«دیوارخوانی»؛ نمایشی برای پیوند شاهنامه و مسائل اجتماعی امروز

خبرگزاری مهر پنج شنبه 02 اسفند 1403 - 09:17
اصفهان-کارگردان نمایش «دیوارخوانی» گفت: تلاش کردم تا با پیوند داستان‌های شاهنامه به مسائل اجتماعی امروز، زبان و مفاهیم کهن را برای مخاطب امروزی جذاب کنم.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها – کورش دیباج: در تئاتر معاصر، بازخوانی و بازآفرینی داستان‌های کهن و اسطوره‌ای به یکی از راه‌های مهم هنرمندان برای ایجاد پیوند میان گذشته و حال تبدیل شده است. این رویکرد به ویژه زمانی که با موضوعات اجتماعی و انسانی ترکیب می‌شود، می‌تواند تأثیرات عمیقی بر مخاطب بگذارد و ارتباطی نوین با فرهنگ و تاریخ سرزمین‌ها برقرار کند. تئاتر امروز به دنبال یافتن زبانی است که بتواند هم‌زمان حافظ هویت فرهنگی باشد و در عین حال دغدغه‌های روزمره و معاصر را نیز بیان کند.

پویان عطایی، طراح و کارگردان نمایش «دیوارخوانی»، با بهره‌گیری از این رویکرد، قصد دارد تا علاوه بر تجلیل از میراث فرهنگی ایران، مفاهیم اجتماعی و انسانی را به شیوه‌ای تازه و جذاب در اختیار تماشاگر قرار دهد. در این گفت‌وگو، با ایشان درباره روند تولید، چالش‌های اجرایی و پیام‌های اجتماعی این اثر پرداخته‌ایم تا به عمق تفکرات و نگاهی که پشت این نمایش قرار دارد، پی ببریم.

در ابتدا در مورد نمایش جدیدتان «دیوارخوانی» توضیح دهید.

نمایش «دیوارخوانی» به نویسندگی آقای رحیم رشید تبار است و طراحی و کارگردانی آن بر عهده بنده است. این اثر با بازی آرزو رضا کرمی و آیدا مالکی اجرا می‌شود. “دیوارخوانی” اقتباسی از شاهنامه و قصه ضحاک است که داستانی از زنی به نام همبوری را روایت می‌کند. در این اثر، گره‌های داستانی با مسائل اجتماعی و زمانه خود درآمیخته است. روند تولید این نمایش از مهر و آبان امسال آغاز شد و پس از وقفه‌ای به دلیل عدم دسترسی به سالن، توانستیم این نمایش را در تالار هنر اصفهان به روی صحنه ببریم. این نمایشنامه همچنین برگزیده جشنواره نمایشنامه نویسی آئین سنتی نیز بوده است.

شما در این نمایش از «شاهنامه» و داستان ضحاک به عنوان منبع الهام استفاده کرده‌اید. چه ویژگی‌هایی از این داستان و این اثر حماسی را برای به نمایش گذاشتن برگزیدید و چرا آن را برای داستان خود انتخاب کردید؟

پویان عطایی: برای من ایرانی بودن آثار اهمیت ویژه‌ای دارد. متأسفانه امروزه کمتر به عرق ملی و ایرانی بودن در نمایش‌های خود توجه می‌شود. اولین جذابیت این نمایش برای من این بود که یک اثر ملی ایرانی باشد. در کنار این، من قصد داشتم ارتباطی بین این داستان‌های قدیمی و جامعه امروزی برقرار کنم. شاهنامه به عنوان یک میراث فرهنگی بزرگ، ظرفیت بالایی دارد که می‌تواند برای مخاطب امروز جذابیت داشته باشد. علاوه بر این، ما متأسفانه به تدریج فرهنگ لغات اصیل ایرانی خود را فراموش کرده‌ایم و این اثر تلاشی است برای احیای این ادبیات غنی که می‌تواند برای مخاطب بسیار جذاب باشد.

«دیوارخوانی»؛ نمایشی برای پیوند شاهنامه و مسائل اجتماعی امروز

یکی از چالش‌های اصلی در این نمایش به نظر می‌رسد این است که شما در عین حال که از ادبیات شاهنامه بهره می‌برید، باید آن را به زبانی قابل درک و جذاب برای مخاطب معاصر ترجمه کنید. چه تمهیداتی به کار گرفتید تا این نوع ادبیات غنی همچنان در دسترس و جذاب باشد؟

بله، همین‌طور است. یکی از چالش‌های اصلی ما در این نمایش این بود که چگونه این ادبیات شاهنامه‌ای را به شکلی به مخاطب منتقل کنیم که برای او سنگین نباشد. بازیگران باید به گونه‌ای دیالوگ‌ها را ادا کنند که این زبان به طور طبیعی از آن‌ها بیرون بیاید و نه اینکه یک فضای مجزا ایجاد شود. این کار را سخت می‌کرد، اما خوشبختانه مخاطبان از این زبان استقبال کردند و نشان داد که اگر این ادبیات به درستی اجرا شود، جذابیت خاص خود را خواهد داشت.

در این نمایش، شخصیت اصلی یک زن است که با چالش‌های زیادی روبه‌رو می‌شود. آیا انتخاب شما برای استفاده از شخصیت زن به عنوان قهرمان داستان یک تصمیم آگاهانه و عمدی بوده است؟ چطور این انتخاب با ساختار دراماتیک و پیام‌های اجتماعی نمایش ارتباط پیدا می‌کند؟

در حقیقت، این انتخاب اتفاقی بود. در بسیاری از کارها، به ویژه در کارهای من، محوریت شخصیت‌های زن بیشتر از سایرین بوده است. شاید دلیل این انتخاب، علاقه‌ام به شخصیت‌های زن قوی و تأثیرگذار است. در «دیوارخوانی»، این زن‌ها هستند که با چالش‌های مختلف روبه‌رو می‌شوند و انتخاب‌هایی انجام می‌دهند که در نهایت تأثیرات عمیقی بر داستان دارند.

«دیوارخوانی»؛ نمایشی برای پیوند شاهنامه و مسائل اجتماعی امروز

طراحی صحنه در «دیوارخوانی: به شکل قابل توجهی در ایجاد فضا و منتقل کردن مفاهیم به مخاطب تأثیر دارد. در چه فرایندی به طراحی صحنه رسیدید و چگونه توانستید از فضای دیوار به عنوان عنصری مرکزی استفاده کنید؟

بله، طراحی صحنه یکی از چالش‌های مهم من در این کار بود. من سه ورژن مختلف از طراحی صحنه را آزمایش کردم تا به این نتیجه رسیدم که باید دیوار به عنوان المانی مرکزی در نمایش وجود داشته باشد. این دیوار به شکلی تغییر می‌کند و به اشکال مختلفی مانند گاوآهن، مرز، خانه یا تخت‌خواب تبدیل می‌شود. این المان‌ها باید برای مخاطب جذاب و قابل درک باشند و در عین حال مفهوم کلی نمایش را انتقال دهند.

شما از دو بازیگر اصلی در نمایش بهره بردید. انتخاب این دو شخصیت، به‌ویژه با توجه به ساختار دو نفره‌ای که در آن وجود دارد، به چه دلایلی صورت گرفت؟ چطور توانستید از آن به‌عنوان یک عامل دراماتیک و روان‌شناختی استفاده کنید؟

انتخاب بازیگران اصلی و دو شخصیت محوری بر مبنای نیاز به توازن و تنش دراماتیک انجام شد. نمایش به‌طور کلی به‌صورت دو نفره طراحی شده است، زیرا در این فضا می‌توان به‌راحتی دو دیدگاه و دو نوع برخورد مختلف با واقعیت را نمایش داد. هر یک از این شخصیت‌ها نماینده یک الگوی رفتاری یا حتی فلسفی متفاوت است که در تقابل با یکدیگر قرار دارند. این تضاد بین آن‌ها، علاوه بر ایجاد تنش دراماتیک، به‌طور مستقیم به تحلیل روان‌شناختی هر شخصیت و رابطه‌اش با قدرت و آزادی منتهی می‌شود

انتخاب بازیگران و تمرینات دقیق آن‌ها نقش بسیار مهمی در موفقیت این نمایش ایفا کرده است. چطور توانستید یک هماهنگی بی‌نظیر بین بازیگران ایجاد کنید و تا چه حد آمادگی بدنی و بیانی آنها تأثیرگذار بوده است؟

انتخاب بازیگران برای من بسیار مهم بود. من بازیگرانی با آمادگی جسمانی و بیانی بالا انتخاب کردم. در این نمایش، بازیگران باید بتوانند در حین حرکت‌های پیچیده، دیالوگ‌ها را به طور صحیح و با ریتم مناسب ادا کنند. خانم آرزو رضا کرمی سال‌هاست با من کار می‌کنند و به خوبی با این نوع بازی آشنا هستند. خانم آیدا مالکی هم از پدیده‌های نوظهور تئاتر هستند و با تمرین‌های سخت و اصولی توانستند در این نمایش به خوبی بدرخشند.

یکی از نکات برجسته در این اثر، تمرکز بر مفاهیم اجتماعی و پیام‌های فرهنگی است. این نمایش چه پیامی به مخاطب می‌دهد و چطور قصد دارید با استفاده از هنر تئاتر به واکاوی این پیام‌ها پرداخته و دیدگاه‌های جامعه را تحت تأثیر قرار دهید؟

پیام اصلی نمایش «دیوارخوانی» این است که هیچ چیزی در دنیا پایدار نیست و همواره امید وجود دارد. در صحنه پایانی، ما یک خورشید را می‌بینیم که نور خود را می‌افکند و سایه شخصیت زن بر زمین می‌افتد. این صحنه نماد آفرینش و امید است. زن به عنوان موجودی آفریننده همیشه در مسیر زندگی و امید حرکت می‌کند و این پیامی است که می‌خواهیم به مخاطب منتقل کنیم.

در نهایت، به‌عنوان کارگردان، از چه تکنیک‌هایی برای خلق لحظات دراماتیک و تأثیرگذار در نمایش استفاده کرده‌اید؟

تکنیک‌های صحنه‌ای و حرکتی در این نمایش به‌طور عمده برای برقراری ارتباط بصری و ذهنی با مخاطب طراحی شده‌اند. از نورپردازی‌ها و رنگ‌های خاص برای برجسته کردن لحظات بحرانی استفاده کرده‌ایم. همچنین، حرکت‌های بدنی بازیگران نقش اساسی در فهم عاطفی و فکری داستان دارند. هر حرکت و توقف در نمایش در حقیقت به‌عنوان ابزاری برای تأکید بر مفاهیم درونی شخصیت‌ها و فضای داستان عمل می‌کند. این ویژگی‌ها به‌طور جمعی به تقویت پیام‌های اجتماعی و فلسفی نمایش کمک می‌کنند

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.