به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران، حجتالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در ابتدای سخنان خود ضمن خوشآمدگویی به حضار، کشور و مردم را همه مدیون ایثار و ایثارگری دانست.
سید محمد خاتمی در خصوص مسئله ایثار و ایثارگری نکاتی را مطرح کرد و گفت: اصولی در اخلاق مورد قبول است و نهاد اخلاق احکامی دارد، اگر شرع هم در این موارد حکمی داشته باشد حکمش ارشادی است. یعنی عقل سلیم بشری به مسئله ای حکم میکند و اگر امری از سوی خداوند نسبت به آن آمده است در واقع تایید حکم عقل است، یعنی ارشاد کرده به امری که عقل سلیم بشری آن را درک و به آن حکم می کند.
احسان و نیکی کردن یک اصل اخلاقی است که عقلا و همه مرام ها و انسان هایی که روان سالم دارند آن را تایید می کنند و ادیان از جمله اسلام هم از احسان ستایش کرده اند. اخلاق یعنی نیکی کردن و رفتار خوب داشتن. درست است که اخلاق و صفت ها و خصلت های اخلاقی که در درون انسانهاست مثل عدالت، شجاعت و ... مهم است اما اخلاق زمانی اخلاق می شود که در عمل خود را نشان دهد و با عمل ارادی انسان بروز و ظهور پیدا کند. احسان یعنی نیکی کردن به دیگران. اینکه نیکی و خوبی چیست حرف دیگری است که اختلافهایی هم میان فیلسوفان در این مورد وجود دارد. ولی احسان و نیکی کردن اصلی است که تردیدی در آن نیست و یا اصل طلایی که می گوید با دیگران چنان رفتار کن که میخواهی با تو رفتار کنند و یا آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران مپسند که مورد قبول همه است و تردیدی در آن نیست.
ایثار اما فراتر از احسان است و یک مرتبه بالاتر از آن است یعنی نیکی کردن به دیگری در جایی که خود نیازمند آن هستی. مثلاً زمانی که جانت که برایت عزیز است، برای دیگری و خیر دیگری از آن بگذری این ایثار است.
گرچه متأسفانه از همه چیز حتی مقدسات سوء استفاده می شود بخصوص اگر قدرت مهار نشده ای حاکم باشد. همچنان که از دین، اخلاق، علم، و ... سوء استفاده شده است و می شود و همین ایثار را در نظر بگیریم میبینیم که گاه امری ضد ایثار و حتی ضد احسان را می گویند این ایثار است و ادعا می کنند که ایثارگر کسی است که این عمل و رویکرد خلاف را می خواهد. به هرحال ایثار یعنی دیگر را بر خود مقدم دانستن و بالاترین حد ایثار اینست که برای یک ارزش متعالی، از جمله برای بهبود زندگی انسانها، انسان از جان خود نیز می گذرد. ما نقش ایثار و ایثار گری را در دفاع مقدس دیدیم. سلاح و اسلحه بسیار مهم و موثر است. اما این سلاح، ایثار است که موشک را کارساز می کند. اگر موشک باشد و این سلاح نباشد خود موشک هم کارآمد نخواهد بود.
ممکن است شما تمام سلاح ها را در اختیار داشته باشید اما مردم حاضر نباشند در عرصه حضور یابند و از خودگذشتگی و مشارکت نکنند و سلاح ها از کار می افتند. اتحاد جماهیر شوروی نمونه آن است. زمانی که حکومت از مردم جدا شود، آن حکومت دوام نخواهد داشت.
وقتی جنگ آغاز شد، ما نه سامان دهی و سازمان دهی داشتیم، نه تجهیزات. اما همین ایثارها و مقاومت ها بود که حتی یک وجب از خاک این ملت از دست نرفت. در دویست سال گذشته هرجا ایران با دیگران روبرو شد یک تکه از خاک ایران از دست رفت. تنها در دفاع مقدس بود که سرزمینمان از دست نرفت. این است نقش عنصر ایثارگری و فداکاری برای یک هدف بزرگ. بنابراین ایثار آنست که برای آرامش دیگران، امنیت و تأمین زندگی و خیر آنها از داشته ها و حتی از جان خود بگذری. خیلی جفاست که ما بخواهیم از این عنصر مهم اخلاقی و انسانی در مسیر بعضی منافع خاص و توجیه رویکردها و رفتارهای ناروا سوء استفاده کنیم.
سید محمد خاتمی در ادامه افزود: مسئله مهم دیگر کاری است که شما انجام دادید. اینکه یک عده از افراد متعهد و ایثارگر، بعد از جنگ فکر کردند آن مسیر و راهی که ایثارگری باید در درون آن جریان پیدا کند ایجاد یک نهاد مدنی است؛ یک حزب. حزب واسطه ای است میان مردم و حاکمیت و انتقال دهنده مسائل جامعه به حاکمیت. از طرف دیگر نمی خواهد که اصل نظام و حاکمیت از بین برود، کمک می کند تا راه درست شناخته و انتخاب شود و بعبارت دیگر نظام حاکمیت اصلاح شود. حزب یک نهاد مدنی است و اگر می خواهیم جمهوری داشته باشیم جز با به رسمیت شناختن احزاب ممکن نیست.
عده ای از ایثارگران برای ایران عزیز و بهبود وضع زندگی مردم و برای ایجاد رشد و تعالی مردم حزب تشکیل داده اند و می خواهند از فرهنگ ایثارگری در خدمت یک امر سیاسی یعنی حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان استفاده کنند. این بسیار ارزشمند است.
عزیزان وضعیت کشور خوب نیست. البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردند. این اوضاع میوه رویکرد و جهت گیری است که از سالیان پیش اتخاذ شده و اکنون بروز و ظهور کرده است. گرچه با کمال تاسف، کسانی که قدرت را باختند، سعی می کنند این وضع بد را به حساب دولتی بگذارند که از جمله مورد حمایت شما نیز هست. حتما هم این را قبول دارم که دخالت دشمن، فزون طلبی ها، انتقامگیریها و... از این نظام و مردم بر بد شدن اوضاع اثر داشته است. اما بنده معتقدم باید به خودمان هم نگاه کنیم. اینکه ما چه کردیم؟ ما تا چه اندازه میتوانستیم این وضع را به وجود نیاوریم و آوردیم؟
من از ایثارگری گفتم، ایثارگری آنجا که جنگ است با همه وجود، جانبازی و مقاومت می کند. آنجایی که مصلحت نظام است حتی حاضر است مذاکره و تعامل کند. اصلاً مذاکره و تعامل به معنای تسلیم شدن در برابر باج خواهی و زورگیری دشمن نیست. بلکه برای جلب امکانات برای پیشرفت کشور است و آنچه مصلحت ملی و خیر عمومی در آنست باید تامین شود. خب آیا ما در رویکردهایمان همیشه درست عمل کرده ایم؟ یعنی بر اساس آنچه مصلحت ملی و نیاز ایران بوده است سیاست گذاری کردهایم یا نه مصالح ملی مورد توجه نبوده است؟ باید میان آرزوها ( و بخصوص آرزوهای غیرقابل تحقق) با آرمان خواهی فرق گذاشت. یعنی آرمان خواهی نه تنها مخالف واقع بینی نیست بلکه باید واقعیت ها را دید و با وجود واقعیت ها آرمانها قابل دسترسی باشد. باید برنامه ریزی کرد برای اینکه به آرمان ها رسید. آرمان ها شعار نیست، و برخی شعارها هم شعارهای موجه و منطقی اصلاً نیست. یعنی چیزهایی گفته می شود که قابل دسترسی نیست. همه سرمایه ها را در آن مسیر خرج کردن و طبعاً نتیجه معکوس گرفتن، منطقی و خردمندانه نیست.
می شود آرمان خواه بود اما واقع بین هم بود. واقعیت ممکن است قابل قبول نباشد، نظام حاکم در عرصه بین الملل نظام ظالمانه است یا حداقل از این نظام قدرت های مدعی و سلطه طلب سوء استفاده می کنند. این واقعیت بدی است؛ اسرائیل یک واقعیت بد و زشت است. با اشغال روی کار آمده است و سرکوب می کند، می کشد و روی خون و آوارگی مردم با حمایت دیگران زندگی اش را ادامه داده است. جنایاتش را در غزه دیدیم. این واقعیت، واقعیت زشتی است. اما اگر ما چشممان را ببندیم و یا خیال پردازانه با مسئله برخورد کنیم و واقعیت را نبینیم دچار مشکل می شویم. واقعیت ها همیشه قابل توجیه نیست. اما باید با واقعیات مواجه شد و آنها را دید و بر اساس امکانات و مصالح حرکت کرد و به نفع مردم و رضایت مردم از آرمانها دفاع کرد و مهمترین مصلحت کشور و ملت و حتی حاکمیت تامین نیازهای مردم و جلب رضایت آنان است و در این زمینه باید با دنیا تعامل کرد. ولی اگر واقعیت ها دیده نشود و متوهمانه به آنچه در دنیا می گذرد نگریسته شود ممکن است سیاستهایی در پیش گرفته شود که زیان آن به کشور و مردم برمی گردد.
اما آنچه لازم است حفظ کشور و پیشرفت آن و بهبود حال و روز مردم است که صاحب اصلی کشورند و این با منطق و عقل و با فرهنگ ایثارگری هم سازگار است.
رئیس دولت اصلاحات یادآور شد: به هرحال وضع کشور خوب نیست و مردم هم نگاه می کنند و می گویند بعد از آمدن اقای پزشکیان بر تورم، قیمت دلار و ناترازی ها افزوده شده است. ولی جوابگوی این وضع در درجه اول جریانی است که کشور را به این حال و روز مبتلا کردند و امروز در آغاز دولت آقای پزشکیان مشکلات بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده است.
ولی این به این معنی نیست که دولت جدید هم هیچ عیب و مشکلی ندارد. من معتقدم آقای پزشکیان شعارهایی داشته است که از خواست و نیاز مردم پایین تر بود ولی چشم اندازی به آینده کشور نشان داد که در آن وضع کشور بهتر شود و خطرات رفع گردد و ضریب امنیت کشور بالا برود و مردم و جوانان به آینده امیدوار شدند یا لااقل نومیدیشان کمتر شد. من بر این باورم که بخش قابل توجهی از مردم که رأی دادند به این امید آمدند و حتی کسانی که رأی ندادند و می خواهند زندگی آرام و خوبی داشته باشند و وابسته به یک جناح و جریان نیستند، کورسوی امیدی در دلشان پیدا شد که اصلاحات حداقلی می تواند وضع را بهبود ببخشد.
در این موقعیت حساس نظر مثبت رهبر انقلاب به رئیس جمهور و اعتماد متقابل حاکمیت و دولت امر مغتنمی است. ولی برای رهائی از مشکلات باید دو شرط رعایت شود: 1- اصل حاکمیت این را بپذیرد که تغییر و اصلاح لازم است. و به لوازم آن تن داده شود. من نمی گویم بروند دهان مخالفان دولت و اصلاح امور را ببندند. ولی آنکه اصلاح را می خواهد محکوم نشود و تحت فشار قرار نگیرد. تعبیری هست که می گوید من با فاشیسم مخالفم اما تلاش می کنم که فاشیست هم بتواند حرفش را بزند. اصلا آزادی یعنی این. ما نمی گوییم کسانی که نظر ما یا نظر مخالف ما را دارند حرفی نزنند. اما اینکه صدای بلند در این کشور برای آنان باشد که می گفتند تحریم نعمت است و امروز با صدای بلند می کوشند همه چیز را به گردن کسانی بیاندازند که مردم برای آنکه اینها نیایند، آنها را انتخاب کردند، این قابل قبول نیست. تغییر در صورتی رخ می دهد که در این وضع تغییراتی ایجاد شود و اگر حصرها، دستگیری ها، محدودیت ها و ... تداوم پیدا کند و یا خالص سازی که در دانشگاه ها بود و در جاهای دیگر هم کم و بیش بود اگر اینها بیشتر شود یا حل نشود، مشکل دوچندان خواهد شد. و گرچه معتقدیم دولت کارهای خوبی کرده است ولی تمام نیروهای معتقد به نظام باید متقاعد شوند که برای تحقق شعارهای حداقلی اقدام کنند و زمینه عملی شدن قولها و وعده ها را فراهم کنند.
2- دولت هم باید توان فکری و توان عملی برای برنامه ریزی این کارها را داشته باشد. باید در همه زمینه ها برنامه ریزی کند و جامعه باید احساس کند رویکرد متفاوت اتخاذ شده است. مردم ما تحمل دارند و می دانند یکشبه نمی شود تورم پنجاه درصد به زیر ده درصد کاهش پیدا داد. روابط خارجی در این زمینه بسیار تاثیرگذار است. کشور در زمان برجام نفس کشید. قراردادهایی بسته شد و فضای نسبتاً بازی در جامعه ایجاد شد. اینها موثر است. رئیس جمهور باید بتواند قانع کند، برنامه ریزی کند و از انسانهای توانمند در اجرای برنامهها از جمله رفع تحریم یا کم اثرتر شدن آن استفاده کند.
اگر دولت جدید نقطه امیدی در دل مردم ایجاد کرد باید سعی کنیم این امید از بین نرود. در عین حال که از دولت حمایت می کنید مطالبه گر هم باشید.
اگر دولت جدید نقطه امیدی در دل مردم ایجاد کرد باید سعی کنیم این امید از بین نرود. کار شما اینست که در عین حال که از دولت حمایت می کنید مطالبه گر هم باشید. مطالبه در حدّ همان شعارهایی که داده شد و مردم رأی دادند و البته دولت هم باید تعامل و گفتگو کند. من نمیخواهم نظم کشور بهم بریزد و برای این باید اصلاحات را پذیرفت و در جهت آن حرکت کرد. اصلاحات، انقلاب نیست. باید سعی کنیم این چراغ کوچک روشن شده، حداقل خاموش نشود و احزاب و گروهها هم که دلشان می سوزد مطالبه گری کنند و فکر کنند و راهکار نشان دهند که انشاءالله امیدی که مردم به شعارها بستند با عملی شدن آنها بیشتر شود. دولت و رئیس جمهور محترم هم متوجه باشند که نه تنها از شعارهائی که داده اند برنگردند و چیزهائی نگویند و کارهایی نکنند که خلاف آن شعارها است بلکه همه فکر و تلاش خود را برای عملی شدن آن اصلاحات حداقلی بکار گیرند.
به گزارش جماران، پیش از صحبت های سید محمد خاتمی و در ابتدای این جلسه برخی از اعضا به بیان دیدگاههای خود پرداختند و از دغدغه ها و نگرانی هایشان نسبت به مشکلات کشور گفتند. از جمله:
1- حزب با هدف احیای بازتولید فرهنگ ایثارگری شکل گرفته است و قصد داریم آن را به جوانان انتقال دهیم تا حزب همواره پویایی خود را حفظ کند. حزب یک رسالتی را مد نظر دارد؛ اینکه صریح تر باشیم و آزادگی را پاس بداریم. حزب مسائل کشور را واقعبینانه ارزیابی کرده است. نحوه سیاست گذاری باید در کشور تغییر کند. ما به عنوان یکی از احزاب جبهه اصلاحات از برنامه ها و سیاست های آقای دکتر پزشکیان راضی نیستیم و لازم می دانیم که انتقادهای جدی خود را از دولت مطرح کنیم.
2- میان حکومت و ملت شکاف ایجاد شده است. ما در کشور حدود 25 میلیون جوان دهه 70 و 80 داریم که جمهوری اسلامی نتوانسته است آنها را جذب کند. این نتیجه یک حکومت مقتدر نیست؛ یک حکومت مقتدر باید بداند چگونه حکمرانی کند. ممکن است حکومتی خود را جمهوری معرفی کند مثل سوریه یا عراق اما در حکمرانی موفق نباشد اما عربستان و اسپانیا خود را پادشاهی معرفی کنند و مورد اقبال جوانان و جامعه قرار بگیرند و موفق باشند.
متاسفانه در کشور ما شکاف میان نسلی در حال افزایش است. من معتقدم نظام باید برای حل مشکلات کشور ایدئولوژی سیال و فعال را برگزیند. اما متاسفانه هرچه جلوتر می رویم استحکام ایدئولوژی در کشور بیشتر می شود، و انعطافی را نمی بینیم. ما می خواهیم با اصلاحات کشور سامان بگیرد.
3- شکاف میان ملت و حاکمیت در شرایطی ایجاد شد که سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان نیز کاهش یافته بود و این مسئله یک بحران جدی ایجاد کرده بود. نقش حاکمیت، فضای تحولات منطقه، فشار دولتهای خارجی و گروههای رادیکال و برانداز در ایجاد این شرایط بی تاثیر نبود. اما نقش خودمان را هم نباید منکر شویم. همیشه برای بهبود باید اشتباه خودمان را هم بپذیریم. ما زمانی که از سرمایه اجتماعی و شکاف اجتماعی اصلاح طلبان و مردم صحبت می کنیم، باید بپذیریم که اصلاح طلبان هم در این زمینه دچار مشکل شده اند. چه در ستاد و سازمان دهی و جبهه اصلاحات و چه در اعلام مواضع و بستن لیست و کاهش حساسیت نسبت به نبض جامعه. ما اکنون در میان فرهنگیان و کارگران که در زمان دوم خرداد بیشترین حضور را داشتند، کمترین پایگاه را داریم. امروز میراث دوم خرداد در بحران بسیار شدیدی به سر می برد. نهادهای مدنی در ضعیف ترین شرایط خود هستند. به عقیده من اکنون احزاب و گروههای اجتماعی باید برگردند به افق دوم خرداد که بازگشت به مردم بود و ایجاد یک چشم انداز و امید برای مردم تا بتوانیم آینده بهتری برای مردم بسازیم.
4- ما قطعاً پیشنهاد دهنده آقای پزشکیان نبودیم اما از ایشان حمایت کردیم. آنچه به نام وفاق در حال شکل گرفتن است مبهم است. احتمالاً ایشان تصمیم گیر اصلی نیستند. اگر این امکان وجود داشته باشد تا جنابعالی با ایشان صحبت کنید و توجیه شوند تا در برخی از مسائل با حکومت چانه زنی کنند بسیار خوب است.
5- یکی از معضلات جامعه اکنون ایران خلأ ایست که میان حاکمیت و احزاب با نسل های جدید به وجود آمده است. باید تلاش شود تا دیالوگ های میان آنها بازشناسی شود و این نیازمند مطالعه و شناختن است تا گفتمان جدید ایجاد شود.
6- متاسفانه اتفاقی که بعد از انتخابات شاهد آن بودیم این بود که در ابتدای شکل گیری دولت آقای پزشکیان امیدهایی در دل مردم ایجاد شد، اما با گذشت زمان مردم احیاناً خلاف وعده های داده شده را شاهد بودند. عدم انسجام دولت باعث افزایش مشکلات و نارضایتی ها میشود. خواهش ما از جنابعالی این است که از ایشان بخواهید تا به نظرات کارشناسی توجه کنند.
از مجموعه ایثارگران در دولت هیچ استفاده ای نشده است. البته لابی گری هم انجام نشده و ایثارگران گله مند و طلبکار نیستند؛ اما می شد از این فرصت ها استفاده کرد. چالشهای کشور به گونه ای نیست که ما به دنبال دعوای پست و مقام باشیم.