در دنیای پرشتاب فناوری، هوش مصنوعی با سرعتی بیسابقه در حال تسخیر عرصههای مختلف زندگی انسان است. مطالعات اخیر نشان میدهد نرخ پذیرش این فناوری از سرعت فراگیر شدن اینترنت و رایانههای شخصی پیشی گرفته است. «شبنم لشگری»، پژوهشگر فناوریهای نوین، در گفتگو با دیجیاتو هشدار میدهد هوش مصنوعی ممکن است نابرابریهای درآمدی را تشدید کند. به اعتقاد او با گسترش این فناوری، خطر تشدید شکافهای دیجیتالی وجود دارد، به خصوص در ایران که با مشکلاتی همچون تحریم و فیلترینگ روبهرو هستیم.
دادههای مقاله پژوهشی دفتر ملی تحقیقات اقتصادی (NBER) نشان میدهد عموم مردم هوش مصنوعی مولد (GenAI)، بهویژه ابزارهایی مانند ChatGPT، را بسیار سریعتر از فناوریهای قبلی مانند اینترنت و رایانههای شخصی پذیرفتهاند.
این مطالعه که 3 پژوهشگر با عنوان «پذیرش سریع هوش مصنوعی مولد» تهیه کردهاند، بیان میکند نزدیک به 40 درصد بزرگسالان آمریکایی در بازه سنی 18 تا 64 سال، طی 2 سال گذشته از ابزارهای هوش مصنوعی مولد مانند ChatGPT استفاده کردهاند. رسیدن به این میزان پذیرش برای کامپیوترهای شخصی حدود 12 سال و برای اینترنت نزدیک به 5 سال زمان برده است.
به گفته نویسندگان این مقاله، عوامل مختلفی در سرعت پذیرش هوش مصنوعی مولد نقش دارند. اولاً GenAI در مقایسه با رایانههای شخصی و اینترنت ارزانتر و در دسترستر است. ثانیاً، GenAI کاربردهای بسیار متنوعی دارد و میتواند برای طیف گستردهای از وظایف استفاده شود.
استفاده از هوش مصنوعی مولد نیز میان گروههای مختلف جامعه یکسان نیست؛ جوانان، افراد تحصیلکرده و شاغلان مشاغل تخصصی، بیشترین کاربران این فناوری را تشکیل میدهند. همچنین مردان بیشتر از زنان از این فناوری استفاده میکنند. هوش مصنوعی مولد در زمینههای گوناگونی ازجمله تولید محتوا، انجام امور اداری، برنامهنویسی و حتی خلق آثار هنری کاربرد دارد.
براساس نظرسنجیها، بین یک تا 5 درصد کل ساعات کاری درحالحاضر با کمک هوش مصنوعی مولد انجام میشود و پاسخدهندگان گزارش میدهند صرفهجویی زمانی معادل 1.4 درصد کل ساعات کاری را تجربه کردهاند.
بااینحال، نویسندگان این مقاله هشدار میدهند هوش مصنوعی مولد فناوری نوظهوری است و تأثیرات بلندمدت آن هنوز مشخص نیست. آنها همچنین خاطرنشان میکنند GenAI میتواند پیامدهای منفی نیز داشته باشد، مانند ازدستدادن شغل و افزایش نابرابری.
برای بررسی عمیقتر ابعاد مختلف این موضوع با «شبنم لشگری»، پژوهشگر فناوریهای نوین، گفتگو کردیم. او با اشاره به نقش اساسی فناوریهای دیجیتال در زندگی مردم، معتقد است کارایی بالای هوش مصنوعی برای افزایش بهرهوری و دسترسی راحتتر به آن موجب گسترش روزافزون استفاده از GenAI شده است.
لشگری همچنین به خطرات هوش مصنوعی اشاره میکند که میتواند منجر به نابرابری درآمدی شود؛ افراد با مهارتهای بالا میتوانند بهرهوری خود را افزایش داده و از مزایای بیشتری بهرهمند شوند. در سوی مقابل، افرادی که توانایی تطبیق با این تغییرات را ندارند، از این تحولات کنار گذاشته خواهند شد.
به اعتقاد وی هوش مصنوعی میتواند نابرابریها و شکافهای دیجیتالی در جوامع را تشدید کند، بهخصوص در ایران باتوجهبه مشکلاتی مثل تحریمها و فیلترینگ، این شکاف میتواند عمیقتر هم باشد.
مجتبی آستانه - دیجیاتو: طی چند دهه گذشته، فناوریهای جدید در ابتدای عرضه با مقاومتهایی برای پذیرش و استفاده روبهرو میشدند. به نظر میرسد این مقاومت تقریباً شکسته شده و شاهد افزایش سرعت پذیرش تکنولوژیهای جدید هستیم. به نظر شما چه عواملی در این باره نقش داشتهاند؟
شبنم لشگری - پژوهشگر فناوریهای نوین: پذیرش فناوریهای نوظهوری مانند هوش مصنوعی تحتتأثیر عوامل متعددی قرار دارد؛ یکی از مهمترین آنها میزان سواد و آگاهی افراد جامعه است. طبق آمارهای موجود، نسل زد و هزارهها بیشترین میزان استفاده از این فناوری را به خود اختصاص دادهاند. دراینمیان، نسل زد فعالترین کاربران شناخته میشود؛ زیرا از کودکی و نوجوانی در دنیای دیجیتال رشد کردهاند. این امر موجب شده پذیرش و سازگاری آنها با فناوریهای جدید، بهمراتب سریعتر از نسلهای پیشین باشد؛ از همین رو، روند پذیرش هوش مصنوعی در مقایسه با گذشته با سرعت بیشتری اتفاق میافتد.
علاوهبراین، در عصر حاضر که فناوریهای دیجیتال نقشی اساسی در زندگی روزمره دارند، تجربههای متعدد و مثبت مردم باعث شده بیش از پیش به مزایای این فناوریها پی ببرند؛ این بدان معناست که اگر هوش مصنوعی فاقد کاربردهای ملموس و مفید بود و کاربران افزایش بهرهوری را از طریق این ابزارها تجربه نمیکردند، پذیرش آن به این سرعت و گستردگی اتفاق نمیافتاد. در واقع، میزان پذیرش فناوری تا حد زیادی به درک عمومی از مزایای آن بستگی دارد. هرچه افراد بیشتری تأثیر مثبت این فناوری را در زندگی شخصی یا حرفهای خود احساس کنند، روند پذیرش آن شتاب بیشتری خواهد گرفت.
درمجموع، ما با تغییر فرهنگی و افزایش سطح آگاهی و سواد مواجهیم که باعث شده پذیرش فناوریهای جدید با سرعت بیشتری رخ دهد. این مسئله بهویژه درباره هوش مصنوعی مولد کاملاً مشهود است؛ بهطوری که سرعت پذیرش آن در مقایسه با اینترنت و رایانههای شخصی بیشتر بوده است. البته نباید از این نکته غافل شد که تبلیغات گسترده پیرامون هوش مصنوعی نیز در افزایش پذیرش آن نقش بسزایی دارد. از سوی دیگر، برخلاف فناوریهایی مانند رایانههای شخصی یا اینترنت که به سختافزار و زیرساختهای گرانقیمت نیاز داشتند، بسیاری از ابزارهای هوش مصنوعی با هزینهای اندک در دسترس کاربران قرار گرفتهاند و برخی از آنها حتی بهصورت رایگان برای استفاده محدود ارائه میشوند. علاوهبراین، قابلیت حمل بالای این ابزارها در مقایسه با رایانههای شخصی، امکان استفاده گسترده از آنها را در محیطهای خارج از محل کار، ازجمله برای امور شخصی، تسهیل کرده است. این سطح بالای دسترسی و راحتی، به نوبه خود موجب گسترش روزافزون استفاده از هوش مصنوعی شده است.
فراگیری شبکههای اجتماعی و رسانهها، چه نقشی در افزایش سرعت پذیرش هوش مصنوعی داشتند؟
رسانههای اجتماعی امروزه نقش مهمی در آموزش و ترویج استفاده از فناوریهای جدید ایفا میکنند. یکی از مهمترین دلایل این امر دسترسی آسان و رایگان به اطلاعات و منابع آموزشی است. کاربران میتوانند از طریق این پلتفرمها به محتواهای آموزشی متنوع، ویدیوهای آموزشی و تجربیات دیگران دسترسی داشته باشند. علاوهبراین، فرایند تبادل دانش و بهروزرسانی مداوم اطلاعات در رسانههای اجتماعی به کاربران این امکان را میدهد که هدفمند و هوشمندانه مهارتهای خود را توسعه دهند.
یکی دیگر از ویژگیهای رسانههای اجتماعی که به فلسفه شکلگیری آنها بازمیگردد، افزایش مشارکت کاربران در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. این روند را میتوان بخشی از فرایند دموکراتیک شدن جامعه دانست که از طریق فناوریهای دیجیتال تقویت شده است. این ویژگی را میتوان در سایر فناوریهای نوین نیز مشاهده کرد؛ برای مثال، NFT موجب شده است بازار هنر که پیشتر در اختیار نهادهای سنتی و گالریهای بزرگ بود، به روی طیف وسیعتری از هنرمندان و خریداران باز شود. اکنون هنرمندان مستقل میتوانند آثار خود را بدون واسطه به فروش برسانند. درباره هوش مصنوعی مولد نیز همین اتفاق رخ داده است. با دسترسی عموم مردم به این فناوری، فرصتهای جدیدی برای تولید محتوا ایجاد شده و کاربران عادی میتوانند بدون نیاز به مهارتهای فنی پیچیده، متن، تصویر، ویدیو و حتی موسیقی تولید کنند. این موضوع باعث شده مرزهای سنتی تولید محتوا تغییر کند و افراد بیشتری امکان ابراز خلاقیت خود و تبدیل ایده به محصول را پیدا کنند. در این روند تاریخی، مردم فعالتر و توانمندتر از گذشته شدهاند و یاد گرفتهاند چگونه از فناوریهای نوین به نفع خود استفاده کنند. درحالیکه نسلهای گذشته بیشتر مصرفکننده محتوا بودند و از فناوریهای ارتباطی، نظیر تلویزیون بهعنوان یک رسانه ارتباطی یکسویه استفاده میکردند، نسل جدید در رسانههای اجتماعی حضور فعالی دارند و به تولید و اشتراکگذاری دانش و محتوا میپردازند. این تغییر نگرش و رفتار در نسلی که با رسانههای اجتماعی بزرگ شدهاند، باعث شده پذیرش فناوریهایی مانند هوش مصنوعی را بسیار راحتتر از نسلهای پیشین تجربه میکند.
این افزایش سرعت پذیرش تکنولوژیهای جدید، چه پیامدهای فرهنگی و اجتماعی دارد؟ آیا جامعه فرصت کافی برای تطبیق با این تغییرات و استفاده از تکنولوژیهای جدید را دارد؟
درباره هوش مصنوعی، یکی از مهمترین پیامدهای اجتماعی این فناوری، تغییراتی است که در بازار کار، اشتغال، مهارتها و درآمد به وجود میآید. با ظهور این فناوری جدید، شاهد ازبینرفتن برخی مشاغل و درعینحال، بروز تحولاتی در نحوه کارکرد بازارها خواهیم بود. ازآنجاکه هوش مصنوعی به افزایش بهرهوری کمک میکند، بازارهای جدیدی شکل خواهند گرفت که به تبع آن تقاضا برای نیروی کار در صنایع نوظهور افزایش پیدا میکند.
یکی دیگر از مسائلی که باید در این زمینه به آن توجه ویژهای داشت، تأثیرات هوش مصنوعی بر نابرابری درآمدی است. در تحقیقات مختلفی که در این زمینه انجام شده است، نشان داده شده که هوش مصنوعی مولد ممکن است تأثیر بیشتری بر مشاغل با دستمزد بالاتر داشته باشد تا مشاغل با دستمزد پایینتر؛ یعنی طی زمان، استفاده از این فناوری میتواند بهرهوری افراد با مهارتهای بالا را به میزان زیادی افزایش دهد، درنتیجه، این افراد از مزایای بیشتری بهرهمند خواهند شد و شکاف درآمدی مشاغل با دستمزدهای بالا و پایین بهطور فزایندهای تشدید خواهد شد. این فرایند میتواند به افزایش نابرابریهای اقتصادی منجر شود و افرادی که توانایی تطبیق با این تغییرات را ندارند، از این تحولات کنار گذاشته شوند.
از سوی دیگر، در دنیای جدیدی که تحتتأثیر هوش مصنوعی قرار گرفته است، مهارتهای جدیدی لازم است تا افراد بتوانند خود را با این تحولات تطبیق دهند. مهارتهایی مانند تفکر تحلیلی، خلاقیت، توانایی حل مسائل پیچیده، مهارتهای فردی و اجتماعی چون یادگیری مداوم و کنجکاوی و مهارتهای مرتبط با فناوری و سواد دیجیتال از اهمیت ویژهای برخوردار خواهند بود. باتوجهبه افزایش سرعت پذیرش تکنولوژیهای جدید، برنامهریزی و مهارتافزایی در این زمینه باید پیش از این در جوامع اتفاق میافتاد تا افراد بتوانند در محیطهای کاری متأثر از هوش مصنوعی موفق شوند اما چنانچه این مهارتها تقویت نشود، افراد فاقد این مهارتها در بازار کار دیجیتال و تحتتأثیر هوش مصنوعی به مشکل میخورند و ممکن است فرصتهای شغلی خود را از دست دهند. این سرعت بالای پذیرش تکنولوژی در کشوری مانند ایران که بهطور سنتی مقصد فناوریهای نوین به حساب میآید، چالشهای بهمراتب شدیدتری به وجود میآورد. کشور ما باتوجهبه اینکه برنامه کارآمد و سیستماتیکی برای مواجهه با تغییرات فناورانه نداشته؛ ممکن است نتواند بهدرستی خود را با تحولات سریع هوش مصنوعی هماهنگ کند. این موضوع میتواند بازار کار را دچار آشفتگی و نگرانیها و ترسهای مربوط به ازدستدادن شغلها در جامعه تقویت کند.
از بعد فرهنگی، یکی از پیامدهای بسیار مهم ابزارهای هوش مصنوعی دموکراتیک شدن بیان خلاق و تقویت و توانمندسازی هنرمندان، خالقان آثار و بهطورکلی کاربران در تولید محصولات و آثار فرهنگی و خلاق است. هوش مصنوعی را میتوان ابزاری برای تکمیل و گسترش خلاقیت انسانی در نظر گرفت اما نگرانیهایی از قبیل آسیب به خلاقیت انسانی، حفاظت از کپیرایت نابرابری در دسترسی نیز در این زمینه مطرح است. درمجموع، وظیفه سیاستگذاران در این زمینه بسیار سنگین است و باید تلاش کنند از طریق سیاستهای آموزشی، توانافزایی و ارتقای سواد دیجیتال و هوش مصنوعی در جامعه، مردم را برای سازگاری با این تغییرات آماده کنند و از طرفی دیگر، با سرمایهگذاری، ایجاد چارچوبهای قانونی مناسب و رفع ناهمسانیهای توسعه جامعه را به سمت نوآوری و خلاقیت بیشتر سوق دهند اما ما همواره تأخیری در سیاستگذاری و ناکارآمدی در اجرای سیاستها داریم که با افزایش سرعت پذیرش تکنولوژی این ضعف بیشتر نمایان میشود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت این سرعت پذیرش خطراتی مثل نابرابری دیجیتالی را به دنبال خواهد داشت و میتواند به ایجاد شکاف دیجیتالی در جوامع منجر شود؟
بله، تحقیقات گستردهای در زمینه چالشهای هوش مصنوعی انجام شده که بهوضوح نشان میدهند این فناوری میتواند نابرابریها و شکافهای دیجیتالی در جوامع را تشدید کند. براساس الگوهای پذیرش هوش مصنوعی مولد، مشخص شده افراد با تحصیلات و درآمد بالاتر نسبت به دیگران پذیرش و استفاده بیشتری از این فناوری دارند؛ روندی که مشابه آن را در گذشته در فناوریهایی همچون رایانههای شخصی و اینترنت هم شاهد بودیم. بااینحال، مقرونبهصرفه بودن، چندوجهی بودن و قابلیتهای چندزبانه ابزارهای هوش مصنوعی را نسبت به ابزارها و فناوریهای گذشته در دسترستر کرده است؛ به همین دلیل، نابرابریهایی که این ابزارها ممکن است به وجود آورد، بهمراتب کمتر از آن چیزی است که در نسلهای قبلی ابزارهای فناورانه مشاهده کردهایم. البته عواملی مانند محل سکونت، جنسیت، سن، سطح سواد دیجیتال نیز همچنان تأثیرگذارند؛ برای مثال، تحقیقات انجام شده در ایالات متحده نشان میدهند مردان تقریباً ۹ درصد بیشتر از زنان در محل کار از هوش مصنوعی مولد استفاده میکنند. علاوهبراین، در کشور ما مشکلاتی همچون زیرساختهای ناکافی، تحریمهای خارجی، محدودیت دسترسی به برخی سرویسها و مسئله فیلترینگ وجود دارد که باعث میشود بهرهگیری از این فناوری که تاثیرات مثبتی بر بهرهوری و اقتصاد دارد، با دشواریهایی همراه شود و بهمراتب شکاف دیجیتالی عمیقتری ایجاد کند.
چطور میتوان مانع این شکاف دیجیتالی شد؟
برای مقابله با شکاف دیجیتالی در حوزه هوش مصنوعی، لازم است رویکردی جامع اتخاذ شود که شامل بازتوزیع اقتصادی، برگزاری برنامههای آموزشی گسترده، توسعه تحقیقات هوش مصنوعی با حمایت دولت و ارتقای زیرساختها و مهارتهای دیجیتال باشد. تحقق این امر مستلزم همکاری مشترک میان دولتها، کسبوکارها و جوامع مدنی است تا دسترسی به این فناوری عادلانه و فراگیر شود.
در این راستا، باید مقرراتی تدوین شود که دقیق و مستقیم به موضوع سواد دیجیتالی در زمینه هوش مصنوعی و شکاف دیجیتالی بپردازد. در سطح بینالمللی، بیشتر اسناد و مقررات بر جنبههای فناورانه هوش مصنوعی تمرکز دارند و کمتر به تأثیرات اجتماعی آن توجه کردهاند. در ایران نیز، سند ملی هوش مصنوعی بیشتر بر جنبههای فرهنگی تأکید دارد اما مسائل اجتماعی و اقتصادی کمتر موردتوجه قرار گرفتهاند. البته در حوزه آموزش، اغلب اسناد سیاستی در کشورهای مختلف به این مسئله پرداختهاند. در ایران نیز، سند هوش مصنوعی مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی به آموزش اشاره دارد، هرچند موضوع نابرابری دانش نیازمند توجه بیشتری است. آموزش نقش مهمی در کاهش شکاف دیجیتال دارد؛ زیرا این شکاف صرفاً به داشتن مهارتهای فنی یا دسترسی به فناوری محدود نمیشود، بلکه شامل توانایی درک، توسعه و کنترل این فناوریها نیز است. بسیاری از افراد هنوز نمیدانند هوش مصنوعی چگونه کار میکند، چگونه آموزش داده میشود و چه فرصتها و چالشهایی به همراه دارد. درنتیجه، افرادی که از سواد دیجیتال کمتری برخوردارند، نهفقط کمتر میتوانند از مزایای این فناوری بهرهمند شوند، بلکه بیشتر در معرض اطلاعات نادرست قرار میگیرند.
سرعت سرسامآور پذیرش هوش مصنوعی مولد، نشان از پتانسیل بالای این فناوری در دگرگونکردن زندگی انسان دارد اما لازم است سیاستگذاران، متخصصان و عموم مردم با آگاهی کامل از مزایا و معایب این فناوری، برای استفاده مسئولانه از آن برنامهریزی کنند.