موقعیت جهانی آمریکا به یک مو بند است!

الف پنج شنبه 02 اسفند 1403 - 09:06
وبگاه میدل ایست آی در گزارشی می نویسد: «رویکردهای تهاجمی ترامپ، بازتاب دهنده قدرت آمریکا نیستند. بلکه او ناامیدانه سعی می کند تا روند سقوط و زوال امپراطوری جهانی آمریکا را کُند و تضعیف کند.»

به گزارش الف؛ پایکاه خبری "میدل ایست آی" در گرزارشی با اشاره به رویکردهای تهاجمی ترامپ و ژست قدرت گرفتن های وی، به طور خاص به این مساله اشاره می‌کند که اکنون از هر جنبه ای که نگاه کنیم، آمریکا در موقعیت شاخ و شانه کشیدن برای دیگر کشورهای جهان نیست و اینکه می بینیم ترامپ چنین می کند، بیش از آنکه یک موقعیت واقعی را به ذهن متبادر کند، گویای تلاش های وی برای فرار از واقعیت های تلخی است که در انتظار آمریکا هستند. 

میدل ایست آی در گزارش خود می نویسد: «اجرای عملیات هفتم اکتبر در سال 2023 و متعاقبا نسل کشی اسرائیل در نوار غزه، افراد زیادی را در اقصی نقاط جهان به دلایل مختلفی حیرت زده کرد. برخی به طور خاص با این شوک رو به رو بودند که چرا غرب و به ویژه آمریکا به عنوان مهمترین متحد اسرائیل نتوانستند برای چیزی بیش از یک سال، جنگ غزه را متوقف کنند و اسرائیل را وادار به پذیرش توافق آتش‌بس و توقف کشتارها کنند.

برخی در پاسخ به این سوال این گزاره را مطرح می کنند که در حقیقت این اسرائیل است که آمریکا را کنترل می کند و یا اساسا آمریکا در کنترل اسرائیل بسیار ضعیف است. با این حال، اقدامات اسرائیل نزدیکی زیادی با منافع آمریکا دارند. آمریکا یک قدرت هژمونیکِ در حال زوال است و به هر شکل ممکن سعی دارد تا از رهگذر مقابله با چالش های بین المللی و منطقه ای، تا حد امکان قدرتش را اعمال کند. 

چشم اندازهای ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه و ورای آن تغییرات قابل توجهی را متحمل شده‌اند. موضوعی که تحت تاثیر منازعات مسلحانه و نظامی، فشارهای اقتصادی و ایجاد برخی از معادلات راهبردی جدید است. این تغییرات پیامدهای مهمی را برای بازیگران منطقه ای و جهانی دارند و می توانند تا حد زیادی مسائل مرتبط با توازن قدرت منطقه ای را تغییر دهند. 

سقوط قابل توجه و محسوس هژمونی جهانی آمریکا، از سال 2008 که شاهد بحران مالی جهان و شکست های آمریکا در عراق و افغانستان و البته تشدید مقاومت های بین المللی علیه سیاست های اقتصادی و نظامی آمریکا بوده ایم، روندی پایدار و جدی را شاهد بوده است. لازم نیست اقتصاددان باشید تا بفهمید که قدرت نظامی و اقتصادی از توانمندی های تولید ثروت و اقتصاد یک ملت نشات می گیرند. قدرت های غربی همواره عادت داشته اند که از این موقعیت خود حراست کنند. با این حال، این دسته از بازیگران و مخصوصا آمریکا اکنون شرایط متفاوتی را تجربه می کنند. 

سهم اقتصاد آمریکا در تولید ناخالص جهانی که در بالاترین سطح در دوران جنگ سرد به 40 درصد می رسید، در وضعیت کنونی تقریبا نصف شده است. این در حالی است که سهم چین در این بازه زمانی از کمتر دو درصد به 20 درصد افزایش یافته است. به احتمال فراوان سهم چین در این حوزه حتی از آمریکا هم در آینده ای نه چندان دور، سبقت خواهد گرفت. بخش مالی چین که زمانی در بازارهای جهانی چندان مهم نبود، اکنون یک نقش کلیدی را در بازارهای مالی دنیا بازی می‌کند به نحوی که در وضعیت کنونی، سرمایه گذاری خارجی و اعمال نفوذ چین به سرعت اقصی نقاط قاره های آسیا و آفریقا را در بر گرفته و می گیرد. 

علی رغم ابتکارهای آمریکا برای محدود کردن توانایی های چین جهت کسب و تولید فناروهای پیشرفته، پیشرفت سریع چین در حوزه مذکور عملا موقعیت برتر جهانی آمریکا را به چالش می کشد. شرکت های چینی در بخش تولید ریزتراشه‌ها به پیشرفت های مهمی دست یافته اند. این مساله یک تهدید مستقیم علیه تلاش های آمریکا و کره جنوبی جهت قبضه حوزه مذکور است. 

در حوزه هوش مصنوعی نیز بسیاری از شرکت های آمریکایی و غربی از چین عقب افتاده اند. ورای همه این ها، چینی ها در حوزه هزینه کردهای نظامی خود نیز پیشرفت های زیادی کرده اند و اکنون این کشور پس از آمریکا، بالاترین بودجه نظامی دنیا را دارد. اضافه بر این ها، قدرت گیری قابل توجه نظامی روسیه و در عین حال، توسعه منطقه ای و جهانی این کشور هم سبب شده تا حد زیادی بنیان های تفوق موقعیت یکجانبه آمریکا در محیط بین‌المللی سُست شود و صحبت از جهان تک‌قطبی به گزاره ای غیردقیق تبدیل شود. 

قدرت های منطقه ای هم در بخش های مختلف جهان به شیوه های جدیدی اعمال قدرت می کنند. افزایش قابل توجه نفوذ کشورهایی نظیر ایران، ترکیه، امارات و عربستان سعودی، بازتاب دهنده یک روند گسترده‌تر از بازیگران منطقه‌ای است که به دنبال توسعه نفوذ ژئوپلیتیک خود هستند. برخلاف دهه های پیشین که بازیگران مذکور در قالب های مطلوب آمریکا عمل می کردند، آن ها اکنون رویکردهای مستقل‌تری را در دستورکار دارند و در برخی مواقع، رویه‌هایی را در پیش می‌گیرند که در نقطه مقابل منافع آمریکا است. این تغییر مهم، سیگنالی قابل توجه را به معادلات مرتبط با قدرت در منطقه خاورمیانه ارسال می کند که این مساله زمینه را برای ظهور اتحادهای جایگزین و محاسبات راهبردی تازه فراهم می سازد. 

در مواجهه با این تغییرات مهم، طبقه حاکم آمریکا چه از حزب دموکرات و چه جمهوریخواه، رویکردهای تهاجمی را در پیش گرفته اند. موضوعی که خود را در قالب هایی نظیر به راه انداختنِ جنگ های تجاری و یا مداخلات نظامی برای اثبات قدرت آمریکا و تضعیف طیف های رقیب و مخالف با این کشور، به نمایش گذاتشه است. مسائلی از دست سبب شده‌اند تا قدرت آمریکایی با خط قرمزها و محدودیت های تازه ای رو به رو باشد. 

آمریکا در قالب رویدادهایی نظیر جنگ های اوکراین و غزه و یا رقابت با چین نیز با چالش های جدی دست به گریبان بوده و هست. این کشور اکنون اعتبار بین المللی خود را هم تا حد زیادی در خطر می بیند. مسائلی از این دست یک واقعیت را فریاد می زنند: رویکردهای تهاجمی ترامپ، بازتاب دهنده قدرت آمریکا نیستند. بلکه او ناامیدانه سعی می کند تا روند سقوط و زوال امپراطوری جهانی آمریکا را کُند و تضعیف کند.»

لینک: 

https://www.middleeasteye.net/opinion/washington-global-dominance-hanging-thread-why

 

 

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.