پزشکیان را روی صندلی زلنسکی تداعی کنید!
روزنامه جوان نوشت:
اصل ماجرای دیدار ترامپ و زلنسکی، باخت «دیپلماسی با امریکا» بود. بازنده اصلی امریکا بود. ترامپ هم بهتبع باخت امریکا باخت. اگر زلنسکی را هم بازنده میدانیم و اینبار «دلیل» نفی دیپلماسی و مذاکره با امریکا را «زلنسکی» مینامیم، چون آن هم یک سرش امریکاست. اما فعالان رسانهای و سیاسی در ایران که گرایش به امریکا دارند، کمتر به ترامپ و امریکا پرداختند و با تمجید از آنچه «شجاعت زلنسکی مقابل ترامپ» نامیدند، جهت و زمینه بحث را عوض کردند. این یک سانسور شدید است که میتوان پیشبینی کرد در روزنامههای امروز این طیف نیز به همین شکل باشد. مسئله، زلنسکی نیست که بگوییم شجاعت کرد یا نکرد، خوب بود یا نبود، توانست یا نتوانست، مسئله ما امریکاست. باید روی امریکا و رفتار دولتمردان آن دقیق شد. چرا رفتار ترامپ با طرف مقابلش مهمتر از واکنش طرف مقابل است، برای اینکه طرفداران مذاکره و معامله با امریکا میخواهند (پناه برخدا) پزشکیان را هم روی همان صندلی زلنسکی بنشانند. بنابراین مهم آن نیست که بدانیم نفر قبلی که روی این صندلی نشست چه کرد، مهم آن است که بدانیم با او چه کردند!
فرض معقول و ساده این است که بگوییم وقتی با متحد خودشان چنین کردند، پس بنگر که با ما چه میکنند، اما من حتی به یک فرض دور از ذهن هم اهمیت و ارزش میدهم که کسی بگوید نمیتوان مستقیماً نتیجه گرفت با ما که دشمن دیرینه هستیم، بدتر میکنند و چهبسا بهتر رفتار کنند، اما میپرسم چقدر بهتر؟! و نشستن روی آن صندلی چقدر ریسک دارد و چقدر تضمین میشود که پزشکیان را مانند زلنسکی با بدرقه یک کارپرداز زن از کاخسفید اخراج نکنند؟ میتوان این صحنه را در ذهن بازسازی کرد. درباره زلنسکی این احتمال هست و کسانی به آن اشاره کردهاند که دعوای ترامپ و معاوناولش با زلنسکی برنامهریزیشده بود تا با تحقیر و تهدید او قرارداد معادن را پرسودتر و قطعیتر کنند. زلنسکی نصف مملکت خود را به روسیه داده و حالا باید باقی آن را در قالب یک قرارداد بلندمدت به امریکا بدهد. این امر دشواری است و کاخسفید میداند که باید مقدمات آن را با ارعاب و تحقیر رئیسجمهور اوکراین فراهم کند. همین صحنه را برای رئیسجمهور ایران که حامیانش ندای مذاکره مستقیم سر میدهند، بازسازی کنید. ترامپ از ما چه میخواهد؟ فقط هستهای نباشیم؟! نه احمق نباشید، این فقط لفاظی اوست. او دقیقاً همان چیزهایی را از ما خواهد خواست که از زلنسکی میخواهد.
پس آن صندلی را یکبار دیگر با رئیسجمهور ایران در ذهن تداعی کنید. اینبار شاید قانع شوید که بهجای در بوقکردن رفتار مثلاً شجاعانه زلنسکی، رفتار ترامپ را تجزیه و تحلیل کنید. زیرا گمان نمیکنم که هدف شما از رفتن پزشکیان به مذاکره مستقیم با امریکا نشاندادن رفتار شجاعانه پزشکیان مقابل او و نپذیرفتن تقاضاهای ترامپ باشد! روحانی و احمدینژاد شانس آوردند که در دستشویی و راهروهای سازمان ملل با ترامپ یا اوباما دیدار نکردند. آنکس که حرمت خانه سفید خودش را نگهنمیدارد، ببین که در آن دستشویی یا راهروها چه میکرد!
******
گفتمان وفاق زیر تیغ رادیکالها
خبرگزاری فارس نوشت:
بعد از بگومگوی ترامپ و معاونش با رئیس جمهور اوکراین، یکی از رسانههای اصلاح طلب طبق رویه ماههای اخیر خود گزارشی علیه رئیس جمهور منتشر کرده و تلویحاً همه مسیرهای موفقیت دولت را مسدود اعلام کرده و از پزشکیان خواسته بترسد و به سمت مذاکره تغییر مسیر دهد. «برخی میگویند ما هیچ راهی نداریم الا اینکه بنشینیم مذاکره کنیم، ما نگفتیم قرار نیست مذاکره کنیم، اما قرار نیست مقابل قلدرها سر خم کنیم»، «ترامپ تمام توطئههای ممکن را برای به زانو درآوردن این انقلاب امضا و اعلام میکند و بعد میگوید که ما اهل گفتگو هستیم»، «نمی شود دستشان را روی گلوی ما بگذارند و هر امتیازی که می خواهند به آنها بدهیم و بعد بگویند مذاکره می کنیم» اینها بخشی از مواضع رئیس جمهور درباره مذاکره با آمریکا است که به مذاق اصلاح طلبان تندرو خوش نیامده و دوباره هجمه به رئیس جمهور را در دستور کار قرار دادهاند.
سیدمحمدعلی ابطحی، رئیس دفتر و معاون رئیس دولت اصلاحات، که پیشتر گفته بود «اکنون بهترین فرصت برای رفع تحریم است، اگر سیاست اصلی کشور مذاکره باشد» بعد از تحقیر رئیس جمهور اوکراین در کاخ سفید نوشت: «ترامپ و آمریکای ترامپ، آدمهای مذاکره نیستند؛ حالا فکر کنید پزشکیان روبرویش نشسته بود. باور کنیم گفتگو با این مرد کمکی به مردم ایران نمی کند» ولی روزنامه هممیهن برای عبور از مشکلات کشور نسخهای غیر از نسخه شکست خورده مذاکره ارائه نمیدهد و به دلیل عبور رئیس جمهور از مذاکره تحت فشار، هجمه به مسعود پزشکیان را خط اول رسانهای خود کرد.
از آغاز دوره ریاستجمهوری مسعود پزشکیان، شعار «وفاق ملی» برای جلب مشارکت سیاسی در حل مشکلات کشور مطرح شد، اما برخی از اصلاح طلبان تندرو با این رویکرد مخالف بوده و معتقدند که انتصاب افراد خارج از دایره نزدیکان رئیسجمهور به تضعیف پایگاه رأی او میانجامد. آنها بهدنبال حفظ کنترل انحصاری بر ساختار قدرت هستند و هرگونه تغییرات را به چالش میکشند. اصولگرایان نیز میگویند که این رویکرد تمامیتخواهانه مانع تحقق وفاق ملی و استفاده از ظرفیتهای مختلف سیاسی است. در عوض، برخی گروهها بهجای ارائه نقدهای منطقی، مسائل را بهطور سیاسی و جناحی تفسیر کرده و فضای سیاسی کشور را به سمت تقابل بیشتر میبرند.
فعالان سیاسی بر این باورند که اصلاحطلبان تندرو در حال پیوند دادن بسیاری از مسائل چالشبرانگیز، از جمله پیوستن به کنوانسیون FATF، مذاکرات با ایالات متحده و حضور برخی چهرههای سیاسی در دولت، به مفهوم وفاق ملی هستند. آنها هرگونه مخالفت با این رویکرد را تهدیدی علیه همگرایی و همافزایی اجتماعی میدانند. در مقابل، مخالفان این رویکرد، حتی در بین دولتمردان، برداشتها و تفسیرهای متفاوتی از مفهوم وفاق دارند و بر این عقیدهاند که اعمال چنین دیدگاههایی در مواجهه با مسائل مختلف میتواند موجب تشدید تضادهای داخلی و تضعیف انسجام ملی شود.
رادیکالهای اصلاح طلب و رسانههای زنجیرهایشان آنقدر به مذاکره دلبستهاند که حتی بعد مواضع رئیس جمهور در ۲۲ بهمن، مدعی شدند دولت به بن بست رسیده و خواهان استعفای پزشکیان شدند که این موضوع با واکنش سریع دولت مواجه شد تا این بار هم تیر تندروها به خطا برود. فشار اصلاح طلبان رادیکال به دولت پزشکیان آنقدر زیاد و ادامه دار شده که صدای هم طیفان خود را هم درآوردند؛ عضو شورای سیاستگذاری حزب کارگزاران سازندگی محمد قوچانی در این باره میگوید: «اصلاحطلبها هم استراتژی ندارند و هم قدرت طلب هستند. در بدنه اصلاحطلبها مهم این است که ماشین دولت را بگیرند».
******
منطق نفی مذاکره
روزنامه جامجم نوشت:
ساعات آخر روز دهم اسفند تصاویر مخابره شده از کاخ سفید بسیاری از جهانیان را شوکه کرد. تصویری از تحقیر همهجانبه ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین و متحد نزدیک واشنگتن در مقابل دید همه مردم قرار گرفت. قابی که در آن ترامپ و معاونش بارها بر سر زلنسکی فریاد زدند و حتی نحوه حرف زدن و لباس پوشیدنِ او را مورد تمسخر قرار دادند و در نهایت نیز او را از محل دیدار اخراج کردند.
بگومگو میان روسایجمهور آمریکا و اوکراین از آنجا آغاز شد که زلنسکی از ترامپ پرسید چه حرفی خطاب به متحدانی دارد که نگران هستند او بیش از اندازه با پوتین همسوست. ترامپ صدایش را بالا برد و این اظهارات زلنسکی را بیادبانه توصیف کرد. او سپس گفت: «شما کارتی در دستتان ندارید.» معاون رئیسجمهور آمریکا نیز با صدای بلند در برابر دوربینها از زلنسکی خواست تا قدردان رئیسجمهور آمریکا باشد. این تنش باعث شد زلنسکی که برای امضای قرارداد معادن به این کشور سفر کرده بود سفرش بدون نتیجه به پایان برسد و فقط تصویری از یک سیاستمدار شکست خورده و تحقیر شده از وی در نگاه دنیا به ثبت برسد.
سه سال قبل رهبر معظم انقلاب با هشدار نسبت به این مسأله و مسیر غلط دولت اوکراین فرموده بودند: «عبرت اول در قضیه اوکراین، این است که پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهایی که دستنشانده آنها هستند یک سراب است، واقعیت ندارد، این را همه دولتها بدانند… هم رئیسجمهور اوکراین همین چند روز پیش گفت هم رئیسجمهور فرار، افغانستان چندی قبل گفت؛ ما اعتماد کردیم به آمریکا، اعتماد کردیم به دولتهای غربی ولی ما را تنها گذاشتند. به اینها نمیشود اعتماد کرد».
اتفاق رخ داده در نمایش زنده کاخ سفید نشان داد تا چه میزان راهبرد رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط با دولت دوم دونالد ترامپ منطقی و حکیمانه بوده است. چند روز بعد از آنکه رئیسجمهور جدید آمریکا سیاست فشار حداکثری را علیه کشورمان اعلام کرد برخی جریانهای غربگرای داخلی با آدرس غلط مذاکره، اقدام به ریلگذاری برای افکار عمومی جهت مذاکره با رئیسجمهور آمریکا کردند. صحبت از مذاکره تحت فشار تحریم حتی از سوی برخی نزدیکان و رسانههای دولتی نیز شنیده میشد.
رهبر معظم انقلاب ۱۹ بهمن و در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش با نقش برآب کردن خوابهای پلید دشمن برای تحقیر ملت ایران صحبتهایی تاریخی بیان کردند که امروز بیش از پیش منطق آن برای عموم مردم و حتی سیاستمداران مشخص میشود. ایشان با اشاره به تجربه مذاکره با آمریکا و خروج این کشور از برجام فرمودند: « مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.»
******
آقای عراقچی! جایگاه ترکیه و قدرت ایران را به فیدان یادآوری کنید
سایت جهاننیوز نوشت:
وزیر خارجه ترکیه، اخیراً در مصاحبه با الجزیره، ایران را به ایجاد آشوبها داخلی تهدید کرده و گفته است: «اگر شما با حمایت از یک گروه در کشوری به دنبال ایجاد ناراحتی در آن کشور باشید، کشور دیگری نیز با حمایت از گروههای داخل کشورتان شما را ناراحت میکند». هاکان فیدان که در زمان کودتای ترکیه و پناه آوردن اردوغان به ایران، ریاست دستگاه اطلاعاتی و امنیتی این کشور را برعهده داشت، حالا ایران را به اتفاقی تهدید میکند که یکبار در ترکیه رخ داده است و او حتی توان پیشبینی کودتا را نداشته است.
کودتا در روزهای گرم تابستان سال 95، در حالی اتفاق افتاد که اردوغان هیچ متحد قابل اتکایی به جز ایران نداشت. بنابر ادعای منابع خبری زمانی که هواپیمای حامل وی از در آسمان ترکیه به پرواز درآمد، نیروهای کودتا با بلند کردن یک فروند جنگنده در پی انهدام آن بودهاند، اما هواپیمای اردوغان با ورود به حریم هوایی ایران تحت اسکورت جنگندههای نیروی هوایی ارتش کشورمان قرار می گیرد.
ساعتی پس از کودتا در ترکیه، در ایران شورای عالی امنیت ملی تشکیل جلسه میدهد و بر حمایت کامل از دولت ترکیه تاکید میکند. این درحالی بود که به جز قطر، عمده کشورهای عربی منطقه سقوط یا کشته شدن اردوغان را انتظار میکشیدند. ایران در روزهایی که سوریه را از شر گروههای مورد حمایت ترکیه نجات میداد، همزمان با حمایت از اردوغان، دولت وقت ترکیه را از شر مخالفان او نجات داد. معلوم نبود اگر آن روز ایران تصمیم به حمایت از اردوغان نمیگرفت، سرنوشت اردوغان و وزیر زبان دراز او چه میشد.
فیدان که درحال حاضر وزارت خود را مدیون جنگندههای ارتش ایران است، ایران را به آشوب در کشورهای دیگر متهم کرده است. این درحالی است که نقش ترکیه در حمایت از القاعده و مسلحین سوریه و داعش بر کسی پوشیده نیست. حمایت تسلیحاتی، لجستیکی و مالی این کشور از تروریستهای تکفیری سالها در پیش چشم کشورهای منطقه اتفاق افتاد.
اردوغان و وزیر خارجه او که ماندنشان در قدرت به شبی بند است، نباید ایران را که چند دهه در بحرانهای مختلف خارجی و داخلی آبدیده شده مخاطب قرار دهد. چند صباحی جولان دادن در سوریه، نباید یک امنیتی کارکشته را چنان دچار توهم کند که سودای سرشاخ شدن دبا ایران در سر بپروراند. گرد و خاکهای این کشور در برابر ایران به اندازه بال زدن مگسی در ایران تاثیر ندارد، لذا بهتر آن است که سران ترکیه کشورهایی را به حد و اندازه خود مخاطب قرار دهد.
البته که واکنش وزارت خارجه به گستاخی فیدان ضعیف بود؛ لازم است دکتر عراقچی شخصا باد در سر و توهمات منجر به گستاخی وزیر خارجه اردوغان را اصلاح کند و جایگاه ترکیه و قدرت ایران اسلامی را به او یادآوری کند.
******
آبروریزی تازه با یک زخم کهنه/ ماجرای صدور حکم شلاق برای رونالدو در ایران چیست؟
سایت فرارو نوشت:
رونالدو قصدی برای آمدن به ایران ندارد و این مورد را میتوان از درخواست عجیب عربستانیها نزد AFC برای گرفتن میزبانی از استقلال و بردن این جدال به کشور ثالث پی برد. عربستانیها ادعا کردهاند بار قبلی که رونالدو به ایران آمد، در تامین امنیت او کوتاهی شده و به همین دلیل کریستیانو علاقهای ندارد برای دومین بار راهی تهران شود.
این بهانه آنها از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا رد شده و قرار است این بازی راس ساعت مقرر در ورزشگاه آزادی برگزار شود ولی به طور مشخص عربستانیها رونالدو را از فهرست سفر به تهران درآوردهاند و جدیدترین بهانهشان را هم کردهاند این مورد که این بازیکن مصدوم است. واقعیت این است که هیچکدام از این موارد اهمیت فنی ندارد و چه بسا فرصتی برای استقلال باشد که به عنوان نماینده ایران بتواند بختش برای حضور در یکچهارم نهایی لیگ نخبگان آسیا را هم بیازماید.
با این حال، مسئلهای که تبدیل به سوژهای دوباره برای آبروریزی شده، باز شدن زخم کهنه و قدیمی است که رسانههای عربی و اروپایی بازتابش دادهاند؛ اینکه رونالدو از ترس آنکه شلاق بخورد به ایران سفر نمیکند. همین حالا یکی دو رسانه عراقی و یک رسانه ایتالیایی این مورد را بازتاب داده و حسابی هم این ادعا در فضای مجازی دست به دست چرخیده.
این شایعه چیز جدیدی نیست؛ همان زمان که رونالدو برای بازی با پرسپولیس به ایران آمده، فاطمه حمامی، دختر نقاش ایرانی را دیدار و او را به نشانه انساندوستی در آغوش گرفت. همان روزها یکی از این وکلای دنیای مجازی که مشخصا به جای پیشرفت در حرفهاش راه بلاگری را انتخاب کرده بود، نه گذاشت و برداشت، در اینستاگرامش نوشت که طبق قانون رونالدو باید به مجازات برسد و مجازاتش هم ضربه شلاق است.
اگرچه همان زمان بسیاری از ایرانیها، خاصه سفیر ایران در اسپانیا، این اخبار را تکذیب کردند ولی مشخصا اگر همان روز جلوی بلاگرنماهایی این چنین گرفته میشد، این زخم کهنه که دوباره آبروی ایران را نشانه رفته، سرباز نمیکرد. واقعا چه کسی مسئول این اخبار ناگوار است که علیه فضای ایران آنهم در پاسخ به دلیل نیامدن رونالدو به این کشور، دست به دست میشود؟
******
انتقاد مرعشی از قیمت فعلی بنزین
حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در اولین نشست تشکیلاتی حزب توسعه ملی ایران اسلامی، گفت: «اشکال ما در تغییر قیمتها این است که هر وقت قیمتی را تصویب کنید، دچار شکاف میشوید؛ اگر قیمت بنزین را شناور اعلام میکردند، دچار شکاف نمیشدند.»
وی ادامه داد: «یک بخش هم مدیریت مصرف است. ذخیره سوخت مایع کشور به یک روز رسیده و دولت کشور را تعطیل میکند. در همه دنیا کشوری پیدا نمیکنید که گاز و برق صنعت گرانتر از منازل باشد. الآن کشور ما با بحران قاچاق، افزایش مصرف و کمبود برق مواجه است. اینها نیازمند تصمیمگیریهای سخت است و فعلا در ایران کسی قصد ندارد تصمیم سخت بگیرد. تحریم یک بخش قضیه است؛ مدیریت هم یک بخش و تصمیم نگرفتن یک بخش دیگر است.»
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی تأکید کرد: «آنچه که الآن داریم، با نیاز کشور خیلی متفاوت است. ما باید درباره خیلی از نرخها تصمیم بگیریم. بنزین 1500 تومانی قابل دوام نیست. همچنین در اثر یک راهبرد اشتباه بنگاههای برق را غیر اقتصادی کردیم و شکاف تولید و مصرف 20 هزار مگاوات شده است. با این فشارهایی که در تأمین انرژی وارد میشود، تولید ناخالص ملی حتما رشد منفی خواهد داشت. اینها نیاز به تصمیمگیری دارد. حوزه سیاست خارجی هم نیاز به تصمیمگیری دارد.»
******
آخوندی بهدنبال مذاکره جامع ایران با آمریکاست
سایت مشرقنیوز نوشت:
عباس آخوندی، از وزرای دولت روحانی به تازگی طی اظهاراتی در یک نشست محفلی با بیان اینکه «من با مذاکره با آمریکا موافقم و حتما باید با ایالات متحده مذاکره جامع داشته باشیم»، گفته است: «همچنان یک سری بحثهای ایدئولوژیک بر سیاست خارجی ما حاکم است و همین باعث شده که ما برای geopolitics بیشتر از geoeconomics الویت قائل باشیم. اگر geoeconomics الویت ما باشد، در آن زمان دیگر هدف ما رفع تحریمها خواهد بود، نه دور زدن آنها.»
او همچنین اظهار میکند: «فارغ از اینکه ترامپ چه شخصیتی دارد، سیاست او منطبق با یک روند بینالمللی است. یعنی حتی اگر ترامپ نباشد هم آن روند پیش میرود. لذا ما باید این روند را بفهمیم. مذاکره یک تاکتیک است. ما باید بپذیریم که در ۴۶ سال اخیر سیاستی داشتهایم که نتوانسته ما را به سر منزل مقصود برساند. لذا این سیاست باید تغییر کند.»
**ضمن این تذکر که سخنان آخوندی قبل از رویداد تحقیر زلنسکی توسط ترامپ در کاخ سفید انجام شده اما باید گفت که تأکید آخوندی و امثال آخوندی بر "مذاکره جامع با آمریکا" در حالی است که اوکراین جامعترین مذاکرات و بیشترین حمایتها را از سوی آمریکا داشت و البته عاقبتش همان شد که دیدیم!
جدای از این؛ اقلا انتظار بود آخوندی اشارهای ولو کوچک نیز "برجام روحانی" میکرد؛ توافقی که روحانی و یارانش با تأکیدی تام و به همان سر و شکلی که خودشان میپسندیدند – و البته رهبری نظام منتقد آن بود- به انجام رسانیدند اما در صبح فردای امضای توافق نه تنها هیچ دستاوردی شامل حال معیشت مردم نشد بلکه تحریمهای بیشتری هم گریبان ایران را گرفت.
این در حالی بود که اوبامایی که آقایان برجامی با او بر سر میز مذاکره و توافق نشستند؛ بسیار دیپلماتتر و مبادی آدابتر از ترامپی بود که آخوندی میگوید بر روندهای بینالمللی حرکت میکند! فیالجمله اینکه کارنامه پیشنهادات امثال آخوندی مشخص است و کسانی که قصد دارند به این پیشنهادات دل ببندند و یا به آنها بیاندیشند حتما باید به کارنامه تجربه شده این نظریات و عبرتهای آن نیز توجه کنند و گرنه معیشت خودشان و ایران بزرگ و عزیز دچار خسران و خسارت خواهد شد.
******
یک احتمال عجیب درباره آینده همتی
سایت اقتصادآنلاین نوشت:
با آرای نمایندگان مجلس شورای اسلامی، عبدالناصر همتی از قطار اقتصاد کشور پیاده شد و نمایندگان با ۱۸۲ رای به استیضاح همتی آری گفتند و او از سکانداری وزارت اقتصاد برکنار شد. پس از کنار رفتن همتی از وزارت اقتصاد شنیدهها حاکی از این است که او قرار است جایگزین محمدرضا فرزین در بانک مرکزی شود. فرزین در جلسه ۸ دی ۱۴۰۱ هیات دولت به عنوان رییس کل جدید بانک مرکزی معرفی شد. وی در دولت چهاردهم نیز با ابلاغ ابقا به کار خود در بانک مرکزی به عنوان رییس آن فعالیت دارد.
در مرداد ماه ۱۳۹۷ حسن روحانی، همتی را جایگزین ولیالله سیف کرد و بدین ترتیب عبدالناصر همتی به سمت رییس کل بانک مرکزی منصوب شد. در خرداد ۱۴۰۰ و به دلیل کاندید شدن برای انتخابات ریاست جمهوری پس از حدود ۳ سال از این سمت کنار رفت. درصورتی که او رییس بانک مرکزی شود برای دومین بار است که عهدهدار این سمت خواهد شد.
با توجه به گمانهزنیها و احتمالات مطرحشده، عباس بیگدلی، نماینده مردم تاکستان در مجلس در واکنش به این مسأله گفت: «امیدوارم چنین حرفی از سوی دولت خدمتگزار واقعیت نداشته باشد وگرنه نمایندگان محترم به هرگونه دهنکجی به جایگاه مجلس پاسخ فراتر خواهند داد و چنین حرفهایی به سود رابطه دولت و مجلس و وفاق ملی نیست.»