به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: قرار بود با تدوین یک برنامه راهبردی ۲۰ ساله، ذیل دیگر اهداف راهبردی انقلاب در افق سال ۱۴۰۴، چشم اندازی فراهم شود تا سیاست گذاران، کارشناسان و مجریان تعلیم و تربیت با الهام از آن، تربیت نسلی پیشرو و آینده ساز را به عنوان سرمایه انسانی کشور در دستور کار قرار داده، ما را به سمت و سویی سوق دهند تا به عنوان جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در منطقه، الهام بخش دیگر کشورهای اسلامی در جهان باشیم.
وی در ادامه تاکید کرد: اگرچه این کار یعنی فرآیند تدوین، تصویب و ابلاغ آن با وقفه و تاخیری چند ساله همراه شد؛ اما با گذشت 13 سال از ابلاغ سند تحول بنیادین و 11 ساله شدن کتاب سیاست های کلی ایجاد تحول در آموزش و پرورش که تاکنون آمد و شد هشت وزیر را به خود دیده است شرایط به گونهای رقم خورده است که به باور بیشتر صاحب نظران و کارشناسان، نبود عدالت و کیفیت در نظام آموزشی ایران، حکایت از عملیاتی نشدن سندی دارد که در تحلیل گفتمانی آموزش و پرورش، اجماع و اتفاقی روی آن نیست.
ابراهیم سحرخیز همچنین افزود: گویا «هنوز تا رسیدن به ادبیاتی مشترک یا واحد در مفهوم عملیات اجرای سند»، فرسنگ ها راه باقی است. مردم حق دارند بپرسند شما که سخن از تحول می گویید چرا در 13 سال اخیر، در تمامی کلانشهرها، ثبت نام در مدارس دولتی یک نوبته و مجهز با تراکم مناسب و قابل قبول، به آرزویی دست نیافتنی برای دانش آموزان تبدیل شده است؟ آیا متون یا محتوای درسی نوپدید توانسته اند در باور یا اذهان عمومی جامعه، سودمند، موثر یا رشد دهنده تر از قبل جلوه کنند؟ یا توانسته ایم در تربیت، جذب و نگهداشت معلمانی پر انگیزه، توانمند و حرفهای تر از گذشته، گام های رو به جلو برداریم یا همچنان دغدغه امروز معلم، نان است و معیشت؟ چرا در مقایسه با گذشته، از رشد روزافزون مدارس مقتدر با حضور مدیرانی مشارکت جو، ارتقاء دهنده تر یا مسلط تر در جمع مدارس دولتی خبری نیست؟ این آرمان شهری که شما وعده آن را می دهید کجاست؟ چرا باید ۴۱ درصد از دانش آموزان ایرانی از رسیدن به پایین ترین سطح یادگیری عاجز باشند که این میزان حتی در بین دانش آموزان مدارس روستایی پسرانه به ۷۰ درصد می رسد؟
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: دولت چگونه می تواند خود را متعهد به اجرای تحول در آموزش وپرورش بداند در حالی که در عمل، نه تنها برای پرداخت سهم واقعی آن از منابع عمومی کشور، قدمی برنداشته که از قضا در چند سال گذشته، کاهش بیشتر را نیز در کاسه آموزش وپرورش گذاشته است؟
ابراهیم سحرخیز افزود: باید گفت سازمانی به نام برنامه و بودجه همراه با دیگر متولی نظام اداری کشور یعنی سازمان اداری و استخدامی که هنوز تکلیفشان با آموزش وپرورش دولتی روشن و شفاف نیست نه تنها در خروج قطار آموزش وپرورش از ریل تحول و کارآمدی بی تقصیر نیست که از قضا در این واقعه یکی از مسببان واقعی است.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در پایان گفت: تا زمانی که آموزش و پرورش نتواند با تبدیل شدن به امر ملی و فراهم شدن شاخص ها و استانداردهای معین شده برای سنجش نظام آموزشی در یک بازه زمانی تعریف شده در سر لیست سازمان برنامه و بودجه قرار نگیرد دل بستن به توسعه و تحول در این آموزش وپرورش امید واهی بیش نیست. مدیری ریسک پذیر، جسور و مطالبه گر که به جای تبدیل ستاد وزارتخانه به کانون سهم خواهی شماری مشاور بازنشسته یا دوستان امتحان داده بیکار که برای گذران اوقات فراغت خویش، آنجا گردهم آمده اند، طرحی نو در اندازد! « درها تنها به روی کسانی گشوده خواهد شد که جرات کافی برای در زدن را داشته باشند »