انزواگرایی تهاجمی ترامپ؛ استراتژی عقب‌نشینی کنترل‌شده

خبرآنلاین جمعه 03 اسفند 1403 - 08:37
سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ در عرصه بین‌المللی ترکیبی پارادوکسیکال از انزواگرایی و رفتارهای تهاجمی را به نمایش می‌گذارد که می‌توان آن را در چارچوب یک استراتژی «عقب‌نشینی کنترل‌شده» تحلیل کرد.

این رویکرد با هدف کاهش حضور فعال ایالات متحده در صحنه جهانی طراحی شده است، اما به‌گونه‌ای که از پر شدن خلأ قدرت توسط دیگر بازیگران بین‌المللی نیز جلوگیری کند. این استراتژی شباهت‌هایی با عقب‌نشینی امپراتوری بریتانیا در قرن بیستم دارد، زمانی که بریتانیا به‌تدریج از مستعمرات خود کناره‌گیری کرد، اما با حفظ نفوذ اقتصادی و سیاسی در مناطق کلیدی، تلاش نمود تا رقبای نوظهور را مهار کند. با این حال، برخلاف بریتانیا که عقب‌نشینی‌اش عمدتاً واکنشی به ضعف داخلی و فشارهای خارجی بود و باعث جایگزین شدن هژمونی‌اش توسط آمریکا شد، رویکرد ترامپ فعالانه‌تر و تهاجمی‌تر طراحی شده است.

استراتژی ترامپ بر دو محور اصلی استوار است؛

نخست، ایجاد آشوب و بی‌ثباتی در نظم جهانی موجود، و دوم، حمایت از گفتمان‌های ناسیونالیستی و انزواگرایانه در سطح جهان.

این دو محور در کنار هم، کشورها را به سمت تمرکز بر مشکلات داخلی سوق می‌دهند و از شکل‌گیری اتحادهای نوظهور یا تقویت پیوندهای موجود جلوگیری می‌کنند. تأیید این رویکرد را می‌توان در سخنرانی جِی‌دی ونس در کنفرانس امنیتی مونیخ در ۱۴ فوریه ۲۰۲۵ دید، جایی که او از دولت‌های اروپایی به دلیل آنچه «عقب‌نشینی از ارزش‌های تمدنی غرب» خواند به شدت انتقاد نمود و در طی سفرش به آلمان به طور ضمنی از حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) حمایت کرد.

یکی از ستون‌های کلیدی این استراتژی، کاهش تعهدات بین‌المللی ایالات متحده از طریق تضعیف قدرت نرم این کشور از یک سو، و به حاشیه راندن نهادهای بین‌المللی، از سوی دیگر است. به عنوان مثال، کاهش بودجه سازمان‌هایی مانند آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID)، که با فشار ایلان ماسک و دولت جدید به تعطیلی موقت کشیده شد، نشان‌دهنده عقب‌نشینی تدریجی آمریکا از نقش سنتی خود در نظام جهانی است. اما هم‌زمان، ترامپ تلاش کرده تا با تضعیف سازمان‌هایی نظیر ناتو، گروه بریکس، و دیوان دادگستری بین‌المللی، مشروعیت قوانین و عرف‌های بین‌المللی را زیر سؤال ببرد.

مهار رقبا از طریق ابزارهای اقتصادی و سیاسی نیز بخش جدایی‌ناپذیر این استراتژی است. افزایش تعرفه‌های تجاری علیه چین، اعمال فشار بر کشورهای آمریکای لاتین و کانادا، و تهدید به وضع تعرفه‌های جدید علیه اتحادیه اروپا، همگی با هدف ممانعت از ظهور بلوک‌های مستقل و قدرتمند طراحی شده‌اند. این رویکرد یادآور تلاش‌های بریتانیا در دوران افول امپراتوری‌اش برای حفظ سلطه تجاری از طریق سیاست‌های اقتصادی است، با این تفاوت که ترامپ از ابزارهای مدرن مانند تعرفه‌ها و تحریم‌ها بهره می‌برد. فشار اقتصادی بر متحدان سنتی آمریکا، مانند اروپا، هر چند در بین رهبران این کشورها نگرانی‌های فراوانی ایجاد کرده، اما احزاب راست‌گرای این کشورها، این فشارها را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند یا بعضاً توجیه می‌کنند.

ترامپ همچنین از فضای ابهام‌آلود و بحرانی به‌ عنوان اهرم‌های فشار بهره می‌جوید. به‌عنوان نمونه، تعامل گزینشی با روسیه برای ایجاد شکاف در اروپا و بهره‌برداری از بحران اوکراین برای تضعیف پیوندهای سنتی و تاریخی میان ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش، نشان‌دهنده استفاده ابزاری از تنش‌ها است. مذاکرات میان مقامات آمریکایی و روس در ریاض، بدون حضور اوکراین، این سیاست را تأیید می‌کند. در غرب آسیا نیز طرح مسائل چالش‌برانگیز مانند پیشنهاد جنجالی تصرف غزه توسط آمریکا که با انتقادات شدید توسط کشورهای منطقه مواجه شد، با هدف ابهام‌آلود و غیرقابل پیش‌بینی کردن شرایط و برهم زدن نظم موجود و جلوگیری از ظهور قدرت‌های منطقه‌ای جدید دنبال می‌شود.

در نهایت، استراتژی انزواگرایی تهاجمی و عقب‌نشینی کنترل‌شده ترامپ فقط به دنبال خروج تدریجی ایالات متحده از عرصه جهانی است، بلکه دیگر قدرت‌ها را نیز به انزوای اجباری سوق می‌دهد. این رویکرد ممکن است در کوتاه‌مدت منافعی برای آمریکا به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت خطر بروز بحران‌های جهانی و تحولات ژئوپلیتیکی پیش‌بینی‌ناپذیر را افزایش می‌دهد.

در مقایسه با بریتانیا، که عقب‌نشینی‌اش به فروپاشی تدریجی نظم استعماری و ظهور قدرت‌های جدید مانند ایالات متحده منجر شد، استراتژی ترامپ تلاشی است برای به تأخیر انداختن چنین انتقالی است.

هر چند گسترش و نفوذ جنبش‌های راست افراطی در اروپا و سراسر جهان غرب، از جمله موفقیت‌های انتخاباتی احزابی مانند AfD در آلمان، حزب آزادی اتریش، و حزب اصلاحات بریتانیا به رهبری نیگل فاراژ - که در مراسم تحلیف ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ نیز حضور داشت - نشان‌دهنده آمادگی بسترهای اجتماعی در جهان غرب برای پذیرش فزاینده گفتمان‌های ناسیونالیستی و انزواگرایانه است.
در مقایسه با بریتانیا، که عقب‌نشینی‌اش به فروپاشی نظم استعماری و ظهور قدرت‌های جدید منجر شد، استراتژی ترامپ با بهره‌گیری از این موج قدرتمند در جهان غرب، می‌تواند نظم بین‌المللی را به نفع یک انزواگرایی هماهنگ بازسازی کند.

**کارشناس ارشد دیپلماسی عمومی و پژوهشگر روابط بین‌الملل

315 315

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.