«احسان سهرابی» فعال کارگری در انتقاد از هزینههای بالای درمان و گران شدن دارو، گفت: کارگری که۳۰ سال صادقانه به این مرز و بوم خدمت کرده، در زمان بازنشستگی و خانهنشینی به دلیل شرایط کاری غیر استاندارد و ضعف بدنی، دچار کاهش توانایی جسمانی یا بیماریهای ناشی از کار شده است؛ اما دغدغهی اصلی اینجا بیماری نیست، بلکه هزینههای بالای آن است که با عدم تمکن مالی و پوشش ندادن بیمهها، به یک دردسر جدی تبدیل میشود.
او با بیان اینکه « انتظار تاریخ مرگ به دلیل نداشتن پول درمان و عدم پوششهای بیمهای، سرنوشت محتوم برخی از بازنشستگان است» اضافه کرد: باید پرسید چرا قانون الزام تامین اجتماعی برای بیمهشدگان اجرا نمیشود؛ امروز قیمت داروها سر به فلک کشیده؛ هزینههای ویزیت پزشکان نیز مزید بر علت شده؛ در مراجعه به برخی از پزشکان باید ابتدا ویزیت پرداخت شود؛ دکتر جهت تشخیص دستور آزمایش میدهد و بعد جهت کنترل برگهی آزمایش مجددا ویزیت دریافت می شود و بعد اعلام میکنند باید سونو نیز داشته باشید و باز پرداخت حق ویزیتی دیگر در برنامه قرار میگیرد!
سهرابی تاکید میکند که هزینههای درمان بیماریها نجومیست؛ او توضیح میدهد: پزشک به اصرار بیمار بخشی از درمان را در بیمارستانهای دولتی انجام میدهد و اعلام میکند پرونده شما در مطب است و برای ویزیت همواره باید آنجا بیایید؛ آن وقت در طول درمان بخش مهمی از کار را به کلینیکهای خصوصی ارجاع میدهد بدون اینکه به فرد در مورد هزینههایش بگوید؛ برای مثال ۳۵ جلسه رادیوتراپی برای سرطان تجویز میکنند که هزینه هر جلسه ۷ دقیقهای بیش از۲ میلیون تومان است که بایستی پرداخت شود؛ بخش کوچکی از این رقم نجومی را بیمه تامین اجتماعی و بخش دیگر را بیمه مکمل درمان میپردازد و الباقی نیز باید توسط بیمار پرداخت شود.
این فعال کارگری میافزاید: رئیس سازمان غذا و دارو اخیرااعلام کرده قیمت ۳۷۰ قلم دارو افزایش یافته است. ، از مجموع حدود ۳,۸۰۰ قلم دارو، قیمت ۳۷۰ قلم افزایش یافته است. به عنوان مثال، قیمت برخی آمپولها از ۶۰۰۰ تومان اکنون به ۱۹ هزار تومان رسیدهاست. این گرانی دارو، درمان را به امر غیرممکن بدل کرده است.
سهرابی ادامه میدهد: واقعاً نمیدانیم چرا دولتها مسیر غلط حذف یارانه دارو و اقلام اساسی و همچنین حذف ارز ترجیحی را با شتاب در پیش گرفتهاند؛ برخورد کالایی با دارو و درمان مردم، نه انسانی و درست است و نه با قانون اساسی تطابق دارد؛ دارو کالای لوکس نیست بلکه کالای حیاتی است. برخورد دولت با دارو به عنوان کالای مازاد یا لوکس میتواند خطرناک باشد و تبعات سنگینی داشته باشد.
به گفته وی، سادهترین نیازهای زندگی از جمله داروی ارزان را از مردم دریغ میکنند با این هدف که صرفاً کسری بودجه سنگین خود را جبران کنند و منبعی برای کسب درآمد داشته باشند.
این فعال کارگری در ادامه تاکید میکند: اما گذشته از این مشکلات عام حوزه درمان، سازمان تامین اجتماعی به عنوان بستانکار ابدی دولت و بدهکار دائمِ مراکز درمانی نیز مشکلات خاص خود را دارد. این سازمان بیمهگر قادر به پوشش قیمتهای افزایش یافتهی دارو نیست؛ درمان با فرانشیز را به خوبی و به صورت رایگان پوشش نمیدهد و در عمل به قانون الزام حتی در حد یک پایبندی و تعهد بسیار حداقلی، ناتوان است.
به گفته سهرابی، یکی از مشکلات در تامین اجتماعی، کاستیهای موجود در مراکز ملکی این سازمان است؛ او اضافه میکند: میزان خدمات درمانی ارائه شده در این مراکز کافی نیست، صف انتظار برای خدمات طولانیست؛ مثلا بیماری که سنگ کلیه دارد باید ساعتها در صف بایستد تا از خدمات درمانی رایگان استفاده کند و از همه اینها مهم تر، سطح دسترسی بیمهشدگان به خدمات درمانی پایین است.
او در پایان اضافه میکند: این کاستیها موجب شده کارگران بازنشسته در زمان پیری و بیماری، کاسهی چه کنم چه کنم به دست بگیرند و عطای درمان را به لقای هزینههای سنگینِ آن ببخشند؛ با بیماری در خانه بنشینند و برای آمدن مرگ و آن روز پایان روزشماری کنند.