جزوات آموزشی ترور، بمب‌گذاری و سرقت روی میز دادگاه منافقین/ برای رهایی خلق، بین مردم بمب گذاری کنید!

مشرق نیوز سه شنبه 14 اسفند 1403 - 18:16
سی‌امین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.

به گزارش مشرق، سی‌امین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، روز سه‌شنبه (۱۴ اسفند ماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) به‌صورت علنی در حال برگزاری است.

در ابتدای دادگاه قاضی از وکیل شکات خواست تا در جایگاه قرار بگیرد و اظهارات خود را مطرح کند.

حجت الاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: جلسات گذشته جزواتی که در دهه ۶۰ از خانه‌های تیمی منافقین کشف شده بود، ارائه شد. در این جزوات بمب‌گذاری، جعل، سرقت خودروهای مردم و تشکیل خانه تیمی و نگهداری سلاح و انجام عملیات و ترور مردم ایران را آموزش می‌دادند.

وی ادامه داد: این جزوات برداشت شده از نشریه مجاهد است. به عنوان مثل جزوه «ویژه مبارزه هسته‌های مسلحانه» که موضوع اصلی آن چگونگی حمل و نگهداری سلاح و تهیه خودروهای برای اجرای عملیات است که از نشریه ۱۴۵ مجاهد برداشته شده است. در نمونه دیگر جزوه «از سری تجربیات رزمندگان» است که محور آن چگونگی مبارزه مسلحانه با پاسداران است که از شماره ۱۳۱ برداشت شده است. جزوه دیگری به نام «آموزش‌های ویژه تیمی‌ها و هسته‌های مقاومت مسلح» برداشته شده از شماره ۱۴۲ مجاهد است که در مورد امنیت خانه‌های تیمی را توضیح می‌دهد.

وکیل شکات گفت: در جزوه «آموزش‌های تاکتیکی نبرد مسلحانه خلق» مراحل مختلف تشکیل و رشد واحد عملیاتی توضیح داده شده است. جزوه‌های «چگونه می‌توان پایگاه‌های مقاومت نظامی ایجاد کنیم؟»، «شیوه برخورد با دشمن در هنگام حمله آنها به پایگاه‌های مجاهدین»، «دانش انفجاری برای یافتن راه رهایی خلق»، جزوه «نکاتی پیرامون جنگ»، جزوه «از سری تجربیات رزمندگان مجاهد»، جزوه «تجربیات ساختن پلاک برای ماشین‌های مصادره‌ای» و جزوه «جمع‌بندی تجارب امنیتی» که برای آموزش اعضای منافقین تهیه شده بودند.

وی ادامه داد: برخی از جزوات از نشریه مجاهد برداشته نشده بودند و فقط یک کد امنیتی داشتند و این جزوه به سر تیم واحد داده می‌شد تا بین اعضا توزیع شود. این جزوه‌ها از خودروهای منافقین و خانه‌های تیمی کشف شده است. اگر وکلای متهمان بر روی اصالت این جزوه‌ها شک دارند می‌تواند آنها را به کارشناس ارجاع دهند.

وکیل شکات گفت: جلسه گذشته وکیل متهمان از آقای خدابنده شاهد پرونده پرسیده بودند که آیا تمام ۱۰۶ از متهمان همه در کادر مرکزی هستند و همه افراد سردسته هستند و کدام فرد سردسته تیم‌های عملیاتی بوده است. در جلسات گذشته در مورد عملیات مهندسی توضیح داده شد و چارت تشکیلاتی سازمان بررسی شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین مداح گفت: در جلسه قبل یکی از اعضای جدا شده سازمان که مسعود خدابنده سرتیم حفاظت مسعود رجوی شخص یک این سازمان تروریستی، صراحتا به این موضوع شهادت داده و شهود دیگری هم که از اعضای منافقین بودند و جدا شدند در همین دادگاه به این موضوع شهادت دادند که اعضای سازمان مدام در حال تغییر هستند. یک روزی در رده شکنجه‌گر و روزی در رده عملیات نظامی و روزی هم در رده جذب و ساماندهی و تربیت نیرو بودند.

وی ادامه داد: خیلی از متهمانی که اسامی آنها داخل کیفرخواست قرار دارد، آنها در عملیات نظامی شرکت داشتند و به عنوان مثال در دهه ۶۰ در تیم‌های عملیات نظامی بودند و در عملیات‌هایی مانند فروغ جاویدان و مرصاد که علیه کشورمان بوده است، حضور داشتند و امروز در گروه ارتباطات کار می‌کنند. یا شخصی بوده که در دهه ۶۰ اقدام به بمب‌گذاری می‌کرده است، اما هم اکنون مسئول تهیه امور مالی است. محسن سیاه کلاه متهم ردیف ۲۰ پرونده طبق بیانی که آقای خدابنده شاهد پرونده داشت، هم در بمب‌گذاری در کردستان بوده و در اشرف شکنجه‌گر بوده و پیشمرگ مجاهدین در اربیل بوده است. زهرا مریخی متهم ردیف ۹ در تیم‌های عملیات نظامی حضور داشته و عضو کادرمرکزی بوده است و در الان در بخش تبلیغات سازمان مشغول است. رقیه عباسی متهم ردیف ۸۹ در سازمان مشغول ستاد داخله است که وظیفه ارسال تیم برای عملیات‌های تروریستی و بمب‌گذاری و ترور و گرفتن اخبار و اسکان افراد اعزامی و ارتباط با سرتیم‌ها و قاچاقچیان سلاح از وظایف این ستاد است. پرویز کریمیان متهم ردیف ۹۵ یکی از شکنجه‌گرها بوده الان هم معاون محور در سازمان است.

حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده گفت: باتوجه به ماده ۱۳۰ و تبصره آن از قانون مجازات اسلامی و نظریه شماره ۲۱۱۷ مورخ ۲۸ مرداد ۹۸ اداره کل حقوقی قوه قضاییه ارائه داده به دادگاه، محدودیتی در تعداد سردسته‌ها وجود ندارد و ممکن است در یک جرم سازمان یافته و یک گروه مجرمانه افراد سردسته‌های یکدیگر باشند. در سازمان تروریستی اینگونه نیست که همه آن‌ها مسلح باشند و یا بخواهند دست به سلاح ببرند، اما درباره این سازمان اینگونه نیست و همه اعضا دست به سلاح و دست به شکنجه بردند و مباشرت در جرم دارند، اما در یک سازمان تروریستی اینگونه است که شخصی مسئول جذب و سازماندهی است و لزوما دست به سلاح نمی‌برد، اما سوالم از مردم این است آیا این شخص در بمب‌گذاری و کشتار جمعی که رخ می‌دهد مسئول نیست، بعید می‌دانم کسی منکر این موضوع باشد. تمامی این اعضا در طول این سال‌ها مستمرا مباشرت در امور مختلف داشتند و در رده‌های مختلف قرار گرفتند و حمایت و همکاری داشتند و هر دستوری از سوی مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو و سرتیم‌های دیگر به اینها می‌شده است را به بهترین نحو انجام می‌دادند.

وی افزود: به نظر می‌رسد ذهن وکلای متهمان از ماده ۱۳۰ اینگونه شکل گرفته که با یک گروه ۵ نفره‌ طرف هستیم که سرقتی را انجام داده‌اند. اینگونه نیست که بگوییم یکی از اعضا مرتکب جرم حدی شده است و سردسته مرتکب جرم حدی نشده باشد به حداکثر مجازات معاونت در جرم محکوم شود. این ذهنیت نسبت به گروهک تروریستی که برای خود دارای گردان و گروهان است، نیست.

حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده گفت: استناد دیگرم به همین ماده است، قانونگذار به این موضوع توجه کرده و در ادامه ماده ۱۳۰ اضافه کرده است که اگر عنوان محاربه و فساد فی‌الارض برای سردسته صدق کند به همان مجازات محکوم می‌شود، در فقه شیعه ۱۴۰۰ سال قبل به این موضوع اشاره شده است و شارع مقدس تفاوت بین جرم سازمان یافته و تروریستی با جرایم فردی تفاوت قائل شده است. مصداق بارز این در جرم بغی است. قول تمامی فقهای شیعه بر این است که اگر دارای سازمان باشد ولو کسی در اینجا دست به سلاح نبرده باشد مقاتله با این شخص شرعا واجب است.

وی با بیان اینکه چند نمونه از فقه شیعه را می‌خواهم بیان کنم، افزود: امام صادق (ع) فرمودند در گروه باغیان اگر آن‌ها گروه داشتند حتی اسیر و زخمی و فراری آنها قابلیت این را دارد که به اعدام محکوم شود. مرحوم محقق حلی تعبیری دارند که اگر اهل بغی دارای گروه سازمان یافته بودند و گروه شان متلاشی نشده بود اسیر و مجروح آن‌ها نیز قابل تعقیب است. نقل دیگری از صاحب جواهر، علامه محمد حسن نجفی وجود دارد که گفته هیچ فقیهی در این موضوع اختلاف ندارد و شهید ثانی در کتاب مسالک الافهام جلد ۳ ص ۹۳ به این موضوع اشاره می‌کند و مرحوم آیت‌الله روحانی در کتاب فقه الصادق گروه باغیان را شرح می‌دهد که اگر این باغیان اسلحه خود را زمین گذاشتند و ترک مقاتله کردند، اما هنوز شکست نخورده بودند، اینجا باید تاجایی با اینها جنگید که آنها هزیمت شوند. او اضافه می‌کند اگر اینها دچار هزیمت شده باشند یا اینها دارای سازمان و گروهی هستند که یا برقرار است و یا برقرار نیست. در حالی که گروه و سازمان آنها برقرار باشد ایشان همان روایت را بیان می‌کند که حتی نسبت به اسیر و مجروح شان نیز می‌توان تعقیب را انجام داد.

در ادامه محمدی وکیل تسخیری متهمان ردیف اول و دوم و ۶ تا ۲۶ با دعوت قاضی در جایگاه قرار گرفت و گفت: البته از آقای وکیل انتظار می‌رود که بخواهند از موکل خود دفاع کنند اما احساس می‌کنم از حدود وکالتی خارج شدند.

وی ادامه داد: وگیل شکات شهادت شهود را تفکیک کردند آن قسمتی که شاهد گفت این افراد سبزی خردکن بودند را بیان نکرد، اما آن قسمتی را که گفت فلانی و فلانی رهبر بودند را می‌گوید، تفکیک شهادت جایز نیست.فردی در دادگاه اعتراف کرد که راننده تانک بوده است و نمی تواند شرایط شروط را داشته باشد. اگر قرار است کسی که سلاح دستش متهم باشد در نتیجه راننده تانک هم متهم است. تمام شهودی که عضو سازمان بودند و در دادگاه شهادت دادند نیز متهم پرونده هستند.

قاضی گفت: شرایط شهود در قانون برشمرده شده است. راننده تانکی که جدا شده است و به برخی اتهامات او رسیدگی شده و محکومیت کشیده و الان در دادگاه حاضر شده است.

وی ادامه داد: براساس ماده ۱۹۱ از قانون مجازات اسلامی، شاهد شرعی قابل جرح و تعدیل است. شرایط ذاتی شاهد بلوغ، عقل، ایمان، طهارت مولود و عدالت است. شاهدان کدام شرط را ندارند.

وکیل متهمان گفت: قطعا عدالت ندارد. فردی که عضو سازمان بوده چگونه می‌تواند علیه سازمان شهادت دهد.

قاضی گفت: این فرد توبه کرده و از سازمان جدا شده و مسیر زندگی خود را مخالف مسیری قرار داده که در گذشته می‌رفته است. وکیل متهم و وکیل شاکی با توجه به سوگندی که یاد کرده می‌تواند از حقوق موکل خودش دفاع کند.

قاضی از وکیل شاکی پرسید:اشکالی که وکلای متهمان مطرح کردند این بود که برخی افراد در زمان ارتکاب جنایت عضو سازمان نبودند و بعدا عضو این سازمان شدند.

وکیل شکات پاسخ داد: عضویت در گروهک مجرمانه کافی است تا فرد عنوان مجرمانه بغی را بگیرد. لزوما نیاز نیست دست به سلاح ببرد و فقها در این مورد اجماع دارند. در ماده ۲۸۷ نیز امده گروهی که برا اساس جمهوری اسلامی ایران قیام کند باغی محسوب می‌شود و اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می‌شوند. نیاز نیست تمام اعضا دست به سلاح ببرند و حتی فردی هم که دست به سلاح برده است محکوم به اعدام می‌شود.

وی ادامه گفت: در جرایم سازمان یافته نباید قانون را به نفع متهمان تفسیر کرد. ممکن است فردی مانند مسعود کشمیری اقدام به بمب گذاری کند آیا نباید کسی که به این فرد آموزش داده مجازات شود. سازمان منافقین دائما سردستگان را تغییر می‌دهد و تا تغییر افراد چهره‌ای به خود می‌گیرند که گروهک تروریستی نیستیم. بیش از ۱۷ نفر از اعضای جدا شده سازمان و تعداد زیادی کارشناس تا کنون در دادگاه حاضر شدند و شهادت دادن که اعضای سازمان مباشرت در بمب‌گذاری و ترور داشتند.

وکیل شکات گفت: اگر بگوییم اعضایی که دست به سلاح نبرده‌اند و یا بعدا عضو سازمان تروریستی شده‌اند محاکمه نشوند یک خلا قانونی است و گروهک‌های تروریستی سردستگانی را انتخاب و اعمال تروریستی انجام دهند و بعد سردستگان خودش را تغییر دهند و چهره خوبی از خود به نمایش بگذارند همین کاری که سازمان مجاهدین انجام داده است.

وکیل شکات بیان کرد: اگر سازمان تغییر رویه داده چرا افرادی که در تیم‌های ترور و شکنجه حضور داشتند را به محاکم بین‌المللی تحویل نمی‌دهند و چرا توبه نمی‌کنند. چرا هنوز هم در سایت سازمان مجاهدین عنوان کانون شورشی وجود دارد و همچنان هم مردم را به شورش تشویق می‌کنند. با توجه به مواد قانونی از دادگاه تقاضای مجازات تمامی متهمان پرونده را به مجازات بغی دارم.

وی ادامه داد: در دهه ۶۰ اعضایی که در تیم‌های عملیاتی جز بودند محاکمه شدند، اما تا زمانی که این سازمان پا برجا است به اقدامات تروریستی خود ادامه می‌دهد. ممکن است برخی اعضا دست به سلاح نبرند. برخی از اعضای سازمان اقدام به جمع آوری پول برای سازمان می‌کنند که این پول صرف اعمال تروریستی می‌شود در نتیجه عنوان اتهامی بغی شامل تمام اعضا می‌شود.

وکیل شکات ادامه داد: طبق کنوانسیون سازمان ملل متحد برای جرایم سازمان یافته که به قانون پالرمو معروف است، کشورهای اروپایی نباید به گروهک تروریستی پناه دهند و در تامین مالی آنها کمک کنند.

وی گفت: سازمان منافقین برای تامین مالی چند شگرد دارند که یکی از آنها کلاهبرداری و سرقت است. سازمان خودش را یک گروه سیاسی معرفی می‌کند و از مردم کشورهای اروپایی گدایی می‌کند. از مهم‌ترین کارهای سازمان برای تامین مالی این است که آنها در کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه و آمریکا اقدام به تاسیس موسسات مردمی برای تامین مالی و پولشویی می‌کنند. از جمله این موسسات جامعه دانشگاهیان برای آزادی ایران، کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک، انجمن فرانسوی- ایرانی برای دموکراسی ایران، انجمن جوانان ایران آزاد، انجمن خانواده‌های اشرفیان و انجمن پناهندگان سیاسی است.

وکیل شکات بیان کرد: براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی سازمان مجاهدین جرو گروهک‌های تروریستی شناخته شده است و براساس قانون مبارزه با تامین مالی تروریست تقاضای اعلام جرم نسبت به این موسسات را از دادگاه دارم.

قاضی گفت: این موسسات با متهم ردیف اول چه ارتباطی دارند؟

وکیل شکات گفت: این انجمن‌ها حمایت‌های خودشان را علنی از سازمان اعلام کرده‌اند و شاهدان نیز به این موضوع تاکید کرده‌اند.

قاضی گفت: با توجه به ادله ارائه شده به دادگاه، دادگاه شکایت وکیل شکات را در مورد انجمن ها، سازمان‌ها افراد حقیقی و حقوقی که به تهیه وجوه و اموال به هر طریقی، چه دارای منشا قانونی باشد و چه منشا قانونی نداشته باشد و یا مصرف تمام یا بخشی از منابع مالی قاچاق ارز، انتقال پول، خرید و فروش اوراق مالی و اعتباری، جلب کمک‌های مالی، افتتاح مستقیم یا غیر مستقیم حساب یا تامین اعتبار و انجام هر گونه فعالیت اقتصادی جهت ارائه به متهم ردیف اول پذیرفته و این اقدامات جرم محسوب می‌شود. دادگاه این شکایت را ثبت و تحقیقات خود را در داخل و خارج کشور انجام می‌دهد.

در ادامه یکی از شهودی که از اعضای جداشده سازمان است در جایگاه حاضر شد.

منصور نظری از اعضای جدا شده سازمان در جایگاه قرار گرفت و قسم یاد کرد که جز راست در دادگاه مطلبی بیان نکند.

نظری گفت: در سال ۵۸ جذب مجاهدین شدم. من ساکن فرانسه هستم و خودم درخواست کردم که در دادگاه حاضر شوم و شهادت دهم. زمانی انقلاب حدود ۱۷ سال سن داشتم و محله‌ای مذهبی در تهران زندگی می‌کردم. در آن دوران دیدگاه انقلابی داشتم و در همگام امام بودیم. در آن دوران تصور می‌کردم که مجاهدین هم بخشی از انقلاب هستند و شناخت زیادی از آنها نداشتم. کم کمک از طریق دوستانم با مجاهدین آشنا شدم. بدون اینکه خودم متوجه شوم جذب سازمان شدم. اواخر سال ۵۸ در کارهای فروش نشریه به سازمان کمک می‌کردم.

وی ادامه داد: تعاونی‌هایی در مناطق تهران راه اندازی کردیم. در جریان یک تظاهرات در تهران دستگیر شدم و تا سال ۶۴ در زندان بودم و از اینکه در این سال‌ها که حوادث تلخی برای ایران رخ دادو در عملیات‌های مسلحانه سازمان انجام می‌شد، در زندان بودم خوشحال هستم.

این عضو جدا شده سازمان گفت: بعد از آزادی از زندان، تعدادی از اعضای سازمان سراغم آمدند و من را ترساندند و اوخار سال ۴۵ از ایران خارج شدم و به پاکستان رفتم. زمانی که در پاکستان بودم سازمان به من گفت که باید به ایران برگردم و افراد دیگری را همراهم بیاورم.

وی افزود: بعد از چند ماه ما را به عراق بردند و مدارک هویتی ما را از ما گرفتند و بعد وارد قرارگاه مجاهدین شدیم.

قاضی پرسید: شما به واسطه دوستی با افراد جذب سازمان شدید؟

منصور نظری یکی از اعضای جدا شدا سازمان منافقین بیان کرد: بله. گروهی از هم‌محله‌ای‌ها و دوستان من در مدرسه عضو این سازمان بودند و از طریق آنها جذب سازمان شدم. در آن زمان حدوداً ۱۷ سال سن داشتم و حرف‌هایی را در رابطه با منافقین می‌شنیدم، اما ذهنیت خاصی در رابطه با آنها نداشتم و حتی هیچ آشنایی با دنیای سیاست نداشتم.

قاضی سوال کرد: چه جاذبه‌ای شما را به سمت سازمان کشاند؟

نظری پاسخ داد: قبل از عضویت در این سازمان با بچه‌های مذهبی محله بسیار حشر و نشر داشتم و فردی مذهبی بودم. ما افراد خامی‌بودیم و چیزی از سیاست نمی‌دانستیم برای همین سازمان از ما سوء استفاده کرد. من اعتقاد و گرایش خاصی به امام علی (ع) داشتم و دوستانم که عضو منافقین بودند با سوءاستفاده از این ارادت و با استناد به نهج البلاغه مرا منحرف کردند. بسیاری از سخنرانی‌های مسعود رجوی در آن زمان با استناد به فرمایشات امام علی (ع) بود. آنها از هر ابزاری استفاده می‌کردند تا افرادی که مثل ما ذهنی خالی داشتند را جذب کنند.

وی ادامه داد: از سال ۶۵ در قرارگاه منافقین بودم. در آن زمان مسعود رجوی به عراق آمد و ارتش آزادی‌بخش شکل گرفت و بخش‌های مختلف سازمان، ساماندهی شد. حتی زمانی که عضو سازمان بودم دوست نداشتم در جنگ شرکت کنم و یا از نزدیک با کسی بجنگم. برای همین سازمان روی افرادی مثل من کار می‌کرد تا ما را به سمت ایران بازگرداند و اقداماتی را در داخل ایران برای سازمان انجام دهیم. در آن زمان واژه‌ای به نام چریک شهری را روی کار آوردند می‌خواستند نیروهای خود را وارد شهرهای ایران کنند تا اقدامات تروریستی انجام دهند.

این عضو جدا شده منافقین تصریح کرد: در عملیات‌های آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان و مرصاد در قسمت پشتیبانی توپخانه بودم. در عملیات فروغ جاویدان در تیپ محمود قائمشهر بودم. در آن زمان تیپ‌ها تا تهران ساماندهی شده بودند و هر شخصی باید به یک شهر می‌رفت. من هم به تیپ محمود قائمشهر رفتم که مسئول عملیات در همدان بود. در این عملیات ما به گردنه حسن‌آباد رسیدیم و شب را در آنجا ماندیم که صبح فردا جمهوری اسلامی بمباران کرد و کل عملیات با شکست مواجه شد.

وی گفت: پس از اینکه به عقب برگشتیم و در واقع پس از شکست عملیات فروغ جاویدان نشستی با عنوان تنگه توحید باحضور مسعود رجوی برگزار شد. قبل از آن هم در قرارگاه‌های مختلف نشست‌هایی برگزار شد تا مسعود رجوی جمع‌بندی کاملی از روحیات و وضعیت قرارگاه‌های مختلف داشته باشد. در نشستی که در قرارگاه ما برگزار شد به عملیات فروغ جاویدان اعتراض کردم پس از این نشست سازمان مرا آهسته آهسته طرد کرد. حدوداً دو ماه مرا ایزوله کردند و در بند انفرادی نگه داشتند و من هم اعلام کردم که دیگر نمی‌خوام عضو سازمان باشم.

منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق درباره اقدامات منتهی به شکنجه افراد در سازمان بیان کرد: شکنجه‌هایی که در سازمان آغاز شد مربوط به سال ۷۳ بود که من در سال ۸۰ از طریق یکی از اعضا با نام محمد رزاقی که هم اکنون از سازمان جدا شده است متوجه شدم که در سازمان شکنجه وجود دارد و به من توضیح داد که در زندان بوده و او را شکنجه کرده‌اند. در سال ۷۳ تعدادی از افرادی که تازه به عراق آمده بودند آنها را دستگیر می‌کردند و در پایگاه اشرف درساختمان‌های مسکونی که قبل از طلاق‌های اجباری خانواده‌های سازمان در انجام زندگی میکردند، بازداشت می‌شدند.

وی افزود: محل‌های شکنجه در اشرف مخفی بود و سوله‌های مختلف وجود داشت پس از سال ۸۰ تمام سلول‌ها را تغییر شکل داده بودند تا کسی متوجه شکنجه‌گاه بودن این ساختمان‌ها نشود البته دو نفر با نام پرویز احمدی و غلامعلی ترابی در همین مکان‌ها توسط مجاهدین کشته شدند و مشخص نشد آن‌ها کجا دفن شدند. پس از اینکه از سازمان مجاهدین جدا شدیم و به آمریکایی‌ها پیوستم افراد دیگری حضور داشتند که اطلاعات کامل تری از شکنجه‌های سازمان داشتند.

منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق گفت: من تحت فشار روحی بسیاری بودم و در تمام نشست‌هایی که به صورت گروهی برگزار می‌کردند مثل نشست دیگ که در آن افراد را سوژه می‌کردند و آنها را مورد فشار روحی و روانی قرار می‌دادند در نشست‌های دیگ کسانی که مسئله‌دار و مشکل‌دار هستند را سوژه و به آنها حمله می‌کنند من خودم بارها در این نشست‌ها سوژه شده‌ام مخصوصاً توسط مژگان پارسایی به عنوان کسی که معروف به خشونت و وحشی‌گری بود.

وی ادامه داد: محمد رزاقی در مورد کاک عادل یا همان محمد سادات دربندی می‌گفت که مسئول این شکنجه گاه‌ها خود این فرد بوده است و نفراتی که در آنجا شکنجه می‌دادند را سازماندهی می‌کرد مثلا اسدالله مثنی، حسن نظام الملکی، علی اکبر انباز و مژگان پارسیایی در شکنجه‌ها بودند. فرزاد فرزین فر یکی دیگر از اعضای سازمان بود که بسیار شکنجه شده بود و از جزئیات شکنجه برای من تعریف کرده است ولی در حال حاضر فوت شده است و یکی از موضوعاتی که برای من تعریف می‌کرد بحث خارج شدنش از قرارگاه اشرف بود به طوری پس از اینکه او را دستگیر می‌کنند به او آمپول هوا زده‌اند و زنده ماندنش در آن زمان یک شانس بود و بعدها او را به اردوگاه رومانی می‌فرستند و شکنجه‌های مختلف می‌دادند.

نظری ادامه داد: باعث و بانی این کار سادات دربندی بود. مهدی ابریشم چی فردی فاسد بود و با صدام در ارتباط بود. فتح‌الله فتحی از شکنجه شده‌های سازمان است و مطالبی در این مورد منتشر می‌کند. در جلسه محاکمه این فرد حضور داشتم. فتح‌الله فتحی می‌خواست از سازمان جدا شود، اما افرادی مثل مهوش سپهری می‌گفتند باید این فرد را اعدام کرد. مجاهدین یک دستگاه فاسد و پیچیده است و با افرادی که جذب آن شده بودند و قصد داشتند از سازمان جدا شوند، بدترین رفتار و شکنجه‌ها را می‌کردند.

وی گفت: در طول ۲۲ سالی که از سازمان جدا شدم بارها در مقالات مختلف گفته‌ام که جداشده‌های سازمان مانند یک پادزهر برای این غده سرطانی هستند.

قاضی گفت: چرا فتح‌الله فتحی را شکنجه کردند.

این عضو جدا شده سازمان گفت: فتح‌الله فتحی چندبار قصد جدا شدن از سازمان را داشت و یک بار هم اقدام به فرار کرده بود. ماندن در سازمان اجباری بود.

وی گفت: به خودم من هم گفته بودند اگر از سازمان جدا شوی تحویل دولت عراق داده می‌شوی، چون غیرقانونی وارد این کشور شدی و محاکمه می‌شوی.

وی افزود: افراد زیادی بودند که نامشان در خاطرم نیست، اما نادر نادری را به خاطر دارم که به دلایل واهی مورد شکنجه منافقین قرار گرفت.

قاضی حسین‌زاده گفت: لیستی که در اختیار شما قرار گرفته را نگاه کنید آیا اطلاعاتی را در رابطه با افراد نامبرده در این لیست در اختیار دارید یا خیر؟

این عضو جدا شده منافقین بیان کرد: در بین اسامی این لیست، مژگان پارسیایی را می‌شناسم که باعث شد یک نفر در قرارگاه خودکشی کند.

قاضی سوال کرد؟ چرا مژگان پارسیایی را مقصر می‌دانید؟

منصور نظری پاسخ داد: شخصی به نام احمدرضا رضایی در ارودگاه بود که کسالت (دیسک کمر و بیماری صرع) داشت. مژگان پارسیایی فرمانده قرارگاه جلولا بود. آقای احمدرضا رضایی به دلیل کسالتی که داشت توانایی کار و فعالیت را نداشت و به همین خاطر همیشه زیر ضرب مسئولان قرارگاه بود و بیان می‌کردند که این آقا تمارض می‌کند. مژگان پارسیایی بارها تهمت تمارض را به احمدرضا رضایی زده بود. به همین علت فشار روانی زیادی را به احمدرضا رضایی وارد کردند تا اینکه در حین نگهبانی به وسیله اسلحه خودکشی کرد. او بارها به علت بیماری صرع، غش کرده بود، اما کسی به او کمک نمی‌کرد و من به کمک او می‌رفتم و او را به اتاقی منتقل می‌کردم تا استراحت کند. بارها و بارها این اتفاق در داخل خیابان پیاده رو و سایر مکان‌ها برای او افتاده بود، اما کسی به او کمک نمی‌کرد.

قاصی دهقانی گفت: یعنی خودکشی او بر اثر فشارهای روانی بود؟

عضو جدا شده منافقین پاسخ داد: دقیقاً. فشار روانی زیادی را به او وارد کردند و از طرفی هیچ راه نجات و فراری نیز برایش وجود نداشت برای همین تن به این کار داد. خیلی‌ها در پادگان اشرف خودکشی کردند و احمدرضا رضایی نمونه کوچکی از این افراد بود. در یک مورد دیگر یک خانم ۱۸ ساله اقدام به خودکشی کرد که مسئولان پادگاه گفتند شلیک گلوله ناخواسته بوده است.

قاضی پرسید: علت خودکشی این خانم چه بود؟

نظری از اعضای جدا شده منافقین بیان کرد: علت آن همان فشارهای روحی بود. من در محفل با این خانم آشنا شدم. در آن زمان محفل‌هایی را تشکیل می‌دادیم و با افرادی که مشکلاتی داشتند هم‌صحبت می‌شدیم و راجع به مشکلاتمان با هم حرف می‌زدیم.

قاصی دهقانی سوال کرد: این خانم ۱۸ ساله همان خانم محمدی است که از برجک سقوط کرد؟

نظری جواب داد: این خانم در برجک و حین نگهبانی با سلاح خودکشی کرد و از برجک سقوط کرد. نامش آلان محمدی بود. اما مسئولان قرارگاه هرگز خودکشی او را تایید نکردند و مدعی بودند که تیر ناخواسته شلیک شده است.

قاضی گفت: این خانم از چه سنی عضو سازمان شده بود؟

این عضو جدا شده منافقین تصریح کرد: تا جایی که به خاطر دارم این خانم از بچه‌های عضو منافقین بود. در آن زمان کودکانی که در اردوگاه نگهداری می‌شدند دو گروه بودند یک گروه از آنها را به خارج از کشور می‌فرستادند و پس از چند سال باز می‌گرداندند و گروه دیگر که سن بیشتری داشتند در داخل همان اردوگاه نگهداری می‌شدند. تصور می‌کنم خانم محمدی جز بچه‌هایی بود که قبلاً به خارج فرستاده شده بود و دوباره به اردوگاه برگشته بود. مواردی از این دست در اردوگاه اشرف زیاد مشاهده می‌شود.

قاضی سوال کرد: آیا اعضای سازمان همیشه مسلح بودند؟

این شاهد عینی جواب داد: اینکه همیشه و در هرجا سلاح همراهشان باشند، خیر.

قاضی دوباره پرسید: پس خانم محمدی سلاح را از کجا تهیه کرده بود که خودکشی کرد؟

نظری جواب داد: او حین نگهبانی خودکشی کرده بود و سلاح هم برای نگهبانی بود. آنها سلاح‌های خود را در انباری به نام تسلیحات نگهداری می‌کنند و یک نفر مسئول نگهداری از این انبار بود. هر شخصی که قرار بود نگهبانی بدهد به این انبار مراجعه کرده و سلاح خود را تحویل می‌گرفت.

قاضی بیان کرد: در لایحه ارائه شده از سوی وکیل آمده است که شما از منابع مالی و سازمان‌هایی که پول در اختیار سازمان منافقین قرار می‌گیرد اطلاع دارید آیا می‌توانید در این رابطه شهادت دهید؟

این عضو جدا شده منافقین عنوان کرد: بله. در آن دوران، سازمان برای پولشویی‌های خود اقدامات مختلفی انجام می‌داد. مثلاً اعضا را مجبور می‌کردند با آب پیاز روی کاغذ بنویسند که مثلاً اینجانب مقداری پول را برای کمک به سازمان هدیه می‌کنم.

قاضی پرسید: چرا با آب پیاز می‌نوشتند؟

نظری گفت:، چون باید اینها را به کشورهای دیگر منتقل می‌کردند و بیشتر به این خاطر بود که منابع مالی آنها مشخص نشود. منبع اصلی کمک و درآمد سازمان صدام حسین بود.

منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق درباره اقدامات منتهی به شکنجه افراد در سازمان بیان کرد: شکنجه‌هایی که در سازمان آغاز شد مربوط به سال ۷۳ بود که من در سال ۸۰ از طریق یکی از اعضا با نام محمد رزاقی که هم اکنون از سازمان جدا شده است متوجه شدم که در سازمان شکنجه وجود دارد و به من توضیح داد که در زندان بوده و او را شکنجه کرده‌اند. در سال ۷۳ تعدادی از افرادی که تازه به عراق آمده بودند آنها را دستگیر می‌کردند و در پایگاه اشرف درساختمان‌های مسکونی که قبل از طلاق‌های اجباری خانواده‌های سازمان در انجام زندگی میکردند، بازداشت می‌شدند.

وی افزود: محل‌های شکنجه در اشرف مخفی بود و سوله‌های مختلف وجود داشت پس از سال ۸۰ تمام سلول‌ها را تغییر شکل داده بودند تا کسی متوجه شکنجه گاه بودن این ساختمان‌ها نشود البته دو نفر با نام پرویز احمدی و غلامعلی ترابی در همین مکان‌ها توسط مجاهدین کشته شدند و مشخص نشد آن‌ها کجا دفن شدند. پس از اینکه از سازمان مجاهدین جدا شدیم و به آمریکایی‌ها پیوستم افراد دیگری حضور داشتند که اطلاعات کامل تری از شکنجه‌های سازمان داشتند.

منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق گفت: من تحت فشار روحی بسیاری بودم و در تمام نشست‌هایی که به صورت گروهی برگزار می‌کردند مثل نشست دیگ که در آن افراد را سوژه می‌کردند و آنها را مورد فشار روحی و روانی قرار می‌دادند در نشست‌های دیگ کسانی که مسئله‌دار و مشکل‌دار هستند را سوژه و به آنها حمله می‌کنند من خودم بارها در این نشست‌ها سوژه شده‌ام مخصوصاً توسط مژگان پارسایی به عنوان کسی که معروف به خشونت و وحشی‌گری بود.

وی ادامه داد: محمد رزاقی در مورد کاک عادل یا همان محمد سادات دربندی می‌گفت که مسئول این شکنجه گاه‌ها خود این فرد بوده است و نفراتی که در آنجا شکنجه می‌دادند را سازماندهی می‌کرد مثلا اسد الله مثنی، حسن نظام الملکی، علی اکبر انباز و مژگان پارسایی در شکنجه‌ها بودند. فرزاد فرزین فر یکی دیگر از اعضای سازمان بود که بسیار شکنجه شده بود و از جزئیات شکنجه برای من تعریف کرده است ولی در حال حاضر فوت شده است و یکی از موضوعاتی که برای من تعریف می‌کرد بحث خارج شدنش از قرارگاه اشرف بود به طوری پس از اینکه او را دستگیر میکنند به او آمپول هوا زده‌اند و زنده ماندنش در آن زمان یک شانس بود و بعدها او را به اردوگاه رومانی می‌فرستند و شکنجه‌های مختلف می‌دادند.

قاضی سوال کرد که آیا سازمان که متهم ردیف اول پرونده است در اروپا کمک‌های مالی جمع آوری می‌کنند و سازمان‌هایی در قالب خیریه‌ها به سازمان کمک مالی می‌کنند؟

منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق گفت: من به شخصه اطلاعی از پولشویی و منابع مالی سازمان نداشتم و فقط از طریق صحبت‌های مسعود خدابنده متوجه شدم که خیریه دارند. من و کسانی که از سازمان جدا شدیم در فرانسه بر علیه سازمان شروع به افشاگری کردیم و موفق نیز شدیم بسیاری از کسانی که آگاهی نداشتن نسبت به سازمان و ممکن بود جذب بشوند را آگاه کردیم.

وی درباره روش‌های جذب سازمان افزود: سازمان مجاهدین از طریق فقر اجتماعی، فقرسیاسی و فقر اقتصادی که وجود داشت افراد را جذب می‌کرد یعنی به آنها کمک‌های مالی می‌کرد و هرجا که خللی وجود داشت آنجا وارد می‌شوند و در عراق کسانی که معتاد بودند را با فریب به ترکیه آورده بودند و سپس به اشرف می‌آوردند در میان این افراد معتاد، دزد، روان پریش و کسانی که مشکلات خانوادگی داشتند وجود داشت.

حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات سوال کرد که درباره مسئولیت‌ها در سازمان و اینکه افراد در رده‌های مختلف در طول سال‌های مختلف به کار گرفته می‌شدند توضیح دهید؟

منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق پاسخ داد: در سازمان مجاهدین هیچکس یک کار ثابت ندارد این به دلیل پیچیدگی سازمان مجاهدین به عنوان خطرناک‌ترین سازمان تروریستی در جهان است و سازمان مجاهدین ۴۵ سال پیش عملیات انتحاری که بسیاری از افراد در آن کشته شده‌اند را انجام داد.

حسین تنهایی وکیل متهمان ردیف ۴ تا ۲۲ پرونده با حضور در جایگاه از منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق سوال کرد که آیا در جمهوری اسلامی و کشور دیگری تحت پیگیرد قرار گرفته‌اید و محاکمه شده‌اید؟

منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق بیان کرد: خیر پس از اینکه از سازمان جدا شدم به کمپ آمریکایی‌ها رفتم پس از دو سال سازمان مربوط به پناهندگان از ما مصاحبه گرفتند و ما را به عنوان پناهنده پذیرفتند وتابعیت فرانسه را دارم و در ایران محکومیتی علیه من صورت نگرفته است.

وی در پاسخ به این سوال که پس از اینکه مشمول عفو شدید و توبه کردید آیا فعالیتی علیه سازمان انجام دادید، گفت: در ۱۷ سال گذشته صدها مقاله و نوشته و تظاهرات و میتینگ در فرانسه تحت عنوان افشاگری علیه سازمان مجاهدین به دلایل مختلف برگزار کرده‌ام و وظیفه خود می‌دانستم که با افشای سازمان مجاهدین مانع از قربانی دیگران شوم. حتی در یکی از تظاهرات اعضای مجاهدین از پشت به من حمله کردند و، چون آنها را می‌شناختم علیه آن‌ها شکایت رسمی کردم و به پلیس گزارش کردم ولی آن فرد در فرانسه نبود و از کشورهای دیگر آمده بود.

منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق در پاسخ به سوال وکیل متهمان پرونده درباره اینکه نحو تصمیم گیری، ابلاغ و اجرای آن در سازمان به چه صورت بوده است، گفت: تصمیم گیری همیشه توسط قسمت بالای سازمان صورت می‌گیرد و اعضای دیگر به جز مجری از تصمیمات اطلاعی پیدا نمی‌کنند. شورای رهبری شامل زنان سازمان اعم از مریم رجوی، مهوش سپهری، فهمیه اروانی، مژگان پارسیایی، رقیه عباسی، زهره عطریان فر، سپیده ابراهیمی، زهرا مریخی، ژیلا دیهیم، مهربان حاجی نژاد، ثریا شهری و... است که تعداد آن بیشتر از این بوده ولی به خاطر ندارم تصمیمات را اتخاذ می‌کردند.

الهه پیروز فر وکیل متهمان پرونده با حضور در جایگاه از منصور نظری یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق سوال کرد که آیا زنان در تصمیم گیری ها نسبت به اقدام تروریستی نقش داشتند؟

نظری پاسخ داد: اعضای شورای رهبری مجری فرامین رئیس سازمان بودند و در نحو اجرا و پیاده سازی تصمیم گیری می کردند بنابراین مجری و تصمیم گیر هستند از اقدامات نیز مطلع بودند و با تمام اعضای سازمان مجاهدین در ارتباط هستند.

قاضی دادگاه بیان کرد: قبل از بیان اظهارات وکیل دیگر شکات آنچه که در ماده ۱۷۷ از قانون مجازات اسلامی به عنوان شرایط پذیرش شهادت بیان شده برخی از آنها شرایط شاهد و برخی از آنها از مصادیق انتفاع تهمت است. وکلای متهم و حقوقدانان به این موضوع متفتن هستند. برخی از این شرایط از بند الف تا بند چ به بعد و تبصره ۱ و تبصره ۲ مبین این موضوع هستند. برخی مربوط به شرایط شاهد است و برخی موارد انتفاع تهمت است.

وی افزود: عدم دشمنی دنیوی از مصادیق انتفاع تهمت است و از مصادیق شرایط شاهد نیست. برای همین در تبصره ۲ در خصوص نحوه پذیرش شخصی که خصومت دنیوی دارد قانون مجازات به درستی صحبت کرده است. اگر شرطی از شرایط انتفاع تهمت بود مضر به استماع شهادت شاهد نیست. نکته دوم اینکه اجتماع صورت می‌پذیرد یا از اعتبار شهادت برخوردار است به عنوان قرینه و یا بلاعتبار محسوب می‌شود. نکته سوم طبق تبصره ۲ ماده ۱۷۷ به این معناست که اگر شخصی که خصومت دنیوی دارد می‌تواند شهادت بدهد، چون در اینجا خصومت اخروی مد نظر نیست. پس در انتفاع تهمت منظور ما شرایط خصومت، خصومت دنیوی است نه شرایطی که مضر به شهادت شاهد باشد. برای همین ادای شهادت این شاهدان در دادگاه بلامانع است.

قاضی دهقانی تاکید کرد: لزوم وجود شرایط شاهد هنگام ادای شهادت است نه در موقع تحمل شهادت. یعنی زمانی که در حال دیدن است و ناظر بوده است دریافت امر مشهودُبه از طریق دیدن، شنیدن یا اطلاع یافتن. یعنی جرح شاهد در ادای شهادت است نه در تحمل شهادت.

حجت الاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده در ادامه بیان کرد: در رابطه با ایرادی که وکلای متهم از شهود پرونده گرفتند این است که از آقای نظری شاهد حاضر در دادگاه نیز این سوال را پرسیدم که آیا اعضای منافقین در طول زمان مسئولیت‌های مختلف می‌گرفتند یا خیر؟ نکته دیگر که باید با آن توجه کرد این است که در طول این مدت ۳۰ یا ۴۰ سال ممکن است افراد در یک بازه زمانی جزء سردستگان قرار گرفته باشند و در بازه زمانی دیگر نباشند و این به معنای تهافت؟ شهود نیست.

وی افزود: نکته دیگری که تاکنون ۱۷ شاهد حاضر شده در دادگاه که همگی از اعضای جدا شده منافقین بودند به آن اشاره کردند، فضاسازی و جو روانی بود که سازمان برای اعضای خود ایجاد کرده بود. بر این مبنا که اگر به ایران برگردید جمهوری اسلامی شما را اعدام می‌کند و اگر به ما خیانت کنید کشته می‌شوید؛ بنابراین هیچ راهی برای خروج اعضا از سازمان وجود نداشت. از همین جا به اعضای کنونی سازمان اعلام می‌کنم که تا فرصت باقیست امکان توبه و اعلام انزجار از گروهک منافقین برای آنها وجود دارد به این کار اقدام کنند. من به عنوان وکیل شکات تلاش می‌کنم رضایت شکات را برای آنها اخذ کنم و برای مجازات آنها تخفیف لحاظ شود. اعضای سازمان بیشتر از این فریب کادر مرکزی و متهمان اصلی پرونده را نخورند.

سید جلال ساداتیان یکی از بازماندگان حادثه تروریستی ۷ تیر ماه در جایگاه حاضر شد و گفت: به عنوان افراد اولیه‌ای که سازمان بهزیستی را تشکیل دادند بودم و به عنوان عضو حزب نیز فعالیت داشتم بنابراین در جلسات هماهنگی میان قوا مختلف که در حزب تشکیل می‌شود حضور داشتم در بمب گذاری حزب جمهوری اسلامی ۷۲ نفر به شهادت رسیدند و ۲۷ نفر مجروح شدند که از این ۲۷ نفر نیز ۷ نفر به رحمت خدا رفته‌اند. کلاهی که مسئولیت سالن جلسه را برعهده داشت پس از نماز همگی را دعوت می‌کرد که در جلسه حضور پیدا کنند و به طور ویژه کسی این شخص را نمی‌شناخت.

قاضی گفت: آیا شکایتی از متهم ردیف اول یا متهمان دیگر پرونده یا همگی آنها داری توضیح دهید؟

یکی از بازماندگان حادثه تروریستی ۷ تیر ماه پاسخ داد:، چون این جنایت منتسب به سازمان مجاهدین است و این کار جنایت بزرگی بود و لطمه سنگینی را به کشور وارد کردند و بزرگی حادثه انقلاب و نظام را از داشتن افراد مهمی محروم کرد بنابراین از این جهت آنها را مقصر می‌دانیم و به عنوان فردی که شکایت کند در اینجا حضور داریم. گوش‌های من در انفجار لطمه دید و اعضای بدنم لطمه دیده بود و خسارت‌های وارده قابل جبران نیست.

یاسر عزتی یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق با حضور در جایگاه پس از صدور قرار اتیان سوگند، اظهار کرد: پدرم حسن عزتی در حال حاضر در سازمان مجاهدین خلق و از مسئولین سازمان است. سال ۶۳ زمانی که ۳ سال داشتم و سازمان در کردستان بود پدرم من و مادرم را به آنجا برد و پس از توافق صدام و رجوی وارد عراق شدیم اواخر سال ۶۵ که قرارگاه اشرف تاسیس شد. مادرم به خواست خود وارد سازمان نشد و فقط بخاطر پدرم رفت و در عملیات فروغ جاویدان جان خود را از دست داد قبلاً هفته یک بار پدرم را می‌دیدم و پس از اینکه جدایی‌ها اتفاق افتاد فقط در نشست‌ها او را می‌دیدم و تا سن ۲۷ سالگی در سازمان حضور داشتم.

وی افزود: زمانی که سن کمتری داشتم ما را که حدودا ۸۰۰ نفر بودیم و از شیرخواره تا ۱۹ ساله بین ما بود به آلمان فرستادند تا آموزش‌های لازم را ببینیم کاک صالح آموزش‌های تشکیلاتی را به ما می‌داد و ذهن ما را شست و شو دادند. سال ۷۶ به عراق برگشتیم و سال ۷۷ در قرارگاه اشرف شاهد خود سوزی افرادی بودم که با شرایط آن جا نمی‌ساختند همچنین در سال ۷۸ یکی از اعضا با اسلحه خود را کشت که در نشریه مجاهدین این خودکشی را با عنوان شکلیک ناخواسته منتشر کردند.

عزتی یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق بیان کرد: آلا محمدی یکی از اعضای سازمان که ۱۵ سال داشت و مانند من ملیشیا بود یعنی فرزندان مجموعه بود که آموزش دیده بود ولی محمدی، چون روحیه جنگ و مبارزه و انقلاب نداشت و تحمل نکرد و خودکشی کرد.

وی افزود: پس از اینکه یک سری عملیات‌ها در سازمان انجام می‌شد به دلایلی من در سازمان ناراضی شدم و اعتراض کردم و خواستار خروج از سازمان شدم که به من گفتند باید به ایران برگردی ما کسی را به خارج باز نمیگردانیم. برای اینکه به ایران برگردم نیز پس از محاکمه باید برای خروجی مدتی در یک اتاق ۲ در ۳ متری که مثل زندان بود حبس می‌ماندم من در زمان حبس از طریق قوطی رنگی که در هواخوری پیدا کرده بودم بر روی دیوارها مرگ بر رجوی را نوشتم که پس از این اتفاق ۸ ساعت دادگاهی شدم و به من می‌گفتند که تو مزدور جمهوری اسلامی ایران و نفوذی وزارت اطلاعات هستی حتی من پاسخ دادم که من تمام عمرم در اینجا بودم.

عزتی یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق بیان کرد: زمانی که دیدن قصد من برای رفتن جدی است وصیت‌نامه مادرم را آوردند که این وصیت نامه بر روی من تاثیر گذاشت و، چون چاره‌ای نداشتند تا حدی تظاهر کردن و تا حدی پذیرفتم. اینکه من می‌خواستم از سازمان خارج شوم بهانه‌ای شد تا یک سری از اعضا با من درگیر شوند. حتی دو مرتبه فرار کردم و دستگیر شدم زمانی که زندانی بودم پدرم مسئول زندان بود و در زمان‌های مختلف سمت‌های متفاوتی داشت حتی خود من را زمانی که زندان بودم یا زمانی که با او مطرح کردم می‌خواهم از سازمان جدا شوم مورد ضرر و شتم قرار داد.

وی ادامه داد: سازمان بیشتر کسانی را برای عملیات به ایران می‌فرستاد که به تازگی وارد سازمان شده بودند. همیشه برای بازگشت به ایران ترس داشتم چرا که تصویری که در ذهن ما ترسیم کرده بودند با چیزی که در حال حاضر می‌بینم نیست حتی من دو سالی به آلمان بازگشتم ولی ترجیح دادم مجدداً به ایران برگردم.

قاضی گفت: سمت شما چه بود؟

یاسر عزتی گفت: زمانی که پیش مسعود رجوی مهمانی می‌رفتیم من را بسیار تحویل می‌گرفت. ما را تشویق می‌کرد که به میدان مین برویم. من توپچی تانک و راننده تانک بودم. من از بچگی در سازمان بودم. با رده ۱۰ سال سابقه در جلسات سازمان می‌نشستم، اما رده‌ای نداشتم.
وکیل شکات از این شاهد پرسید آیا سازمان از کودکان در عملیات‌ها استفاده می‌کرد؟

یاسر عزتی گفت:در عملیات مرصاد دختر با ۱۷ سال سن حضور داشت.

قاضی پرسید: سازمان با بچه‌های اعضا چه کار می‌کرد؟

عزتی گفت: ما برای شهادت عجله داشتیم و به ما یاد داده بودند که عمر یک چریک ۶ ماه است.

قاضی پرسید: الان چه شغلی در ایران دارید.

عزتی گفت: تولیدی کاپشن چرم دارم و از سال ۸۶ در ایران هستم.

وی گفت: من خیلی در جمع حاضر نمی‌شوم و رسانه حرف‌های من را جابجا کرده است. من حرف‌های زده بودم که رسانه حرف‌های من را جابجا کرد و به نفع رجوی تمام شد. یکی از میلیشاها بیماری سرطان داشت و سازمان اجازه نمی‌داد که برادرش به دیدن وی بیاید و این میلیشا تصور می‌کرد که آمریکا این اجازه را نمی‌دهد.

عزتی گفت: سازمان مصاحبه من را به گونه‌ای تغییر داد که گفته‌ام پدرم شکنجه گر است و این موارد باعث شد که دیگر صحبت نکنم.

سپس مسعود صادقی آزاد از بازماندگان دفتر حزب جمهوری در جایگاه حاضر شد و پس از ادای سوگند، اظهار کرد: روزهای یکشنبه هر هفته پس از نماز مغرب و عشا در حزب جلسه‌ای برگزار می‌شد. در جلسه‌ای که طی آن دفتر حزب منفجر شد، به منظور جلوگیری از گرانفروشی و نظارت بر بازار جمع شده بودیم. در آن جلسه شهید بهشتی اعلام کرد در صورت موافقت اعضا، موضوع جلسه را به انتخابات ریاست جمهوری تغییر دهیم، چون در آن مقطع بنی صدر به تازگی از ریاست جمهوری عزل شده بود، اما در داخل کشور فراری بود؛ بنابراین موضوع جلسه تغییر کرد.

وی افزود: در آن جلسه شهید بهشتی اعلام کرد که قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را ندارد، اما شرایط یک رئیس جمهور خوب را تشریح کرد. معمولاً برای ورود افراد به این جلسه دعوتنامه آنها را می‌گرفتند یعنی کسی بدون دعوت به این جلسه راه پیدا نمی‌کرد، اما آقای کلاهی در آن روز به شکل عجیبی هر کس را که داخل حیاط بود به داخل ساختمان راهنمایی می‌کرد. ۲۴ ساعت قبل از انفجار دفتر حزب، مقام معظم رهبری در مسجد ابوذر ترور شده بودند و بعدها ما متوجه شدیم که این ترور از الطاف الهی بوده و مقدر شده که مقام معظم رهبری در زمان انفجار دفتر حزب، در آنجا حضور نداشته باشند. پس از انفجار و زمانی که به هوش آمدم. دیدم که سقف کاملاً تخریب شده، پاهایم زیر سقف گیر کرده بود و تنم بیرون از سقف بود بود.

قاضی گفت: در رابطه با آقای کلاهی اطلاعاتی دارید؟

صادقی آزاد عنوان کرد: تا زمانی که ساختمان حزب منفجر شد؛ ما آقای کلاهی را نمی‌شناختیم. وی مسئول جلسه بود. کلاهی همیشه دعوتنامه‌ها را بررسی می‌کرد، اما در روز حادثه افراد را با تعارف زیاد وارد سالن کرد. گویا کارتون مواد منفجره را در پوشش کتاب زیر میز جلسه قرار داده بود. من آن زمان در دفتر نخست وزیری کار می‌کردم. کشمیری شهید باهنر و شهید رجایی را نیز از ما گرفت. کشمیری کسی بود که در اقامه نماز همه به او اقتدا می‌کردیم و امام جماعت می‌شد. نفاق این گونه است و به این شکل انسان را از راه راست دور می‌کند.

قاضی گفت: آیا کلاهی به اطلاعات حزب دسترسی داشته باشد.

صادقی آزاد ادامه داد:خیر. مگر می‌شود کسی کارمند باشد و به اطلاعات دسترسی داشته باش. زمانی شماره تلفنی اعلام کردند و گفتد که اگر اطلاعاتی دارید به شماره اطلاع دهید که بعدها فهمیدیم پشت این خط تلفن کلاهی نشسته بود و تمام اطلاعات را دریافت می‌کرد.

قاضی پرسید: چه کسی این اختیارات را به کلاهی داده بود. اطلاع دارید؟
صادقی آزاد پاسخ داد: خیر اطلاع ندارم.
وی گفت: روزانه تعداد زیادی نامه اعتراضی از سراسر کشور برای ما ارسال می‌شد و ما در شورای انقلاب به این نامه‌ها پاسخ می‌دادیم.

در پایان قاضی دهقانی گفت: تا کنون اظهارات ۱۴ خانواده شهدا در دادگاه استماع شده و شکایت آنها ثبت شده و بیش از ۱۲ وکیل در دادگاه حاضر بودند. ۵ وکیل تسخیری متهمان هستند و از نظرات ۱۰ نفر از کارشناسان در حوزه‌های متخلف استفاده شده است و ۲۸ شاهد در دادگاه شهادت داده‌اند که ۱۷ نفر از اعضای جدا شده سازمان و ۱۱ نفر از اعضای عضو حزب جمهوری و یا فرماندهان کمیته، آتش نشانان بوده‌اند. با توجه به اینکه تعداد شکایت شکات زیاد است برای جلسات رسیدگی مدت زمان زیادی را انتظار داریم. جلسه بعدی دادگاه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ برگزار می‌شود.

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.