به چالشهای مدیریتی و سیاسی مرتبط است؛ جاییکه تصمیمگیریهای کلان، گاه بهجای حمایت از نوآوریهای دیجیتال، باعث ایجاد محدودیتهای جدید میشود.
۱. ضعف در زیرساختهای فناوری: یکی از مهمترین چالشها، ضعف در زیرساختهای فنی و ارتباطی است که سرعت پردازش اطلاعات، امنیت سایبری و دسترسی کاربران به سامانههای معاملاتی را تحتتاثیر قرار میدهد. قطعیهای متعدد سامانه معاملات آنلاین در سالهای اخیر نشان از این ضعف دارد.
۲. نبود فرهنگ استفاده از فناوریهای پیشرفته: بسیاری از فعالان سنتی بازار هنوز به ابزارهای دیجیتال اعتماد ندارند و این موضوع باعث کندی پذیرش فناوریهای نوین میشود، درحالیکه در بورسهای پیشرفته جهان، الگوریتمهای معاملاتی و روباتهای هوشمند به رکن اصلی معاملات تبدیل شدهاند، در ایران این فناوریها همچنان در حاشیه قرار دارند.
۳. شفافیت ناکافی و تاثیر مداخلههای غیرسیستمی: در بازار سرمایه ایران، شفافیت یکی از نقاط بحرانی است. هرچند ورود فناوری میتواند به شفافترشدن معاملات کمک کند، اما زمانیکه مداخلات بیرونی و غیراقتصادی بهصورت مستقیم بر روند بازار تاثیرگذار باشند، فناوری نمیتواند به تنهایی مشکل را حل کند.
۴. چالشهای نظارتی و قانونی: قوانین موجود به اندازه کافی با تحول دیجیتال سازگار نیستند. بهعنوان مثال، برای پذیرش فناوریهایی مانند بلاکچین و قراردادهای هوشمند، باید چارچوبهای حقوقی جدیدی تعریف شود که هنوز در کشور وجود ندارد.
دیجیتالیشدن بورس ایران نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی استراتژیک برای بقا و رشد این نهاد در دهههای آینده محسوب میشود. برای دستیابی به این هدف، چند راهکار کلیدی را میتوان پیشنهاد داد:
• سرمایهگذاری در زیرساختهای فناوری اطلاعات: این موضوع باید در اولویت برنامههای دولت و نهادهای مربوطه قرار گیرد. بدون سیستمهای سریع و ایمن، هرگونه تلاش برای تحول دیجیتال ناکام خواهد ماند.
• ترویج فرهنگ دیجیتال درمیان فعالان بازار: این کار نیازمند آموزشهای گسترده و تغییر ذهنیت بازیگران سنتی بازار است.
• اصلاحات قانونی و ایجاد بسترهای جدید: قوانین و مقررات باید بهگونهای اصلاح شوند که پذیرای نوآوریهای دیجیتال باشند، در غیراینصورت بسیاری از پروژههای فناورانه به دلیل موانع حقوقی متوقف خواهند شد.
• افزایش شفافیت از طریق فناوریهای دادهمحور: استفاده از سیستمهای پیشرفته برای تجزیه و تحلیل دادهها، گزارشهای شفافتر و کاهش مداخلههای انسانی میتواند به بهبود عملکرد بازار کمک کند.
اگرچه چالشهای موجود بر سر راه دیجیتالیشدن بورس ایران قابلتوجه است، اما نمیتوان از فرصتهای بینظیری که این تحول بههمراه دارد غافل شد. دیجیتالیشدن نهتنها میتواند به جذب سرمایهگذاران جدید کمک کند، بلکه به بهبود شفافیت، افزایش سرعت معاملات و کاهش هزینهها منجر خواهدشد، اما اگر این چالشها بهدرستی مدیریت نشوند، میتوانند به تهدیدی جدی برای عملکرد و اعتبار بازار سرمایه ایران تبدیل شوند. در نهایت، بورس ایران در نقطهای حساس قرار دارد؛ نقطهای که در آن، سیاستگذاری درست، ایجاد اعتماد و نوآوری در فناوری میتواند این نهاد را از یک بازار سنتی و آسیبپذیر به یک بازار پیشرفته و رقابتی تبدیل کند. مسیر پیشرو آسان نیست، اما فرصتها به اندازهای هستند که نباید آنها را از دست داد.
* مشاور مدیریت و فعال اقتصادی