خبرگزاری مهر، گروه استانها: ایالت متحده آمریکا از زمانی که تأسیس شد همواره سیاستهای خصمانهای نسبت به دیگران داشته است، این سیاستها تنها شامل سایر ملتهای جهان نبوده بلکه سیاستهای خصمانه و نمایش خوی استکباری آمریکاییها از مواجهه با بومیان و ساکنان قاره آمریکا شروع شد و از آن به بعد آمریکاییها همواره با کشورهای همسایه خود درگیر بودند و امروز هم که ترامپ رئیس جمهور این کشور شده است تلاش برای دست درازی به کشورهای همسایه ادامه دارد، آمریکاییها خارج از منطقه خود نیز همواره درگیر جنگ افروزی بودهاند که درگیریهای آنها در غرب و شرق آسیا از جمله شواهد این ادعا است.
امروز نیز این رویکرد ادامه دارد و یکی از رویکردهای ترامپ تمسک به تئوری مرد دیوانه است که یک استراتژی سیاست خارجی است که شامل متقاعد کردن دشمنان یک کشور به این است که رهبر آن غیرمنطقی و بیثبات است و تمایل دارد ریسکهای بزرگی را بپذیرد. هدف در این رویکرد این است که دشمنان را بترسانند و آنها را وادار کنند تا از خواستههای کشور متخاصم یا همان رئیس دیوانه که امروز ترامپ در آن نقش قرار گرفته تبعیت کنند.
ایده اصلی این است که دشمنان از ترس اینکه رئیس دیوانه ممکن است دست به اقدام غیرقابل پیشبینی و فاجعهباری بزند، امتیازات بیشتری خواهند داد.
ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا، این تئوری را در دوران جنگ ویتنام به کار برد. او به مشاورانش گفته بود که میخواهد ویتنام شمالی را متقاعد کند که من به حدی وسواس دارم که هر کاری را برای متوقف کردن جنگ انجام خواهم داد.
هدف نیکسون این بود که با ایجاد این تصور که غیرقابل پیشبینی است، هانوی را مجبور به مذاکره کند.
بسیاری معتقدند که دونالد ترامپ نیز از تئوری مرد دیوانه در سیاست خارجی خود استفاده کرد. او اغلب اظهارات تحریکآمیز و غیرقابل پیشبینی مطرح میکرد، توافقات بینالمللی را زیر سوال میبرد و تهدید به اقدامات نظامی میکرد.
طرفداران تئوری مرد دیوانه معتقدند که این استراتژی میتواند در برخی موارد مؤثر باشد، زیرا دشمنان را مجبور به تجدید نظر در محاسبات خود میکند. با این حال، منتقدان هشدار میدهند که این استراتژی خطرناک است و میتواند منجر به سوءتفاهم، تشدید تنشها و حتی جنگ شود.
البته علاوه بر نیکسون و ترامپ، رؤسای جمهور دیگری نیز در طول تاریخ از تاکتیکهایی استفاده کردهاند که میتوان آنها را به عنوان تئوری مرد دیوانه تلقی کردد، به عنوان مثال، جان اف کندی در جریان بحران موشکی کوبا با نشان دادن عزم راسخ و قاطعیت، شوروی را مجبور به عقبنشینی کرد.
لزوم توجه به اهداف آمریکا از مذاکره با ایران
بهنام قهارزاده، دبیر جامعه جوانان متحد اسلامی هرمزگان، در گفتگو با خبرنگار مهر پیرامون مباحث مطرح شده درباره احتمال مذاکره مجدد با آمریکا و غرب، ضمن تأیید اهمیت دیپلماسی و تعامل سازنده با جوامع بینالمللی به عنوان یکی از ارکان اصلی پیشرفت و مدیریت کشور، به ابعاد پنهان و نیات واقعی دولت آمریکا در هرگونه مذاکره احتمالی اشاره کرد.
قهارزاده تاکید کرد: اصل مذاکره و تعامل با سایر کشورها در دنیای امروز، یک ضرورت اجتنابناپذیر است و باید به عنوان یک دستور کار جدی در دستگاه دیپلماسی کشور مورد توجه قرار گیرد. اما در خصوص آمریکا، مسئله فراتر از صرف مذاکره بوده و به نیت و اهداف واقعی طرف آمریکایی بازمیگردد.
دبیر جامعه جوانان متحد اسلامی، با اشاره به الگوها و طرحهای تدوین شده توسط اندیشکدههای آمریکایی، به ویژه پروژه ۲۰۲۵ بنیاد هریتیج، خاطرنشان کرد: برای تحلیل دقیق این موضوع، باید به این نکته توجه داشت که خواسته و نیت آمریکا از مذاکره چیست؟
ترامپ به دنبال پیادهسازی سیاست تکراری «اقتدار گرایی» و تئوری «مرد دیوانه» است
وی با توجه به شخصیت ترامپ به عنوان یک معاملهگر اقتصادی و الگوهای رفتاری او در قبال ایران و برخی دیگر از کشورها، اظهار کرد: ترامپ در پیادهسازی سیاستهای خود، به دنبال استفاده از سیاست تکراری «اقتدار گرایی» و تئوری «مرد دیوانه» (Madman Theory) است.
قهارزاده در تشریح این تئوری افزود: این الگو که از زمان ریاست جمهوری نیکسون مورد استفاده قرار گرفته، مانند فرد دیوانهای است که بر روی تپهای نشسته و هر لحظه امکان پرتاب سنگ به طرف شما را دارد؛ اتکای این الگو بر تهدید و فشار است و در طرف مقابل، ترس همیشگی از دفع خطر وجود دارد.
وی هدف نهایی آمریکا از اینگونه طرحها را بازیابی اقتدار پوشالی خود و حذف موانع در این مسیر عنوان کرد و افزود: انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از این موانع تعریف شده است، بنابراین، هدف فعلی آمریکا در مذاکره با ایران، ایجاد شروط متعدد برای کنار رفتن ایران از این مسیر است.
قهارزاده اعلام کرد: با این رویکرد، هیچ منفعتی از مذاکره با آمریکا عاید ایران نخواهد شد و تنها به از دست دادن ارکان اقتدار ملی منجر خواهد شد.
دستگاه دیپلماسی بر روی نقاط ضعف آمریکا تمرکز کند
وی در پایان، راهکار مقابله با این تهدید را تمرکز دستگاه دیپلماسی بر روی هدف قرار دادن نقاط ضعف آمریکا دانست و بر تقویت ارتباط با کشورهای خارج از حلقه فشار آمریکا، مانند اعضای بریکس و کشورهای همسایه تاکید کرد.
قهارزاده همچنین یادآور شد: فشارهای مضاعف ترامپ بر کشورها میتواند منجر به وحدت بیشتر اتحادیههای بینالمللی شود و باید از این فرصت به نحو احسن استفاده کرد.