به گزارش تابناک به نقل از رکنا، سامان سلامیان، روانشناس و معلم گفت: نظام آموزشی و پذیرش دانشجو در ایران سالهاست که درگیر تغییرات پی در پی و بیثباتیهای گسترده است. این تغییرات نه تنها باعث سردرگمی دانش آموزان و خانوادهها شده، بلکه فرسودگی روانی، اضطراب و ناامیدی را به همراه آورده است. شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت آموزش و پرورش، مجلس شورای اسلامی، سازمان سنجش آموزش کشور و وزارت علوم، بارها و بارها در نحوه تأثیر سوابق تحصیلی، معدل سه ساله آخر دوره متوسطه دوم (سالهای دهم، یازدهم و دوازدهم) و تأثیر کنکور تغییراتی ایجاد کردهاند.
وی در ادامه تاکیدکرد: این تغییرات نه تنها ناشی از نبود یک برنامهریزی بلندمدت و علمی است، بلکه تحت تأثیر لابیهای مختلف و فشارهای سیاسی و اجتماعی شکل گرفته است. در این مقاله، به بررسی آثار منفی روانی این بیثباتیها و انتقاد از عدم توانایی تصمیمگیری مسئولان پرداخته میشود.
بیثباتی در نظام پذیرش دانشگاه ها: یک بحران داخلی
سلامیان افزود: در دو سال اخیر، تغییرات مکرر در شیوههای پذیرش دانشجو و برگزاری کنکور، دانشآموزان و خانوادهها را در وضعیتی شبیه به مذاکرات پیچیده سیاسی قرار داده است. هر روز اخبار جدیدی از تغییر قوانین، نحوه تأثیر معدل، تعداد دروس امتحان نهایی و حتی حذف یا اضافه شدن برخی دروس از امتحانات نهایی منتشر میشود. این تغییرات نه تنها برنامهریزی دانشآموزان را مختل کرده، بلکه باعث ایجاد اضطراب و ناامیدی در آنها شده است.
این معلم و روانشناس تاکید کرد: به عنوان مثال، در آخرین تغییرات، امتحانات نهایی سال دهم حذف شده، در سال یازدهم تنها از شش درس امتحان نهایی برگزار میشود، و در سال دوازدهم تمام دروس به صورت نهایی ارزیابی میشوند. جالب اینجاست که درس ریاضی، که یکی از دروس پایه و مهم برای رشتههای ریاضی و تجربی است، در سال یازدهم جزء امتحانات نهایی قرار نگرفته است. این تصمیمات نه تنها غیرمنطقی به نظر میرسند، بلکه نشاندهنده نبود یک برنامهریزی جامع و علمی در نظام آموزشی کشور هستند.
آثار منفی روانی بی ثباتی در نظام پذیرش دانشگاهها بر جوانان
وی با اشاره به اینکه اضطراب و استرس یکی از مهمترین آثار منفی روانی بی ثباتی در نظام پذیرش در دانشگاه هاست گفت: تغییرات مکرر در قوانین پذیرش دانشگاهها باعث شده است که دانشآموزان و خانوادهها در وضعیت دائمی اضطراب به سر ببرند. هر تغییر جدید به معنای بازنگری در برنامههای درسی، تغییر روشهای مطالعه و تطبیق با شرایط جدید است. این وضعیت به ویژه برای دانشآموزان سال دوازدهم که در آستانه کنکور قرار دارند، بسیار فشارآور است. همچنین دانشآموزان به جای تمرکز بر یادگیری و بهبود مهارتهای علمی، مجبورند دائماً اخبار و اطلاعیههای سازمان سنجش را دنبال کنند. این فرسودگی روانی نه تنها بر عملکرد تحصیلی آنها تأثیر منفی میگذارد، بلکه میتواند منجر به کاهش انگیزه و علاقه به ادامه تحصیل شود.
سلامیان در ادامه افزود: تغییرات مکرر و نبود ثبات در قوانین، باعث شده است که دانشآموزان و خانوادهها به نظام آموزشی و تصمیمگیری مسئولان بیاعتماد شوند. این بیاعتمادی میتواند در بلندمدت به کاهش مشارکت اجتماعی و نهادینه شدن فرهنگ بیاعتمادی به سیستمهای حکومتی منجر شود. خانوادهها نیز تحت تأثیر این تغییرات قرار گرفتهاند. هزینههای مالی و روانی که این بیثباتیها به خانوادهها تحمیل میکند، بسیار سنگین است. بسیاری از خانوادهها مجبورند برای تطبیق با شرایط جدید، هزینههای بیشتری را برای کلاسهای تقویتی و مشاوره تحصیلی متحمل شوند.
انتقاد از عدم توانایی تصمیم گیری مسئولان
او همچنین تاکید کرد: سوال اصلی اینجاست که چرا در یک مسئله کاملاً داخلی مانند نظام پذیرش دانشگاهها، مسئولان قادر به اتخاذ تصمیمات قاطع و پایدار نیستند؟ این تغییرات مکرر نه تنها نشاندهنده نبود یک برنامهریزی بلندمدت است، بلکه بیانگر ضعف در مدیریت و تصمیمگیری است. تغییرات مکرر در نظام پذیرش دانشگاهها نشان میدهد که مسئولان نتوانستهاند یک برنامهریزی بلندمدت و علمی برای بهبود نظام آموزشی ارائه دهند. این ناتوانی در برنامهریزی، باعث شده است که هر سال شاهد تغییرات جدید و اغلب غیرمنطقی باشیم.
سلامیان گفت: بسیاری از این تغییرات تحت تأثیر لابیهای مختلف و فشارهای سیاسی و اجتماعی شکل گرفتهاند. این موضوع نشان میدهد که تصمیمگیریها نه بر اساس نیازهای واقعی دانشآموزان و نظام آموزشی، بلکه بر اساس منافع گروههای خاص انجام میشود. برگزاری امتحانات نهایی در مقیاس گسترده نیازمند زیرساختهای قوی است. اما در حال حاضر، نبود امنیت در برگزاری آزمونها، تأخیر در تصحیح برگههای امتحانی و اعلام نتایج، و مشکلات در ترازدهی معدل، نشاندهنده نبود آمادگی لازم برای اجرای این تغییرات است.
سلامیان با تاکید بر اینکه سوالات زیادی در این زمینه وجود دارد که مسئولان باید به آنها پاسخ دهند، گفت: چرا در یک مسئله کاملاً داخلی مانند نظام پذیرش دانشگاهها، این همه بیثباتی وجود دارد؟ آیا واقعاً هدف این است که دانشآموزان را برای زندگی در شرایط نامعلوم و مبهم آینده آماده کنند؟ چرا تصمیمگیریها این قدر پیچیده و تحت تأثیر لابیها و فشارهای سیاسی است؟ آیا مسئولان از آثار منفی روانی این تغییرات بر دانشآموزان و خانوادهها آگاه هستند؟
این معلم و روانشناس در پایان افزود: بیثباتی در نظام پذیرش دانشگاهها نه تنها باعث سردرگمی دانشآموزان و خانوادهها شده، بلکه آثار منفی روانی گستردهای به همراه آورده است. این تغییرات مکرر نشاندهنده نبود یک برنامهریزی بلندمدت و علمی در نظام آموزشی کشور است. مسئولان باید به جای تغییرات مکرر و بیثبات، به فکر ایجاد یک نظام پایدار و عادلانه برای پذیرش دانشجو باشند. در غیر این صورت، نه تنها آینده تحصیلی دانشآموزان به خطر میافتد، بلکه اعتماد عمومی به نظام آموزشی و تصمیمگیریهای حکومتی نیز کاهش خواهد یافت. آیا واقعاً میخواهیم دانشآموزان را برای زندگی در شرایط نامعلوم و مبهم آینده آماده کنیم؟ یا این که باید به فکر ایجاد ثبات و امنیت روانی برای نسل آینده باشیم؟ پاسخ به این سوالات، نیازمند عزم جدی مسئولان و برنامهریزی دقیق و علمی است.