«تغییر الگوی حکمرانی» ضروری است

الف سه شنبه 23 بهمن 1403 - 19:55

چند روز گذشته، بی اغراق، از حیث هماوردی استراتژیک میان ایران و امریکا، روزهایی کم مانند در تاریخ سال های اخیر بوده است. یک هفته پیش، وقتی نتانیاهو می خواست وارد واشینگتن شود، احتمالا ارزیابی که به دولت امریکا ارائه کرد این بود که ایران ضعیف شده و در آستانه کوتاه آمدن است؛ فقط لازم است ترامپ را مصمم و سرسخت ببیند. این ارزیابی، که یکی دو ماه است به تحلیل مسلط صهیونیست ها تبدیل شده، موجب شد ترامپ -با کارسازی مشاور امنیت ملی اش- یادداشتی را امضا کند که هدف آن «برداشتن گام آخر» به درخواست نتانیاهو بود.

صهیونیست ها در ماه های گذشته کمپینی را کلید زده اند که هدف آن انتشار تحلیل های غلط درباره محاسبات ایران در میان بازیگران دیگر است. درست مانند سال 1401 که دوره افتاده بودند وبه کشورها می گفتند «حکومت ایران در آستانه سقوط است فقط باید یک قدم دیگر بردارید»، این بار هم با همه توان سعی می کنند به دیگران بقبولانند که نظام ایران در آستانه تغییر راهبرد اساسی است، فقط باید فشار را روی آن تشدید کرد.

ترامپ و دولت او احتمالا نخستین قربانی کمپین این بودند. ترامپ با وجود اینکه کم و بیش می داند هدف نهایی نتانیاهو چیزی جز کشاندن او به درگیری با ایران نیست، در مقابل این ارزیابی تسلیم شد و سندی را امضا کرد که در واقع شلیک به پای دولت خود او بود. برای ایران، معنای این سند آن بود که نتیجه هر نوع مذاکره از قبل معلوم است و بنابراین اساسا دلیلی برای مذاکره باقی نمی ماند. ضمنا، پذیرش مذاکره به معنای تایید تحلیل های سوگیرانه ای است که صهیونیست ها به ترامپ ارائه کرده اند و لذا منجر به تشدید فشار خواهد شد، به جای آنکه روزنه ای به سمت راه حل بگشاید. 

رهبر انقلاب به مثابه یک بازیگر استراتژیک، در این جنگ محاسباتی، مهره خود را به بهترین وجه ممکن حرکت داد. اگر کسانی تصور می کنند ایران حس ضعف دارد و در نتیجه در آستانه تغییر محاسبات راهبردی خویش است، نخستین گام این است که این محاسبه اصلاح شود. نه فقط امریکا و صهیونیست ها، بلکه انتظار بسیاری دیگر در گوشه و کتنار جهان -پس از رویدادهای حدود یک سال گذشته- احتمالا این بود که ایران این بار دیگر مذاکره مستقیم را خواهد پذیرفت و همانطور که هاکان فیدان -که ظاهرا وزیر خارجه ترکیه است اما در واقع یکی از مشاوران اصلی صهیونیست ها و امریکا در امور مرتبط با ایران محسوب می شود- زمانی گفته دیگر قصد ندارد در منطقه راه سابق را ادامه بدهد. رهبر معظم انقلاب به محاسبات دشمن یک ضربه اساسی وارد کرد و نشان داد که این تحلیل ها عمیقا نادرست است، و محاسبات راهبردی ایران تحت فشار تغییر نمی کند. ضمن اینکه اگر مبنای مذاکره سندی است که ترامپ امضا کرده، اساسا چیزی برای مذاکره باقی نمی ماند. 

در گام بعد، تقریبا بلافاصله، صهیونیست ها که عملا با یک غافلگیری مواجه شده و لاجرم در معرض این سوال ترامپ قرار گرفته بودند که «چرا نتیجه برعکس شد»، تلاش خود را بر ایجاد شکاف درون ایران متمرکز کردند. هم شکاف میان مردم و نظام و هم شکاف درون نظام. باز هم احتمالا، ارزیابی که صهیونیست ها ترویج می کردند این بوده که مردم ایران ناراحت و ناراضی هستند و نفی صریح مذاکره مستقیم با امریکا می تواند نقطه آغاز التهابات اجتماعی در ایران باشد. دولت نیز، لااقل در برخی لایه ها، مذاکره را یک ابزار مهم برای خود می داند و در نتیجه به محروم شدن از آن واکنشی تند و واگرایانه نشان خواهد داد.  گرچه در ساعات نخستین، خرده واکنش هایی شکل گرفت اما چندان طول نکشید که روشن شد در این مورد هم برآورد اسراییل ساده اندیشانه بوده است. جامعه ایران سخت درگیر مشکلات اقتصادی است اما هیچ موج بزرگ اجتماعی در دفاع از مذاکره با امریکا درون آن شکل نگرفت چرا که اساسا در ذهن این جامعه، تجربه موفقی از حل مشکلات اقتصادی در اثر مذاکره یا توافق با امریکا وجود ندارد. ترامپ و صهیونیست ها توقع زبانه کشیدن شعله ای را داشتند که خود پیش از این، آن را با قدرت تمام خفه کرده بودند و این واقعیتی است که خود را به عیان ترین شکل ممکن در راهپیمایی 22 بهمن نشان داد. درون دولت نیز، منصفانه باید گفت، عاقلانه ترین و هوشمندانه ترین موضع ممکن اتخاذ شد. بویژه رییس جمهور و وزیر خارجه با خردمندی نشان دادند که نیک می دانند دشمن در پی چیست و چگونه باید در مقابل آن ایستاد.

به این ترتیب گام دوم نیز شکست خورد و راهبرد آنها به جای اینکه به شکاف در ایران بیفزاید و رویارویی سیاسی و اجتماعی را تشدید کند، عملا به متحد شدن کشور حول نظر رهبری انجامید.

اینکه با وجود این حجم از مشکلات اقتصادی، در زمانی چنین کوتاه، همسویی قابل توجه سیاسی و اجتماعی در ایران آن هم بر سر یک مسئله عمیقا چالش برانگیز رخ می دهد، از دید من، به معنای آن است که ایران بازی راهبردی در مقابل ترامپ را تا اینجا برده است. اگر خردمندی در تیم ترامپ وجود داشته باشد تحولات همین چند روز کافی است تا دریابند که ارزیابی هایی که صهیونیست ها به آنها می دهند و راه هایی که پیش پای آنها می گذارند، بیشتر عملیات روانی است تا تحلیل، و دام است تا راه حل. 

اکنون ترامپ باید تصمیم بگیرد که چه می خواهد بکند. اگر هدف او سخت تر کردن مواضع ایران و رویارویی با آن است، راه همین است که می رود. کسی در ایران برای قاتل خویش سوت و کف نخواهد زد. اما اگر در پی آن است که آنطور که ادعا می کند تنش با ایران را تشدید نکند و نهایتا راه حلی بیابد، نخستین گام این است که از «اسراییلیزه شدن سیاست امریکا درباره ایران» جلوگیری کند و محاسباتی را که به عنوان «اطلاعات ارزیابی شده» به او ارائه کرده اند، به روز رسانی نماید. تصور ایران ضعیف و متفرق، دامی است که اسراییلی ها پیش روی دولت ترامپ پهن کرده اند و تحولات همین یک هفته کافی است که ماهیت این دام آشکار شده باشد. 

از این سو، در ایران، ما نباید گام اول را گام آخر تصور کنیم. اینکه با امریکا مذاکره نمی کنیم و باور نداریم که چنین مذاکره ای راه حل مشکلات اقتصادی است، گام اول است نه گام آخر. مردم می پرسند -وحق دارند بپرسند- که آن راه حل داخلی که قرار است مشکلات را حل کند، کجاست، چه کسی یا کسانی مسئولیت آن را به عهده دارند و تا چه حد با جدیت در حال پیگیری است؟ همانطور که مذاکره با امریکا مشکل ایران را حل نمی کند، نفی مذاکره با امریکا نیز نقطه ای نیست که قرار باشد کشور در آن متوقف شود. بلافاصله باید وارد قدم بعدی شد و آن چیزی نیست جز نشان دادن اراده ای قاطع و مصمم برای حل مشکلات مردم است بی آنکه به کسی مانند ترامپ امید بسته شده باشد. 

بی تعارف، اکنون چنین اراده قاطع و مصممی دیده نمی شود. مطالبه رهبر انقلاب از مسئولان به اینکه با امریکا مذاکره نکنند خلاصه نمی شود، بلکه ایشان در همه این سال ها نخستین مطالبه گر و مدعی آن بوده اند که باید گام هایی اساسی به نفع مردم برداشته شود و بخش مهم امکان ها و اختیارات خویش را برای تسهیل این موضوع به دولت ها واگذار کرده اند.  

همانقدر که در سمت دشمن تلاش برای «تغییر محاسبه» لازم است، در سمت مسولان در ایران نیز تلاش برای «تغییر الگوی حکمرانی» ضروری است. این دو یک باید در یک بسته مکمل کنار هم قرار بگیرد تا بتواند گامی به جلو برداشت. اگر چنین شود می توان از دل تهدید فعلی فرصتی بیرون کشید والا تضمینی نیست که چالش ها بیشتر نشود و بر تهدیدها نیفزاید.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.