به گزارش مشرق، روزنامه «فرهیختگان» در گزارشی به اوضاع و احوال این روزهای سوریه که شبیه لیبی پس از سقوط قذاقی شده است پرداخت و نوشت: نزدیک به سه ماه پیش که دولت اسد سقوط کرد، تردیدها و پرسشها درباره خلأ قدرت در سوریه آغاز شد. با این حال، نمایش ۳۰ قسمتی جولانی با کراوات در کاخ دمشق قرار بود خیال مردم سوریه و منطقه را درباره دوره سوریه جولانی راحت کند. جولانی پس از دیدار با نمایندههای کشورهای اروپایی و عربی در یک فرایند غیردموکراتیک و غیرشفاف برای ۴ سال آینده رئیسجمهور سوریه شد. این اتفاق در حالی افتاد که پشت سکانسهای دولتسازی در سوریه واقعیتی پر هرج و مرج در جریان بود.
وضعیت سوریه جدید، ترکیب هولناکی از منازعات ژئوپلیتیکی، فرقهای و فرصتطلبی قدرتهای منطقهای را آشکار کرده است. این وضعیت سوریه را به سوی ناپایداری و هرج و مرجی طولانیمدت سوق میدهد؛ وضعیتی که بیش از هر تجربه دور و نزدیک تاریخی، برای همه یادآور دوره پرآشوب لیبی پسا قذافی است. دستگاه روایتسازی جریان اصلی در این چند ماه تا حدی موفق شد که گذار سوریه از دولت اسد به رژیم جولانی را دموکراتیک، آرام و بیدردسر نشان دهد، اما تحولات روی زمین، از جمله پیشروی سریع رژیم تلآویو در خاک سوریه و اخبار نگرانکننده حاکی از تحرکات داعش در شرق سوریه، ثابت میکند که دیگر نمیتوان حقایق ژئوپلیتیک را زیر فرش پنهان کرد.
برخلاف گزارشهای خوشبینانه درباره بازسازی دولت، نشانههای متعددی از عدم ثبات در سوریه وجود دارد که دیگر قابل کتمان نیست. با همگرایی این عناصر متفرق، سوریه بیش از آنکه یک کشور واحد به نظر برسد، به مجموعهای از مناطق منازعهزده شباهت دارد؛ سناریویی که به طرز نگرانکنندهای یادآور لیبی پس از سقوط قذافی است.
تبدیل قنیطره به یک کرانه باختری دیگر
پیشرویهای اشغالگرانه نظامی تلآویو در جنوبغربی سوریه، مشخصاً در بلندیهای جولان و مناطق مجاور همچون قنیطره و السویداء، بزرگترین چالش برای سوریه پس از سقوط اسد به شمار میرود. پس از سقوط اسد، اسرائیل بلافاصله منطقه حائل غیرنظامی تحت نظارت سازمان ملل که قانوناً متعلق به سوریه است را تصرف کرد؛ اقدامی که مقامات تلآویو ابتدا آن را به عنوان یک تدبیر امنیتی «موقت» برای جلوگیری از «سوءاستفاده گروههای افراطی» از خلأ قدرت توجیه کردند، اما مراجعه به پیشینه ۸۰ ساله این رژیم ثابت میکرد که واژه موقت در فرهنگ لغت اشغالگری این رژیم بیمعنی است. اواخر فوریه ۲۰۲۵ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل اعلام کرد نیروهای اسرائیلی به طور نامحدود در منطقه خواهند ماند و خواستار «دمیلیتریزه کامل» (غیرنظامی کردن) سوریه در مناطق قنیطره، درعا و السویداء شد.
تصاویر ماهوارهای از ژانویه ۲۰۲۵ نشان میدهد که اسرائیل در داخل منطقه حائل مشغول ساخت تأسیسات نظامی است، ازجمله پستهای گارد و جادههایی که به خاک فلسطین اشغالی متصل میشود، که نشاندهنده اشغال بلندمدت این مناطق است. ساکنان روستاهایی مانند الراعویه در استان قنیطره گزارش دادند که در پی پیشروی نیروهای اسرائیلی مجبور به ترک خانههای خود شدهاند و نگرانیها در مورد احتمال گسترش کنترل و اشغالگری اسرائیل فراتر از بلندیهای جولان افزایش یافته است.
هدف اعلامشده نتانیاهو و کاتص برای دو برابر کردن جمعیت اسرائیلیها در جولان، احتمالات و گمانهزنیها درباره آغاز فرایند زمینخواری و شهرکنشینی در مناطق تازه اشغالشده را افزایش میدهد. با این حال، هیئت تحریر شام و دولت سوریه هنوز پاسخی بازدارنده در برابر این اقدامات ارائه نکردهاند. الجولانی در بیانیهها و سخنرانیهایی ابراز تمایل خود به حفظ توافق ۱۹۷۴ را نشان داده است، اما حملات هوایی اسرائیل به اهداف نظامی در نزدیکی دمشق در فوریه ۲۰۲۵ با کمترین مقاومتی روبهرو شد که نشاندهنده آسیبپذیری سوریه است.
این حضور اشغالگری بیچون و چرای اسرائیل در سوریه مشابه تجربه لیبی است، جایی که بازیگران خارجی مانند مصر و امارات به حمایت از گروههای نیابتی مختلف پرداختند تا منافع خود را تأمین کنند و تمامیت ارضی این کشور را تضعیف کردند و در نتیجه حاکمیت ملی در لیبی پسا قذافی عملاً غیرممکن شد. اقدامات اسرائیل نهتنها ادعاهای هیئت تحریر شام در حکومت را تضعیف میکند، بلکه نارضایتیهای محلی را نیز دامن میزند، چنانکه اعتراضاتی در قنیطره و السویداء علیه حضور خارجی مشاهده شده است. بدون یک واکنش یکپارچه از سوی دولت سوریه، جنوبغربی ممکن است به یک منطقه کرانه باختری دیگر تبدیل شود.
ترکیه؛ پیش به سوی ۲ پایگاه نظامی جدید
اشغال شمال سوریه توسط ترکیه موضوع جدیدی نیست و پیشینه آن به مداخلات رسمی ارتش ترکیه در خاک سوریه در سال ۲۰۱۶ علیه نیروهای کرد بازمیگردد. حضور نظامی ترکیه در شمال سوریه، به غیر از حمایت از گروههای سلفی، همچنان یکی از ارکان استراتژی منطقهای آنکارا است. پس از دوران اسد، ترکیه هیچ قصدی برای ترک مناطق غربی فرات، از جمله عفرین و بخشهایی از حلب و استان ادلب، نشان نداده است. اخبار حاکی از آن است که با حمایت نیروهای معارض ارتش آزاد سوریه (گروهی معارض؛ جدا شده از ارتش ملی سوریه در دوره اسد)، آنکارا قصد دارد دو پایگاه نظامی جدید در شمال سوریه ایجاد کند. ادعای تاریخی اردوغان به این مناطق که ریشه در میراث عثمانی دارد و همچنین اهمیت استراتژیک مناطق کرد نشین، پشتوانه این موضع است.
ظهور تحریرالشام موضع ترکیه را پیچیده کرده است؛ چراکه افکار عمومی سوریه پس از برآمدن تحریرالشام تحت حمایت ترکیه، حضور مستقیم نظامی ترکیه را نمیپذیرند. حمله گروههای معارض در دسامبر و ژانویه به نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) در غرب فرات، اراده آنکارا برای حفظ منطقه حائل را نشان میدهد، علیرغم درخواست تحریرالشام برای خلع سلاح تمامی گروهها. این اشغال مشابه وضعیت لیبی پسا قذافی است؛ در لیبی نیز ترکیه از دولت طرابلس در برابر همسایههای شرقی نظیر مصر حمایت و نفوذ خود را تثبیت میکرد.
آمریکا؛ بدون نفت سوریه هرگز
ایالات متحده با حضور تقریباً ۹۰۰ سرباز در سوریه شرقی در اوایل ۲۰۲۵، همچنان حضور خود را در پایگاه التنف و در کنار نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) در شمالشرق سوریه حفظ کرده است. همزمان با پیشروی تحریرالشام و ائتلاف فتح المبین به سمت دمشق، وزارت دفاع آمریکا طی بیانیهای اعلام کرد که در سوریه باقی خواهد ماند. آمریکا این حضور را با اهداف دوگانه مقابله با داعش و حمایت از متحدان توجیه کرد. با این حال، تحلیلگران معتقدند مهار نفوذ روزافزون ترکیه در شرق فرات و تأمین دسترسی به میادین نفتی -که نفت ارزان از دیرالزور تولید میکند- انگیزههای مهم هستند. تا مارس ۲۰۲۵، حضور آمریکا به نقطه مرکزی برای لیبیزاسیون شرق سوریه تبدیل شده است که مشابه مناطق نفتی شرقی در لیبی تحت کنترل خلیفه حفتر است.
تحولات اخیر پیچیدگیهای نقش آمریکا را برجستهتر کرده است. واشنگتنپست در گزارشی در ژانویه ۲۰۲۵، ادعا کرد ایالات متحده به طور غیررسمی با تحریرالشام تماس گرفته و اطلاعاتی برای جلوگیری از بازگشت داعش به اشتراک گذاشته است. این همکاری عملیاتی، تردیدها درباره برآمدن گروههای سلفی خودمختار خارج از رهبری و کنترل تحریرالشام را افزایش داده است.
دولت ترامپ که ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ رسماً کلید کاخ سفید را تحویل گرفت، هنوز استراتژی بلندمدت خود در قبال سوریه را روشن نکرده است، اگرچه تلاشهای قبلی ترامپ برای خارج کردن نیروهای آمریکایی با مخالفت مشاوران نظامی روبهرو شد که احتمال تغییر رویکرد را نشان میدهد. در بیانیهای در فوریه ۲۰۲۵، الجولانی بار دیگر از همه نیروهای خارجی، از جمله ایالات متحده، خواست تا از سوریه خارج شوند. با این حال، اصرار پنتاگون بر حفظ پایگاه التنف و حمایت از نیروهای قسد به معنای ابقاء و عدم خروج قریبالوقوع است. واکنش کاربران در توئیتر نشاندهنده شک و تردید عمومی مردم سوریه است؛ کاربران ادعا میکنند که اشغال میادین نفتی سوریه توسط ایالات متحده، اهرم اقتصادی بر دولت جدید ایجاد میکند، درکی که در اعتراضات ضد آمریکایی در دیرالزور در اواخر فوریه ۲۰۲۵ بازتاب یافت.
طبق گزارش نیویورکتایمز، کنفرانس گفتوگوی ملی سوریه با هدف اجتماع همه گروههای معارض برای گذار در دوره پسا اسد در ۲۵ فوریه ۲۰۲۵ در دمشق برگزار شد، اما نیروهای قسد در این کنفرانس حضور پیدا نکردند و حذف شدند. حذف کردها در این کنفرانس که برخی تحلیلگران آن را خواست و مطالبه آنکارا از دمشق میدانند، مجدداً بحث نمایندگی اقلیتها در حاکمیت سوریه را داغ کرده است؛ برخی تحلیلگران میگویند این حذف آگاهانه صرفاً پروسه ادغام کردها در جامعه سوری را کند میکند. این رقابتهای ژئوپلیتیکی، سوریه شرقی را به عنوان ابزاری استراتژیک قرار داده است که ایالات متحده در تلاش است با بهانههایی نظیر مبارزه با تروریسم، مهار منطقهای ترکیه و مباحث مربوط به سرقت انرژی آن را مدیریت کند.
خطر پرچمهای سیاه در میان رملها
گزارشهای متناقض و نگرانکننده از فعالیتهای داعش در بیابانهای شرقی سوریه هراسها درباره بازگشت این گروه جهادی را تشدید کرده است، تهدیدی که میتواند از آشفتگی خلأ قدرت در دوره پسا اسد بهرهبرداری کند. داعش بهطور رسمی در سال ۲۰۱۸ با سقوط باغوز بهعنوان آخرین شهرک تحت کنترل رسمی داعش از بین رفت، اما بقایای آن هنوز در پهنه وسیع و بیابانی استان دیرالزور در شرق سوریه باقی ماندهاند. تا مارس ۲۰۲۵، ادعاهای غیر مستند از حملات به روستاهای دورافتاده در نزدیکی تدمر، همراه با پستهای رسانههای اجتماعی از حسابهای منتسب به داعش، گمانهزنیها درباره بازگشت این گروه را تقویت کرده است. ارتش عراق در فوریه ۲۰۲۵ نیروهای خود را به مرز غربی اعزام کرده است که خود منعکسکننده ترسها و تردیدها درباره ظهور مجدد داعش است. به نقل از شبکه الغد، نخستوزیر عراق، محمد شیاع السودانی، از اطلاعاتی خبر داده که نشان میدهد سلولهای داعش در حال تجدید سازمان در مرزند.
این آسیبپذیری از عوامل مختلفی ناشی میشود. فروپاشی دستگاهامنیتی-اطلاعاتی اسد یک خلأ در شرق سوریه به وجود آورده است، در همین حال هیئت تحریر شام نتوانسته است که در این منطقه سیطره اطلاعاتی داشته باشد. قسد که بیشتر بر دفاع و حفظ موقعیت خود در شمالشرقی متمرکز است، ظرفیت محدودی برای گشتزنی در حاشیههای بیابانی دارد. در همین حال، حدود ۱۰,۰۰۰ داعشی و دهها هزار نفر از خانوادههای آنها همچنان در زندانهای تحت مدیریت قسد و آمریکا مانند الهول و روج نگهداری میشوند، که وزارت امور خارجه ایالات متحده در ژانویه ۲۰۲۵ آنها را «بمبهای ساعتی» توصیف کرده است. گزارشها از فرار زندانیان در دسامبر ۲۰۲۴، در میان آشفتگی پیشروی هیئت تحریر شام، نشان میدهند که صدها داعشی ممکن است فرار کنند و شمار نیروهای داعش را افزایش دهند.
طبق اظهارات پنتاگون، ارتش آمریکا با انجام حملات هوایی علیه مخفیگاههای مظنون در فوریه ۲۰۲۵ اعلام کرد که حداقل ۲۰ داعشی را از بین برده است، اما منتقدان معتقدند این تمرکز بیشتر اهداف استراتژیک دیگر را پوشش میدهد، مانند کنترل نفت، و کمکی به رفع ناامنی ریشهای نمیکند. رهبران قبایل محلی در دیرالزور که در اوایل مارس با آنها مصاحبه شده است، از افزایش جذب نیرو توسط بقایای داعش گزارش دادهاند که ریشه در نارضایتیها و بحرانهای ناشی از فقر و عدم التفات دولت جدید سوریه دارد. انطباقپذیری داعش با تغییر به تاکتیکهای چریکی پس از سقوط خلافتش، موجب نگرانی از احتمال آغاز یک شورش طولانیمدت شده است.
با مراجعه به آرشیوها، درمییابیم وضعیت سوریه در این زمینه نیز مشابه لیبی است که در آن داعش از آشوب پس از ۲۰۱۱ برای ایجاد پایگاههایی در سرت بهره برد، هرچند در سال ۲۰۱۶ توسط نیروهای پشتیبانیشده از ایالات متحده از آنجا اخراج شد، اما هیچگاه بهطور کامل از بین نرفت. در سوریه، نبود یک استراتژی ملی هماهنگ، خطر را تشدید میکند. تمرکز هیئت تحریر شام بر تحکیم قدرت شهری و مقابله با فشارهای خارجی، منطقه شرقی را در معرض آسیب قرار داده است. استحکامات مرزی عراق ممکن است از نفوذهای مرزی جلوگیری کنند، اما نمیتوانند شرایط داخلی -دولت ضعیف مرکزی، جناحهای رقیب و مداخله خارجی- را که میتواند به داعش اجازه بازسازی پایگاههای خود را بدهد، حل کنند. اگر این گزارشها درست باشند، شرق سوریه میتواند به سکوی جدیدی برای رشد تروریسم تبدیل شود و توهم یک دولت متحد و باثبات پس از اسد را بهطور کامل نابود کند.