به گزارش مشرق، «مجلس وقتی دید که تصمیمات غلط رئیسجمهور به جنگ خدشه وارد میکند بنیصدر را عزل کرد. اسنادی که بعدها به دست آمد از خیانت بنیصدر به کشور پرده برداشت. طبق اسناد بهدستآمده از لانه جاسوسی او با سیا همکاری داشت.» این جمله ابراهیم عزیزی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری فارس است.
این اظهارات عزیزی دررابطهبا درگیری شدید ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران است که به علت سخنرانی بنیصدر رخ داد. رئیسجمهور مخلوع شعلههای آتش را با این سخنان روشن کرد؛ «از شما مردم خواهم خواست که یکبار برای همیشه اجتماعات خودتان را از وجود چماق به دستانی که میخواهند جمهوری را به لجن وجود خودشان بیالایند، تنبیه کنید.»
درگیری با نیروهای خط امام
سخنرانی ۱۴ اسفند ۱۳۵۹، در دانشگاه تهران به مناسبت سالگرد مصدق برگزار شد که در نهایت به اوج درگیری بنیصدر با حزب جمهوری اسلامی و نیروهای خط امام تبدیل شد. سخنان بنیصدر باعث تحریک طرفدارانش شد و به درگیریهای گستردهای انجامید. بعدها روشن شد که سازمان مجاهدین خلق، حزب توده، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و اتحادیه کمونیستها در بهوجودآمدن این تنشها نقش داشتند. در واقع آنها به نام پاسدارها و نیروهای انقلابی تنش به وجود آوردند.
بنیصدر در قسمتی از سخنانش درحالیکه چندبرگه و کارت شناسایی را نشان میداد آنها را متعلق به چند تن از افراد کمیته و حزب جمهوری اسلامی خواند که آنان را بهعنوان چماقدار دستگیر کردهاند. پس از اعلام این مطلب، بنیصدر با شعارهای «مرگ بر بهشتی»، «سردسته چماقداران بهشتی»، «نصر من الله و فتح قریب، مرگ بر این حزبک مردمفریب!»، مورد تشویق قرار گرفت. قبل از شروع سخنرانی هم نواری از یکی از سخنرانیهای دکتر مصدق که در آن مرتب شعارهای «چوب، چماق، شکنجه دیگر اثر ندارد»، «حزب چماق به دستان در پیشگاه ملت افشا باید گردد» داده میشد پخش شده بود.
در ادامه مراسم جلوی جایگاه گروهی درحالیکه پا به زمین میکوبیدند این شعار را دادند: «بنیصدر، بنیصدر، حکم تهاجم بده!». پس از مدتی که این شعار را تکرار کردند بنیصدر گفت: «شما مردم اینها را با آرامش از اینجا بیرون کنید، اینها را بیرون کنید.» ناگهان افرادی از دیوار بالا رفتند و و با مشت و لگد بر سروصورت نیروهای خط امام کوبیدند و آنها را از دیوار به پائین پرتاب کردند.
امام چه کرد؟
امام خمینی (ره) بلافاصله عکسالعمل نشان داد و در پاسخ به تلگراف آیتالله گلپایگانی عنوان فرمود: «به جنابعالی و عموم ملت شریف اطمینان میدهم که با خواست خداوند تعالی با اینگونه مخالفتها با اسلام برخورد شدید خواهد شد و به دستگاه قضایی گفتهام که قضیه را تعقیب و مجرمین و محرکین را شناسایی و محاکمه کنند... باید گروهها و دستههای منحرف سیاسی و غیرسیاسی بدانند که من بااحساس تکلیف با آنان برخورد اسلامی و حدود اسلامی میکنم و به شرارتهای ضداسلامی خاتمه میدهم»
در نهایت با اوجگیری اختلافات بنیصدر با شهید بهشتی، نخستوزیر و دیگر مسئولان نظام در دوران جنگ تحمیلی، امام خمینی (ره) دستور به تشکیل هیئت حل اختلاف داد. امام برای حفظ نظام و رفع تنشها حکم دادند که بنیصدر، شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی و شهید رجایی حق سخنرانی در مراسم عمومی ندارند و برای حل اختلاف، هر یک از این افراد نمایندهای معرفی کنند تا هیئتی تشکیل شود که بر اعمال آنها نظارت کند. ایشان همچنین آیتالله مهدویکنی را بهعنوان نماینده خود در این هیئت منصوب کردند.
پس از سخنرانی بنیصدر در جمع پرسنل نیروی هوایی شیراز و دو مصاحبه جنجالی مطبوعاتی و رادیوتلویزیونی وی، هیئت حل اختلاف تشکیل جلسه داد و بنیصدر را بهعنوان کسی که از بیانیه ۱۰ مادهای امام خمینی (ره) و قانون اساسی تخلف کرده معرفی کرد.
در بخشی از بیانیه هیئت حل اختلاف آمده بود «... متأسفانه رئیسجمهور جناب آقای بنیصدر در سخنرانی خود برای پرسنل پایگاه هوایی شیراز و همچنین در دو مصاحبه اخیر... برخورد منطقی و اصولی نداشته و از بیانیه ۱۰ مادهای تخلف نمودهاند و از قانون اساسی نیز تخلف داشتهاند که امضانکردن مصوبه مجلس در مورد سرپرستی وزارتخانههای بیسرپرست دلیل آن است.»
زاویه با شهید بهشتی
یکی از مهمترین اختلافات سیاسی در سالهای نخست انقلاب اسلامی، تقابل شدید ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت، و آیتالله سید محمد حسینی بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود. این اختلافات در زمینههای مختلفی از جمله قدرت، سیاستگذاری، اداره کشور و ایدئولوژی وجود داشت.
در آن زمان مجلس شورای اسلامی متشکل از اعضای حزب جمهوری اسلامی بود. هدف حزب جمهوری ایجاد یک نظام منسجم اسلامی بر پایه ولایتفقیه و حاکمیت نهادهای انقلابی بود، اما بنیصدر که دیدگاههای نزدیک به لیبرالیسم و ناسیونالیسم داشت، با قدرتگیری حزب جمهوری بهشدت مخالف بود. او بارها در سخنرانیهایش علیه اعضای حزب، بهویژه شهید بهشتی، موضعگیری کرد.
درگیری بر سر نخستوزیری شهید رجایی
یکی از جدیترین اختلافات بنیصدر و بهشتی، بر سر انتخاب نخستوزیر بود. بنیصدر تمایل داشت فردی نزدیک به خود را بهعنوان نخستوزیر معرفی کند، اما مجلس که در اختیار حزب جمهوری اسلامی بود، از محمدعلی رجایی حمایت کرد. بنیصدر بارها تلاش کرد رجایی را تضعیف کند، اما آیتالله بهشتی و حزب جمهوری اسلامی تمامقد از رجایی حمایت کردند.
اختلافات در مورد سپاه پاسداران و نهادهای انقلابی
بنیصدر معتقد بود که سپاه پاسداران و دیگر نهادهای انقلابی نباید خارج از کنترل رئیسجمهور باشند، اما آیتالله بهشتی و نیروهای انقلابی بر استقلال این نهادها و وفاداری آنها به خط امام تأکید داشتند. بنیصدر بارها تلاش کرد تا نفوذ خود را در سپاه و کمیتههای انقلاب افزایش دهد، اما موفق نشد.
عزل بنیصدر
با تشدید اختلافات، بنیصدر حمایت امام خمینی را از دست داد. در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، ۱۷۷ نماینده مجلس شورای اسلامی رأی به عدم کفایت سیاسی بنیصدر دادند و او از ریاستجمهوری عزل کردند. چند روز بعد، بنیصدر با کمک سازمان مجاهدین خلق به فرانسه گریخت.
بارزترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی بنیصدر از سوی نمایندگان مجلس «موضعگیری وی علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد با نیروهای ضدانقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضاییه و عدم درک صحیح از بدیهیترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا» اعلام شد.