به گزارش سرویس سیاسی تابناک، قطع کمکهای مالی آمریکا به مخالفان جمهوری اسلامی، واکنشهای زیادی در میان اپوزیسیون و حامیان سیاستهای سختگیرانه علیه ایران داشته است. این نهادها با دریافت بودجه از مؤسسات آمریکایی، پروژههایی مانند پروندهسازی رسانهای، حمایت از تحریمها و هماهنگی دیدارهای دیپلماتیک را پیش بردهاند و تلاش کردهاند تا با جنجالسازی، فشارهای بینالمللی علیه ایران و تنشها در داخل کشور را افزایش دهند.
در هفته اخیر، خبر تعلیق کمکهای مالی آمریکا به گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران در صدر اخبار در فضای رسانه قرار گرفته است. این خبر، هرچند در میان رسانههای داخلی و برخی کاربران سازمانیافته اصولگرا تلاش شد بایکوت شود وکمتر بازتاب یابد چرا که به عنوان پررنگشدن مذاکرات تحلیل میشد، اما تأثیر آن در میان طیفی از اپوزیسیون و حامیان سیاستهای سختگیرانه آمریکا نسبت به ایران، بهویژه هواداران دونالد ترامپ، قابل توجه بود.
بسیاری از این افراد که امیدوار بودند بازگشت ترامپ به کاخ سفید به معنای حمایتهای قویتر از اپوزیسیون باشد، از این تصمیم دولت آمریکا شوکه و نگران شدند.
اما آنچه در این میان اهمیت دارد، بررسی گروههایی است که از این کمکهای مالی منتفع میشدند و عملکرد آنها در سالهای اخیر چگونه بوده است. یکی از این گروهها، بنیاد عبدالرحمن برومند است؛ بنیادی که توسط لادن برومند، فرزند عبدالرحمن برومند، اداره میشود.
بنیاد برومند؛ پروندهسازی رسانهای با بودجه آمریکایی
بنیاد عبدالرحمن برومند که با نام «خانه امید» نیز شناخته میشود، سالهاست که در پوشش فعالیتهای حقوق بشری، پروندهسازی رسانهای علیه ایران را دنبال میکند. این بنیاد با تمرکز بر ترجمه و انتشار گزارشهای مربوط به اعدامها و پروندههای قضایی، بدون ارائه اسناد قابلاعتنا، تلاش دارد از طریق جنجال رسانهای و فضاسازی بینالمللی، نگاه نهادهای خارجی را به مسائل حقوق بشری در داخل کشور جلب کند.
یکی از اصلیترین منابع مالی این بنیاد، بنیاد آمریکایی اسمیت ریچاردسون است؛ نهادی که بهطور آشکار در راستای پیشبرد منافع آمریکا در خارج از مرزهای این کشور فعالیت میکند. از سوی دیگر، بنیاد برومند بارها از مؤسسه NED (National Endowment for Democracy) نیز بودجه دریافت کرده است. این مؤسسه که مستقیماً از کنگره آمریکا تأمین مالی میشود، از سال ۱۹۹۹ بهطور جدی روی ایران متمرکز شده و نقشی کلیدی در تأمین مالی سازمانهای غیردولتی و پروژههای ضدایرانی داشته است.
NED به عنوان جنگ سرد و ابزاری برای مداخله در کشورهای غیرهمسو با سیاستهای آمریکا است و پس از وقایع ۱۱ سپتامبر، تمرکز ویژهای بر ایران پیدا کرد. این نهاد، با حمایت مالی و آموزش گروههای مخالف، در تلاش است تا پروژه تغییرات سیاسی در کشورهایی مانند ایران را تقویت کند.
فعالیتهای بنیاد برومند در جریان اتفاقات سال ۱۴۰۱ بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. یکی از مهمترین اقدامات آن، هماهنگی و مشارکت در دیدار چهار معترض ایرانی، از جمله گلشیفته فراهانی با امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، بود. در این دیدار، مسیح علینژاد و لادن برومند در کنار برخی چهرههای اپوزیسیون حضور داشتند. این ملاقات که بازتاب گستردهای در رسانههای غربی داشت، در واقع تلاشی برای نشان دادن حمایت دولتهای خارجی از این اعراضات بود.
اما دیدار رئیس جمهور فرانسه با گلشیفته فراهانی یکی از مهمترین پروژه های بنیاد برومند بود، درست در اوج حوادث 1401، دیداری که برگزارکنندگان آن، به خصوص مصی علینژاد، گمان می کردند با برپایی این دیدار نمادین بین یک بازیگر زن تبعیدی سینمای ایران با رئیس جمهور مهد دموکراسی و آزادی، به اصطلاح "گل" زده اند!
بنیاد برومند سعی می کرد از گلشیفته فراهانی به عنوان نماد زن ایرانی مدرن و مترقی! تصویری ساخته شود-در حالی بود که حتی خانواده های سکولار و لائیک ایرانی هم از اینکه بازیگری که به نقش های بی پروا و برهنه نه نمی گوید، الگوی دخترشان شود، ابا داشته و دارند.
حواشی هدایت شده این دیدار به حدی بود که حتی شایعه روابط عاشقانه این بازیگر نه چندان خوشنام ایرانی با رئیس جمهور فرانسه در فضای مجازی گرفت؛ شایعه ای که حتی می تواند از سوی اسپانسر این دیدار برای پرزنت بهتر(!) نماد زن ایرانی که مثلا وجهه بین المللی هنری دارد؛ ساخته شده باشد ، اما به نظر می رسد با سخت گیری ترامپ درباره بودجه مالیات دهندگان آمریکایی ، این بازی ها به آخر خط خود رسیده است!
به گفته لادت برومند، مکرون در این دیدار تأکید کرده بود که «نه تمایل و نه علاقهای به براندازی در ایران» ندارد هر چند درز این سخن در راستای خواسته مسیح علینژاد نبود و عروسک گردانی گلشیفته در فرانسه عملا چیزی را آنها می خواستند، فراهم نکرد!
در واقع بنیاد برومند، سغی می کرد با تصویر سازی سیاسی از "زن، زندگی، آزادی" شالوده یک اپوزسیون زنانه و مدرن را در سیاست ایرانی طراحی کند، امری که در آن ناکام ماند.
یکی از جدیدترین اقدامات این بنیاد، تولید مجموعهای از ویدیوهای تبلیغاتی با حضور نازنین بنیادی است، بازیگری که اون هم به خوش نامی(!) گلشیفته فراهانی است و بی اطلاعی اش از سیاست و تاریخ و فرهنگ ایرانی، حتی مورد اعتراض طیف های دیگر اپوزسیون هم قرار گرفت.
از جمله چهرههای نزدیک به این بنیاد، کاوه شهروز است که آشکارا از تغییر نظام در ایران حمایت میکند و بنیاد برومند را ابزاری برای ترویج ارزشهای لیبرالدموکراسی در ایران آینده میداند. این همکاریها نشاندهنده شبکهای از ارتباطات است که بنیاد برومند برای پیشبرد اهداف خود از آن بهره میبرد.
حالا وضعیت و آینده بنیاد برومند بدون اسپانسر و دلارهای آمریکایی قابل تحلیل و تامل است، پوچ بودن و به اصطلاح "پولکی" بودن این نهادها که با تنفس مصنوعی زنده مانده اند، یکی از عبرت های سیاست خواهند بود.