صرفنظر از سابقه بدعهدی مکرر دولتهای مختلف آمریکا در مورد توافقنامهها و معاهدات بینالمللی، شخص ترامپ در دولت قبلی خود به شکل یکجانبه پایبندی به بیش از 12 معاهده و توافقنامه بینالمللی نظیر؛ معاهدات مربوط به خلع سلاح هستهای و کشتار جمعی، معاهده آسمانهای باز، پیمان آب و هوایی پاریس و پیمان تجاری اقیانوس آرام را ملغی و از برخی نهادهای بینالمللی مانند؛ شورای حقوق بشر، سازمان بهداشت جهانی، و حتی یونسکو خارج شد و مجدداً در ابتدای همین دولت جدید نیز رویکرد قبلی را تکرار کرد.
عهدشکنی آمریکاییها در مورد کشورهای مختلف جهان نیز مسبوق به سابقه است و مصادیق متعددی دارد که برخی از معروفنرین آنها عبارتند از؛ پاره کردن توافقنامه تاریخی کوبا و آمریکا، پاره کردن معاهده ۳۰ ساله با روسیه و یا عدم پایبندی به تعهدات در مورد مصر، لیبی، کره شمالی، سودان و بسیاری از دیگر کشورها که شرح همه آنها در این وجیزه نمیگنجد.
دشمنیها و بدعهدیهای آمریکا در مورد ایران که از بدو ورود به ایران در زمان پهلویها شکل گرفته نیز سابقهای نسبتاً دیرینهای دارد، به طوری که حتی صدای غلام حلقه بهگوشی مانند پهلوی دوم که نقش ژاندارمی آمریکا در منطقه را پذیرفته بود را هم بلند کرد، چرا که یانکیها به هیچیک از توافقهایشان با دولت وقت به سرکردگی رزمآرا (از جمله تعهد اعطای وام به ایران) پایبند نماندند، اما این اولین و آخرین بدعهدی آمریکا در قبل از انقلاب محسوب نمیشود و این رفتار خبیثانه در موارد متعددی بروز و ظهور پیدا کرد.
به عنوان مثال در دولت مصدق به خاطر اقدام او در رابطه با ملی اعلام کردن صنعت نفت، بدعهدیهای آمریکاییها تکرار شد و بهرغم گرایش شدید و اعتماد بیش از حد مصدق به دولت آمریکا یکی از بزرگترین عهدشکنیهای آمریکا علیه ایران شکل گرفت و نهتنها تا مدتی در مسیر صدور نفت ایران اختلال ایجاد کردند، بلکه علیرغم وعده حمایت از دولت مصدق، از اعطای وام درخواستی وی نیز امتناع و سرانجام با اجرای کودتای 28 مرداد دولت او را سرنگون ساختند.
اما پس از آغاز حرکتهای انقلابی مردم در سال 1357 این رفتار خصمانه با حمایت از حکومت استبدادی و در حال سقوط پهلوی تشدید شد و همین مسئله بود که زمینه اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان انقلابی را فراهم کرد، البته پس از انقلاب اسلامی هم با بیتوجهی واشنگتن به قرادادهای قبلی از جمله «پیمان دوستی یا همان قرارداد مودت» دخالتها، دشمنیها و عهدشکنیهای یانکیها ادامه یافت.
با این حال جمه.ری اسلامی ایران در موارد مختلف از جمله موارد ذیل تلاش کرد تا به هر شکل ممکن حسن نیت خود را برای تعامل دوستانه با این کشور ثابت نماید که هر بار با واکنش منفی، عهدشکنی مجدد و تشدید خصومت آمریکاییها مواجه شد.
عم پایبندی آمریکا به تعهدات خودش در قبال آزادی گروگانها؛ پس از اقدام خودجوش دانشجویان و تسخیر لانه جاسوسی، اولین درخواست آمریکاییها آزادی گروگانها و اصلیترین مسئله موردتوجه ایران این بود که آمریکا باید در قبال آزادی گروگانها، شاه و پول و اموالی را که به سرقت برده بود به ایران بازگرداند.
حضرت امام (ره) در این رابطه شرایط چهارگانهای را تعیین کرده بودند؛ اولین شرط این بود که تمام اموال و داراییهایی که بعد از انقلاب اسلامی به ناحق توسط کاخ سفید بلوکه شده یا وجوهی که برای پیشخرید برخی از کالاهای نظامی و غیرنظامی به آمریکا پرداخت شده بود، به ایران برگردد، دوم اینکه اموال و داراییهای شاه و خانوادهاش نیز برگردانده شود، سوم اینکه آمریکا تعهد بدهد که دیگر در امور داخلی ایران دخالت نکند و کاری به مسائل ایران نداشته باشد، چهارم اینکه هیچگونه ادعایی در رابطه با مسئله انقلاب و گروگانگیری لانه جاسوسی مطرح نکند.
سرانجام پس از فراز و فرودهای فراوان، آمریکا با میانجیگری الجزایر این شروط را در قالب بیانیهای موسوم به «بیانیه الجزایر» پذیرفت و گروگانها آزاد شدند، اما آمریکاییها تقریباً به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند.
رهبر معظم انقلاب در این رابطه صبح روز شنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۱ در دیدار صدها نفر از بسیجیان فرمودند؛ «در قضیهی بیانیهی الجزایر، سر قضیهی آزادی گروگانها در سال 1360، شما نشستید با آمریکا صحبت کردید... قرارداد گذاشتند، تعهدهای متعددی گرفتند که ثروتهای ما را آزاد کنید، تحریمهای ما را بردارید... گروگانها را آزاد کردیم، آیا آمریکا به آن تعهدات عمل کرد؟ آیا آمریکا تحریم را برداشت؟ آیا آمریکا ثروتهای مسدودشدهی ما را به ما پس داد؟»
بحران گروگانگیری سال 1982 میلادی در لبنان؛ ماجرای گروگانگیری در لبنان در دهه ۸۰ میلادی یکی از بحرانیترین شرایط سیاست خارجی وقت آمریکا به شمار میرود، در حدی که بوش پدر را وادار کرد تا دست به دامان جمهوری اسلامی ایران شود.
معاون سیاسی دبیر کل سازمان ملل در آن زمان به عنوان رابط ایران و آمریکا به مسئولین وقت دولت ایران گفته بود؛ «رئیس جمهور بوش تقاضا کرده به آزادی گروگانها در بیروت کمک کنید و این کمک شما بدون پاداش نمیماند.»، البته قبلاً خود بوش هم در یکی از سخنرانیهایش به این موضوع اشاره کرده بود.
جمهوری اسلامی ایران نیز با پیگیریهای آقای هاشمی رفسنجانی از اعتبار خود استفاده میکند و علیرغم بیمیلی گروگانگیرها در بازه زمانی ۲ ساله زمینه آزادسازی گروگانها را فراهم میکند، امّا سخنگوی دولت آمریکا در پاسخ به حسن نیت ایران بلافاصله پس ورود گروگانها به خاک آمریکا با بیشرمی تمام اعلام کرد «از نظر ما هیچ چیز تغییر نکرده و ایران هنوز یک کشور تروریستی است» و نهتنها اموال بلوکه شده کشورمان را آزاد نکرد، حتی پا را فراتر گذاشت و ایران را به نوعی مسئول گروگانگیری لبنان معرفی کرد.
ماجرای قرارداد نفتی با شرکت کانکو؛ اواخر سال 1373 جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت با کمک سرمایهگذاران خارجی میدان نفتی سیری را گسترش بدهد، در حالی که همه فکر میکردند، ایران از شرکت فرانسوی توتال برای این سرمایهگذاری دعوت خواهد کرد، اما آقای هاشمی رفسنجانی علیرغم ناکامی قبلی در مراوده با آمریکا، تلاش کرد تا برای اثبات حسن نیت جمهوری اسلامی این فرصت منحصربفرد و پرسود را در اختیار شرکت آمریکایی کنکو قرار دهد.
آمریکاییها در ابتدا از این پیشنهاد استقبال کردند، اما وقتی متوجه شدند این پیشنهاد میتواند درآمد هنگفتی را برای ایران به ارمغان بیاورد، از پذیرش این هدیه سخاوتمندانه امتناع کردند و دولت آمریکا بلافاصله سنگینترین تحریمها را برای جلوگیری از هرگونه سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در صنعت نفت ایران صادر کرد و مجلس سنای آمریکا نیز با تصویب قانون ایلسا که بعداً به ایسا تغییر نام پیدا کرد، صادرات و واردات ایران را هم مشمول تحریمها کرد که همچنان ادامه دارد.
کمک ایران به خروج آمریکا از باتلاق افغانستان؛ واقعه 11 سپتامبر در سال 2001 زمینه حمله آمریکا به افغانستان برای نابودی گروه تروریستی القائده را فراهم کرد، اما عدم شناخت یانکیها از شرایط این کشور آنها را در باتلاقی گرفتار کرد که تداوم حضور آنها را با مشکلات جدی مواجه ساخت چرا که این شرایط باعث شد تا اکثر عملیاتهای نظامی و بمبارانهایی که علیه تروریستها انجام میدادند بینتیجه باشد و لذا با آگاهی از تسلط ایران بر مسئله مجبور شدند از جمهوری اسلامی ایران درخواست همکاری نمایند.
دولت وقت ایران هم که از یکسو نگران امنیت مرزهای خودش بود و از سوی دیگر کشتار مردم بیگناه افغانستان در بمبارانهای کور آمریکاییها برایش قابل تحمل نبود و هنوز از اثبات حسن نیت خود هم ناامید نشده بود، طی مذاکراتی تحت عنوان «کانال ژنو» پذیرفت که مشروط به رفع تحریمها و بازگرداندن اموال بلوکه شده ایران از سوی آمریکا، با توجه به شناختی که از منطقه داشت، اطلاعات لازم برای مقابله با تروریستها را در اختیار این کشور قرار دهد.
این اقدام ایران نتیجه جنگ را به طور کامل به نفع آمریکاییها تغییر داد و حتی شگفتی آنها در مورد اِشرافیت اطلاعاتی ایران را برانگیخت، با این حال آمریکاییها نهتنها به تعهد خود عمل نکردند، بلکه بلافاصله پس از پایان عملیات، ایران را به همکاری با تروریست متهم و بهعنوان محور شرارت معرفی کردند.
معامله بزرگ و پنهانی؛ در اوایل سال 1382 همزمان با حمله آمریکا به عراق، آقای خاتمی رئیس دولت وقت با زیرپا گذاشتن تمام خطوط قرمز نظام، بدون هماهنگی با سایر ارکان نظام طی یک نامه کاملاً محرمانه به آمریکاییها پیشنهاد داد که ما آمادهایم تمام خواستههای شما از جمله؛ قطع حمایت از حزبالله و حماس را اجرا و در مورد تسلیحات سنگین خودمان شفافسازی کنیم و حتی تضمین هم بدهیم، علاوه براین در مذاکرات فلسطین و اسرائیل دخالت نکنیم و حضور خودمان در عراق و سوریه را هم کاهش دهیم و متقابلاً شما هم تحریمها را لغو و از تلاش برای براندازی نظام و حمایت از گروه تروریستی منافقین دست بردارید.
در واقع ایران یک پیشنهاد صلح به آمریکا داده بود و حتی چگونگی اجرای آن را هم به طور خلاصه بیان کرده بود، اما وقتی نامه به وزارت امور خارجه آمریکا رسید، یانکیها که این نامه را ضعف و استیصال حکومت ایران تلقی کرده بودند، طرح براندازی را در دستور کار خود قرار دادند و از طریق یکی از مقامات دونپایه وزارت امورخارجه خود با وقاحت تمام اعلام کردند، ما با اشرار صحبت نمیکنیم.
پاره کردن توافقنامه برجام؛ سال ۲۰۱۵ در زمان دولت اوباما در آمریکا و روحانی در ایران، توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ منعقد شد و ایران در دیماه سال ۱۳۹۴ طبق مفاد برجام بزرگترین عملیات تخریب هستهای جهان را با تزریق بتن به محورهای مرکزی رآکتور اراک اجرا کرد و تمامی تعهدات مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ و حتی بیش از آن را به سرعت و قبل از تاریخ مقرر (در عرض حدود دوماه) عملی نمود.
اما ترامپ که همین مقدار تعهدات ناچیز غربیها (بازگرداندن بخشی از حقوقی را که از ما سلب کرده بودند) هم برایش قابل تحمل نبود، حدود 3 سال بعد یعنی ۸ می ۲۰۱۸ (مطابق با روز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه سال 1397) بدون اینکه غربیها به هیچیک از تعهداتشان عمل کرده باشند، رسماً خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد و دستور داد تمامی تحریمها علیه ایران اعم از؛ موشکی، هستهای و سایر موارد مجدداً برقرار شود و به تمامی شرکتها و تجار نیز ۱۸۰ روز فرصت داد تا خود را از ادامه کار در ایران کنار بکشند.
رهبر معظم انقلاب در جریان دیدار اخیر کارکنان نیروی هوایی با ایشان در این رابطه با اشاره به دو سال مذاکره بیهوده با 1+5 فرمودند؛ «آمریکا همان معاهده را با وجود نقصهایی که داشت نقض کرد و از آن خارج شد. بنابراین، مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.»
خروج از عهدنامه مودت؛ ایران در دورهی پهلوی دوم و بعد از وقایع مرداد ۱۳۳۲ روابط نزدیکی با ایالات متحدهی آمریکا پیدا کرد که به انعقاد عهدنامهی مودت یا پیمان دوستی در مرداد ۱۳۳۴ منتهی شد. این عهدنامه با هدف گسترش سرمایهگذاری آمریکا در ایران و پیوستگی بیشتر روابط دو دولت امضا شد. طبیعتاً عهدنامهی مودت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و با توجه به تیرگی روابط دو کشور، عملاً اعتبار پیشین خود را در عرصهی سیاست از دست داد و تنها در جهت استناد برای طرح دعاوی دو دولت موردتوجه قرار میگرفت، تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۹۷ آمریکا بهطور رسمی از این عهدنامه نیز خارج شد.
حالا رئیس جمهور جدید آمریکا که بار دیگر با پالس آمادگی مذاکره از سوی دولت جدید ایران دچار خطای محاسباتی شده و با خیال ضعف جمهوری اسلامی ایران، در آخرین اقدام در تاریخ 17 بهمن ماه یعنی یکروز قبل از سخنرانی رهبر معظم انقلاب مبنی بر ممنوعیت مذاکره با آمریکا، یادداشت جدیدی را مشتمل بر شروط هفتگانه برای مذاکره با ایران امضا کرد.
شروط مورداشاره در واقع بیانگر اهداف شوم، ماهیت پلید و چهره واقعی استکبار آمریکاست و در واقع برای خلع سلاح و حمله به ایران و ترجیحاً تجزیه خاک کشور است، یعنی همان بلایایی که بر سر لیبی، سوریه، عراق و سودان و سایر کشورهایی که در برابر یانکیها زانو زدند، آوردهاند.
بنابراین مسئولین جمهوری اسلامی با عنایت به تجارب متعددی که طی سنوات گذشته در مورد دشمنیها و بدعهدیهای آمریکاییها کسب کردهاند، نهتنها نباید دوباره در دام مذاکره گرفتار شوند، بلکه اینبار این جمهوری اسلامی است که باید برای راستیآزمایی حسننیت آمریکاییها در یک درخواست مذاکره احتمالی، شروط ویژهای را تعیین و اجرای آنها را مطالبه نماید