فرارو- علیرضا رئیسی معاون بهداشت وزارت بهداشت، اخیرا ضمن ابراز نگرانی از کاهش نرخ ازدواج در کشور گفته است: «جمعیت و نرخ سالمندی در کشور رو به افزایش است و تا ۳۰ سال آینده، جمعیت سالمند کشور به بیش از ۲۵ درصد میرسد. همچنین تعداد ازدواج هم در سالهای اخیر، کاهش یافته است.» این ابراز نگرانی در شرایطی مطرح میشود که برخی مسئولان ستاد جوانی جمعیت معتقدند میتوان با افزایش مبلغ وام ازدواج و مشوقهای مالی، جوانان را به ازدواج تشویق کرد.
به گزارش فرارو، علیرضا رحیمی، معاون امور جوانان وزیر ورزش و جوانان اخیرا درباره رقم وام ازدواج گفته است: «در سال آینده مبلغ مصوب وام ازدواج برای افراد بالای ۲۵ سال، ۳۰۰ میلیون تومان است.» فارغ از این که آیا رقم ۳۰۰ میلیون تومانی وام ازدواج جوابگوی هزینههای تشکیل زندگی در شهرهای بزرگ از جمله پایتخت، خواهد بود یا خیر. موضوع دیگری که در سایه عدم تمایل به ازدواج، نگران کننده است، کاهش فرزندآوری و افزایش طلاق است. این شرایط پرسشهایی را درباره علل وضعیت فعلی و تبعات و راهکاری آن ایجاد میکند. سید جواد میری عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و جامعه شناس در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
سیدجواد میری به فرارو گفت: «ازدواج به مثابه یک نهاد اجتماعی و فرمی از کنش گری اجتماعی است که تبعات، عوامل و مؤلفههای گوناگونی را در بر میگیرد. جدا از تغییرات و تحولات اجتماعی نمیتوانیم ازدواج را تحت بررسی قرار دهیم و به اصطلاح ازدواج را از ساختار کلی «هستی اجتماعی» جدا کنیم و بعد برای ازدواج، مؤلفههای اجباری و تصنعی را ترسیم کنیم و بگوییم باید نرخ ازدواج یا زاد و ولد بالا رود. این نوع مقولات، «باید» ندارد. درست است که جمعیتشناسها، تعدادی شاخصه تعریف میکنند و میگویند جمعیت کل کشور در ۳ دهه آینده، به سمت کهنسالی میرود یا نه. یا برای مثال میگویند باید برخی مداخلات انجام شود که این تغییرات، ساختار جمعیتی را تحت تاثیر قرار ندهد، اما نکتهای که از منظر جامعه شناسی مورد توجه قرار دارد این است که مؤلفههایی که باعث کاهش ازدواج و فرزندآوری شدهاند، به شکل ارگانیک به هم پیوستهاند. در بحث ازدواج، معمولاً سیاستگذاران، به مفهوم ارگانیک تاثیر اجتماعی، اعتقاد بنیادین ندارند و وقتی صحبت از مقتضیات میکنند، این مقوله را ذیل انگارههای شباهتی در نظر میگیرند و برای مثال میگویند، مقتضیات زمان و مکان را باید مورد اعمال نظر قرار دهیم.»
وی افزود: «به همین دلیل هم بسیاری از سیاست گذاریهای کلان، نسبت به مسائل خانواده، ازدواج و ارتباط بین جنسیتها، توالد و زاد و ولد، در ایران به صورت دقیق قابل بازبینی نیست؛ بنابراین در این زمینهها سیاست گذاریهایی میشود که این سیاست گذاریها منجر به تحولات معناداری نمیشود. اساسا در ساخت سیاست گذاریهای اجتماعی ما، مفهوم «عالمیت جدید» غایب است. درواقع درباره این مفهوم نوعی کورچشمی وجود دارد. ما هنوز درک نکردهایم که جامعه ایران به صورت یک مجموعه ارگانیک، در یک سطح کلانتر قرار دارد. عالمیت جدید، تحولات ساختاری، بافتاری و بنیادینی در فهم ما از زندگی، رابطه، مرگ، ازدواج و کلیت هستی اجتماعی ایجاد کرده که اگر ما این مفهوم را در سیاستهای کلان کشور قرار ندهیم، هر آن چه تصویب میکنیم، هر آن چه به شکل لایحه و مصوبه در مجلس، مجمع تشخیص و ... ارائه میدهیم و در دستگاه سیاست گذاریهای کشور ترسیم میکنیم، نمیتواند رابطهای معنادار با جامعه داشته باشد. اساسا فهم ما از خانواده و مسئله ازدواج، در ساحتی خارج از «عالمیت جدید» صورتبندی میشود. مادامی که اینطور بیندیشیم و اینطور فکر کنیم، نمیتوانیم سیاست گذاری درستی داشته باشیم.»
این جامعه شناس گفت: «این که برای مثال برخی مسئولان میگویند وام ازدواج را بالا بردهایم و به واسطه افزایش این وام نرخ ازدواج بهتر میشود اشتباه است. چون دقت ندارند که به همین نسبت، طلاق هم در حال افزایش است. اساساً فهم ما از ازدواج و طلاق و زندگی مشترک، در قید برخی انگارهها است که ارتباط معناداری با ساحت فکری، روانشناختی و هستی شناختی افراد ندارد. ممکن است این افراد به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه به این مسائل نیندیشند، اما در ارتباط عملی خود با تحولات جامعه به صورت حکمت عملی درمیابند که تغییراتی در جامعه رخ داده است. اما راهکارها و روشها تغییر نکرده و در نتیجه دچار چالش میشوند و، چون مجهز به راهکارهایی برای مواجهه با این تحولات نیستند به مشکل برمیخورند. این راهکارها باید در جامعه، مدرسه و محیط آموزشی به افراد آموخته میشد که نشده است و در نتیجه کوچکترین تنش فرهنگی یا عدم آمادگی فرهنگی به طلاق منتهی میشود.»
وی در پاسخ به تبعات کاهش ازدواج در جامعه گفت: «یکی از بزرگترین تبعات، این است که توده جمعیتی که قرار بوده طی ۲ دهه آینده، نیروی تغییر و تحول کشور باشند، دچار نقصان میشوند. تاثیر این عدم ازدواجها در کنار تشدید اوج گیری منحنی کهنسالی، به تغییر و تحولات فرهنگی و تغییرات نظام ارزشی منتهی میشود. همه اینها جنبههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد. تاکید من بر این است که ما با یک مشکل بنیادی رو به رو هستیم، هر چند این مشکلات فقط مختص ایران نیست و در بسیاری از کشورهای دیگر نیز دیده میشود. اگر نتوانیم این مسائل را حل کنیم به تکانهها و سونامی تغییر و تحولات جمعیتی پرتاب میشویم. خانواده یکی از دیرینهترین نهادهای جهان بوده است که در طول تاریخ بشر، کلیت معنابخشی انسان را مدیریت میکرده است. هیچ یک از نهادهای دیگر، ازجمله مدرسه و دانشگاه، نتوانستهاند جایگزینی برای خانواده باشند یا نهادی مثل دولت نمیتواند ساختار عاطفی بشر را مدیریت کند. برای داشتن شرایط بهتر و ارائه راهکار، باید فهم درستی از مقتضیات داشته باشیم.»
این استاد جامعه شناسی در توصیف علت تغییر علاقه زنان و مردان به ازدواج گفت: «این که جامعه آماری افرادی که علاقهای به ازدواج ندارند، صرفا مردانه نیست و زنان را نیز شامل میشود، دلایل مختلفی دارد. این نکته را نیز فراموش نکنیم که بخش مهمی از ازدواج رابطه جنسی است و این روزها بعضا رابطه جنسی بسیار در دسترس است و برخی جوانان امروز بدون پذیرفتن مشکلات و بدون این که مسئولیت زندگی، همسر و امثالهم را بپذیرند از تابوهایی که مرسوم بود، عبور کرده و روابط خود را به شکل دلخواهشان ترسیم میکنند. تابوها لااقل در شهرهای بزرگ، برداشته شده است. همچنین با توجه به شرایط اقتصادی سختی که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند، بسیاری از زنان دوشادوش مردان کار میکنند و در نتیجه ترجیح میدهد زیربار مسئولیت مالی جدیدی در قالب ازدواج نروند. بسیاری از جوانان به مقوله ازدواج از دریچه عقلانی نگاه کرده و برای آن محاسبه میکنند که اگر ازدواج کنم، چه سودی میبرم. این در حالیست که به طور معمول مسئله ازدواج برحسب غریزه پیش میرود. تغییر و تحولات جدیدی که جامعه ما به ویژه در ۲۰ سال اخیر متحمل شده، سیطره «عقلانیت تکنولوژیک» را افزایش داداه است. جامعه ما در حال بازسازی، نوسازی و معنادار کردن خود است. جامعه امروز به شدت در حال تغییر و تحول است. حتی اگر پوسته ظاهری چیز دیگری باشد یا در رسانههای دولتی چیز دیگری گفته شود، حقیقت این است که حتی آنها که خانواده سنتی دارند، فرزندانی با دیدگاهی متفاوت و به روزرسانی شده دارند.»