ترامپ بیش از این گزافهگویی نکند
روزنامه خراسان نوشت:
یکی از اصلی ترین اهداف ترامپ به زانو درآوردن و شکستن اراده مردم ایران است. آن چه در یادداشت رئیس جمهور آمریکا علیه ایران آمده فقط بحث مسائل هسته ای نیست بلکه محروم کردن کشورمان از قدرت موشکی یعنی اصلیترین ابزار ایجاد قدرت نظامی ، بازدارندگی و دفاع از حریم کشور از موضوعات اصلی مطرح شده در یادداشت ترامپ علیه ایران است. دست برداشتن از حمایت از مقاومت و به قول او حمایت از تروریسم (ترامپی از تروریسم سخن می گوید که نه تنها حامی بزرگترین تروریسم دولتی ،اسرائیل غاصب است بلکه ترور سردار رشید ایران حاج قاسم را در پرونده سیاه خود دارد) از دیگر مفاد این یادداشت است. جلوگیری از فروش نفت توسط ایران و به صفر رساندن آن و فشار حداکثری علیه کشورمان از جمله دیگر بندهای یادداشت ترامپ است.
اما از همه این ها مهم تر این که در کنار این همه تهدید و تحریم بیان این که حاضر است با رئیس جمهور کشورمان مذاکره کند نشانگر اوج روحیه سلطه گری و تحقیر ملت ما توسط رئیس جمهور آمریکاست، چیزی که ملت بزرگ ایران هیچ گاه تحمل نکرده و نخواهد کرد و به نظر نگارنده هیچ ایرانی غیوری نه تنها در ایران بلکه در هر جای دنیا که باشد «تحقیر» را نمی پذیرد. گویا در این فقره «بوی کباب»به مشام ترامپ رسیده اما او باید بفهمد که اگرچه فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم های ناجوانمردانه در کنار سوءمدیریت های برخی مسئولان بی کفایت شرایط سختی را برطبقه متوسط و پایین جامعه تحمیل کرده و گرانی و تورم بیداد می کند،قیمت ارز و طلا نجومی افزایش یافته که فشار این نابسامانی اقتصادی بیشتر بر گرده توده مردم سنگینی می کند و باعث افزایش نارضایتی شده اما این ملت بزرگ بارها ثابت کرده که تحت هیچ شرایطی تن به «ذلت»نمی دهد و «تحقیر» را از سوی احدی نمی پذیرد؛ حال مدعی آمریکا باشد یا هر سلطهگر دیگری.
بله آمریکا به عنوان دارنده قوی ترین اقتصاد جهان البته با بدهی ۳۷تریلیون دلاری و مجهزترین نیروی نظامی به پیشرفته ترین سلاح ها حتی بمب اتم و برخورداری از بازوی منطقه ای مانند رژیم صهیونی و برخی دست آموزها و دست پرورده های غربی و منطقه ای می تواند ادعاهای گزافی از جمله تهدید ایران به حمله نظامی داشته باشد. ترامپ باید بداند و بفهمد که رژیم غاصب صهیونی به عنوان قوی ترین بازوی نظامی او در منطقه گرچه حدود ۴۹هزار زن و کودک و پیر و جوان را در غزه با پیشرفته ترین تجهیزات نظامی و بمب های ۱ و ۲ تنی آمریکایی قتل عام کرد ولی نتوانست بر اراده مردم غزه و فلسطین فائق آید. پس او باید از رویاپردازی درباره ایران بزرگ ،قوی و مقتدر با مردمی که در بزنگاه ها بر وحدت و انسجام و همدلی خود می افزایند و از رهبری اینچنین حکیم،خردمند،آزاده و دوراندیش برخوردارند، دست بردارد. حماسه عظیمی که ملت بزرگ ایران در ۲۲بهمن خلق کرد بخشی از تجلی اراده مردم در عزت طلبی،حفظ استقلال و مقابله با سلطه طلبی است ،ترامپ کمی چشم هایش را باز کند تا ایران و ایرانی را بشناسد وبیش از این گزافه گویی نکند.
******
آفرین آقای رئیسجمهور
روزنامه جوان نوشت:
سخنرانی روز ۲۲ بهمن رئیسجمهور ایران دکتر مسعود پزشکیان رشکبرانگیز بود، نه فقط از جهت شاخصهای وحدت داخلی که بسیار بر آن تکیه کرد و نه بهخاطر نزدیک به بیست مرتبه اشاره به «رهبریت مقام معظم رهبری» و فصلالخطاب دانستن کلام و پیام رهبری، بلکه از جهت تبیین دقیق نکتهای مغفول در بین بسیاری از مردم که «اصولاً امریکا دنبال مذاکره نیست که ما در مقابل بخواهیم با ترامپ مذاکره بکنیم یا نکنیم».
حبذا به آقای رئیسجمهور که منطق و شجاعت و تدبیر را یکجا در یک سخنرانی جمع کرد. وقتی به یاد میآوریم برخی رئیسانجمهور پیشین را که چگونه در دوقطبیسازی با رهبری و جریانهای اصیل سیاسی کشور، خیال امریکا را آسوده میکردند، باید به دکتر پزشکیان تبریک گفت که نرخ دلار و فشار بازار و اطرافیان بیمار او را نترساند و صریحاً گفت که «اگر امریکا واقعاً دنبال مذاکره بود، از اینغلطها نمیکرد» (اشاره به یادداشت ترامپ که از ایران تسلیم کامل خواسته است.)
ترامپ در آن یادداشت و سخنان بعد از آن حتی حاضر نشده است هزینه تسلیمشدن ایران را بپردازد و از ایران خواسته است تا هزینه تسلیم مقابل امریکا را هم خود برگردن بگیرد! معنای یادداشت ترامپ این است که یا بمباران میشوید، یا باید همه آنچه را میخواهم بمباران کنم، خودتان تعلیق و تخریب کنید! خدا رحمت کند مرحوم مدرس را که درسی تاریخی به ایرانیان داد و امام بزرگوار با یادآوری آن، ذهن ما را با یکی از اصول منطقی و معرفتی زندگی آشنا کرد. وقتی روسها به ایران اولتیماتوم دادند و مجلس در آستانه پذیرش آن بود، به قول امام «.. آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند؛ در یک مجله خارجى نوشته است که یک روحانى با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأى مخالف داد. بقیه جرئت پیدا کردند و رأى مخالف [دادند]؛ رد کردند اولتیماتوم را.»
تهدید ترامپ تکرار تاریخ است. در آن زمان مدرس با دستی لرزان روشنگری کرد. در این زمان رهبر انقلاب با قدرت و دستبرتر روشنگری میکند. قبلاً در همین ستون نوشتهام اصلاحطلبان بعد از دوره اول ترامپ که او را دیوانهای خطرناک برای کل جهان و غیرقابلاعتماد میدانستند، ناگهان در این دوره مقابل او زبان نرم و حس اعتماد پیدا کردهاند، که این قابلپذیرش نیست. قضاوت من بر اساس صدها توییت و یادداشت و سخنان کوتاه و بلند آنان بود. با امضای یادداشت اخیر ترامپ که نشانهای از ابلهبودن دشمنان ماست، بسیاری از اصلاحطلبان سکوت نارضایتی پیشه کردند و برخی که شمارشان هم کم نیست، نوشتند که از این یادداشت احساس توهین و تحقیر و خشم کردهاند یا نوشتند که نمیتوانند مطمئن باشند ترامپ اصولاً هدفش مذاکره با ایرانیان است. سخنرانی رئیسجمهور، اما در مقام رئیس دولت مورد حمایت اصلاحطلبان که در دولت او نیز حضور دارند، مانند سرفصلی بر بیاعتمادی به ترامپ شد. یک باره نامه ترامپ وحدتی در ایران ایجاد کرد که خودمان به صد دفتر نمیتوانستیم ایجاد کنیم. این وحدت فارغ از برخی نوشتههای کودکانهای است که هنوز هم بیتوجه به واقعیت مذاکره و درخواست امریکا، دولت و حکومت ایران را مقصر مذاکرهنکردن با امریکا و وضع موجود را متأثر از آن میدانند که منطق این نوشتهها ارزش بحث ندارد.
******
حمله به حداد عادل
روزنامه هممیهن نوشت:
۲۲ بهمن امسال تحتتاثیر مواضع ترامپ درباره ایران و مواضع اعلامشده مقامرهبری در موضوع ممنوعیت مذاکره با ایالاتمتحده و همچنین افزایش قیمت ارز قرار داشت و به همین دلیل نیز گفتوگوها پیرامون ارتباط این مسایل با یکدیگر و تاثیر آن در آینده کشور و اقتصاد و سیاست آن دور میزد؛ موضوعی که بعید است تا آینده نزدیک از دستور کار فضای عمومی خارج شود. در این میان، اولین چراغ را آقای حدادعادل، عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت، روشن کردند و برخلاف دیگران از جمله امامان جمعه و سیاسیون تندرو، رویکردی منطقی را پیش پای فضای عمومی باز کردند؛ شیوهای که طبعأ به سود رویکرد سیاست رسمی است.
ایشان گفت: «میدانیم اگر دلار ۸۰، ۹۰ یا ۱۰۰هزار تومان شود، تقصیر چه کسی است و اینها توطئه است. پس از فرمایشات رهبری درباره مذاکره، عدهای واکنش منفی نشان داده و به فشاری که بر قشرهای ضعیف وارد میشود، اشاره کردهاند. مسلم است که رهبری هم از این واقعیت خبر دارند، اما ایشان معتقدند که این مشکل با مذاکره با ترامپ حل نمیشود. رهبر انقلاب برای موضعی که دارند استدلال میکنند، خوب است کسانی که موافق مذاکره با ترامپ هستند نیز استدلال کنند.»
بهطور طبیعی، لزومی ندارد که رهبران سیاسی به همراه اظهارات خود، چارچوبهای استدلالی و منطقی بیاورند. زیرا مواضع سیاسی آنان از جنس قدرت است و مخاطب هم از همین زاویه، آنها را میشنود. بهویژه هنگامی که طرف و مخاطب آنها از جنس قدرت است. کدام رهبر سیاسی مواضع خود در چنین موضوعاتی را با استدلال همراه میکند؟ جنس سخن رهبران از نوع قدرت است. بهطور کلی، سیاست خارجی چنین ماهیتی دارد. ولی این قدرت متکی و مبتنی به منطق و استدلالهایی است که لزوماً رهبران آن را بیان نمیکنند؛ بلکه نهادهای کارشناسی و حزبی و متفکران طرفدار ساختار و سیاستهای رسمی آن را تئوریزه و مستدل میکنند. وظیفه آنان است که عهدهدار این تبیین شوند. هماکنون در ایالات متحده انواع و اقسام دلایل و استدلالها در توجیه مواضع ترامپ گفته و نوشته و منتشر میشود.
پس از آنجا که نظرات رهبران سیاسی از جنس قدرت است، در برابر قدرت دیگری موازنه و آزمون میشود. به این مهمترین بخش از سخنان رهبری توجه کنیم: «اگر تهدیدمان بکنند، تهدیدشان میکنیم؛ اگر این تهدید را عملی کنند، ما هم تهدید را عملی میکنیم؛ اگر به امنیّت ملّت ما تعرّض کنند، ما هم به امنیّت آنها تعرّض خواهیم کرد؛ بدون تردید» روشن است که این ادبیات و جنس آن از نوع قدرت است و خطاب به قدرت مقابل است. بنابراین، آقای حدادعادل و دیگران وظیفه خود را فراموش کردهاند و پشت مواضع رهبری که ماهیت و حتی ادبیات آن از جنس قدرت است، پنهان میشوند و میکوشند که از خود رفع مسئولیت کنند. تبیینهای لازم از سوی طرفداران سیاست رسمی باید پیش از مواضع مقامرهبری ابراز میشد؛ نه اینکه حالا بخواهند دیگران را در برابر مواضع مبتنی بر قدرت قرار دهند. اگر تبیین این مواضع از سوی آقایان پیشتر رخ داده بود، طبعاً واکنش منفی مورد اعتراض آقایان یا نبود یا خیلی کمتر بود.
مشکل اینجاست که سهماه از انتخاب ترامپ میگذشت و روشن بود که ایران با شرایط جدیدی مواجه شده است. یادداشت اجرایی امضاشده از سوی ترامپ شاهد اثباتکننده این ادعاست. در این مدت، امثال آقای حدادعادل کدام گزاره منطقی را برای زمینهسازی اعلان این موضع یا کاهش بازتاب آن انجام دادند؟ جز سکوت یا سردادن تعدادی شعار و دمیدن در اختلافات داخلی کار دیگری کردند؟ جز سکوت همراه با رضایت درباره حمله به چهرههای سیاسی و ظرفیتهای دیپلماتیک کشور، موضعی گرفتند؟ کار دیگری جز تکرار نظرات از موضع قدرت خود انجام دادند؟ نظر دادن از موضع قدرت را میتوان پذیرفت یا با آن مخالفت کرد و برای بحث و گفتوگو نیست. برای بحث و گفتوگو و اقناع باید گزارههای منطقی و چارچوبهای استدلالی به میان آورد؛ و این کار لزوماً وظیفه رهبران سیاسی صاحب قدرت نیست.
******
«رضایت حداکثری» مقابل «فشار حداکثری»
روزنامه آرمان امروز نوشت:
در شرایطی که ایران با فشارهای خارجی روبهروست، بهویژه از سوی آمریکا که سیاست فشار حداکثری را دنبال میکند، مسئله تابآوری از سوی برخی از کارشناسان توصیه میشود. فشارهای اقتصادی و سیاسی که از طریق تحریمهای گسترده اعمال میشوند، میتوانند تأثیر مستقیمی بر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و روانی مردم داشته باشند. در چنین فضایی، دولت برای حفظ ثبات کشور نیازمند افزایش رضایت عمومی و تقویت تابآوری اجتماعی است. تابآوری به این معناست که جامعه بتواند در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند، اما این مقاومت نمیتواند بدون جلب رضایت مردم محقق شود. اگر رضایت عمومی کاهش یابد و مردم احساس کنند که فشارهای اقتصادی و اجتماعی غیرقابل تحمل شدهاند، احتمال افزایش نارضایتی بالا میرود. بنابراین، دولت باید بهگونهای عمل کند که ضمن مقابله با تهدیدهای خارجی، شرایط داخلی را نیز کنترل کند و مانع از گسترش نارضایتی شود.
یکی از راههای افزایش تابآوری، بهبود شرایط اقتصادی است. وقتی مردم از نظر اقتصادی در وضعیت مطلوبتری قرار بگیرند و احساس کنند که فشارهای خارجی بهطور منطقی مدیریت میشود، آمادگی بیشتری برای مقاومت خواهند داشت. اما اگر تصمیمات اقتصادی ناکارآمد باشند و موجب افزایش تورم و گرانی شوند، تابآوری اجتماعی کاهش مییابد و فشارهای خارجی تأثیرات بیشتری بر جامعه خواهد گذاشت. ازاینرو، دولت باید با برنامهریزی دقیق، تأثیرات تحریمها را به حداقل برساند و اقدامات مؤثری در زمینه کنترل بازار، مدیریت ارز و حمایت از تولید داخلی انجام دهد. علاوه بر اقتصاد، اطلاعرسانی شفاف نیز از عوامل مهم در افزایش تابآوری است. مردم باید بدانند که کشور در چه شرایطی قرار دارد و چه برنامههایی برای مقابله با مشکلات پیشبینی شده است. اگر اطلاعات بهدرستی منتقل نشود و سیاستهای دولت برای مقابله با فشارها بهصورت شفاف برای مردم تبیین نشود، بیاعتمادی عمومی افزایش پیدا میکند. بنابراین، لازم است که مسئولان با مردم صادقانه صحبت کنند و واقعیتهای موجود را بهگونهای مطرح کنند که حس مشارکت و همراهی در جامعه تقویت شود.
از سوی دیگر، سیاستهای اجتماعی نیز در افزایش یا کاهش تابآوری تأثیر دارند. برخی اقدامات و محدودیتها که ممکن است بدون توجیه منطقی اجرا شوند، میتوانند باعث ایجاد نارضایتی شوند. برای مثال، برخی سیاستهای نظارتی یا محدودیتهای غیرضروری در فضای مجازی میتوانند موجب کاهش اعتماد عمومی شوند. در شرایطی که کشور با فشارهای خارجی روبهروست، لازم است که سیاستهای داخلی بهگونهای باشد که مردم احساس کنند آزادیهای آنها محدود نشده و حقوقشان مورد احترام است. مسئله مذاکره نیز در این میان اهمیت دارد. اگرچه مذاکره میتواند یکی از راههای کاهش فشارهای خارجی باشد، اما این مذاکره باید در شرایطی انجام شود که حقوق کشور حفظ شود.
اگر مذاکره در شرایطی باشد که همراه با تهدید و فشار باشد، نتیجهای جز تحمیل خواستههای یکطرفه نخواهد داشت. بنابراین، هرگونه مذاکره باید در فضایی متوازن و بر پایه احترام متقابل صورت گیرد. در نهایت، دولت باید یک راهبرد جامع برای مقابله با فشارهای خارجی و افزایش تابآوری داخلی تدوین کند. این راهبرد باید شامل اقداماتی در زمینه اقتصاد، اطلاعرسانی، سیاستهای اجتماعی و دیپلماسی باشد. بهویژه در شرایطی که فشارهای خارجی تشدید میشود، دولت باید یک کمپین مشخص برای افزایش رضایت عمومی طراحی کند و بهصورت مستمر شرایط کشور را مدیریت کند تا جامعه بتواند در برابر این فشارها مقاومت کند.
******
اعتراض داریم آقای پزشکیان!
سایت عصر ایران نوشت:
ما اعتراض داریم آقای پزشکیان! رک و صریح و بدون تعارف: روزی که شما رئیس جمهور شدید، ارزش ریال این مملکت ۵۷ درصد بیشتر از امروز بود و یا بهتر است بگویم بیشتر از این لحظه! آن روز با ۵۹ هزار تومان می شد یک دلار آمریکا خرید و حالا با ۹۲ هزار و ۵۵۰ تومان! و معلوم نیست یک روز بعد و حتی یک ساعت بعد چه می شود؟!
ما می دانیم که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در این چند ماه دست به دست هم دادند تا آوار مصیبت بر سر دولت دولت شما خراب شود: از ترور مهمان تان در روز تحلیف گرفته تا درگیر نظامی بین ایران و اسرائیل و بدتر از همه بازگشت دیوانه دنیای سیاست به رأس قدرتمندترین حکومت جهان و ریاست جمهور مجدد ترامپ: "سه پلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزی برسد" که البته این آخری اگر به ترامپ مربوط باشد که نه مهمان است و نه عزیز. همه این ها بر ما آشکار است، حتی از محدودیت ها و فشارهای داخلی هم کما بیش آگاهیم. اما هیچ کدام از این ها دلیل موجهی نیست برای سقوط و سکوت؛ سقوط آزاد ارزش پول ملی و سکوت دولتمردان شما درباره این فاجعه ملی.
هر چه باشد، شما رئیس جمهور هستید و دولت در اختیار شماست. اگر مانند قبل در مجلس بودید و شاهد این سقوط بی سابقه بودید، حتماً شما نیز مانند ما به رئیس جمهور مستقر اعتراض می کردید که این چه وضعی است؟! این حجم از سقوط، طبیعی به نظر نمی رسد آقای پزشکیان! نه در میزان واردات اتفاقی افتاده و نه حتی تقاضای ارز برای سفرهای نوروزی آغاز شده و هنوز کاهش صادرات نفت هم رخ نداده است. آیا عده ای در داخل دارند دلار جمع می کنند؟ برخی خبرها که ما بر صحت و سقم شان واقف نیستیم، این را می گویند. گروهی دارند نرخ سازی می کنند؟ جنگ روانی راه انداخته اند؟حتی اگر این ها هم دخیل باشند باز از مسوولیت شما کاسته نمی شود چرا که مسوول مدیریت همین موارد هم شما هستید.
راستی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی دقیقاً کجا هستند آقای رئیس جمهور؟! آیا آنها هم مانند بقیه تماشا و نچ نچ می کنند؟ یا کاری هم برای توقف ماشین سقوط ریال انجام می دهند؟ اگر انجام نمی دهند که فرق شان با رفتگر محله شان چیست که او هم کاری برای جلوگیری از ارزش پول ملی انجام نمی دهد؟ اگر هم انجام می دهند، نتیجه اش کو؟ شاید دارند کلا اشتباه می زنند چرا که بی هیچ وقفه ای شاهد افزایش قیمت ارزهای خارجی - حتی افغانی افغانستان - در برابر ریال ایران هستیم.
اصلاً چرا گزارشی درباره علل افزایش قیمت ارز و کارهایی که انجام داده اند یا قرار است انجام دهند نمی دهند؟ این سکوت و بی اعتنایی شان واقعاً زجر آور است آقای پزشکیان! اصلاً چرا نمی آیند جلوی دوربین و هم واقعیت ها را نمی گویند و هم کارهایی که دارند انجام می دهند تا لااقل مردم خیال شان راحت باشد که بالاخره کاری دارد انجام می شود و رها نکرده اند.
آقای پزشکیان! مردم به شما رأی داده اند و خیلی ها هم به اعتبار چهره ها و رسانه هایی که بدان ها اعتماد داشته اند نام شما را روی برگ های رأی نوشته اند. یادتان هست که به زحمت و تلاش و مجاهدتی برای شما رأی حلال جمع شد. یادتان هست که خیلی ها تا لحظه آخر قهر بودند و سرانجام به امید دستکم اندکی بهبود، قانع شدند که پای صندوق ها بروند؟ و می دانید که نیمی از مردم هم راضی نشدند و رأی ندادند. خیلی رک می گوییم آقای پزشکیان! هر چند که منکر دستاوردهای معدود ولی مهم شما در برخی عرصه ها از جمله آزادی نسبی فضای اجتماعی، رسانه ای و اینترنتی نیستیم و البته این ها را فقط در حد آغاز راه قابل قبول می دانیم ولی آنچه در عرصه اقتصادی در حال رخ دادن است، نه تنها آن ۵۰ درصد قهر کرده را باز نمی گرداند بلکه آنها را صاحب این ادبیات می کند که به رأی دهندگان بگویند: دیدید گفتیم فایده ای ندارد؟!
******
تکذیب تغییر رییس بانک مرکزی
سایت اعتمادآنلاین نوشت:
گفته میشود که محمدرضا فرزین آخرین روزهای مدیریت خود بر ساختمان شیشه ای میرداماد را میگذراند و «کامل تقوی نژاد» جدی ترین گزینه مدیریت بر بانک مرکزی است. تقوی نژاد متولد ۱۳۴۳ و دارای دکترای سیاستگذاری عمومی، کارشناسی برنامهریزی اجتماعی و کارشناسی ارشد مدیریت سیستمها دانشگاه تهران است.
در ۲۰ سال گذشته، تقوی نژاد در سمتهای بانکی و اقتصادی حضور داشته. علاوه بر این، تقوی نژاد پیش از آن نیز در وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی و وزارت تعاون در دولت خاتمی، رئیس سازمان برنامه و بودجه گیلان، مدیرکل در مجموعه وزارت کشور، وزارت جهاد سازندگی و سازمان ثبت احوال کشور، فعالیت کرده است. او در ۱۳۹۴ با تأیید هیئت دولت، به ریاست سازمان امور مالیاتی کشور منصوب شد.
او همچنین به عنوان معاون وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز فعالیت کرده و در این نقش بر برنامههای بهداشتی و درمانی کشور نظارت داشته است. تقوینژاد سابقه مدیریت در بانکها و مؤسسات مالی نیز دارد و در این زمینه نیز تجارب ارزشمندی کسب کرده است.
اگرچه این خبر اعتماد با تکذیب سرپرست امور اطلاعرسانی شورای اطلاعرسانی دولت مواجه شد و علی احمدنیا در شبکه ایکس نوشت: «از دقایقی پیش خبری با عنوان تغییر آقای دکتر فرزین رئیس کل محترم بانک مرکزی در فضای مجازی در حال انتشار است، ادعای تغییر رئیسکل بانک مرکزی تکذیب میشود.»
******
روایت یک نماینده از جلسه بررسی «FATF» در کمیسیون اقتصادی مجلس
میثم ظهوریان عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی درباره بررسی «FATF» در کمیسیون متبوعش، بیان کرد: «در جلسه کمیسیون اقتصادی که درباره «FATF» بود با حضور مدیرکل وزارت اطلاعات، معاونان وزارت خارجه و اقتصاد و بانک مرکزی این موضوع بررسی شد.»
وی افزود: «در حالی که معاونین وزارت اقتصاد و خارجه لوایح دوگانه را قدمی در مسیر حل موضوع FATF میدانستند؛ نظر شخصی و کارشناسی مدیر کل وزارت اطلاعات این بود که تصویب لوایح نه تنها کمکی به حل موضوع FATF نخواهد کرد، بلکه در بلندمدت آن را تشدید خواهد کرد.»
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس ادامه داد: «همچنین در این جلسه در حالی که مسئولان بانک مرکزی «FATF» را نهادی کاملاً فنی میدانست، معاون وزارت اقتصاد بر رفتار سیاسی و غیر فنی آن تاکید داشت.»
ظهوریان بیان کرد: «اغلب نمایندگان دولت اذعان داشتند که تصویب لوایح تاثیری بر وضعیت اقتصادی کشور ندارد و نهایتاً فایده موضوع گرفتن یک بهانه ایرادگیری از کشورهای غربی خواهد بود.»
وی اظهار کرد: «در این جلسه بر روی این موضوع که حق شرطهای ایران بر روی دو لایحه؛ از طرف FATF پذیرفته نخواهد شد، اتفاق نظر وجود داشت.»
نماینده مشهد در مجلس با اشاره به حضور نمایندگان اتاق بازرگانی در این جلسه، گفت: «نماینده اتاق عنوان کرد که اتاق بازرگانی نظری درباره «FATF» ندارد فقط مسئله و نکته مسئولان اتاق بازرگانی این است که مسئله بانکیمان چه با «FATF» و چه بدون آن حل شود.»
******
واکنش حسابگرانه علیرضا دبیر و آنچه علی دایی باید بیاموزد
روزنامه وطنامروز نوشت:
علی دایی چندی پیش اظهارات تندی علیه علیرضا دبیر مطرح کرد. او در حالی ادبیات تند و خارج از دایره ادب علیه دبیر مطرح کرد که مشخص بود یا اساسا اظهارات دبیر را ندیده یا اینکه ترجیح داده خودش را به ندانستن زده و دبیر را مورد اهانت قرار دهد.او ادعاهایی درباره ساختن استادیوم در عراق مطرح کرد که کمی بعد مشخص شد از اساس دروغ است.
واکنش اخیر دبیر به اظهارات دایی کاملا حسابشده و مبتنی بر اخلاق و مرام پهلوانی بود. دبیر میتوانست با اشاره به اشتباهات و گافهای پرتعداد دایی، اصطلاحا او را سکه یک پول کند اما نشان داد برخلاف دایی تمایل ندارد وارد این قبیل زد و خوردها شود، چرا که او یک اولویت بالاتری نسبت به منافع شخصی قائل است و آن درگیر نشدن در دوقطبیهای هزینهساز برای کشور است. البته هوشمندی دبیر در این نوع واکنش نیز پیدا بود. وی اکنون رئیس فدراسیون کشتی است. دبیر طی سالهای اخیر تحولی بزرگ در کشتی ایجاد کرد. او توانست با رایزنی با مقامات و مسؤولان، امکانات گستردهای برای کشتی فراهم کند. خانه کشتی ایران حالا در دنیا نظیر ندارد و تبدیل به الگویی برای سایر کشورهای صاحب کشتی دنیا شده است. از سوی دیگر دبیر توانست با تامین نیازهای مالی کشتیگیران مدالآور، تمرکز آنها را روی کشتی قرار دهد. همین موضوع باعث شده ضمن استمرار آمادگی کشتیگیران مدالآور، شاهد تلاش کشتیگیران جوان برای قرار گرفتن در فهرست تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی باشیم. تداوم موفقیتهای کشتی در سالهای اخیر مهر تاییدی بر موفقیت عملکرد و مدیریت دبیر در راس فدراسیون کشتی ایران بوده است. وی با آگاهی از این وضعیت، تلاش میکند اسیر حواشی نشود.
دبیر به «رسانههای باجگیر» اشاره کرد که مطالبات مالی و همینطور خواستههایی برای تصاحب مناصب از او داشتهاند و او در مقابل آنها ایستاده است. لذا دبیر به این واقعیت واقف است که این قبیل رسانهها برای تخریب دبیر، تلاش میکنند حاشیه ایجاد کنند. یکی از این حاشیهسازیها، تحریک و به دام انداختن ورزشکاران معروف برای اظهارنظر علیه دبیر است. ماجرای دایی نیز یکی از این قبیل حاشیهسازیها است.
علی دایی از همان دوره بازی خود نشان داده بهشدت از رسانهها تأثیرپذیر است، همین موضوع نیز باعث شده بعضا بازیچه دست رسانهها قرار گیرد. در همین ماجرا هم کاملا مشخص بود او اساسا نفهمیده دبیر چه گفته است و مشخص نیست توسط چه کسی تحریک شده تا علیه وی اظهارنظر کند. یا ادعای عجیب وی درباره اینکه ایران در عراق، سوریه و لبنان استادیوم ساخته است، نشان میدهد دایی اساسا فاقد سواد رسانهای و یک طعمه ساده برای رسانههایی است که دنبال حاشیهسازی علیه این و آن هستند. دبیر اما نشان داده حواسش به این رسانهها هست و اگر این رسانهها بتوانند امثال دایی را طعمه کنند اما در مقابل دبیر کاری از پیش نمیبرند. دایی در اظهارات تندش علیه دبیر آنقدر گاف داد که دبیر میتوانست وی را تا عراق و سوریه و لبنان بارانداز کند اما دبیر نشان داد جایگاه و شأن خود به عنوان یک مدیر موفق را حفظ میکند و از سوی دیگر به این قبیل زد و خوردها پا نمیدهد.
در واقع دبیر نشان داد جایگاه خود را فراتر از این قبیل حواشی ورزشی میداند. ضمن اینکه او سرمایهای مهم در حوزه کشتی ایجاد کرده است و میداند برای حفظ این سرمایه باید از این قبیل حواشی پرهیز کند.
البته علیرضا دبیر یک درس دیگر هم به علی دایی داد و آن درس مدیریت است. دبیر با این نوع واکنش، تفاوت خودش با دایی را نشان داد. همین تفاوت، صحت صحبتهای ابتدایی دبیر درباره دایی را نشان میدهد. حتما علی دایی با این ویژگیها هرگز نمیتواند در جایگاه مدیریت یک تیم یا یک فدراسیون قرار گیرد. به عبارتی اگر دایی بتواند مدیران تیمی را متقاعد کند که سرمربیگری آن تیم را به او بسپارند اما در سالهای اخیر نشان داده هرگز نمیتواند سهامداران یک تیم را متقاعد کند او را به عنوان مدیرعامل آن تیم منصوب کنند. ریاست فدراسیون که دیگر جای خود دارد!
******
واکنش دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به سخنان باهنر درباره پالرمو و CFT
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به نظر محمدرضا باهنر درباره پالرمو و CFT واکنش نشان داد.
محمدباقر ذوالقدر، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، درباره آخرین وضعیت بررسی عضویت ایران در دو کنوانسیون پالرمو و CFT گفت: «هماکنون جوانب مختلف عضویت در این دو کنوانسیون در کمیسیونهای تخصصی مجمع تشخیص مصلحت نظام و با حضور کارشناسان در حال بررسی است.»
وی درباره اظهارات روزهای اخیر محمدرضا باهنر درباره موافقت کمیسیونهای تخصصی مجمع تشخیص با برخی موارد بررسی شده درباره عضویت در پالرمو و CFT گفت: «نظر کمیسیونها به هیچ وجه ملاک نیست و حتما این دو کنوانسیون باید به صحن مجمع بیاید و اعضا نسبت به عضویت یا عدم عضویت تصمیمگیری کنند.»
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه هماکنون نظرات مختلفی نسبت به دو کنوانسیون در مجمع تشخیص وجود دارد، درباره نظر خود در قبال پالرمو و CFT گفت: «بنده هنوز به جمعبندی قطعی نسبت به این مسئله نرسیدم و همچنان در حال بررسی ابعاد مختلف عضویت در این دو کنوانسیون هستم.»