تجربه عشق در گاندی، ماندلا، و اریک فروم / چرا زنان مرد قدرتمند می خواهند؟ / کدام عاشق ها خیانت می کنند؟

خبرآنلاین سه شنبه 14 اسفند 1403 - 12:33
نشست «بررسی تحول تجربه عشق در ایران» به همت گروه علمی تخصصی جامعه‌شناسی خانواده و با همکاری گروه جامعه‌شناسی ادبیات و خانه اندیشمندان علوم انسانی، در سالن خیام خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. فاطمه موسوی ویایه دبیری این نشست را برعهده داشت.  

مفهوم عشق نزد زنان تحت مطالعه

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از سایت انجمن جامعه شناسی ایران، ابتدا خانم دکتر علیرضانژاد نویسنده کتاب «جامعه‌شناسی عشق» درباره تدوین این کتاب گفت: «در پژوهش‌هایم متوجه شدم کنش‌های افراد بیشتر بر اساس احساسات‌شان است نه کنش عقلانی و در نظر گرفتن پیامدهای کنش، برایم سؤال شد که عشق چیست و چگونه انتخاب و کنش‌های زنان را شکل می‌دهد، در طول این سال‌ها با حدود ۷۰ زن مصاحبه کردم و کتاب جامعه‌شناسی عشق درباره ۴۶ نفر از آن‌هاست. انواع عشق را می‌توان برشمرد: عشق افلاطونی، عشق رمانتیک، عشق دوستانه، عشق خالص. این ایده وجود داشت که عشق، نیمه گمشده فرد فقط یک نفر است و اگر او را از دست بدهد برای همیشه از موهبت عشق محروم می‌شود. دوگانه‌ عشق و دوست داشتن در ذهن بسیاری شکل گرفته، شیدایی را اوج عشق می‌دانستند، مواردی بود که بی‌اعتنایی و حتی خشونت را به عنوان نشانه عشق در نظر می‌گرفتند. برای بسیاری از مشارکت‌کنندگان، عشق درباره همسرشان بود. هرچند گاه تفاوت جایگاه عاشق و شوهر درک نمی‌شد؛ عاشق دور از دسترس است، رابطه با او یک رابطه مبتنی بر هیجان و دریافت هدایاست، اما رابطه با شوهر بر اساس یک قرارداد است و وظایف و حساب و کتاب وارد تعامل می‌شود. همه، شوهری می‌خواهند که معیارهای مردانگی، هژمونیک را داشته باشد: قدبلند و هیکلی و ثروتمند، کسی که در برابر دنیا مقتدر و در برابر همسرش فروتن باشد. زنان بیشتر خود را در جایگاه معشوق می‌بینند اما برای بسیاری از زنان، به‌خصوص در دهه ۶۰، عشق با مفهوم فنا همراه بود.»

انواع ازدواج نزد ایرانیان

این محقق و استاد دانشگاه درباره ازدواج در ایران افزود: «سه نوع ازدواج را شناسایی کردم: ازدواج مدیریت شده و سنتی که با دخالت خانواده‌ها انجام می‌شد. نوع دوم، ازدواج بر اساس انتخاب عقلانی و احساسات دوستانه و نوع سوم، ازدواج متکی بر عشق. هر کدام از این ازدواج‌ها از نظر ثبات و تعهد متفاوت بودند، در ازدواج مدیریت شده، خیانت مرد تحمل می‌شد، زن شرایط خیانت و حتی طلاق عاطفی را تحمل می‌کرد و سال‌ها بعد وقتی بچه‌ها بزرگ شده و خانه را ترک می‌کردند، طلاق می‌گرفت. در ازدواج انتخاب عقلایی که آن را نوعی ازدواج شبه مدرن می‌دانم، کمترین چالش و بیشترین استقلال زنان وجود دارد با اینکه گاهی خلاف انتظارشان، احساسات دوستانه بعد از ازدواج به عشق تبدیل نمی‌شد. ازدواج مدرن متکی بر عشق، با چالش تفاوت معشوق/همسر روبه روست، بعد از پایان یافتن تب و تاب عشق، آرامش و صمیمیت و اطمینان به جایش می‌ماند. عشق مهم است اما مهمتر مدیریت آن است، بسیاری به دنبال فرد کامل و مرد اسطوره‌ای بودند نه رابطه کامل از این رو سرخورده می‌شدند. زنانی بودند که احتمال بالای طلاق را می‌پذیرفتند تا عاشقانه ازدواج کنند. از منظر برخی مردان هم شاهد فانتزی حرمسرا بودم، برای این مردان، یک زن خاص مهم نبود، ایده زن را دوست داشتند و دنبال روابط متعدد بودند. اساساً در نوع ازدواج عاشقانه، خطر کوتاه شدن مدت رابطه، طلاق و ازدواج‌های متعدد وجود دارد و انگار در نهایت ایده عشق به تنهاتر شدن فرد منجر شده است.»

شراکت در قدرت؛ ازدواج با مردان قدرتمند

دکتر علیرضانژاد تأکید کرد: «در کتاب جامعه‌شناسی عشق بیشتر به تحول در زنانگی و چالش اصلی زنان در پیاده کردن ایده عشق پرداخته است و کمتر پیشینه تاریخی برایش مهم بوده است. علاقمندان به بحث تغییر تجربه عشق می‌توانند کتاب سیاست جنسی ژانت آفاری را ببینند که نشان می‌دهد در اوایل پهلوی مفهوم عشق تغییر می‌کند و سیاست‌های فرهنگی به سمت کنار زدن مفهوم عشق مرد به مرد، قدرت یافتن زنان در خانواده و حضور بیشتر زنان در جامعه پیش می‌رود، در کل عشق و ازدواج زنان را باید در ساخت جنسیتی جامعه که روابط قدرت به سود مردان است، دید. ازدواج شیوه‌ای است که زنان در قدرت مردان شریک می‌شوند از این‌رو به دنبال مرد قدرتمند است.»

3 دلیل اینکه بیشتر مردم از عشق می‌ترسند

اریک فروم و مفهوم عشق

مهرداد ناظری، دومین سخنران نشست که چندین کتاب در زمینه عشق نوشته است به مشکل بودن تعریف عشق تأکید کرد: «عشق واژه‌ای پیچیده و لایه‌لایه است و نمی‌توان درباره آن به اتفاق نظر رسید. هرکس بر اساس تجربه زیسته، کتاب‌هایی که خوانده و تصورات قبلی‌اش درکی از این موضوع دارد. اینجا ادراک خودم از عشق را بیان می‌کنم که از چندین مبانی نظری مختلف گرفته شده است: اریک فروم، کنش متقابل نمادین، رویکرد تفسیری، ادبیات به مثابه پارادایم و نگاه سنخ‌سازی وبری. من عشق را در سه سنخ می‌بینم: نابالغ، تروماتیک و بالغ. عشق نابالغ را همگی تجربه کرده‌ایم، بخشی از فرایند بلوغ است و مبانی اصلی‌اش شیدایی و هیجان حاصل از فیزیولوژی بدن و هورمون‌هاست. ممکن است بعد مدتی خاموش شود؛ اگر پایه ازدواج قرار گیرد به طلاق ختم شود. در عشق تروماتیک (آسیب‌زا)، شرایط روانی فرد یا اختلال‌هایش باعث می‌شود وارد رابطه‌ای شود که سالم نیست و در شکل افراطی ممکن است حتی به قتل معشوق منجر شود. فروم می‌گوید عشق هنر آموختنی است. بسیاری افراد عشق را مثل یک کالا مصرف می‌کنند. عشق بالغ کنش انتخابی مبتنی بر درک عمیق است، اینکه در تعامل با دیگران کاری را برایشان انجام دهم بدون اینکه انتظار جبران داشته باشم. باید کیفیت بودن من عوض شود تا بتوانم عاشق شوم، عشق بی‌قید و شرط.»

این استاد دانشگاه که رساله دکترای خود را درباره جامعه‌ عشق‌محور نوشته است، افزود: «نهایت عشق بالغانه زمانی است که نه فقط معطوف یک یا چند فرد که معطوف به جامعه باشد، عشق جمع‌گرا همه انسان‌ها را موضوع عشق بی‌قید و شرط می داند. نافرمانی مدنی گاندی و بعدتر اعتراضات خشونت‌پرهیز ماندلا بر اساس همین عشق جمع‌گراست که همه را شامل می‌شود. برای بیشتر افراد که جامعه را مبتنی بر رقابت و ستیز می‌بینند، فهم عشق جمع‌گرا سخت است. جامعه باید مبتنی بر مهر باشد. به تاریخ ایران که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم همواره فرهنگ مهر و مدارا بوده تا آنجا که همه مهاجمان را در خود جذب کرده‌ایم.»

وی درباره انسان عشق محور بر اساس آموزه های اریک فروم تأکید کرد: «عشق از کودکی با از خودگذشتگی و داشتن ملاحظه دیگری آموزش داده می‌شود، انسان عشق‌محور اساسش بر بودن است نه داشتن. اولین ویژگی او مراقبت کردن است، مراقبت از آدم‌ها، موجودات زنده، محیط زیست. دومین ویژگی قدرت خلاقیت است، بهتر کردن موقعیت و رشد دادن. عشق مردسالارانه مبتنی بر مالکیت است اما عشق خلاق یعنی داشتن هوش هیجانی بالا و آزادسازی دیگری که کمک می‌کند استعدادهایش را شکوفا کند. مقوله سوم داشتن صبر و شکیبایی است. مقوله چهارم مسئولیت است. مبانی جامعه عشق محور بر گفت وگو و همکاری است، سرمایه اجتماعی و اعتماد در جامعه عشق محور رشد می‌کند. ادبیات توسعه‌گرا نیازمند جامعه عشق‌محور است. تبعیض و عدم دربردارندگی، ستیز و رقابت باعث می‌شود جامعه عشق‌محور دچار مشکل شود. علی‌رغم این که در جامعه خود اشکال عشق نابالغ به دلیل مردسالاری، استبداد و تبعیض همچنان زیاد است، اما اهمیت مفهوم عشق نیز بالاست. ادبیات ما مالامال از مفهوم عشق و مداراست و ایران در جهان، با ادبیاتش شناخته می‌شود. درک متقابل، هم‌فهمی، تفاهم و کنشگری جمعی توان تولید مطلوبیت در راستای بهتر زندگی کردن را دارد. شاید در آینده شاهد جامعه عشق محور باشیم.»

گزارش: دکتر فاطمه موسوی ویایه

بیشتر بخوانید:

۳ دلیل اینکه بیشتر مردم از عشق می‌ترسند
طعنه زدن چطور می‌تواند به یک رابطه آسیب جدی وارد کند؟
عشق نفس بریده

216216 

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.